هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ جمعه ۱ شهریور ۱۳۸۷
#36

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام



ممنون بلاتریکس عزیز ، توی این یه مدت بینهایت سرم شلوغ هست و دسترسیم به نت کم و نمیتونم شخصا جمع بندی کنم ، جمع بندی هات رو وارد کردم .

فقط لطف کن و خودت چک کن تاپیک ها رو،تا اگر جمع بندی نشدن بشن ، قبلی ها مجددا نشه .



چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۲۰:۲۷ جمعه ۱ شهریور ۱۳۸۷
#35

بلاتريكس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
از ما هم شنیدن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
نام تاپیک :پسری که زنده ماند نمی میرد!


تعداد پاسخ ها
:14

جمع بندی :

سرانجام کتاب هفتم همه ی مارا شگفت زده کرد همان طور که فهمیدید دامبلدور از ابتدا می دانست که هری یکی از جانپیچ هاست ولی چیزی به او نگفته بود و هری وقتی متوجه این موضوع شد برای نابود کردن جانپیچ هفتم که خودش بود یعنی جسمی که قسمت هفتم روح ولدمورت رو در بر داشت فداکاری بزرگی انجام داد.در حقیقت بدون دفاع به استقبال مرگ رفت.از طرفی در کتاب چهارم وقتی که ولدمورت با قطره ای از خون اون برگشت ذره ی بسیار کوچکی از جادوی عشق لیلی که در خون هری بود به بدن اون منتقل شد.چون اون فکر می کرد اگه هری به این وسیله قدرتمنده پس اون هم می تونه ..در حالی که ولدمورت قدرت عشق رو درک نمی کرد.و حالا وقتی که جسم هری نابود شد قسمت هفتم روح ولدمورت هم نابود شد و هری یک روح کامل و جداگانه داشت.اما ان نیرو در بدن ولدمورت بود و از انجایی که خونی که در رگ هردوی انها بود از یک نوع بود همین موضوع باعث میشد که تا وقتی ولدمورت زندس هری هم زنده باشد.
برای تثبیت حرفم قسمتی از کتاب هفتم رو براتون به نقل قول می زارم :

نقل قول :
هری گفنت :اوون خون منو گرفت !
دامبلدور گفت :دقیقا خون تورو گرفت و با اون بدن زندشو از نو ساخت!خون تو در رگ هاشه هری ،حفاظت لیلی در وجود هردوتونه.کاری کرد که تا خودش زندس تو هم به زندگی وصل باشی
توهفتیمن جانپیچ بودی هری چیزی که اون به هیچ وجه قصد ساختنشو نداشت .اون فقط جسمشو توی اون اتاق نزاشت بخشی از وجودشو گذاشت .اون خونه تورو گرفت چون باور داشت که خون قدرتمند ترش می کنه .اون بخش کوچکی از جادویی رو وارد بدنش کرد که مادرت بامردنش برای نجات تو در وجودت به ودیعه گذاشت.بدن ولدمورت ایثار اونو نگه می داره و تا زمانی که اون جادو زنده باشه تو هم زنده می مونی و به علاوه اخرین امید ولدمورت برای خودش .


وقتی شب برمی خیزد
دنیا را در خود پنهان می کند
در تاریکی غیرقابل رُسوخ
سرما بر می خیزد
از خاک
و هوا را آلوده می کند
ناگهان...
زندگی معنایی جدید به خود می گیردl


Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۱:۱۱ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷
#34

بلاتريكس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
از ما هم شنیدن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
تاپیک اول :علت مرموز بودن اسنپ و احترام دامبلدور به وی

سرانجام در پایان کتاب هفت خیلی از نکات روشن شد.همان طور که متوجه بودیم اسنیپ عاشق لیلی اوانز همسر جیمز پاتر بود در نتیجه در پایان ان پیشگویی وقتی لرد سیاه برای کشتن پدر و مادر هری رفت اسنپ از اون خواسته بود که به لیلی اسیبی نرسونه و لرد سیاه هم در پایان مقاومت های اون نابودش کرد.
اسنپ به خاطر عشقش به طرف دامبلدور اومد و اطلاعات مهمی رو به اون داد.اطلاعاتی که جز اطلاعات مخفی مرگخواران محسوب میشد رو گفت و دامبلدور به اون اعتماد کرد.اسنیپ فقط و فقط می خواست انتقام لیلی رو از لرد سیاه بگیره و برای همین به محفل پیوست
تا اواخر کتاب ششم همه ما دچار ابهاماتی در مورد دوگانگی شخصیت اسنپ شده بودیم که در پایان متوجه شدیم که اسنپ تظاهر کرده و به علت قدرت چفت شدگی بسیار بالا توانسته لرد سیاه رو گول زده و اطلاعات کافی در مورد مرگخواران رو به محفل برسونـه

مشخصات تاپیک :
توسط فرانک لانگ باتم ۱۶:۰۱ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۵

پاسخ ها:62


تاپیک دوم :پیشبینی اتفاقات کتاب هفتم


خب اکثریت هری پاتریست ها کتاب هفتم رو مطالعه کردند اما به طور کلی خلاصه ای از وقایاع کتاب می گذاریم :
در این کتـاب هری رون و هرمیون در راستای ادامه دادن اهداف دامبلدور به دنبال جانپیچ های لرد سیاه میروند که بعد از نابودی ان ها لرد سیاه رو به جادوگر ساده ای تبدیل تا قدرت مقابله با اورا داشته باشند.
در این کتاب هری متوجه میشه که هفتمین جانپیچ خودش هست و برای نابودی لرد سیاه قربانی کردن خودش الزامیه .به همین دلیل میره و خودشو قربانی می کنه اما نیروی عشقی که مادرش در اون گذاشته باعث میشه فرصت بازگشت داشته باشه و وقتی بر می گرده در یک دوئل لرد سیاه رو شکست می ده.دیهم که یکی از جانپیچ ها بوده در هاگوارتز بوده و هری برای نابود کردنش به اونجا میره که لرد ولدمورت می فهمه و به دنبال هری راه می افته.در دوئلی که بین مرگخواران و افراد محفل در میگیره فرد ویزلی کشته میـشه و بلاتریکس در حالی که به جینی حمله ور شده بود توسط مالی ویزلی به قتل می رسه.

از طرفی سه وسیله ی جادویی بودند که هرکس ان هارا داشته باشه به ارباب مرگ تبدیل میشه .اولین اونها شنل جادویی بوده که هری از پدرش گرفته..دومینش ابر چوب دستی و بعدیش هم اگه اشتباه نکنم یک انگشتر بوده است...ولدمورت فکر می کنه که چون اسنیپ در اخر کتاب شیش دامبلدور رو کشت و ابر چوب دستی ماله دامبلدور بوده حالا ابرچوبدستی از اسنپ اطاعت می کنه در نتیجه اسنپ رو میکشه تا ابر چوب دستی در خدمت اون باشه و قدرت های اصلیش رو نشون بده امـا وقتی که اسنپ به حال مرگ می افته خاطراتش توسط هری گرفته میشه و هری به واقعیت زندگی اسنپ پی می بره.سپس مشخص میشه که ابر چوب دستی که ماله دامبلدور بوده باید توسط دراکو گرفته میشده و چون هری دراکو رو خلع صلاح کرده در نتیجه هری صاحب ابر چوب دستیه و قدرت های این چوب دستی فقط از اون اطاعت می کنه.

سرانجام نوزده ساله بعد هرمیون گرنجر با رونالد ویزلی ازدواج میکنه و صاحب دو فرزند یک دختر به اسم رز ویزلی که زیبایی و هوشش رو از مادرش به ارث برده و یک پسر به اسم هوگو ویزلی می شوند و هری هم با جینی ویزلی عشق دیرینه اش ازدواج کرده و صاحب سه فرزند به نام های جیمز سیریوس پاتر ،البوس سوروس پاتر و لیلی هری پاتر می شوند .

اگر در مورد این تاپیک چیزی رو جا انداختم پرسی لطفا خودتون اضافه کنید چون الان در حال حاضر من چیزی بیشتر از این در مورد کتاب هفتم به یاد ندارم.
ممنون



Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۷
#33

نارسیسا مالفویold**


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۳ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
از یه دنیای دیگه !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 392
آفلاین
به بلیز :

ممنون از دقتت . خوشحالم که شما اینقدر با ملاحظه و دقیق مسایل رو پیگیری می کنید تصویر کوچک شده

به پرسی :

شرمنده . نباید به عهده می گرفتم کاری رو که یاد ندارم . متاسفم که به خاطر بی دقتی من به شما تذکر داده شد تصویر کوچک شده
--------
ویرایش من ، اگه می بینید زیر ویرایش جناب پرسی افتاده به این دلیله که گویا ویرایش قبلی من با ویرایش ایشون همزمان شده ، درنتیجه ویرایش ایشون ظاهر نشده .

قصد هیچ بی احترامی ای در نظر من نبوده !



مشکلی نیست ، زحمت کشیدی نارسیسای عزیز ، منم بودم همچین اشتباهی رو میکردم تو جمع بندی ... امیدوارم موفق باشی


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۲۲:۰۴:۵۹
ویرایش شده توسط نارسیسا مالفوی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۲۲:۰۵:۲۰
ویرایش شده توسط نارسیسا مالفوی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۲۲:۳۱:۰۰
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۲۲:۳۴:۴۰


Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۷
#32

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


به بلیز :
ممنون از مطلبت ، راستش من سپردم به دست نارسیسا و دیگه دقیق چکش نکردم ، ولی خب از این به بعد سعی میکنم بیشتر دقت کنم ... چیزی رو که نوشتی توی جمع بندی وارد کردم


به باب :
ممنون ، هر چقدر که فکر میکنی راحتی بردار که به مشکل بر نخوری .


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۲۰:۵۲ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۷
#31

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
سلام.من فعلا تاپیک علت مرموز بودن اسنیپ و احترام دامبلدور به ویرو جمع بندی میکنم تا تاپیکهای بیشتری بدستم بیاد.

مرسی

جمع بندی تاپیک:
علت مرموز بودن اسنیپ و احترام دامبلدور به وی:
با توجه به کتاب هفتم هری پاتر،یک از دلایل(و بزرگترین دلیل)مرموز بودن اسنیپ،جاسوسی وی برای دامبلدور میباشه.این در صورتی هست که همه(در کتاب ششم)این موضوع رو انکار کرده و اعتقاد دارند که سوروس اسنیپ،جاسوس لرد ولدمورت و قاتل دامبلدور میباشه.دلایل دیگر برای مرموز بودن سوروس اسنیپ شاید مشکلات وی در بچگی و علاقه وی به لیلی باشه.

در کتاب هفتم،بخش حکایت شاهزاده(ترجه ویدا اسلامیه)،اسنیپ از دامبلدور خواهش میکنه تا لیلی و خوانوادشو حفظ کنه و از مرگ نجاتشون بده و وقتی که این اتفاق نمیفته،وی به دامبلدور قول میده که از هری،یا بزبان دیگر پسر لیلی مراقبت کنه.همچنین،در موارد بسیاری در کتاب دیده میشه که اسنیپ به آلبوس دامبلدور کمکهای بزگی میکنه و اینها،جزو مهمترین دلایل اعتماد آلبوس دامبلدور به سوروس اسنیپ میباشند.


ویرایش شده توسط باب آگدن در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۲۱:۴۴:۰۲



Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۲۰:۲۰ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۷
#30

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۵:۱۳ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
پرسی عزیز .. فکر میکنم شما در جمع بندی این موضوع آخر در مورد کتاب شاهزاده اشتباه کردید ...

در وهله اول در اون قسمت کتاب گفته شده که هاگوارتز به بچه های بی بضاعت کمک میکنه اما منظورش این نبوده که کتاب قرضی میده چون در ادامه دامبلدور به تام ریدل جوان کیسه پول میده و حتی میگه کتاباشم باید از دیاگون بخره ... پس حتی تام ریدلم به عنوان یک بچه بی بضاعت کتاب هاش مال خودش بوده... و البته به نظرم نمیرسه مادر اسنیپم انقدر بدبخت بیچاره بوده .. حتی ویزلی هام برای بچه هاشون کتاب میخریدن .. اگر اینجور بود که شما میگفتید همه ویزلی ها چتر هاگوارتز میشدن!

ضمن اینکه کاملا مشخصه اون کتاب اسنیپم مال خودش هست چون معمولا آدم تو کتابی که متعلق به خودشه این همه ورد و فرمول و اینا مینویسه ... اگر کتاب متعلق به خودش نباشه میره روی یک کاغذ دیگه که مال خودشه مینویسه! و البته اینم به یاد داشته باشید که اگر صحبتتون درست باشه برطبق احتمالات شانس اینکه هری کتاب اسنیپ رو پیدا کنه خیلی پایینه و اونوقت منطق داستانم زیر سوال میره که از قضا کتاب اسنیپ دست هری بیفته.

کتاب اسنیپ بدست هری رسید چون که اسلاگهورن جای اسنیپو گرفته بود و کلاسش در کلاس قدیمی اسنیپ تشکیل میشد و کتاب شاهزاده دورگه هم به نظر میرسه جزو کتابایی بوده که اسنیپ وقتی داشته به کلاس جدیدش نقل مکان میکرده فراموش کرده که برش داره و در قفسه ها جا گذاشته .. که البته سر اینکه این فراموشی عمدی بود یا غیر عمدی بحث هست ...




Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۷
#29

نارسیسا مالفویold**


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۳ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
از یه دنیای دیگه !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 392
آفلاین
نام تاپیک : کتاب شاهزاده دورگه توی کمد کلاس معجون سازی چی کار می کرد ؟

جمع بندی : این کتاب ، متعلق به هاگوارتز بود که به بچه هایی که قدرت جادویی دارن ولی بضاعت خرید کتاب رو ندارن ، قرض داده می شد .
همون طور که لرد ولدمورت ، در بدو ورود به هاگوارتز ، به پروفسور دامبلدور گفت که پولی برای خرید کتاب و وسایل نداره و دامبلدور بهش گفت که مدرسه تو تامین هزینه ها ، بهش کمک می کنه .

اسنیپ هم ، گرچه مادرش اصیل زاده بود ، ولی بی بضاعت بود و اون کتاب رو قرض گرفته بود ، پس به ناچار آخر سال تحصیلی باید به مدرسه پسش می داد .

--------

ویرایش :

متاسفم که قول بیجا دادم دوست عزیز . از امروز عصر ، مشغولیت هام شدیدا زیاد شده و نمی تونم کمکی باشم . برای همین پست قبلی مو پاکیدم !

همگی موفق باشید .




ممنون از کمکی که کردی . مشکلی نیست ، امیدوارم موفق باشی


ویرایش شده توسط نارسیسا مالفوی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۱۵:۳۹:۲۶
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۱۹:۰۷:۴۱
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۶ ۱۹:۰۷:۵۷


Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۱۳:۰۶ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۸۷
#28

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


ممنون از هر سه نفر


یه سری تاپیک ها رو جمع بندی کرده بودید که من قبلا کرده بودم ، ممکنه فراموش کنم ، برای اینکه وقتمون الکی گرفته نشه ، وقتی میخواید تاپیکی رو جمع بندی کنید به پست آخرش برید ، اگر ویرایش من وجود داشت که جمع بندی شد ، سراغ تاپیک دیگه ای برید .


الان هر کدوم از شما سه نفر که تمایل داره ، میتونه بره و تاپیک های قفل رو به پست آخرشون سر بزنه ، اگر ویرایش من وجود نداشت توش ، اون رو به انتخاب خودش برداره و جمع بندی کنه . فقط برای اینکه هر کدوم از ما یک تاپیک رو جمع بندی نکنیم ، تاپیک هایی رو که انتخاب کردید ، اینجا بنویسید با ذکر لینک ، بعد برید سراغ جمع بندیشون .

فرقی نمیکنه یک تاپیک برمیدارید یا ده تا ، اندازه ای باشه که اذیت نشید و بتونید تحویل بدید ... هر چقدر زودتر بفرستید ، بهتر هست


بازم ممنون


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مشارکت در جمع بندی اسرار
پیام زده شده در: ۴:۵۱ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۸۷
#27

بلاتريكس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
از ما هم شنیدن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
پرسی این بار چهار تا داده بودید که دوتاشو که صبح فرستادم اینم دوتای دیگش . منتظر بعدی ها هستم پیام شخصی کنید .

دوم این که من مشخصات تاپیک و تعداد پاسخ هارو هم ذکر می کنم برای این که اگر جمع بندی ها قابل قبول بود دیگه سختتون نشه بریـد و از توی انجمن تالار اسرار اینارو در بیارید.به هرحال اگه فکر می کنید واقعا احتیاجی نیست این هاشو بنویسم بفرمایید
__________________________________________

جمع بندی تاپیک اول :اتاقی که همیشه درش قفله

مشخصات تاپیک :توسط لوسیفر ۱۰:۳۰ جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۳


تعداد پاسخ ها :71

جمع بندی :

همان طور که در کتاب پنج هری اون پیغام ذهنی رو دریافت می کنه که سیریوس در حال شکنجه شدنه به خاطر نیروی عشقی که به سیریوس داشته به دنبالش میره و در اونن پیغام ذهنی در همان اتاق تالار اسرار لرد ولدمورت مشغول شکنجه ی سیریوس بوده..اون قدرت نیروی عشقه که هری رو به اون سمت کشوند و طبق گفته ی دامبلدور که گفته بود در ان اتاق نیرویی هست که بسیار در وجود تو پیدا می شه متوجه میشیم که اون نیروی مرموز درون اتاق نیروی عشقه که هری رو به سمت خودش کشونده


جمع بندی تاپیک دوم :چگونگی دزدیده شدن هورکراکس


مشخصات تاپیک :۴:۴۱ توسط برایان دامبلدور پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۵

تعداد پاسخ ها :6

جمع بندی :
با توجه به رای اکثریت و با در نظر گرفتن احتمالات کریچر یا خود معجون درون قدح رو نوشیده تا ریگولوس قاب آویز رو جا به جا کنه یا ریگولوس رو مجبور به این کار کرده {مثل هری که دامبلدور رو مجبور کرد البته به خواسته خودش } دلیل هم این بوده که ریگولوس پسر خانم عزیزش بوده و خب این مشخصه که کریچر از خدمت به اون خوشحال میشه و گفته شده که وقتی یک جن خونگی از اربابش دستوری می شنوه باید بهش عمل کنـه و چاره ی دیگه ای نداره .

امـکان این که اسنیپ با ریگولوس بوده تقریبا صفر درصده چون اگر اسنیپ با ریگولوس بوده پس باید خبر می داشته که قاب آویز تقلبیه و به دامبلدور می گفته که دامبلدور این همه راه رو برای پیدا کردن هیچی نره و خطر نکنه .و برفرض این که با ریگولوس بوده اما از تعویض جانپیج خبر نداشته باز هم جور در نمی یاد چون در این صورت اسنیپ باید همون وقتی که به دامبلدور پیوست قضیه رو براش می گفته با توجه به این که در کتاب جام اتش ولدمورت این چنین گفت {نقل قول شده توسط برایان دامبلدور }:«شما اقداماتي را كه من سالها پيش براي محافظت از خودم و شكست ناپذيريم كرده بودم ديده بوديد»

از انجایی که پاسخ کاملا مبهمه ما به درصد بیشتر صحیح بودن یک انتخاب اکتفا می کنیم ..احتمالا کریچر همراه ریگولوس بوده است.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.