هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۲۰:۲۴ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸
#5

لایرا مونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۴:۱۳ پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۹
از روزایی که دیگه بر نمیگردن ! از اون روزای خوب :|
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 39
آفلاین
*سوژه ی جدید*

پاییز خیلی زود از راه رسیده بود. در مناطق شمالی لندن درختان بسیاری برگ های خود را از دست داده بودند و تنها لانه هایی خراب و خالی از پرنده به شاخه ها چسبیده بود.

لینی با خوشحالی به موهایش تابی داد و نگاهی به توده ای از ورقه های درون دستش را انداخت و بی سر و صدا وارد سالن امتحانات شد و آن ها را جایی درون سالن پنهان کرد و سریع از آن جا خارج شد.


سلسیتنا با نگرانی پرسید:چی شد؟سوالا رو کجا گذاشتی؟

لینی با غرور پاسخ داد:اونا رو گذاشتم تو سالن امتحانات سمج!جای دیگه ای امن نبود ، هیچ کس اونجا نمیره!

لایرا با تعجب به لینی نگاهی انداخت و هراسان گفت:ما هفته ی دیگه امتحان داریم و هر چه زودتر باید سوالا رو از اونجا بیرون بیاریم تا جلوتر از سوالا خبر دار بشیم، ولی کلاسای بالاتر امروز امتحان دارن!

سلسی:خب بعد از امتحانشون سوالا رو بر میداریم!


بعد از نیم ساعت سه نفری پشت دیواری کمین کردند تا زمانی که دانش آموزان با چهره هایی غمگین از سالن بیرون آمدند.

- پس کی مک گونگال میاد بیرون از سالن؟

بالافاصله بعد از این که لایرا این جمله را بر زبان آورد مینروا مک گونگال همراه با ورقه هایی در دست از سالن خارج شد.

سه دختر ، بالافاصله از پشت دیوار بیرون آمدند ولی ناگهان با دیدن خانم نوریس در جای خود ماندند و پشت خانم نوریس فیلچ ، مستخدم همیشه مزاحم سر و کله اش پیدا شد.

فیلچ همراه با دسته کلید هایی در دست به در سالن نزدیک شد و آن ها را قفل کرد.

سه دانش آموز:
- اون درو قفل کرد، زود باشین بریم دنبالش و یه جوری دسته کلیدا رو کش بریم.


خواستیم و نخواستند بعضیا ...
[i][col


Re: سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸
#4

پروفسور گرابلی پلنک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۹ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۴۰ شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳
از این به بعد آواتار فقط مردونه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 621
آفلاین
سلام

پستهای این تاپیک از این به بعد ادامه دار خواهد بود.

بای


[color=FF0000][b]پس قدم قدم تا روشنايي از شمعي در تاريكي تا نوري پر ابهت و فراگير!
ميجنگيم تا آخØ


Re: سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۸
#3

برتا جورکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۷ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 145
آفلاین
تمام شب را بیدار مانده بود. هیچوقت در این درس نمره ی کامل را نیاورده بود ولی این دفعه فرق می کرد هیچوقت با این دقت درس نخوانده بود؛ هیچوقت مثل امروز نمی خواست نمره ی کامل بگیرد. او می توانست.
چرا که نه؟

وارد سالن امتحانات شد و به اطرافش نگاه کرد. هنوز هیچکس وارد سرسرا نشده بود. روی صندلی همیشگی اش نشست. کم کم دانش آموزان دیگر هم وارد شدند و شروع به مرور مطالب با هم دیگر کردند.

در حالی که سرش را بین دستهایش نگه داشته بودچشمانش را بست و به فکر فرو رفت؛ چرا در آن سال بیشتر تلاش نکرده بود؟ شاید اگر بیشتر سعی می کرد الان امیدوارتر بود..اما نه...او در چند روز گذشته تمام تلاش خود را کرده بود حتی از آن گندزاده ی کرم کتاب بیشتر درس خوانده بود!

همیشه فکر می کرد لرد سیاه به نمرات او اهمیت نمی دهد اما همین چند هفته پیش لرد به او گفت فقط در صورتی وارد گروه مرگخواران می شود که همه ی نمراتش کامل شود. ولی چرا؟ وفاداری به او به تنهایی کافی نبود؟ اما نه لرد سیاه اعتقاد داشت یک مرگخوار در صورتی خوب عمل می کند که امتحانات مدرسه را با موقیت کامل پشت سر بگذارد!

-حالت خوبه دراکو؟ چرا به سوال ها جواب نمی دی؟

چشمانش را باز کرد؛ سوال ها پخش شده بودند و همه ی دانش آموزان دیگر در حال پاسخ دادن به آن ها بودند. قلم پرش را برداشت و به سوالات نگاهی انداخت. چه قدر ساده بودند...



Re: سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۱۵:۱۷ پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۸
#2

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
اولین باری نبود که پا در فضای سنگین سالن امتحانات سمج می گذاشت. به شدت خسته بود. شب پیش تا نزدیکی های صبح برای دوازدهمین امتحانش درس خوانده بود. قبلی ها را بسیار عالی داده بود. اگر این امتحان را نیز همچون قبلی ها خوب میداد بی شک بهترین شاگرد آن سال میشد.

به آرامی به سمت صندلی رنگ و رو رفته ی همیشگیش رفت. آن میز شاهد خاطرات زیادی از او و دوستانش بود. دوستانی که در دوره های زمانی مختلف زندگی می کردند و هفت سالِ تحصیلیشان را روی آن میز به پایان رسانده اند.

اولین نفر که روی این میز نشسته بود، سالها پیشز هاگوارتز فارغ التحصیل شد و فرمانده ی ارشدِ سپاه مرگخواران در جنگ با جن ها بود و بعدها به سمت مشاور ارشد وزیر سحر و جادو نایل شد.

یازده نفر دیگر نیز با فاصله های زمانی هفت سال به هفت سال پشت این میز نشستند و بعدها هر کدام با بهترین نمرات و سمت بهترین شاگرد از هاگوارتز فارغ التحصیل شدند و به سمت های بالای دنیای جادوگری رسیدند... اما هفتمین نفر کسی نبود جز بارتی کراوچ پسر. او نیز تا بدین جا همچون دوستانش که تا به حال فقط به کمک نامه با آنها ارتباط داشت، تمامی مراحل زندگی و درسش را در هاگوارتز به خوبی به پایان رسانده بود. آخرین امتحانش نیز باید همچون آنها میشد...


همینطور در فکر بود که ناگهان برگه ی سوالات به سمتش آمد و روی میزش قرار گرفت. نگاهی سر سری به سوالات انداخت، همه را بلد بود... به سرعت همه را جواب داد و از سالن امتحانات خارج شد. گویی باری بزرگ از روی دوشش برداشته شده بود.
دو هفته ی بعد جواب امتحانات به دستش رسید. تمامی امتحانات را با نمره ی کامل همچون دوازده دوست دیگرش قبول شده بود. اما او نمیتوانست به مقامی برسد. اون نمیتوانست در دولتِ جادوگران کار کند... او یک مرگخوار بود. خادمی وفادار برای اربابش...

دوازده سمج را کنار گذاشت و به کشت و کشتار مشغول شد. خادمی وفادارتر از قبل برای اربابش شد. دوستان قدیمیش را ترک کرد، اما هرگز آنها را از یاد نبرد. نفر سیزدهم بود. ننگی همیشگی برای آن میز مقدس بود.
اما همه چیز تمام شده بود. او قاتلی تمام عیار و مرگخواری وفادار شده بود... او به همه چیز فکر کرده بود و این راه را بهترین راه میدانست. وفاداری به ارباب قدیمیش را بهترین چیز میدانست و در این راه جانش را فدا کرد و تا ابد زیر سایه ی ارباب لرد ولدمورت کبیر وفاداریش را از دست نداد!



سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۱۵:۱۷ پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۸
#1

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
سالن امتحانات سمج محلی برای برگذاری امتحانات سمج در مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز است. محل برگذاری امتحانات، سرسرای عمومی است که هر ساله در هنگام امتحانات، میز و صندلی های این سرسرا بصورت امتحانی در آمده و پس از هر امتحان، این سرسرا برای غذا خوردن و دیگر کارها آماده میشود.

شما حق هیچگونه تقلبی را در این سرسرا ندارید. تمامی برگه ها طوری جادو شده اند که شما به کمک هیچ وسیله ی جادویی ای نتوانید تقلب کنید.

این سالن پر از خاطرات خوب و بد برای دانش آموزان است. شما هم خوب است که خاطرات خود را بنویسید... حتما لازم نیست که خاطراتتون مربوط به امتحان باشه. یا مربوط به تقلب هاتون باشه. خاطراتتون میتونن فقط به سالن مربوط باشن. اصلا میتونن فقط به کلمه ی امتحان مربوط باشن... یا مثلا میتونین با یک فلش بک، یک ماجرای جالب رو بیان کنید که فقط خاطره ای از شما بوده و در امتحان به یادتون اومده.

تمامی پست ها تکی خواهد بود، مگر اینکه اعلام بشه. هر پستی هم که بخواین میتونین اینجا بزنین. با هر سوژه و هر مکانی. فقط سعی کنین یک رگه ی تو خالی از سالن، امتحان، سمج، هاگوارتز و ... در اون باشه میتونین از همین الان شروع کنین به رول نوشتن...




ویرایش:
راستی یادم رفت که بگم. مجوز این تاپیک رو من با شناسه ی گلگو از استرجس پادمور گرفتم و هنوز هم پست من و استرجس در تاپیک ناظرین این انجمن هست... فقط خواستم بگم که تاپیک پاک نشه!!!


ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۸۸/۱/۲۷ ۱۵:۲۰:۵۹







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.