جلسه ی اولآخرين روز بهار بود و هوا پر از تازگي و طراوت شده بود، خورشيد به زيبايي ميدرخشيد و گل ها با رنگ هايي شاد هرگوشه محوطه هاگوارتز به خودنمايي مشغول بودند، گويي طبيعت ميخواست در آخرين روز بهار، زيبايي هاي اين فصل را با دقت هرچه تمام تر به رخ بکشد.
دانش آموزان هاگوارتز با رداهاي مشکي در گوشه اي از حياط، نزديک گلخانه ها تجمع کرده بودند و در طبق معمول هر ترم، بازار شايعات در مورده اينکه چه کسي ممکن است درس مربوطه را تدريس کند، داغ بود
بعد از چند دقيقه در قلعه گشوده و شد و دانش آموزان با حيرت متوجه شدند زني که به سمت آنها ميايد بي شباهت به ريتا اسکيتر نيست!
موهاي طلايش را سفت و سخت فر زده بود، ناخن هاي بلندش با لاک زرشکي پوشيده شده بود و مرواريد هاي عينکش در زير نور آفتاب برق ميزد. با اينکه لبخند پهني بر لب داشت، نتوانسته بود خباثت را در نگاهش مخفي کند. زمزمه دانش آموزان بلند شد:
- اون اينجا چيکار ميکنه؟
- شايد ميخواد ازمون مصاحبه کنه! واي من اصلا آمادگيشو ندارم!
- کاري نداره که تا بخواي به همه دست اندرکاران درود و سلام بفرستي مصاحبت تموم شده
- بچه ها دستکش داره! شايد با ما ميخواد بياد تو گلخونه!
- شايد هم...
در همين لحظه ريتا به آنها رسيد و زمزمه ها متوقف شد، بدون اينکه به کسي سلام کند، در يکي از گلخانه هارا گشود و با اشاره دستش از بقيه خواست که داخل شوند. سپس خودش آخر از همه وارد گلخانه شد و به سمت ميزش رفت و با صداي بلندي شروع به صحبت کرد
- سلام بچه ها! خیلی از آشنایی شما خوشحالم و امیدوارم که در کنار هم مصاحبه های خوبی، یعنی کلاس ها خوبی رو تجربه کنیم. این ترم من معلم درس گیاه شناسی شما خواهم بود.
دست یکی از دانش آموزان بالا رفت و گفت:
- اما به نظر من این درس اصلا به شما نمیخوره!
- اسمتون آیا؟
- مورگانا لی فای هستم و فکر میکنم که شما باید استاد تغییر شکل میشدین
- چرا این فکر رو میکنی؟
- خب آخه شما سوسکین دیگه!
ریتا که جوش آورده بود گفت:
- خودت سوسکی بی تربیت! پنجاه امتیاز از گروه اسلیترین کم شد، دانش آموز به معلمش میگه سوسک؟ واقعا که!
مورگانا که خجالت کشیده بود، جویده و زیر لب گفت: « خب منظورم این بود که میتونین سوسک بشین!» اما ریتا حرف اورا نشنید
ریتا با عصبانیت به بقیه دانش آموزان نگاهی انداخت و پرسید:
- کس دیگه ای با سوسک بودن من مشکل نداره؟
... خیلی خب پس درسمون رو شروع میکنیم، اول از همه باید با مفهوم گیاه آشنا بشین، کی میتونه تعریفی دقیق از گیاه توضیح بده؟
مثل هميشه دست هرميون گرنجر از بين بقيه دانش آموزان براي جواب دادن بالا رفت
ريتا: نه ديگه تو خيلي تکراري شدي، تو کتاب هم همش اسم تو بود. اه اصلا تو خيلي موجود مفلوکي هستي هرميون! ازت متنفرم، از کلاس من برو بيرون. هيچ هم ازت خوشم نمياد، بدبخت عقده اي(
)
هرميون: !
ريتا: بله، تدريسم رو ادامه ميدم. چي ميگفتيم؟ آها... خب گياه، به موجود جانداري گفته ميشه که داراي سه قسمت اصلي ريشه، ساقه و برگ باشه و توسط نور خورشيد و گاز کربن دي اکسيد غذاسازي کنه. عمدتا گياهان به شش گروه، با نام هاي: گیاهان ساده، تزئيني، دارويي، درنده، معمولی و سمي تقسيم ميشن که ما اين ترم هرکدوم از اينا رو به طور جداگانه و همينطور روابط اين گياهان با همديگه مورد بررسي قرار ميديم. اما قبلش باید برای هر کدوم از این دسته ها تعریفی دقیق ارائه بشه. لطفا کتابای گیاه شناسی تون رو دربیارین و صفحه سه رو بخونین... هرمیون با اینکه ازت خوشم نمیاد اما تو از روی کتاب بلند برای بقیه بخون.
هرمیون: اهم...
عموما" گیاهان در شش گروه دسته بندی میشوند که شامل: گیاهان ساده، تزئینی، دارویی، درنده، معمولی و سمی هستند که هر کدام از اینها تعریفی مجزا دارند و خود به زیر مجموعه های کوچکتری تقسیم میشوند.
برای مثال گیاهان ساده عموما" به آغازیان تعلق میگرد، مانند سرخس ها و جلبک ها. تزئینی به گیاهانی گفته میشود که به تنهایی، برای ظاهر زیبایشان، برای تزئینات مورد استفاده قرار میگیرند. دارویی شامل گیاهانی است که خاصیت دارویی منحصر به فردی را دارا باشند و برای درمان بعضی بیماری ها به کار آیند. گیاهان درنده گیاهان گوشتخواری هستند که از نوع ساده تا پیچیده آنها قابل پرورش است و غذای آنها از حشرات تا حیوانات کوچک و حتی انسان متغیر است. گیاهان سمی همان طور که از اسم آنها پیداست خاصیت سمی را دارا هستند که اغلب پادزهر آنها از خود گیاه گرفته میشود و بعضی مواقع سم آنها، تحت شرایطی خاص، خاصیت دارویی پیدا خواهد کرد
تمام گیاهان باقی مانده در دسته گیاهان معمولی قرار میگیرند که البته با ترفند های خاصی، قابل تبدیل شدن به دسته های بالا هستند...ریتا: کافیه، سوالی نیست؟
سوالي نبود. ريتا از روي صندليش بلند شد و به سمت قسمتي از گلخانه رفت که تخته گچي در آنجا به ديوار نصب شده بود، بعد در حالي که با دستش گچ هارا بررسي ميکرد گفت:
- موضوع بحث امروز ما، گياهان سادست. همون طور که خوندیم اصولا اين گياهان به آغازيان تعلق ميگيره. مثل خزه ها و سرخس ها. بايد بگم اين گياهان در کل نقش مهمي تو زندگي آدما ندارند اما بعضي مواقع گروهيشون مثل خزه ها، ميتونن تو دسته گياهان دارويي قرار بگيرند. يکي از مهم ترين گياهان ساده، علف آبشش زاست که فک ميکنم همتون با کارايي اين گياه به خوبي آشنا هستين. اين علف در مناطق مرطوب به صورت گلوله هاي لجزي در پای درخت هاي حراي جادويي رشد ميکنه و اين امکان رو به شما ميده که در صورت بلعيدن اون بتونين حداکثر دو ساعت در زير آب بمونين. به این صورت که به شخص میتونه آبشش و بقیه و اندام های لازم برای زندگی زیر آب ببخشه.
ريتا برگشت و به دانش آموزانش نگاهي انداخت و بعد دوباره به سمت تخته برگشت و شروع به يادداشت تکاليف کرد و در همان حال گفت:
- دفعه ي بعد اگر تکليف نداشتين به کلاس هم نمياين. جلسه ي بعدي به سمت گلخونه ي شماره ي دو برين، لطفا به موقع هم سر کلاس حاضر باشين چون تاخير سر کلاس من به منزله ي غيبت تلقي ميشه
بعد بدون حرف دیگری به سمت میزش برگشت، کیفش را از روی آن برداشت و باری دیگر به مورگانا چشم غره رفت، سپس از کلاس خارج شد!
........................................................
1- به تاپیک
اسکله تفریحی رفته و در اونجا ماجرایی رو شرح بدین که به علف آبشش زا نیاز پیدا میکنین، نحوه ی دسترسی به گیاه و اینکه چطوری اطلاعات لازم در مورد علف آبشش زا به دست میارین رو به درستی توضیح بدین. اینم ذکر کنم که نباید تو رولتون اسمی از مدرسه هاگوارتز و کلاس گیاه شناسی برده بشه، این که چطوری با این گیاه آشنا شدین به تخیلات خودتون بستگی داره. طنز و جدی بودنش هم با خودتون. لینک تکلیف رو در همین تاپیک قرار بدین
(20 امتیاز)
2- تعریف دقیقی برای هر شش دسته گیاهان معرفی شده بنویسید، از توضیحات میتونید استفاده کنین اما اگه فقط همون چیزی که من گفتم بخواین کپی کنین امتیازی بهتون تعلق نمیگیره. تکلیف دوم رو در همین تاپیک بنویسید .(10 امتیاز)
توجه کنید : پست هایی که در تاپیک های مختلف زده شده مشکلی نداره ، از این به بعد ، پست های رول رو تنها در باغ وحش جادویی که لینکش داده شده بزنید و لینکش رو اینجا قرار بدید ، هیچ اشاره ای به اینکه تکلیف هاگوارتز هم هست نکنید !
... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...
نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر
همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118 
