هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۷
#17

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
مودی در بازی آلبوس مانده بود.(هنگ کرده بود)
بعد از آلبوس پرسید چه جوری منو بردی؟
آلبوس گفت:من بعد از بازی با کینگزلی کلی تمرین کردم.در واقع شب تا صبح تمرین کردم.
الآن باید برم پیش کینگزلی و باهاش بازی کنم
دو روز بعد
کینگزلی یکدفعه می گه:کیش و ...



Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۷
#16

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
ملت تماشاچی:
دامبلدور:
کینگزلی: دیدی بردمت دامبلدور؟
دامبلدور: باورم نمی شه من ساعت ها تمرین کرده بودم! به کسی نگیا!من روز ها تمرین کرده بودم.در هر حالت.حتی در مرلینگاه! دیگه باهات قهرم!

دامبلدور از جا بلند شد که برود ولی کینگزلی گفت:
-آلبوس...حالا چرا ناراحت شدی؟خب من استاد شطرنجم و باید تو رو ببرم.
-نـــــــــــه! من باید دوباره باهات بازی کنم.نه...من...
-دیگه نمی شه آلبوس تو باختی و حالا باید با مودی بازی کنی.اگر اونو بردی می رسی به من.حالا برو.

دو روز بعد بازی مودی و آلبوس!

مودی با صدای بلندی گفت:
-کیش دامبلدور...
دامبلدور:
-وای حالا چی کار کنم
بعد از دو ساعت دامبلدور گفت:
-...آهان... فهمیدم.کیش و مات!
مودی:

ادامه دارد...




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۷
#15

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
دامبلدور به آرامی به كينگزلی گفت:
- من با سفيد بازی می كنم. دفعه ی قبل تو با سفيد بازی كردی!
كينگزلی كه با حالتی آرزومندانه به مهره های سفيد چشم دوخته بود رهبری مهره های سياه را برعهده گرفت.

لحظاتی بعد:
دامبلدور: e2_e4
كينگزلی: e7_e5
- Cf3
- Cc6
- Cc3
- Cf6
- Fc4
- g7_g6
- d2_d3
- Fg7
- Fg5
- o-o
- o-o
- h7-h6
- Fh4
- g6-g5
- Fg3
- d7-d6
- h2-h3
- Fd7
- a2-a3
- Dc8
- Dd2
كينگزلی در حالی كه خوشحال و سرحال به نظر می رسيد گفت:
- Fd7*h3
- g2*h3
Dc8*h3

لحظاتی بعد:

دامبلدور:
كينگزلی:
دامبلدور:
كينگزلی:

- b2_b4
- Cg4
- Rb1
- h5
- Ca4
- h4
- Fh2
- Cd4
- Cf3*cd4
- Dh3*h2 و مات
دامبلدور:
كينگزلی: باختی پروفسور. ها ها ها.

ادامه دارد...



Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#14

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
در همان هنگام زاخاریاس اسمیت با صدای بلند نفس های دیوانه سازان از خواب می پره!
-اوه...عجب خوابی بود...ولی حیف که حقیقت نداشت!کاشکی دیدالوس و کینگزلی مامرد می رفتند زندان و مودی تحت تعقیب می شد!وای این دیوانه سازا هم که امون نمی دن...همش میان خوشی های آدم رو می گیرن!

زاخاریاس در زندان بود و صد ها کیلومتر آنطرف تر کینگزلی و دیدالوس در حال بازی شطرنج بودند.کینگزلی تو دلش به دیدالوس گفت:
-نامرد!عجب شطرنجی داره!داره استادشو می بره...استادشو!
دیدالوس تو دلش به کینگزلی میگه:
-وای...اگه استفا بدم بد نمی شه ها!
در همان هنگام صدایی از دور شنیده شد:
-اکسپالسو!
طلسمی زرد رنگ با سرعت به سمت دیدالوس و کینگزلی آمد و درست به صفحه ی شطرنج خورد.صفحه شکست و مهره هایش پرت شد.کینگزلی نعره زد:
-کی بود؟
صدایی گفت:
-من بودم.
و این صدایی نبود جز صدای آلبوس دامبلدور!
کینگزلی گفت:
-اِ...شما اینجا چی کار می کنید؟
-اومدم بهت بگم که اون روزی که از همه باختم می خواستم امتحاتون کنم.و حالا اومدم تا بازی واقعی منو ببینید.در ضمن زاخاریاس هم آزاد کردم.اون می خواد با مودی بازی کنه و خودم می خوام با تو بازی کنم کینگزلی.دیدالوس بلند شو بشین کنار و بازی رو نگاه کن.

سرانجام آلبوس و کینگزلی سر کلوپ شرط کردند و بازی شروع شد...




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#13

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
زاخاریاس رو مودی می بره زندان،خودش هم دم در زندان پیاده ش می کنه!
-کجا؟تو منو آوردی ناسلامتی اینجا ها!!!
-من خیلی کار دارم!!بعدا بهت سر می زنم
من بیچاره هم باید با پای خودم می رفتم زندان!!
-واسه چی اومدی اینجا؟!
-راستش،جناب هوکی فرمودند که من به علت اهانت به عضو افتخاری وزارت سحر و جادو،متهم به حبس ابد هستم!
-چی؟!مودی این رو گفته؟!اون که خیلی وقته مرده!!تازه اون بزرگترین دشمن وزارت سحر و جادوئه!!!
من:
-پس اون نامه ش قلابی بود؟!!
-البته که قلابی بود!!من همین امروز به جناب هوکی این عمل رو گزارش میدم! :phone:
-ممنون می شم!!!راستی،کینگزلی شکلبوت به حبس ابد محکوم بود!ولی بوسیله ی مودی دوباره به کلوپ برگشته!!
- هر چه زود تر به سربازانم می گم که کینگزلی شکلبوت و مودی رو پیدا کنن!!
-راستی!دیدالوس دیگل هم که در بازی با من،تقلب کرده بود،داشت با کینگزلی بازی میکرد که این خلاف مقرراته!!
--بر اساس قانون شماره ی 965 از کتاب آئین نامه ی شطرنج،کسی که محکوم به بازی نکردن هست،حداقل7 سال باید آ خنک بخوره!!!!! ( )
-و برای این که بدون گرفتن اجازه،دوباره کلوپ رو راه انداختن،ما کلوپ رو به شما تقدیم می کنیم!!
چند ساعت بعد دیدالوس و کینگزلی رو آوردن زندان ولی هنوز مودی تحت تعقیبه!!!


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۹ ۱۹:۴۸:۵۷

[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#12

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
مودی توی وزارنخونه-----

کینگزلی رو دارن دست بسته می برن..هوکی از اینکه اینقدر نقش داشته خیلی خوشحاله و اینا....مودی به طرف هوکی میره و یه دود ایجاد میکنه که کسی نبینه چه اتفاقی افتاده....بعد چند دقیقه هوکی میگه:
کینگزلی رو ازاد کنید...در ضمن...من میگم نبرد دیدالوس و کینگزلی باید دوباره اجرا بشه!!
ملت: چرا؟
هوکی: چون مودی ویرایش پست بتی رو الان دیده و پست رو نوشته بوده! بنابراین این یه دستوره!

---- کلوب...بازی دیدالوس و کینگزلی...از اخر پست بتی!(فلسفی شد کلی!)

دیدالوس سربازشو تکون میده ....دست کینگزلی به طرف وزیرش میره که یهو :
نه صبر کن!!! اونو تکون نده می بازی!
همه ملت به طرف صدا بر میگردن...
مودی تریپ خلاف کاری نشسته توی دود! از جاش بلند میشه و صدای تق تق پای چوبیش میاد...
به طرف صفحه بازی میره..و دست کینگزلی رو میگیره ...
زاخاریاس: اها!!این خلاف قانون شماره 946324646 و همین االانه که هوکی بیاد!
و تادا!!
هوکی دون دون میاد و نامه اخراج کینگزلی رو میده دستش...و بعد هم از همه رول نویسای این تاپیک مخصوصا زاخاریاس تشکر میکنه که به واسطه ایشون کلی وزارتش پر برکت شده و بهتش مدال افتخار هوکی میده...
مودی نامه عربده کش رو میگیره و پاره میکنه : اینجا ما خودمون قانون وضع می کنیم! این کلوب ماس!و ما میگیم چی قانونه چی نیست!( و دستشو روی شونه کینگزلی میزاره)
زاخاریاس میخاد اعتراض کنه که یهو هوکی میاد و یه نامه عربده کش میده دستش:
[spoiler=نامه عربده کش!]" به دلیل اینکه مودی عضو افتخاری وزارت خونه اس و شما بهش میخاستی اعتراض کنی...به 9649 سال حبس در ازکابان محکومی! وکیل مدافع هم نداری و از همین جا یه راست میری ازکابان "[/spoiler]

خود مودی زاخاریاس رو از در کلوب می بره بیرون و میاد تو درو می بنده!


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۹ ۱۷:۵۲:۵۶

می دونید با چه کسی طرف هستید؟!
اپتیموس پرایم!
مودی-تریلی!
Leader Prime!


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#11

بتی بریسویت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۶ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۸
از یه جای دنج
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 101
آفلاین
خارج رول:
اهم اهم ....بله! دوستان! شطرنج بازان! ملت! یه کم خواهشا وقت بذارین رو نوشته تون . آدم بتونه ادامه بده . من سه روزه میام اینجا پست بزنم عین آهو تو برف گیر می کنم ! هوای ما رم داشته باشین !

و داخل رول :
عرق از سر و روی کینگزلی می چکه . دیدالوس هم وضع بهتری نداره. کینگزلی دست لرزانش را به سمت یکی از سرباز ها می بره . همین که دستش به مهره می خوره ملت شروع به هو کشیدن می کنن.

کینگزلی با عصبانیت به جمعیت نگاه می کنه و فریاد می زنه:
-ساکت! من استاد شطرنج هاگوارتزم! چیه؟!!
از پشت صحنه کینگزلی رو صدا می زنن . او بلند میشه و میره سمت کارگردان . کارگردان دم گوشش میگه:
-باید شماره خونه ها رو بگی ! نا سلامتی این شطرنج جادوییه ها!

کینگزلی سرش رو می خارونه ، یه نگاه به کارگردان میندازه و میگه :
-ولی تو فیلمنامه همینجوری بودش ها!
-نه...گمون نکنم ....صبر کن...غضنفر! اون فیلمنامه رو بیار ببینم!
فیلمنامه رو به دست کارگردان می رسونن و اون شروع می کنه به بررسی . بعد آه می کشه و فیلمنامه رو میده دست غضنفر .
-راست میگی ! اشکالی نداره . دوباره می گیریم . یادت باشه بگی d2-d4! باشه؟
-خیلی خوب .

دوباره کینگزلی پشت میز میشینه و ضبط شروع میشه .
عرق از سر و روی شکلبولت می چکه و دیدالوس هم وضع بهتری نداره . هر دو بازیکن به هم خیره میشن . کینگزلی چشماش رو تنگ می کنه و زیر لب میگه :
-d2-d4 .
سرباز از جلوی وزیر حرکت می کنه و دو خونه به جلو میره . دیدالوس با حوله پیشونیش رو خشک می کنه ، یه لیوان آب می خوره و به صفحه خیره میشه .مدت زیادی فکر می کنه و سربازش رو مثل کینگزلی دو خونه جلو میاره .
کینگزلی با ترس به صفحه خیره میشه ، به دیدالوس نگاه می کنه ، دوباره به صفحه نگاه می کنه ، دوباره به دیدالوس ، دوباره به صفحه . آه می کشه و دوباره دستش رو به سمت سرباز می بره...


ویرایش : بچه ها! من خیلی زحمت کشیدم اینو نوشتم . گناه دارم. وقتی ارسال شد دیدم زاخی قبل من پست زده . عجالتا پست منو قبل از زاخاریاس در نظر بگیرین . مشکلی تو سوژه به وجود نمیاد .


ویرایش شده توسط بتی بریسویت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۹ ۱۷:۴۲:۲۸

[b]دامبلدوØ


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۹ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#10

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
بازی به او ج حساسیت رسیده بود و هر لحظه ممکن بود یکی از بازیکنان برنده شن!!!
-یه لحظه صبر کنید!یه مورد تقلب پیش اومده!دوربین های مخفی ما نشون می دن که دیدالوس دیگل،در بازی با زاخاریاس اسمیت و در زمانی که زاخاریاس حواسش نبود و داشت اون رو کیش می کرد،وزیر زاخاریاس رو برداشت و باعث شد که خودش ببره!بر طبق قوانین شطرنج،دیدالوس دیگل،از این مسابقات حذف می شه و همچنین تا 3 سال حق بازی شطرنج رو نداره!!بنابراین زاخاریاس اسمیت باید با کینگزلی شکلبوت بازی کنه!!!
دیدالوس هم با شرمندگی از کلوپ رفت بیرون...

بازی شروع می شه!!
کینگزلی با همون روش خز و قدیمیش بازی رو شروع می کنه!!
مهره ی سربازش رو 3 تا خونه می بره جلو(البته باید بگم که در بازی های بین المللی شطرنج،هر کسی که این کار رو انجام بده،مسابقه رو می بازه ولی چون که اینجا فقط یه کلوپ ساده هستش،این قانون صدق نمی کنه!!!)ولی می فهمه که اشتباه کرده و یه خونه اونو می بره عقب!!
-این خلاف...
-ساکت باش و کارت رو بکن!!
-باشه!ولی بدون که دقل بازی کردی!به علت قلب مهربونم این بار رو می بخشم!!
خلاصه بازی تا ساعت ها ادامه پیدا می کنه تا این که...
-می کشمت زاخی!!
بعدش هم تمام مهره ها رو به هم می ریزه و به اعضای کلوپ حمله می کنه!!!همه هم دو پا داشتن،دو تا پای دیگه هم قرض گرفتن و فرار کردن!!

صبح روز بعد:

تق تق تق تق!
-کیه؟!
-آقای شکلبوت،لطفا در رو باز کنید!!از وزارت سحر و جادو خدمتتون رسیدیم!!!
کینگزلی:
-بفرمایید!
-آقای شکلبوت،هم اکنون نامه ای را که از جناب هوکی خدمت شما آوردم رو براتون می خونم!!

[spoiler=نامه:]بر اساس شواهد،کینگزلی شکلبوت،در صبح 3 روز قبل،به دلیل ناراحتی از شکست ایشان در مقابل زاخاریاس اسمیت،به اعضای کلوپ حمله برده و آنها را مورد خشونت قرار داده است!
پس اینجانب،هوکی،وزیر سحر و جادو،کینگزلی شکلبوت را به حبس ابد محکوم کرده و همچنین کلوپ شطرنج جادویی را تعطیل می کنم![/spoiler]
و بعدش هم کینگزلی رو می برن زندان!

ادامه دارد...


[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#9

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
-سلام زاخاریاس!
-سلام.
-بیا بازی منو نگا کن!
-نه.من می خوام با دیدالوس بازی کنم.

دو ساعت بعد نتیجه ی دو بازی:

دیدالوس_ برنده * بازنده_زاخاریاس
کینگزلی_برنده * بازنده_مودی

فینال:دیدالوس vs کینگزلی

شروع بازی فینال:
تماشا چی های زیادی سر تا سر کلوپ را پر کرده و دارند بازی فینال را تماشا می کنند.
کینگزلی و دیدالوس دو روز بازی کردند و نتیجه این شد:

مهره های کینگزلی:یک شاه!
مهره های دیدالوس:یک شاه!
برنده بازی: "پات"(مساوی)

بازی بعد:فردا در کلوپ شطرنج
فردا:
کینگزلی گفت:
-حاضری دیدالوس؟
-حاضرم!
بازی شروع شد...
ادامه داره...




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#8

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
كينگزلی به هوكی گفت:
- جونم؟
هوكی در حالی كه قاه قاه می خنديد گفت:
- شوخی كردم بابا! تو كه تو هاگوارتز معلم هم هستی، بايد بدونی شطرنج جادويی بيشتر از سيصد تا قانون نداره. ديروز داشتم با دامبلدور در مورد تو حرف می زدم. خيلی ازت تعريف می كرد. درضمن مودی از يه حقه ی كثيف آقای اسميت پرده برداشت. اون مهره ی تو رو در بازی با الستور مودی طوری جادو كرده بود كه طلسم نابخشودنی اجرا كنه! اون هفت سالی بايد تو آزكابات آب خنك بخوره البته مگر اينكه تو ببخشيش شكلبوت.
كينگزلی به هوكی لبخند زد و گفت:
- بخشيدمش. از زندان درش بيارين. جناب وزير، اگه ديگه با من كاری ندارين می خوام برم به كلوپم.
هوكی:
- راحت باش شكلبوت. برو...برو.

در كلوپ:
شكلبوت دوباره به كلوپ برگشت و هورای افراد داخل كلوپ را شنيد. كلوپ كه چند روزی بود خلوت شده بود دوباره پر از ميهمانان خارجی شده بود. كينگزلی مودی را ديد كه به افراد مختلف دستور می داد. كينگزلی به سمت مودی رفت و گفت:
- خوب الستور عزيز، من دوباره برگشتم و رياست كلوپ دوباره برعهده ی منه.از زحماتی كه واسه كلوپ كشيدی ممنونم.
مودی:
- جونم؟ من از رياست دست برنمی دارم.
كينگزلی:
- خوب باشه پس دوتايی بر كلوپ رياست می كنيم.
مودی در حالی كه می خنديد گفت:
- آفرين كينگزلی، زدی تو خال. دوتايی با هم رياست می كنيم.
كينگزلی گفت:
- حالا بيا دوباره باهم بازی كنيم. اين دفعه با يه سبك ديگه باهات باز می كنم. سيسيلی بازی می كنم الستور.
مودی:
- هرطور دوست داری بازی كن. بازم می بازی!
كينگزلی:
- آه، اونجا رو! زاخارياس هم اومد.

ادامه دارد...








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.