هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
حمله ي وسيع جبهه ي سفيد به مرگ خواران !!


بينندگان و شنونگان عزيز توجه فرماييد ..

طبق اخباري كه چند لحظه پيش به دستم رسيد ، گروه سفيدان سايت ملقب به محفل ققنوس عصر امروز دست به حمله اي بزرگ به خانه ي مالفوي ها زدند .

اين عمليات كه با رمز يا مرلين آغاز شد تا الآن نتايج خوبي به همراه داشته است .

طبق گزارش خبرنگار ما ، در اين حمله اشخاص مهمي نظير كريس رونالدو ، جومونگ و بانو سوسانو ، تسوكه از سفرهاي ميتي كامون، ليوبه از صخره ي سرخ و لاك پشتهاي نينجا محفلي ها را همراهي مي كنند .
ما از اينجا پيام تبريك و آرزوي پيروزي در اين نبرد را به آنها ابلاغ مي كنيم .


با تشكر از توجه شما به اين بخش خبري ...
مرلين يار و نگهدارتان .


[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۸۸

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
آلبوس دامبلدور مثل هر روز ساعت نه در دفترش نشسته بود و به خبر های بهش خبرگذاری جادوی سفید که از طریق رادیو پخش میشد گوش میکرد.همه چیز به آرومی پیش میرفت که ناگهان آلبوس از جاش پرید و صدای رادیو رو زیاد کرد تا با دقت بیشتری به گوش کردن رادیو بپردازه!

------------------
امروز ایگور کارکاروف یکی از کاندیدای انتخابات وزارت سحر و جادو در محله محفل ققنوس حضور یافت و بعد از دقایقی سخنرانی ساعت ها به سوالات محفلی ها جواب داد.

او در سخنرانی اش گفت:

-من نمیدونم که چرا فقط یک محفلی حمایت خودش رو از من اعلام کرده.من انتظار داشتم که از طرف محفلی ها هم حمایت بشم و رای های زیادی از این بخش بزرگ جامعه جادوگری به دست بیارم ولی تا امروز حمایت زیادی از این گروه ندیدم.

او در مورد محفل به گفته هاش اضافه کرد:

-من برای ارتباط با محفل برنامه های زیادی دارم.وزارت من به کمک محفل میخواد برای هیجان انگیز کردن جامعه جادوگری اقدام کنه و بدون کمک این قشر بزرگ از جامعه این امر امکان پذیر نیست.همچنین من برنامه هایی برای هماهنگ شدن وزارت با محفل و خانه ریدل دارم و جلسه های سه نفره با لرد و آلبوس تشکیل خواهم داد تا اقدامات جدی تری قبل از دست رفتن جامعه انجام بدیم.

او در جواب یکی از خبرنگاران ما در مورد اینکه شما چجوری میخواید از انتقادات و مشکلات محفل با خبر بشید،گفت:

-در وزارت خونه برای تمام مردم باز هست و انتقاد ها و مشکلاتش رو میتونه در وزارت خونه اعلام کنه و در صورت امکان مشکلش حل بشه ولی ما به دلیل مهم بودن محفل و خانه ریدل در شورای وزارت قصد قرار دادن دو نماینده محفل و مرگخواران رو هم داریم که اتفاقن پیشنهادش رو هم یک محفلی داد.
در این جلسه این نماینده حتی میتونه به کمک بقیه اعضای شورا وزیر رو از کار برکنار کنه.پس میبینید که ما اهمیتی زیادی برای محفل قائل شدیم.نماینده شما در اونجا میتونه مشکلات محفل و پیشنهاداتشون رو مطرح بکنه تا در موردشون بررسی بشه.

همچنین او به خبرنگار رادیو پاتر بان در این مورد که شما مرگخوار هستید یا محفلی پاسخ داد:

-من طرفدار هیچ کدوم از گروه ها نیستم.چون اولن مشکلات دیگه ای در جامعه وجود داره که باید اول از همه حل بشن و دومن اینکه محفل و مرگخواران یه جامعه قدرتمند با مدیرانی قدرتمند مثل لرد و آلبوس رو دارن که دیگه نیازی به وزارت ندارن.بنابراین من خودم رو جز هیچ دسته ای نمیدونم ولی از اعضای خوب این دو دسته در کادر وزارت خانه استفاده زیادی خواهم کرد و البته به کمکشون برای اصلاح جامعه و کمک به مردم نیاز مندم.

یکی از خبرنگاران الف دالی جمع از وی در مورد برنامه های ایشون برای الف دال و محفل پرسید:

-الف دال و محفل مسوول و رئیس دارن و این دو رئیس مطمئن برنامه های خوبی برای گروه هاشون دارن و خب مسلما من نمیتونم برنامه ی خاصی برای محفل و الف دال داشته باشم.چون اصلن قصد و توانایی دخالت در این دو گروه رو ندارم ولی پیشنهاد هایی دارم که حتمن به روسای گروه ها اعلام خواهم کرد و همچنین با هماهنگ تر شدن باهاشون به فکر راه حل های بهتر برای هیجان انگیز تر شدن هستم.

در آخر ایگور کارکاروف برای حضور تمام محفلی ها و خبرنگار هاشون بسیار تشکر کرد.


ویرایش شده توسط [fa]ايگور کارکاروف[/fa][en]IGΘЯ[/en] در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۴ ۲۲:۱۹:۱۱

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۰:۵۱ پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 314
آفلاین
تمبر آخرين چهره زنده ي بلاتريكس منتشر شد

سالها پيش در چنين روزي بود كه، هري نيلي، با دستان خالي، اسمشوببر را تركوند و رفت بقالي زوپس را راه انداخت.

در همين روز بود كه مالي ويزلي، همسر آرتور ويزلي، مادر بيل و چارلي و پرسي و جرج و فرد و رون و جيني و مادربزرگ جيمز و آسپ و لي لي و هوگو و رز و مادر زن هري و مادرشوهر هرميون و فلور و عروس عمه موريل و خواهر فابيان و اينا! بلاتريكس را منفجر كرد.

تنها خاطره ي مصوري كه از اين واقعه در دست است، در همان روز، توسط دوربين كالين كه بعد از مرگ كالين هويجور براي خودش ميپلكيد تهيه شده.

و امروز به مناسبت رونمايي از تمبري كه با همان عكس و توسط تايبريوس مك لاگن ساخته شده، گفتگويي رو ترتيب داديم با خاطره ساز اين حماسه.

ما از مام بزرگ محفل، مالي ويزلي دعوت به عمل آورديم تا برامون از اون خاطره ي ماندگار صحبت كنه.

مجري حرفه ايي برنامه، با حركت گولاخ دستش اشاره ايي ميكنه و ناگهان در ميان دايره ايي نوراني، مالي ويزلي رو روي صفحه ي تلويزيون ميبينيم؛ مالي درحالي كه ملاقه اشو در دستش ميپيچونه، با سرخي فراوان به دوربين لبخند ميزنه.

مجري: خب خانم ويزلي، مطمئنا هيچ چيزي با اين برابري نميكنه كه اين شما بودين كه بلاتريكس سياه رو از ميون برداشتين!

مالي:

مجري: هوووم! ما از شما دعوت كرديم ضمن اينكه پاي اين تمبر رو امضا ميكنين، از احساس خودتون در اون لحظه برامون صحبت كنيد.

مالي يه ابروشو بالا ميندازه و درحالي كه پيشبندشو مچاله ميكنه، در چشماش يه حالت خاصي ديده ميشه و رنگي قديمي به خودش ميگيره و درحالي كه همچون يك قدح انديشه در تلويزيون ميبينيم، وارد افكار مالي ويزلي ميشيم و در لحظه با لنگه جوراب آرتور مواجهه ميشيم كه چرك شده به گوشه ايي افتاده.

لنگه جوراب:

مجري: چيزه بهتره كه از قدح بيايم بيرون و از زبون خودش بشنويم!! مالي عزيز...

مالي: بله...اممم، اون روز روز خيلي بدي بود، من جرج رو از دست داده بودم و تموم وجودم در حسرت نبودنش ميسوخت.

روح فرد كه در استوديوي برنامه حضور داره به حرف مياد:

: «مامان من مرده بودم، نه جرج...فكر كرديم با نبودن يه گوش جرج ديگه تشخيص ميدي.»

مالي: فرد!؟!؟! اوهوم...من خيلي ناراحت بودم، وقتي اون زن مو وزوزي درحالي كه داشت آدامس ميجويد با جيني من مينجگيد، بهش گفتم بره به جهنم و با آوادا زدمش!

مجري كه به هيجان اومده، گلدوني رو كه جلوش قرار داده خورد ميكنه.

مجري: ممنون مالي عزيز..ما به تو افتخار ميكنيم؛ خب سفيدان و سفيد دوستان عزيز...در پايان برنامه، ازتون دعوت ميكنيم تمبري كه توسط مك عزيز و مالي عزيزتر ساخته شده رو نگاه كنيد:

تصویر کوچک شده


ما هم تا برنامه ي بعد، براي همگي شما روشنايي بيشتري آرزو ميكنيم


در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۳:۰۶ چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
استعفاي آلبوس قلعه دامبلدور از هدايت تيم كوييديچ محفل ققنوس


آلبوس قلعه دامبلدور پس از باخت ديروز تيمش در مقابل تيم كوييديچ اشپيخ آلمان در كنفرانس مطبوعاتي در جلوي همكاران خبرنگاران ما از هدايت تيم كوييديچ محفل ققنوس استعفا داد .
بخشي از سخنان ايشان را در مقابل خبرنگاران مي خوانيم :

« - تــيم ما جوون بود. تيم ما بودجه نداش ،تيم ما خوب بازي كرد اما تيم حريف بهتر بود . تيم ما شانس نداشت ، و اگه مي تونست از موقعيت هاش خوب استفاده كنه ،به هرحال من خواستم بچه ها رو تو رختكن شارژشون كنم اما خودشون نخواستن .

من به بچه ها گفتم كوييديچ ما يه كوييديچ حرفه اي هستش ، قلب شير داره مي تپه ، شمشير ژنرال داره رو هوا مي چرخه و صداي بيژن مورينو در اومده ، اما مثل اين كه روشون اثر نداشته .

من هي به جيمز و تدي مي گفتم كه از جناح چپ و راست برن جلو و بعد برگردن عقب و دفاع كن اما مثل اين كه جواب نداد . »

وي همچنين ادامه داد :

« - به هرحال اميدوارم تيم ما با مربي بعديش نتيجه بگيره ، درسته كه من تيم رو توي ليگ برتر به قهرماني رسوندم ولي اقاي مهندس آشتي قهري نبايد از من انتظار داشته باشه كه اين ليگ هم بمونم .
من همينجا استعفاي خودم رو اعلام مي كنم . »

تا بخش بعدي خبرا
مرلين نگهدار شما





امتیازات این تاپیک تا بدین جا به روز شده!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۹ ۱۴:۲۷:۲۲

[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۵۶ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
راز بقا

- به دامنه های کوه هاگزمید میرویم
- در این مکان بنای بزرگ و با شگوهی قرار دارد به نام بزستان

ســــــــــــــــــوت سوت سوت(آهنگ نشون دادن طبیعت)
- وارد بزستان میشویم،در این مکان،بز های غیور و شجاع از مرز های هاگزمید دفاع میکندد.

دوربین دی این لحظه از بالای در بزستان داخل رو نشون میده.
- در این مکان مربیان متبحری همچون آبرفورث دامبلدور،آلبوس دامبلدور تربیت این بز ها را بر عهده دارند. این بز های ارزشمند به طور متوسط 100 تا 150 ساال عمر میکنند.
دوربین آروم آرو میره به سمت ساختمون چوبی که روش یه جی طلایی نق شده.
- این مکان،محل تولد عموم بز های این مجتمع میباشد.


در آروم باز میشه و دوربین داخل میره.آبر و آلبوس با هم یکی یه چوب دستشون گرفتن و بز هارو به سمت خوابگاهشون هدایت میکنن تا اینکه چشمشون به دوربین میافته.
- این دو مرد غیور،مدافعان منافع سفیدی هستند،آلبوس و آبرفورث دامبلدور.

دوربین جلو میره و همزمان دو بردر هم به سمت دوربین میان.


(صدا عوض میشه)


- خوب بینندگان عزیـــز،در خدمت دو دوست خوب و گرامی هستیم.آلبوس و آبرفورث به بینندگان ما سلام کنین.
- سلام دارم خدمت همه شما بینندگان خوبمون.
- سیـــــــــلام منم خدمت عموم جونیورز بیننده سلام عرض میکنم.
- چند ساله که اینجا فعالیت میکنید؟
آبر : ما اینجا رو همین اواخر راه انداختیم،قبل از این،بز ها رو تو همون مناطق مرزی نگهداری میکردیم اما الان همشونو اینجا تربیت میکنیم و به صورت تیپ،هنگ های زرهی و قوای مسلح به مناطق مختلف مرزی اعزامشون میکنیم.

- بسیار خوب،هر بز چه مدت پس از تولدش میتونه سرباز بشه؟
- ما اینجا بز هارو از همون بدو تولد سرباز بار میاریم،شما میتونین یه نمونشو مشاهده کنید.
آلبوس برمیگرده و اون ور سوله بزرگ رو نشون میده.دوربین به سرعت جلو میره.
- بله در اینجا میبینین که دو تا از بزهایی که درست 20دقیقه پیش متولد شدن در حال جنگ با یکی از گرگینه های تحت کنترل ما هستن.بعد از یه مکدت کوتاه میرن تا با گرگینه های کنترل نشده مبارزه کنن و بعد از اون به مناطق مرزی اعزام میشن.

گزارشگر که به شدت تغییر رنگ داده رو به دوربین میکنه و میگه : خوب بینندگان عزیز این بود مختصری از فعالیت های مجتمع نظامی،فرهنگی،تفریحی بزستان.

تا دیدار بعدی خدانگهدار میگ میگ!!!

گزارشگر در کسری از ثانیه از جلوی دوربین محو میشه.


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
ايد جالب ترين اتفاق اين هفته ي محفل ققنوس ، در شنبه شب اين هفته يعني ديروز افتاد ؛زماني كه كاربران است داشتند در اين سايت قدم مي زدندند ، يهو چشمشان افتاد به آلبوم خواننده اي كه در كنار پياده رو هاي سايت در دست فروش بود .

اين خواننده كه ممكن است باعث شود عجيب ترين اتفاق موسيقي دنياي جادويي شود كسي نيست جز البوس دامبلدور .
با سپر مدافعش تماس گرفتيم و گفتگوي كوتاهي انجام داديم .

- چي شد يهو به فكر خوانندگي افتاديد؟

- راستش سه روز پيش توي حموم بودم؛ داشتم واسه دل خودم مي خوندم كه ،ققنوسم شنيد و بهم گفت كه به فكر آلبوم دادن باشم .

- به اين سرعت ؟
- ما همنيم ديگه

-در چه شرايطي اين آلبوم رو داديد ؟
- اوووووه ، در شرايط بحراني .

-اسم آلبومتون چيه ؟
- دامبل 88

- بــــــــــله ،الآن شما قصد داريد بازم البوم بديد ، با اين حالي كه اين يكي زياد فروش نكرده ؟

- معلومه ، دو سه روز ديگه آلبوم فصل قديم ام مياد .

تصویر کوچک شده
اين بود مصاحبه اختصاصي ما بعد از انتشار اولين آلبوم اين خواننده ي سفيد .

موفق باشيد


ویرایش شده توسط گودریک گریفندور در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۳ ۱۸:۱۴:۴۵

[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۱:۵۳ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

ریـمـوس لوپـیـنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۶ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
از قلمروی فراموش شدگان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 395
آفلاین
خبر رسان محفل در حال كه تبلي در دست خود داشت در كوچه دياگون درميان جادوگران و ساحره هاي ظاهر شد و شرع به دادن خبرهاي خود كرد .

خبر اي خبر !

طي حمله سه گرگينه محفلي به خانه ريدل اسيب هاي شديدي به دو طرف وارد شد مانند : گرگينه شدن مورفين گانت توسط تدي لوپين! معتاد شدن تدي توسط مورفين ! و گاز گرفته شدن لرد توسط جيمز !

ادامه اين داستان رو مي تونيد تو تاپيك روان خانه سیاه - سفید !!! دنبال كنيد .

خبر اي خبر !

طي مسافرت محفلي ها به سواحل قناري ! يكي ازمحفلي به جاي كلمه دستشويي ازكلمه مرلينگاه استفاده كرد و همين باعث شد مرلين به زمين برگرده و ببينه كي اسمو اونو گذاشته روي دستشويي !

ادامه اين داستان رو مي تونيد تاپيك محفل به روایت فتح دنبال كنيد .

خبر اي خبر

طبق گروگانگيري هاي مرگخواران تدي و جيمز به دست انها مي افتد و با تلاش محفلي ها تدي ازاد ميشه اما جيمز همچنان دربنده .
طي دست پاچلفتي بودن نيفا همه ي محفلي ها باهم برخورد مي كنند و به زمين مي افتند و همين باعث مي شه چوب ارشد البوس دامبلدور از دست ان خارج شه و شروع به طلسم پراني كنه و يكي از اين طلسم ها به تابلوي ننه ي سيريوس برخورد مي كنه و باعث مي شه ننه سيريوس از تابلو بيرون بيايدو به كمك محلفي ها براي نجات جيمز برن !


ادامه اين داستان رو مي توانيد در تاپيك خانه شماره دوازده گریمولد(محفل ققنوس) دنبال كنيد.


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۳ ۱۱:۵۵:۴۴

در قلمروی ما چیزی جز تاریکی دیده نمی شود !
اینجا قلمروی فراموش شدگان است !


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
گرگینه کچل پیدا شد!
حوالی ساعت 10 شب ، خبرنگاران ما به سمت سازمان سامان دهی و نظارت بر امور موجودات جادویی واقع در وزارت سحر و جادو عازم شدند.
طبق اخباری که به دست ما رسیده بود ، ده ها گرگینه در خانه ریدل، مخفیگاه اسمشونبر در حالی که خانه را به ویرانی کشیده بودند پیدا و به سازمان موجودات جادویی منتقل شدند.این موضوع خبرنگاران ما را برای تهیه گزارش به سازمان کشاند.شرحی از مشاهدات آن ها را که توسط قلم پر تندنویس به ثبت رسیده در زیر میخوانید.

سالن سازمان پر از ده ها گرگینه شده که توسط پترفیکاستوتالوس خشک شدن.کمی که نزدیک تر میریم علامت شومی که روی دست گرگینه ها داغ خورده توجه ما رو جلب میکنه.اوه چارلی نگاه کن!یکیشون مونداره!آآآی! جادو باطل شد...کــــمـــک!

متن بالا در نظر اول غیر از مصدومیت شدید یکی از همکاران ما نکته قابل توجهی ندارد و شما را هم مثل بازپرسان اداره کاراگاهان به این نتیجه میرساند که گرگینه هایی که توسط لردسیاه به خدمت گرفته شده بودند شورش و منزل را ویران کرده و لردسیاه و مرگخوارانش فرار کردند.
اما با کمی دقت متوجه میشوم روی دست گرگینه ها علامت شوم داغ خورده و یکی از گرگینه ها مو ندارد!
وزیر سحرجادو در مورد سوال ما که آیا گرگینه کچل،لرد سیاه است و بقیه گرگینه ها مرگخوارانش هستند یا خیر پاسخی نداد و بعد از شنیدن این سوال فورا همراه با محافظ هایش محل مصاحبه را ترک کرد.
در هرصورت با پایین رفتن ماه کامل،معلوم میشود که گرگینه ها واقعا چه کسانی هستند؟

خبرنگار واحد شبانه خبرگزاری جادوی سفید،چارلی ویزلی


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۸/۱/۲۹ ۱۵:۵۲:۲۴

دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۳:۲۳ یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۸

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
اعتراضات مردم به هوکی و وضعیت وزارت خونه ی جادوگری_لندن!

دیروز در حالی که هوکی (وزیر سحر و جادو)می خواستند از محل کارشون به بیرون بروند تا کمی هوا بخورند توسط مردمِ جادوگر جلوی همگان ضایع شد.

او که داشت با همکاران و یا بهتر بگوییم زیر دستانش صحبت می کرد توسط یک گوجه ی طلسم شده قرمز شد!آن گوجه توسط یک جادوگر جوان و سیاه پوست به طرف هوکی با جادو آمده بود و به صورت او خورده بود.

بعد از این ضربه،بقیه ی جاد.گران آن اطراف نیز به این کار پرداختند.

هوکی توانست با گروهی از وزارت خونه ای ها آن ها را مهار کند ولی...همچنان گروهی از آنها در شهر بوده و دارند هوکی را اذیت می کنند.
خبر نگار ما وقتی از آنها پرسیده که چرا اینکار رو می کنند گفته اند:وزارت خونه داره خیلی ضعیف میشه.هوکی و افرادش اصلا به فکر ما نیستند.من و خانواده ام خونه نداریم و در کوچه می خوابیم.گاهی مورد حمله ی موجوداتی از قبیل گرگینه ها و یا دیوانه سازان قرار می گیریم.آنها باید به فکر ما باشند.

بسیاری از دیگر جادوگرانی که دست به این کار ها زده اند آواره یا فقیر هستند که نمی توانند برای خود با جادو چیزی بسازند.

آنها در کوچه و خیبان ها اعتراض می کنند و هوکی دستور داده است که اگر معترضین را دیدید آنها را به زندان بیفکنید.

گروهی از اعضاء محفل از جمله کینگزلی شکلبوت و الستور مودی چشم بابا قوری از جان هوکی محافظت می کنند.دلیل اینکه هوکی نمی خواهد از جادوی خودش در برابر مردم استفاده کند معلوم نیست.

آیا او دوباره جادوی خود را از دست داده است؟

آیا دلیل دیگری دارد که نمی خواهد از جادویش استفاده کند؟آن دلیل چیست؟

امتیازات این تاپیک تا بدین جا به روز شده!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۱/۲۹ ۱۰:۵۱:۲۹



غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: خبر گزاری جادوی سفید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۸

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
حمله ی غول ها به جنوب لندن...!

دیشب طی یک حمله ی بسیار زیان بار و وحشیانه توسط غول ها به لندن بسیاری از مردم (چه مشنگ و چه جادوگر)وحشت کرده اند.

مامورین وزارت خونه همچنان از دیشب تا حالا دارند حافظه ی افرادی که غول ها را دیده اند پاک می کنند.
غول ها با حمله به مغازه های مشنگی و خانه هایشضان همه چیز را از بین برده و شهر را به آشوب کشیده اند.

در پی این حمله ها از طرف غول ها گروهی از جادوگران که عضو محفل ققنوس هستند با غول ها مبارزه می کنند.آنها تا کنون توانسته اند بسیاری از غول ها را زندانی و یا از پا در بیاورند.

ولی بسیاری از غول ها همچنان در لندن بوده و در حال به هم ریختن شهر هستند.
اعضاء محفل همچنان در پی دست گیری آنها و یا اگر مجبور شدند کشتن آنها هستند.

آلبوس دامبلدور جادوگر خردمند حال حاضر می گوید:گاهی اوقات غول ها به شهر حمله می کردند.بیشتر به وزارت خونه.چون اونا افراد لرد ولدمورت جادوگر سیاه هستند.ولی ما اینبار فکر نمی کنیم که این غول ها از طرف لرد ولدمورت باشند.چون معمولا لرد ولدمورت غولهایش را همراه با افرادش به جنگ می فرستد.آن هم به وزارت خونه.

بسیاری از غول ها هم اکنون در غار های کوه های اطراف لندن هستند.از مردم تقاضا می شود قبل از تاریک شدن هوا خانه باشند...


ویرایش شده توسط ديدالوس ديگل در تاریخ ۱۳۸۸/۱/۲۲ ۱۳:۵۶:۴۷



غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.