پرسی به تازگی از دست کوئیرل فرار کرده بود و کلا بیخیال گفتگو با مدیران شده بود وارد رختکن میشه. با دیدن دو تا جنازه و تابلوی استرس لاغر بر روی دیوار تصمیم می گیره بر گرده و دستاشو بشوره
- استر من فکر می کنم دو تا از بازیکنامون منهدم شدن!
- تد ریموس و باباش رو می بریم!
جیمز از کنار دامبلدور که زبونش بیست متر افتاده بود بیرون بلند میشه و میاد جلو. جیمز گفت:
- شرمنده م ولی اونا الان تو شوین آوارگان مشغول گاز گرفتن همدیگن از دیشب تا به حال ماه کامله استر!
- ما می بازیم ما می میریم!
- من ترانه پونزده سال دارم!
این دامبلدور بود که در حالی که جارو رو بالای سرش می چرخوند, به سمت زمین بازی می دوید!
جیمز سیریش مقادیری زرد و بنفش و سرخ شد و به استر که تنها باقیمانده ی تیم بود گفت:
- من هم حس می کنم دچار استرس شدم!
.. خیلی هم زیاد استرس دارم!
دامبلدور تابلوی استرجس رو کنار می زنه و دوباره به رختکن بر می گرده. دامبلدور گفت:
- حق با توئه جیمز.. استرس هرچی بیشتر باشه بهتره..هم خودش هم منوی مدیرش..!
با حرکت موجی چوبدستی یاس کبود یک استرجس به پنجتا استرس تبدیل میشه.
دینگ دینگ!نهم اسفندماه یکی از روزهای استرجس هدیه ی دامبلسل ِ با خرید یک استرجس چهارتا استرجس هدیه بگیرید!
دامبلدور سل!
دونگ دنگدامبلدور و پنج استرجس جادویی سوار بر جارو از رختکن گریفیندور خارج میشن. جیمز هم روحیه ی مضاعفی گرفته و با فریادی از سر شوق روی جاروش می پره.
دوباره تاریک خانه!- .. تدی ریموس و باباش که به دلیل بدر ماه نمی تونن بیان. در نتیجه می مونه پرسی و جیمز و استرجس... تاریک شماره یک تو باید هر جور شده پرسی رو از زمین دور کنی!.. منم می رم سراغ دا.. جیمز
****
پرسی داره می ره دستاشو بشوره که ناگهان یک پیانو شلپی میوفته روی سرش و پرسی با خاک کوچه یکی میشه!
****
جیمز جارو رو روی Boost mode: گذاشته و با تمام سرعت در حال چرخ زدن دور زمین بازی که یهو نهنگهای خشمگین رو در هر گوشه ی زمین می بینه که ملق(معلق) می زنن و چرخ می خورن و در کل برای خودشون دارن کلی حال می کنن..
- من نهنگ خشمگین می خوام
بازهم تاریک خانه!- ... باید یه طلسمی به کار ببریم که نهنگها رو به زمین بکشونه.. بعد وقتی که دنبال نهنگا رفت می ندازیمش تو گونی.. بعد گونی رو می ذاریم توی یه جعبه.. بعد جعبه رو می ذاریم تو یه جعبه ی بزرگتر و برای خودم پستش می کنیم... وقتی هم که جعبه اومد در خونه ..اونوقت من با یه چکش بزرگ اونو له می کنم و همه چیز تموم میشه.. منم به سلطنت می رسم و حاکم بلامنازع میشم!
.. همه بگید یوهاهاهاهاهاهاها!
- یوهاهاهاهاهاهاها!
----------------
قدح بعدی!