هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۵ سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
#18

بلاتريكس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
از ما هم شنیدن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
سرورم:

ابدا" نمی تونم تا قبل از روز بیست و یکم خرداد در دوئلی شرکت کنم. با عرض معذرت از نیمفدورا، یا مهلت دوئل رو اضافه کنید یا این که از ایشون خواهش می کنم اگه این تاریخ براشون ممکن نیست درخواستشون رو پس بگیرن!

کاش اینو قبل از قبول کردن میگفتین.به تانکس اطلاع دادیم.ایشونم قبول کردن.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۶ ۲۰:۲۹:۳۳

وقتی شب برمی خیزد
دنیا را در خود پنهان می کند
در تاریکی غیرقابل رُسوخ
سرما بر می خیزد
از خاک
و هوا را آلوده می کند
ناگهان...
زندگی معنایی جدید به خود می گیردl


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۳۱ سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
#17

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه های دوئل:

سوژه دوئل بادراد ریشو و سوروس اسنیپ:آخرین فرمان مرلین!

توضیح:این آخرین فرمان مرلین مشخص نیست چیه.هر فرمانی میتونه باشه.زمان پستتونم مهم نیست.میتونه مربوط به گذشته یا حال یا آینده باشه.


سوژه دوئل زاخاریاس اسمیت و ریموس لوپین:تعطیلات آخر هفته.

توضیح:درباره تعطیلات آخر هفته هر کدوم از شخصیتها که بخوایین میتونین بنویسین.


سوژه دوئل بلاتریکس و تانکس:انتخاب قهرمانان.

توضیح:همونطور که دیدین تو کتاب برای انتخاب قهرمانای جام آتش، اسمهاشون توی جام انداخته میشد.سوژه شما اینه که یک روش جدید برای انتخاب قهرمانا پیدا کنید.

6 روز برای زدن پست در باشگاه دوئل فرصت دارید.یعنی تا 12 شب دوشنبه چهار خرداد.

موفق باشید و سعی کنید زنده بمانید!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۲۹ ۲۰:۵۵:۰۰



Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
#16

نیمفادورا تانکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۳ شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۰:۱۸ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸
از ریش مرلین آویزون نشو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 93
آفلاین
من بلاتریکس لسترنج رو به دوئل دعوت میکنم.

قبلی اشتباه تایپی بود!


ویرایش شده توسط نيمفادورا تانکس در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۲۹ ۱۱:۵۵:۰۴

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، [color=FF0000]شجاعت و غلب�


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸
#15

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
با توجه به این که آقای نیمفا با من ندوئلیده،من ریموس لوپین رو به دوئل دعوت میکنم!


[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
#14

نیمفادورا تانکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۳ شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۰:۱۸ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸
از ریش مرلین آویزون نشو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 93
آفلاین
من آبرفورث دامبلدور رو به دوئل دعوت میکنم تا دیگه با بزهاش پر رو بازی در نیاره.

متاسفانه درخواست دوئل شما رد شد.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۲۸ ۱۲:۴۳:۲۰

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، [color=FF0000]شجاعت و غلب�


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
#13

دابیold7


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۰ یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۶:۱۰ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
از تو چه پنهون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 59
آفلاین
به نام خدا
با عرض پوزش فراوان پس از قرنی از دوئل خود با دراکو مالفوی انصراف میدهم.
باز هم از همه پوزش میطلبم.
دیگه تکرار نمیشه!

دیگه نمیتونه تکرار بشه چون شما کشته میشین.آواداکداورا!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۲۸ ۱۲:۳۶:۴۶

امضاء: دابی ، جن


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
#12

hdmfans


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۷ سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ دوشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 45
آفلاین
به نام خدا
با سلام !

اینجانب سوروس اسنیپ، بادراد ریشو را به یک دوئل جوانمردانه و جدی دعوت می کنم !

با تشکر



Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
#11

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
امروز ۱۷:۰۶:۱۰
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
پیام: 1504
آفلاین
نتیجه دوئل ویکتوریا ویزلی و تد ریموس لوپین:

امتیازات لرد ولدمورت:
ویکتوریا ویزلی 30 - تد ریموس لوپین 29

امتیازات ایوان روزیه:
ویکتوریا ویزلی 28 - تد ریموس لوپین 29

نتیجه نهایی: ویکتوریا ویزلی 29 - تد ریموس لوپین 29

نتیجه دوئل: مساوی!

...تدددددددددددد!
تد با عصبانیت سرش را از لای در اتاق بیرون اورد و گفت:چیه بابا چی میگی؟روانیم کردی از بس جیغ کشیدی!جیمزم اینطوری جیغ نمیکشه!
...برای بارررر هزارررم میگم زودتررر بیا بالا!

تد در اتاقش را با شدت میبندد و به سمت پله ها به راه میوفتد.در راه با خودش میگوید ای کاش به یتیم خانه میرفت اما مجبور میشد در این خانه بماند.از روزی که اینجا بود(دقیقا از همون روزای اول!)یک روز خوش نداشت.داد و بیداد های ویکتوریا فرصتی برایش نمیگذاشت.

وقتی به اتاق ویکتوریا رسید بدون در زدن در را باز کرد و با عصبانیت گفت:هوم؟چیه کچلم کردی!
ویکتوریا که از شدت عصبانیت سرخ شده بود گفت:ببینم این تار موی بلند چیه روی پیراهنت؟
تد با چشم های گرد شده پرسید:پیراهن من تو اتاق تو چیکار میکنه؟

ویکتوریا سوت زنان پاسخ داد:هیچی داشتم میبردم بدم مامان بشوره...
ولی بعد که موضوع اصلی یادش امد با عصبانیت اضافه کرد:اصلا به تو چه؟بحثو عوض میکنی؟زود بگو این تار مو مال کیه تا این خونه رو روی سرت خراب نکردم خیانت کار!

تد پوزخندی زد گفت:برو بابا ویکی!تو هم هر روز به یه چیزی گیر میدی.من چه میدونم.اصلا تو فکر کن مال دختر عمه مادربزرگ خالمه!
بعد از گفتن این جمله به سمت در به راه افتاد و سعی کرد داد و بیداد و تهدید های ویکتوریا را نادیده بگیرد.

ویکتوریا وقتی دید حرف هایش تاثیری ندارد با عصبانیت گلدان سنگی کنار پنجره را برداشت و با تمام قدرت به سمت تد پرتاب کرد!
ویکتوریا:تدددددددددددددددد....!
تد با عصبانیت به سمت ویکتوریا برگشت ولی با دیدن گلدان سنگی معلقی که سمتش حرکت میکرد در جا خشک شد!

گلدان بعد از برخورد به دماغ تد و شنیده شدن صدای تق بلندی از آن به دیوار مقابل خرد و به همراه مقادیر زیادی از گچ دیوار منفجر شد!
تد با فریاد گفت:چته بابا داشتی منو میکشتی!
ویکتوریا نالان خودش را به تد رساند و در حالی که سعی میکرد دماغ خاکشیر شده تد را به حالت اول در بیاورد زیر لب گفت:ببخشید عزیزم.آخه من که بعد از اینکه گلدون رو پرت کردم تازه یادم اومد اون مو مال خودم بود وگرنه پرتش نمیکردم!!


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸
#10

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
امروز ۱۷:۰۶:۱۰
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
پیام: 1504
آفلاین
نتیجه دوئل مونتگومری و بادراد ریشو:

امتیازات لرد ولدمورت:
مونتگومری28 - بادراد ریشو 28

امتیازات ایوان روزیه:
مونتگومری27- بادراد ریشو 27

نتیجه نهایی: مونتگومری 27.5 - بادراد ریشو 27.5

نتیجه دوئل: مساوی!


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۵ ۱۷:۵۲:۵۷

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۰:۲۰ چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
#9

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
امروز ۱۷:۰۶:۱۰
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
پیام: 1504
آفلاین
نتیجه دوئل کینگزلی شکلبوت و فرانک لانگ باتم:

امتیازات لرد ولدمورت:
کینگزلی شکلبوت 25-فرانک لانگ باتم 26

امتیازات ایوان روزیه:
کینگزلی شکلبوت 24-فرانک لانگ باتم 25

امتیازات نهایی:
کینگزلی شکلبوت 24.5-فرانک لانگ باتم 25.5

برنده دوئل: فرانک لانگ باتم!

-------------------------------------------

دانش آموزان با سر و صدای زیاد از کلاس ها خارج میشدند و برای زودتر به محوطه رسیدن به هم دیگر تنه میزدند.
آسمان آبی بود و باد خنک ملایمی میوزید.همه چیز برای یک عصر عالی محیا بود.آن روز آخرین امتحان مدرسه برگذار شده بود و فردا صبح همه سوار بر قطار هاگوارتز را ترک میکردند.

در همین هنگام صدای فریادی توجه دیگران را جلب کرد.فرانک لانگ باتم جلوی دانش اموزی ایستاده بود و فریاد میزد.
فرانک:چند بار باید بهت بگم؟گفتم اونو بهم پس بده!
کینگزلی با عصبانیت گفت:چرا حالیت نمیشه؟میگم وسایلت پیش من نیست!بیخود اینقدر دادو بیداد نکن.

فرانک چوب دستی اش را در اورد و گفت:ببین کینگزلی من بهت هشدار داده بودم که به وسایل من دست نزنی.حالا همشون رو برگردون سر جاش.وگرنه من میدونم و تو.

کینگزلی که دیگر خونش به جوش امده بود چوب دستی اش را بیرون کشید و طلسمی به سمت فرانک فرستاد.فرانک از جلوی طلسم جاخالی داد و دو طلسم را به صورت همزمان به سمت کینگزلی فرستاد.طلسم ها به سینه او برخورد کردند و وی را به عقب پرتاب کردند.

همه چیز خیلی سریع رخ داد.انها وقتی به کینگزلی رسیدند که بید کتک زن نقطه سالمی در بدن او باقی نگذاشته بود.فرانک باورش نمیشد کینگزلی به همین راحتی مرده باشد.مخصوصا وقتی که به یاد اورده بود وسایلش را در زیر تختش جا گذاشته بود!


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.