مودی که از فشار جمعیت توی چادر به ته چادر فشرده میشه یه ورد میخونه و چادر تبدیل به یه سالن بزرگ با تهویه مطبوع و هود مس و اینا میشه! تازه واسه اینکه خستگی همه در بره..به غیر زاخاریاس به همه نوشابه خنک میده! :pint:
بعد فرم ها رو تحویل میگیره و بررسی میکنه...
فرم زاخاریاس...بازجویی نوبت 3زاخاریاس تریپ بچه پرروگی، به مودی زبون درازی میکنه...ولی نمی دونه که اون در جایگاه قدرتی و سنی انجام اینا کارا نیست...مودی یقه شو میگیره یه بشکه اب با جادو ظاهر میکنه، و از پا اویزونش میکنه و کله اش رو می کنه تو بشکه اب!
سازمان حمایت از ملت جادوگران میان مداخله که مودی میگه اینجا چادربازجویی منه...و کسی حق نداره با بازجوی خودش اینطوری برخورد کنه!تازه توی بازجویی نقل و نبات که نمیدن!بازجویی فنیه!
زاخاریاس ، من اینجا مدرکی دارم که نشون میده تو برای بارتی کرواچ از پروفسور اسنیپ، معجون مرکب میدزدی...(مودی یه پرونده ظاهر میکنه و عکس هایی که کالین از زاخاریاس حین دزدی از دفتر اسنیپ رو گرفته نشونش میده)
زاخاریاس سعی میکنه خودشو ازاد کنه، مودی طناب رو شل میکنه تا با سر بره تو بشکه!
در مورد 500 گالیون، آیا این همون پولی نیست که بارتی به خاطر همکاری باهاش بهت پاداش داده بود؟آیا تو تایید میکنی که با بارتی کرواچ همدست بودی؟آیا تو یک مرگ خواری؟
فرم مورگانا ..بازجویی نوبت 2بعد از این مودی با یه پرش مشکوک! خودشو به دم در چادر- سالن! می رسونه و دست مورگانا رو میگیره و میگه: من هنوز کارم با شما تموم نشده
مورگانا میخاد تریپ "مترو " عاشق مودی شه! که جلوی خودشو میگیره! به هر حال مودی شخصیت دختر کشیه!همه اینو می دونن!!!
مورگانا، تو توی فرمت از شخصی به نام " رولینگ " نام بردی...ایا این شخص در قتل من دست داشته؟آیا این شخص همدست توه؟ این به دستور این شخص بود که به من حمله کردید؟آیا تو از رولینگ دستور میگیری؟
مورگانا:
مودی چونه مورگانا رو میگیره...به طرف خودش بر می گردونه، مورگانا بازم میخاد عاشق مودی بشه که بازم جلوی خودشو میگیره!
تو از درز کردن اطلاعات صحبت کردی....که جن های خونگی به کسانی اطلاعات رسونده بودند...این اطلاعات چی بوده؟و به چه کسانی منتقل شده؟ چه کسی از طرف ما برای شما جاسوسی کرده؟چطور از نقشه ی 7 پاتری ما اطلاع داشتید؟
مودی تو چشم مورگانا زل میزنه..با چشم های ابیش...صورت برد پیتی...جذاب بود..جذاب تر هم شده...
مورگانا هم توی چشمای مودی زل میزنه...
زاخاریاس از اون ور چادر داد میزنه:هی! چرا برای مورگانا اینقدر عشقولانه بود برای من خشن؟؟!
فرم تایبریوس مک لاگن...نوبت 1.مودی به طرف تایبریوس میره و با تعجب نیگاش میکنه: شما توی پروفایل خودتون گفتید که ادمید! بعد اینجا چرا جزو موجودات شدید؟! ایا شما ادمید؟؟یا من اشتباه متوجه شدم؟
تابیریوس متعجب به نظر میرسه...
مودی ادامه میده: آیا شما اون شب از قصد برنامه ریزی کرده بودید که توی دستشویی باشید؟؟آیا همیشه با مرلین میرید دستشویی که شاهدتونه؟!؟؟! آیا شما عجیب نیستید؟!؟؟؟!!
شما توی گریفیندور عضو هستید، و توی پروفایل گفتید که از دوستان ریفوس بودید...پس رابطه ی شما با لرد سیاه چیه؟ آیا این اتهام رو قبول میکنید که یک مرگ خوارید؟آیا قبول میکنید که شما، بله شما، جریان 7 پاتر رو به مورگانا لی فای گفتید؟
عملیات اون شب ما کاملا سری بوده، و شما توی محفل ققنوس نبودید..چطور می دونستید که هری واقعی سوار موتور سیکلته؟؟؟بعله سوال زیرکانه ای بود و تو توی دامش افتادی!موهاهاههاهاهاههااا!!!(مودی به مورگانا نیگا میکنه که هنوز با نگاهش تعقیبش میکنه...با چشمای ابیش برای چند ثانیه زل میزنه به مورگانا و به لبخند محو میزنه...بعد یهو به طرف تایبریوس بر میگرده و توی صورتش داد میزنه) تو از کجا این اطلاعات رو به دست اورده بودی؟ایا تو جاسوسی ریفوس رو می کردی؟
تایبریوس میاد تریپ خشن بیاد جلو که زاخاریاس رو می بینه و پشیمون میشه و ترجیح میده با ارامش جواب بده!
فرم بلاتریکس لسترنج....نوبت 1مودی اروم به طرف نفر بعدی میره، با دیدنش لبخند مشکوکی میزنه...
مودی: به به...بلاتریکس لسترنج! شهامت شما قابل تحسینه خانوم لسترنج...قابل تحسین...
بلاتریکس: حماقت تو هم قابل تحسینه...برای اوردن من به اینجا!
مودی لبخند جادوییشو میزنه: ایا من شما رو به زور اوردم؟ یا اینکه....هوم؟
بلاتریکس معذب میشه: به هر حال! بگیر این فرمو!
مودی فرم رو میگیره:
خانوم لسترنج، آیا شما می دونید که الان چه سالیه؟؟و چه روزیه؟؟
بلاتریکس متعجب مودی رو نیگا می کنه...
مودی: شما توی فرمتون نوشتید در شب مرگ من، داشتید انیتا دامبلدور دختر مرحوم شده ی؟؟؟؟( نوشته از توی تابوت!!) آلبوس دامبلدور رو شکنجه میداد...چطور چنین چیزی ممکنه؟؟آیا شما زمان و مکان رو توی ازکابان از یاد بردید؟؟آیا یادتون رفته که آنیتا دامبلدور،سال ها پیش از به دنیا اومدن پاتر مرده؟؟آیا به این دلیله که اون شب، لرد سیاه شما رو با خودش نبرد؟چون ممکن بود عملیات رو به خطر بندازید!؟
بلاتریکس بلند میشه که بره، مودی بلاتریکس رو سر جاش می شونه(البته با ارامش!)
مودی تریپ لئون! رو به دوربین: No women,No children!
زاخاریاس از اون ور چادر: هی! مگه من بچه نیستم!!!
مودی ادامه میده: اومدنت با میل خودت بود، ولی رفتنت با میل منه!
شما بازم این اشتباه رو کردید و گفتید لرد سیاه اون شب با شما بوده...ایا این بیش از یک توهم نیست؟؟ مشکوکه...خیلی مشکوکه! بلاتریکس، شما متاسفانه به نظر می رسه از زمان برگشتنتون از آزکابان، دچار مشکلاتی شدید....متاسفم!
مودی سری تکون میده و به سراغ نفر بعدی میره...
فرم ونوس...نوبت 3:ونوس تریپ مظلومی به مودی نیگا میکنه
مودی یاد چکی میفته که توی " مترو لندن " از ونوس خورده بود و عاشقش شده بود! ولی یادش میفته الان داره انجام وظیفه میکنه...و فرم رو از ونوس میگیره
مودی: تو اطلاعت خیلی خوبی دادی ونوس...مری باود؟؟نقشه قتل من؟؟؟ ونوس تو گفتی که مری می خاد منو بکشه....و در عین حال میخاد سر من با تو دوئل کنه...ایا می خاید سر این دوئل کنید که کدومتون من رو بکشید؟ایا تو مرگ من رو میخای؟ایا حاضری با من تا اخر عمرت زندگی کنی!!!؟؟
مودی دوباره یادش میاد که اینجا بازجویی: اهن اهن..منظورم اینه که ایا حاضری واسه اینکه تا اخر عمر با من باشی..منو بکشی؟؟؟!
فرم آسپ..نوبت 2:خوب خوب...بالاخره با این دست خط خرچنگ قورباغه ات..تونستی فرم رو پر کنی؟
آسپ بغض می کنه...
بعد بغضش می ترکه!چون شکلک بغض خالی نداریم!
اطلاعات خوبی دادی آسپ، افرین پسرم! بازجویی از تو باعت بلاک شدن ما میشه!!!
!!! بنابراین من به این نکته اکتفا می کنم که، بابای تو به خاطر من الان زنده اس...اینو یادت باشه پسر...در ضمن آیا تو در حدی از اسکیتر بدت میاد که حاضری اونو بکشی؟ آیا تو با این سن و سال..خجالت نمی کشی توی تاپیک " مترو" معشوقه داری؟؟آیا فقط همینو از بابات یاد گرفتی؟ یا ایا فقط بابات همین کارو بلده؟؟ و البته دردسر درست کردن و به کشتن دادن افراد بی گناه؟
آسپ : تو رو به مرلین بزار من برم!!!
مری باود، به عنوان مظنون، به چادر-سالن بازجویی فراخونده می شید...