هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بحث های سر میز غذا
پیام زده شده در: ۱۰:۰۶ جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۳
#17

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
مرلین: ریشم زبر شد...
(در باز میشه...و شنلی سیاه وارد میشه)
همه: اون چیه...
مرلین:موشکه؟!
آرتور:نه بابا دوشاخه داره!
آموس: هواپیماس
بلا: نه خیر اون فقط سوروس منه اونم دو شاخه نیس..گل رز سیاهه
بلا از جاش بلند میشه و به طرف سوروس می ره
سوروس: بلای عزیزم...(هی به پشت بلا نیگا می کنه)
همیشه در قلب من..
بلا بر می گرده و مک گونگال رو می بینه که یه کاغذ گرفته دستش داره به سوروس نشون میده..
بلا: سوروس عزیزم...تو برای من یه دینا ارزش داری حتی بدون حرفای زیبا :bigkiss:
مرلین: بازم بی ناموسی
سوروس: می دونید که من معمولا چیزی نمی خورم تو محفل...ولی خوب...این دفعه به خاطر بلا جونم
بلا: الهی..هوی اموس واینستا...بپر غذا بیار
(همه مشغول خوردن میشن)
مرلین:اه اه این دماغ های گیلدی خیلی زبره..
سوروس دست از غذا خوردن می کشه:
آرتور: اه..مرلین این ریش توه؟(یه ریش از تو غذا در میاره)
سوروس:
مرلین: نه ماله من نیس...ریشش فرفریه..ماله گراپه...
آموس:راستی اون داستان دستشویی رو تعریف می کنی مرلین؟!
سوروس:
مرلین: اره..یه بار من گلاب به روتون..خیلی چیزای بد خورده بودم..حالم گلاب به روتون بد بود..
سوروس قاشقو می ندازه: همین دیگه..واسه همینه من هیچ وقت تو محفل غذا نمی خورم...




Re: بحث های سر میز غذا
پیام زده شده در: ۱۱:۳۷ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
#16

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
ای قلبم!بد بخت شدم بیچاره شدم ورشکستم شدم زندیگمو آتیش زدنن مگه مرض دارید برید دمه خونه ی خودتون دعوا کنید پول خسارت بدید ببینم اگه نرید نمیزارم از اینجا جم بخورید
همه:آخ جون دو سه روز اینجا تلپ شدیم
سیریوس:برید خونتون ببینم یالا یالا
دارکی ومرلین:خوب ما هم میریم خوش گذشت
سیریوس:کجا پول میزو بدید
دارکی:نداریم
_خوب پس پی جامعه تو بده من
_نه تورو خدا اینو مامانم برام دوخته
_من نمیدونم بده من هر موقع پولمو میزو دادی بهت پس میدم.مرلین؟؟
_من ریشمو گرو میزم
_خوبه باش چیک
_ای داد نامرد ریشمو چیدی من بدونه ریش چیکار کنم
سیریوس: حالا ناراحت نشو (دست میکنه تو دماغ گیلدی میماله به ریش مرلین مچسبونه سره جاش)باشه برو فقط اینجاها پیدات نشه


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: بحث های سر میز غذا
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۳
#15

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
ای خدا! شما ها دیگه کشتین مارو با این میز غذاتون! میز غذا هم میز اسلایترین! آواداکادورا! کروشیو! اکسپکتوپاترونوم! فیلپیندو! وینگادریوم لویوسا! آکسیو! لوموس! و غیره !
مک گونگال: دارک خودت رو کنترل کن!
من: سوسک اتمی! هیچی بهش اثر نمی کنه! من تحمل این بی بهداشتی ها رو ندارم! تازه می خواد تنفس مصنوعی هم بده! شپلخ(بشقاب رو پرت می کنم!) من اصلا غذا نمی خورم!
مرلین: هوووووووو! من کلی چش گذاشتم رو اون سوپ!(پیش بندشو باز می کنه)
من: هان ؟ چیه؟ مرلین بد برخورد می کنی(از جام پا میشم!)
مرلین: تو آسلام و اَسلام و اِسلام رو خراب کردی! من تورو از حاجی بودن خلا می کنم!(می پره رو میز!)
من: نخیرم! من هر سه تاشون رو دیگه خراب نکردم! خالی دیگه نبند! برای من میری رو میز(آستینامو می زنم بالا می پرم رو میز)
بروبچ: آخ جون! حالا دس دس دس! دعوا! (قاشقاشونو می کوبن رو میز)
***** توجه از این قسمت به پایین به مقداری IQ احتیاج داره

مرلین یه قدم ور میداره جلو! من دارم به طرف دیگه میز فرار می کنم یهویی برمی گردم طرف مرلین!
بلا: دارکی!
من: U Can't Not Pass! :
مرلین یه قدم ورمیدار جلو!
من : I Am A Servent Of Islam!Wealder Of Fire Of Gaz Botan! Merlin Rish Will Not Wail U! Flames Of Rishe Merlin! یدونه سپر نور دور من تشکیل میشه!
مرلین ماهیتابه رو می بره بالا شپلخ می کوبه تو سپر! ماهیتابه می شکنه!
من: آهیییییییی!(مثلا دردم اومد)
مرلین کمبربندش رو باز می کنه! شپلخ! یدونه تو هوا می زنه! یه قدم به جلو ورمیداره!
من: Go Back To Ashbazkhobe! عصام رو می کوبم زمین!
مرلین یه قدم ورمیداره میز از وسط نصف میشه مرلین میوفته پایین... من روم رو برمیگردم که بره یهو کمبربند مرلین پای من رو میگیره!
من: واهههههههه!
بلا: دارررررککککککک!
من: Eat Your Food U Fools! آههههههههه! (پرت میشم پایین!)
بلا: دارررررکککک! نووووووووو! (می خواد بدوئه طرف وسط میزه ولی شیکم و گیلی نگهش داشتن!)


!ASLAMIOUS Baby!


Re: رد کن بره...
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۳
#14

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

من از در میام تو...همه دارن غذا می خورن

بلا:من حوصله ام سر رفته! بیان رد کن بره بازی کنیم

من:آخ جون من عاشق این بازیم.خیلی وقته که از این بازیا نکردم.
یه صندلی بلند می کنم
صندلیوس تو بلا سریوس!

صندلی خراب میشه رو سره بلا
بلا:آآآآآآآآآآآخ

من: رد کن بره بلا جون

(یکی از قانون های بازی اینه که شما نمی تونید همون حرکت را به شخص زننده برگردانید و باید آن را به کس دیگری رد کنید)


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: گیلدروی و تنفس مصنوعی هایش
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۳
#13

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
اسی از در میاد تو ردای سفری شو در میاره
_اینجا چه خبره عروسیه
گیلدی:نه بخور بخور مفت خوریه
اسی: اینا رو از یخچال من بلند کردید هوی نخورید به ببینم
در حالی که میزنه تو سره بلاو دستشو جلوی دهن بلاگرفته:تف کن ببینم !
اسی: از این به بعد همه برای خودشون غذا میارن یا دونگه خودشون میدن من این جا کمیته امداد مستضعفان که باز نکردم
دارکی:اسی جان بیخیال شو این دفعه رو ما رو مهمون کن
گیلدی:راست میگه من سه روزه چیزی نخوردم
اسی: خوب نفری میشه 100 گالیون کریچر بدو پولارو جم کن
کریچر:بروبابا ارباب کثیف ننر (به بلا نگاه میکنه) چی میشد من بهش تنفس مصنوعی میدادم( دنگ) چشم قربان پولارو
اسی با صدای دورگه مثل تارزن:اااااااااااااااااااااا سوسک حاج آقا سوکس بکشش
دارکی:خجالت بکشه مثل دخترای 14 ساله از سوسک میترسی آ اینم از این له شد حالا بیا پایین
اسی: :-D خوب چیه هر کسی به چیزی احساسه


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: گیلدروی و تنفس مصنوعی هایش
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۳
#12

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
نقل قول:

فلور دلاكور نوشت

تذكر (من فقط تنفس منوعى با بيل مىدم)

خواهر چرا میخوای خودتو زجر بدی؟
برو به گیلی تنفس بده!
آخه بیل که نمیشه
بیل خاکیه
تاحالا دست هزار تا افغانی بهش خورده...
سر ساختمون بکار میبرنش
تو باغا
ازین بیلای بهشت زهرا هم خوبه


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: گیلدروی و تنفس مصنوعی هایش
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۳
#11

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
اوه من از هر جى تنفس مصنوعيه اونم سر غذا حالم بهم مىخوره آخه كى با دهن بور اونم سره ميزه غذا تنفس مصنوعى مىده؟
تذكر (من فقط تنفس منوعى با بيل مىدم)
اها حالا ادامه
سفيدا بلند مىشن مىرن اون ور مىشينن و بلا و دارو دستش همون جا جا خش مىكنن
ولى يكدفعه بدعنق از راه مىرسه و يه سيب به طرف سياه ها برت مىكنه و يك كيكم به طرف سفيدا سفيدا بر مىكردن طرف بلا و دارو دستش و سياها هم بر مىكردن طرف سفيدا
آرتور كه طرف سفيداس مىكه كاره خودشونه و بلا هم مىكه كاره اوناست و اوه
ديشب دنك كونك دينك دانك ديش بينك باينك و............
يه دعوايه حسابى
يكدفعه كيلدورى با افرادش و طرفدارش بالا يه سالن ظاهر مىشن اينجورى مىشه
دريرينك دريرينك تنفس مصنوعيه كيلدورى از نوع جديد به بازار امد تنفس مصنوعيه كيلدورى در خدمت همه تنفس برايه همه تنفس مصنوعيه كيلدورى در خدمت جامعييه جادوكرى با تعمهايه مختلف آلبالويى توت فرنكى ليمويى و هر طعمى كه شما بخواييد
ملت: ها
و افراد مىريزن سر جنك جويانه جوان كه هميشيه خدا در حاله دعوان (بعد بعضى ها مىكن اصلا دعوا نمىشه )
يكى خونى يكى مرده يكى ساحب مرده و هر كى تو اون جنك بوده يه بلايى سرش امده بوده
افراد كيلدورى مىرن به اخرين نفس هايه ملت مىرسن تا نجات بدن ولى به جايه نجات قوت مىدن
فلور وارد مىشه: اينجا جه خبره
اوه جه صحنيه واقعا تماشايى بيشتر ادم حالش بهم مىخوره تا حالش جا بياد
فلور داد مىزنه بسه ديكه
كيلدورى: دلتم بخواد تازه تنفس مصنوعييه جديد امده همه مىخوان بهره ببرن برو مزاحم نشو جانم برو
فلور: سر ميزه نهار اخه اينم كاريه برو بساتت رو جاييه ديكه راه بنداز تو حالت بهم نمىخوره با دهن بور تنفس مصنوعى مىدى؟
كيلدورى: خب طعمش بيشتره دختر جان
فلور: واى از دسته تو سره ميزه غذا هم ول نمىكنى؟
كيلدورى: نه اينجورى حالش بيشتره حالا بزار به كارمون برسيم
و كيلدورى دستور مىده
كيلدورى : بشتابيد اينها جان دادند بشتابيد اوه ارتور جشم مالى رو دور ديدى
آرتور: نه آخه اين تنفس مصنوعى جديدات با طمع هايه مختلفيه بيشتر مزه مىده
كيلدورى :نوش جان اكر خواستى هميشه هست در خدمتتم
آرتور: حتما منتظرم باش
كيلدورى : با كماله ميل حالا بخور كه اين طمعش كميابه
و همه مشغول مىشن
حالا ادامه اش با شما.....................


دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید


Re: گیلدروی و تنفس مصنوعی هایش
پیام زده شده در: ۱۴:۱۵ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۳
#10

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
ارم خانم بلاتریکس
بلا: تو هم بر پیش اونا اونور غذا بخور من ناراحت نمیشم
من: ارم ببخشید و..
بلا: من نااحت نمیشم میگم پاشو برو اونور
من: اما ..خا..
بلا : میدونم تو هم چشم دیدن منو نداری
من: ولی بلا ...
بلا: آ ... تو اومدی منو مسخره کنی ..
من : وای بلا اینجا رو (بعد یک عکس از اسنیپ میدم دستش )


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: گیلدروی و تنفس مصنوعی هایش
پیام زده شده در: ۱۳:۳۷ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۳
#9

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۴۷ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۴
از بارو_خانه ی ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
آرتور:حاجي تو هم به جمع تنفس مصنوعي ها پيوستي
حاجي:اون دهن تو ببند حالم بهم خورد
آرتور:من با سياهها نميتونم غذا بخورم مخصوصا بلا
بلا:
گيلدي غيرتي ميشه:تنفس مصنوعيوس مرلينيوس
مرلين مياد طرف آرتور
مرلين:تنفس مصنوعيوس گيليديوس
آرتور:من چيكاره بيدم
آرتور ميره طرف گيليدي
گيليدي:تنفس مصنوعيس بلاايوس
بلا:اي بي غيرت
داركي مياد وسط:تنفس مصنوعيوس بروايوس
مسئله حل ميشه


I come back


Re: گیلدروی و تنفس مصنوعی هایش
پیام زده شده در: ۱۲:۱۹ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۳
#8

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
برین کنار!
ملت: مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من: دیگه چون اسلام خیلی خراب شده بود من خلع لباس سارونی کردم تا بیشتر چهره روحانی من تاثیر گذار باشه...! توجه کنین که رو لباسم نوشته دارکی! یه وقت اشتباه نگیرین!(با تشکر از مملی !) خوب اینجا چه خبره؟! هووووو! مرلین ریشت رو از تو غذا جمع کن! این کالباسا چرا مارک نداره! دوربین بیا نزدیک... اینجا رو نشون بده... یدونه سوسک تو محیط غذاخوری هست... اونجا رو نشون بده... پاتر و هرمیون با دهن پور دارن :bigkiss: ! این خودش انتقال آلودگی و بیماری های خطرناکی مثل (بوق)! هستش! یه لحظه این چرا سانسور شد؟! حالا بگذریم! اینجا رو نشون بده این سوسیس ها باید مارک مملی داشته باشه اینا همه مورد دارن! دستای آرتور رو نشون بده... ناخناشو واه واه واه!(کپی رایت حسنی نگو بلا بگو) خیله خوب حالا بلا رو نشون بده بلا نگو تمیز بگو! خوشگل خوشگلا بگو! شیکم رو نشون بده دوربین زوم بگیر... این کله اسموت چقدر تمیزه! حالا دوربین کله آموس رو نشون بده... نگاه کنین وای....! خوب من اینجا از طرف وزارت بهداشت جادویی اینجا رو پلمپ می کنم! سر غذا هم حرف نزنین دیگه از این به بعد!
مردم: هووووووووو! ما گشنمونه!
یکی گروه دیگه از مردم: :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss:
من: اول غذا! بعد از غذا تنفس مستحب است! وسط غذا حرام و قبل از غذا با دل خالی مکروه هست! در ضمن من از برادر آموس به خاطر آوردن تجهیزات درجه یک بهداشتی اکسیژن نهایت تشکر رو دارم و به قول شیکم این رو لحاظ خواهم کرد!!! عزیزان اسلایترینی حالا همه با هم یک دو سه!
اسلی ها: ما گشنمونه! ما گشنمونه! دنگ دنگ دنگ! غذا! غذا! غذا!
سوروس: همی آخ جون غذا!


!ASLAMIOUS Baby!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.