خانه ریدللرد خوشحال تر از همیشه سعی داره مرگخوارانش رو که با بی حوصلگی در صفوفی تقریبا نامنظم در برابرش ایستاده اند به طور کامل متوجه صحبت های خودش کنه.
لرد:مرگخواران من , تلاش های شبانه روزی و فعالیت های ثمر بخش من در طی این مدت و صدور ماموریت های مهم و مخوف و پر درآمدی همانند مسافر کشی با جارو , کارگری ساختمان و ....توسط من و صرفه جویی و پس انداز باز هم از جانب من و کلا بخاطر وجود من باعث شد که ما سرانجام موفق شویم ساختمان دومین پایگاه اختصاصی مرگخواران رو خریداری و دقیقا از همین لحظه به رهبری من از اینجا اسباب کشی کنیم.
مرگخواران در تمام طول سخنرانی با شنیدن هر من از جانب لرد خواب آلوده تر از قبل میشدند که من به کار رفته در جمله پایانی به آنان فهماند که روز پرکاری را در پیش دارند و یکی از ماموریت های مخوف دیگر پیش روست.
بارتی که احتمال میداد بتواند لرد را منصرف کند:قربان ما که به اندزه کافی جا داریم اینجا , بره چی باید اسباب کشی کنیم.
لرد:نه , جمعیت ما روزانه در حال افزایش هست.خود بنده هر روزه کورممدان زیادی رو وارد عرصه جادوگری میکنم . این نیروی کورممدی عظیم که با رهبری من سعی دارن باعث بشن من به یکی از هدافم که کسب مقام جادوگر ماه هست دست پیدا کنم به یک پایگاه مناسب احتیاج دارن و تنها این افراد نیستند , کورممدانی که توسط بلیز هر روزه وارد این دنیا میشن که هم به عنوان شناسه های دیگر آسپ معرفی شده باشند و هم من رو چند قدمی به رنک مذکور نزدیک کنن.
ساعت 10 شب - درب ورودی خانه ریدللرد در حالی که هر کدوم از مرگخواران رو مجبور کرده که وسیله ای رو با جاروهاشون به گریمالد منتقل کنند پیروزمندانه به بارتی که سعی داره توپی روی دسته جاروش ثابت نگه داره نگاه میکرده.
لرد:بلیز بارتی رو نگاه کن . عجب موجود بوقی هست. واقعا روحیه آدمو تقویت میکنه.
بلیز:قربان , چرا از طلسم استفاده نمیکنه.
لرد:بهش دستور دادم بدون استفاده از جادو این کار رو بکنه , میخواستم مقداری سرگرم شیم.
ساعت 12 - خانه گریمالدمرگخواران پس از یک روز پرکار اتاقی رو انتخاب کرده و به استقبال خواب میرن که در این میان لرد اتاق دامبل , بلا اتاق سیریوس و بلیز هم به اتاق آسپ وارد میشه.
ساعت 2 بعد از نصف شب -همون داخل خانه گریمالدکلید درون درچرخیده میشه و پس از باز شدن در اعضای محفل وارد خونه شده و هرکدوم به سمت اتاق هاشون میرن.دامبل در حالی که کاملا خواب آلود بوده به اتاقش وارد شده و در آغوش لرد جای میگیره
دامبل:چه سفیته...واقعا بعد از یک روز خسته کننده مناسبه.
آسپ هم به اتاقش وارد میشه و در کنار بلیز جای میگیره.هنوز ساعتی نگذشته بوده که آسپ از خواب بیدار میشه و در حالی که فکر میکرده بلیز یک محفلی هست سعی داشته بیدارش کنه.
آسپ:بیدار شو, باز خواب دیدم بلیز میخواد منو بکشه.
بلیز که در خواب و بیداری به سر میبرده:نه بگیر بخواب کاریت ندارم.
آسپ با دقت بیشتری به بلیز خیره میشه.
آسپ:تو چقدر شبیه بلیز هستی:
بلیز:من خودش هستم
آسپ:جیـــــــــــــــــــــــــــــغ
جیغ آسپ موجب بیداری ملت شده و هنوز چند ثانیه نگذشته که صدای جیغ های دیگری به طور متوالی به گوش میرسه.
بنگاه املاک گرگینه صورتیجیمز:ما چرا تا این موقع شب باید اینجا باشیم
تدی:مثه اینکه نویسنده اینجوری خواسته.
جیمز:چی خواسته
تدی:خواسته نمایشنامش با خنده شیطانی من و تو تموم بشه
جیمز:خوب بیا شیطانی بخندیم بریم دیگه.من خوابم میاد
تدی و جیمز: