هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۸

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
سلام بر ملت غیور و همیشه در صحنه ی جادوگران!

اول از همه بگم که دلیل عمده ای که باعث شده من دیگه مدیر ایفای نقش نباشم، این بود که دسترسی من ه نت کاملا محدوده. شاید هفته ای دو بار بتونم بیام. نتیجه این میشه که من در موقعی که این مباحث پیش می یاد، نباشم و نتونم جوابگو باشم.
چه اینکه اگر موقعی که مرلین چنین سوالی رو داشت، حضور داشتم؛ ممکن بود کار اصلا به این قضایا ختم نشه.

اجازه میخوام که شروع کنم اول در مورد انتخاب کاندید ها:

اول باید بدونید که استرجس مسئول برگزاری انتخابات بود، لیستی رو قرار داد( در این لیست ایگور هم بود) و گفت اینا ثبت نام کردن، نظرتون چیه؟
اول از همه آنتونین نظر داد که: ایگور، مری، مارچ. و اذعان داشت که" البته اینا نظر من هست، باز هرجور خودتون میدونید"
بعد من بعد از دیدن لیست، گفتم: ایگور موافق؛ مری مخالف... عمه مارج هم باشه.
بعد استرجس با نظریات ما موافقت کرد و البته مری رو هم موافق اعلام کرد و تاییدی ها رو قرار داد.

بعد از این صحبت، من دیگه نیومدم سایت تا همین 2 روز پیش. و کلا ندیدم مرلین چه پستی زده بوده و توضیح خواسته بوده.

حالا دلایل خودم رو برای تایید شدن این سه نفر و تایید نشدن مرلین میگم:
1- ایگور کارکاروف: فکر نمیکنم کسی در فعال بودن ایگور شکی داشته باشه. دور قبل هم خودم تاییدش کردم و این دور هم تاییدش کردم. روی سابقه ی ذهنی که ازش داشتم، میدونستم خیلی ناموفق نخواهد بود. بنابراین تاییدش کردم.
2- مری فریز باود: مسلما خاطره ی انتخابات قبل از ذهنم پاک نشده. انتخاباتی که اگر اون صحبت ها پیش نمی یومد، شاید یکی از بهترین انتخابات سایت مییشد. در ضمن، برنامه های ایشون طوری هستن که مستلزم دسترسی های بیشتر هست؛ که منی که 4 ساله توی این سایتم، تجربه کگردم که دسترسی بیشتر نه تنها مفید نیست، بلکه مضر هم هست. تشخیص بنده این بود ایشون رد بشن.
3- عمه مارج: من با خوندن همون 3 پست ایشون، فهمیدم ایشون کسی هستن که وزارت رو کاملا درک میکنن و برداشت درستی از ایفای نقش دارن. وزارتی که الان همه میگن باید فلان کنیم و بهمان کنیم، یا دسترسی بیشتر بگیریم. در صورتی که تعریف وزارت و وزارت خونه اینه:" یه سوژه بیشتر!" همین! یعنی باید طوری باشه که با یه کودتا وزیر رو برکنار کنیم، نه اینکه وزیر گله کنه که عهه، چرا کودتا میکنین؟! وزارت فقط یه سوژه بیشتره و انجمن بیشتر! چیزی که ایشون درک کرده بودن. که از ستادشونم پیداست. وزارت خونه نیاز داره پست زده بشه. یه کم آزاد باشه و خرابکاری بشه! بیایم وزیر رو منهدم کنیم!!!!! اونم یه وزیر ماگل ِ زن! اولین وزیر زن!( بعد از چو). خب این سوژه ی خوبی داشت، مفهومی درستی هم از وزارت خونه برداشت کرده بود. همونطور که الان میبینیم توی چن پست بالاتر چی گفته!
4- مرلین مک کینن: بنده هیچ ارتباطی با ایشون نداشتم. نتیجتا تنها عملکردی رو که طی این مدت از ایشون دیدم رو مد نظر قرار دادم. من در ایفای نقش فعالیت خاصی از ایشون ندیدم. یادمه یه بار یکی از بچه های هافل بهم گفت" مرلین قرار فعال بشه، اگه میخواین ناظر کنین، اونو ناظر کنین". اما بعد فعالیت خاصی از ایشون ندیدم و ناظرین هافل هم یکی دیگه رو بهم پیشنهاد دادن، مسلما اگه تا اون موقع فعال شده بودن، ایشون پیشنهاد داده میشدن، چه اینکه سابقه ی نظارتی هم داشتن. با توجه به اینکه افراد زیادی هستن در سایت که نظرات خوبی ارائه میدن و زیاد مرد عمل نیستن. این شد که ایشون رو با سابقه ی ذهنی خودم، تایید نکردم.

از همه ی این حرف ها گذشته، 2 اشکال عمده در این تایید ها بود که به اونها معترف هستم:

اول: اینکه حداقل من، تنها به سابقه ی ذهنی خودم اتکا کردم و برنامه های هیچ یک از افراد رو مشاهده نکردم.

دوم: اینکه مسئول برگذاری انتخابات، سریعا با نظرات ما موافقت کرد و به ما یادآور نشد که مثلا برنامه ی فلانی خوبه، چرا اونو تایید نکردین؟ چون در هر صورت، نظر قطعی با ایشون بوده. و اگر میگن که من در تاییدها نظری ندادم، اشکال کار از ایشون بوده، گو اینکه با تایید نظرات ما، یعنی نظرات خودشون رو هم در اونها دیدن.


موارد فوق، موارد مهمی هستند که با یک راهکار، برای از سرگیری انتخابات دنبال میشن:

" مدیریت فعلی ایفای نقش، ایوان روزیه، خودشون مسئولیت تایید و برگزاری انتخابات رو بر عهده میگیرن."

و بقیه ما مدیران انجمن، طبق وظیفه مون بر ستادهای انتخاباتی و عملکردهاشون نظارت میکنیم، چون این کار دست تنها نمیشه. و مدیریت ایفای نقش اگر کمکی از ما درخواست کنن، ما ازشون دریغ نخواهیم کرد؛ اما در چهارچوب اصول ایشون.


تاریخ جدید انتخابات رو هم ایوان لطف میکنن در وزارت خونه میزنن. اما گویا تقریبا مطابق هست با برنامه ای که آبرفورث پیشنهاد دادن.


این از توضیح انتخابات. کما اینکه من خیلی تعجب میکنم از دوستانی که توی امضاهاشون نوشتن" انتصابات"!!! شاید علاقه مند بودن به تلفیق وقایع روز با وقایع داخل سایت! اما چیزی که مشهوده، اینه که اگر فرض بکنیم مسئول برگزاری انتخابات هیچ نقشی در تاییدی ها نداشتن؛ پس می مونن من و آنتونین! که جفتمون ایگور رو تایید کردیم!! ایگوری که همه ی دوستان از نظر ایشون نسبت به انتونین، و قبل از اون نسبت به من میدونن! مری هم یکبار توسط آنتونین بلاک شدن و بنده هم که رسما مخالف حضورشون بودن! پس تا اینجا عملا انتصاباتی نبوده! وگرنه باید اول این دو نفر از این گردونه حذف میشدن! اما اونچه که مسلمه، اینه که عملکرد افراد مد نظر قرار گرفته، نه سابقه ی خصومت های شخصی؛ گو اینکه در بالا اشاره هم کردم که در بدو دیدن لیست با ایگور موافقت کردم، چراکه عملکرد ایشون مد نظرم بود.


مسئله ی بعدی بلاک شدن مرلین طی وقایع اخیر هست. چیزی که هست اینه که کلا ما ایرانی ها، نصف قوانینمون دکوری هستند! چراکه اصولا دلمون نمی یاد، میگیم گناه داره و ... . اگر طبق قوانین سایت بخوایم عمل کنیم، خیلی از افراد به خاطر خیلی از حرفها، باید بلاک بشن یا از ایفای نقش خارج بشن. اما چیزی که هست اینه که عقیده داریم حالا دور همیم دیگه، دو ساعت توی دنیای مجازی هستیم، خرابش نکنیم، ما هم اشتباه میکنم، حالا عیبی نداره. این میشه که اگه یکی طبق قوانین عمل کنه، میگیم عهه داره قانونو نقض میکنه!!

قضیه ی پستهای اخیر مک کین هم بر میگرده به همین موضوع. ایشون به مقام مدیریت توهین کردند؛ اما چیزی که هست اینه که بدتر از اینها هم گفته شده و حداقل تا جائی که من یادم می یاد، چنین عکس العمل های شدیدی در پی نداشته؛ که چراشو در پاراگراف بالا توضیح دادم.
بله، در پست های بعدی خیلی از افراد به شخصیت آنتونین توهین کردند، اما اونها رو بلاک نکرد، بلکه کسی رو بلاک کرد که به مدیریت توهین کرده بود. ایشون کاری نکرده که برخی بگن مطابق هیچ الگوی مدیریتی ایشون نباید بلاک میشدند؛ بلکه قضیه اینجاست که بدتر از اینها هم پیش اومده و تحمل شده. اما، این باعث نمیشه بگیم کار مک کین درست بوده و هیچ خبطی از ایشون سرنزده.


اما نکته ای اینجا حائز اهمیت هست و اون هم بی انصاف بودن برخی دوستان عزیز هست و بعضا از آب گل آلود ماهی گرفتن.

چیزی که هست اینه که برخی افراد به خاطر این عمل مدیریتی ایشون، مدیریت خبرهای ایشون رو هم زیر سوال بردند. چیزی که واقعا بی انصافی شده؛ و باید به این افراد گفت که مونالیزا هر دفعه سری به سایت میزنن، از وضعیت اخبار اظهار رضایت میکنن. مثل هری پاتر که وضعیت اخبار سایت رو مقبول میبینن.

پس بهتره چنین افرادی بدونن که انتقاد کردن یه چیزه، لجن مال کردن چیز دیگری؛ و چنین افرادی مطمئن باشن که حتی انتقاداتشون هم، به خاطر اسنکه چنین غرض ورزانه حتی کارهای درست کسیو زیر سوال میبرن، مسلما ارزش نخواهد داشت.

از طرفی، برخی افراد هستند در سایت که در همین ماجراها دخیلند؛ کسانی که جز خودشون رو قبول ندارند و به بچه ها میگن فلان کار رو بکنید، حالا فلان کار رو نکنید. مسلما چنین افرادی که بارها صلاحیتشون برای مدیر شدن از طرف تمامی مدیران، خصوصا مدیران قدیمی تر رد شده؛ صلاحیت این رو ندارند که بخوان در رابطه با صلاحیت یا عدم صلاحیت مدیری اظهار نظر کنن. و خوبه که این دوستان بدونن نظراتشون در چنین زمینه هایی کاملا غیرمنطقی و غرض ورزانه تلقی میشه و مطمئنا ترتیب اثری بهشون داده نخواهد شد.

در آخر بگم که مرلین هم از بلاک در اومدن.


در پایان، خواهش میکنم از دوستان عزیز که:

1- اگر صحبتی در رابطه با وزارت خونه دارن، حتما در وزارت خانه مطرح کنن. اما اگر بازهم در زمینه تایید های قبلی سوال دارند( گواینکه حداقل بنده قبول دارن که باید مطالعه ی بیشتری میشد. که اگر بازهم مطالعه بیشتری میشد احتمالا همین افراد انتخاب میشدند) همینجا یا در بلیت بگن.
2- فکر نمیکنم موضوعی برای ادامه دادن بحث وجود داشته باشه. دوستان اطلاع رسانی هاشون رو در جای دیگه ای ارائه بدن. اینجا محل گفتگو با مدیرانه، نه گفتگو با مابقی اعضای سایت.
3- اگر در جائی پستی زدید که مربوط به مدیریت بود، و پاسخ داده نشد, حتما بلیت بزنید. بلیت زدن هم کاری نداره، فقط پستتون رو کپی کنید و بفرستید. تا اینکه اینطور مسائل پیش نیاد.

با تشکر از همه دوستان عزیزی که لطف کردند این پست رو تا انتها مطالعه کردند.


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۷:۳۷ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۸

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
به اسپراوت:
فکر میکنم شما گزینه عکسها رو در فایرفاکس فعال نکردید. اینجا رو یه نگاه بکن:
Option ---> Content ---> Load images automatically

به آبرفورث:
بله حق با شماست حتما رسیدگی بیشتری میشه. ممنون





Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۰:۰۴ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
سلام

روز بخیر

در گذشته، تغییر گروه ها با جدیت تمام پیگیری میشد.
یعنی فردی که میخواست گروهش رو عوض کنه باید دلایل کافی میاورد اما گویا الان اینطوری نیست.
این به ایفای نقش ضربه میزنه.الان از گریفندور بیشترین مهاجرت رو داریم.
واقعا دلایل متقاضیان موجه بوده؟
یه مقدار به نظرم بهتر باشه که سخت گیری هایی صورت بگیره.
کسی که میاد وارد یک گروه میشه خواه نا خواه تعهدی رو دارا میشه.
و تازه، این تغییر گروه ها باعث میشه تا دیگه تالار های خصوصی، خصوصی نباشند.
و در ضمن،توازن بین تعداد گروه ها رو هم به هم میزنه!


موفق باشید


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۸

پروفسور پومانا اسپراوت old56


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۴۳ جمعه ۲۳ دی ۱۳۹۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 103
آفلاین
با سلام

من نمی دونم چرا با فایرفاکس کار می کنم فقط اسم و پیام ها میاد و آواتارو سطح و اینا نمیاد


دیدگاه هر کس نشان


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۸۸

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
یعنی اگر فکر کردین من به شخصه وقت دارم این همه پست پر اراجیف رو میخونم سخت در اشتباهین .

منتهی دو تا از اول ، دو تا هم از آخر به نمایندگی خوندم امیدوارم که هم شما رو راضی کنه ، هم مرلین رو ، هم هر کسی که کلهم تنش میخاره و اینا .

آبر بوقی مگه من مُردم که تو اینجا بیانیه میدی

به مدیریت آنتونین کار ندارم ، شدین مثل بیرون جادوگرانها ، میزاشتین سه سال میگذشت بعد اعتراض میکردین ... تا الان شورای وینزگاموت که مثلا داره ایفای نقش میچرخونه دو روز یه بار آمار گیری میکنه و الی آخر واجد صلاحیت بود حالا شد خارج اصلح ترترترترتر!

پستهای مرلین رو خوندم ، آنتونین یا زودرنجه ، یا حس بارون اومده تیو وجودش گرچه اونم انقدر سریع کار نمیکرد ،
یعنی اصولاً در اینطور موافق یا شمشیر رو از رو بند فرزندم ، یا بشین سر میز مذاکره ... ولی وقتی نشستی از آنطرف گوجه پرت نکن دیگه !

عله ، حکایت داره میش سر یه قضیه ای آشنا ! ببینم یادت میاد یا نه !

یکی بعد از کلی غیبت و اینا در حدود دو ماه اومد ، داد و بیداد دو نفر رو دید میخواست خودی نشون بده زد به در و دیوار ،بعدشم برای اینکه جو تابلو نشه تا سرحد مرگ ازش حمایت شد ، باقیشم ...

یا خبر داری که ازت استفاده میکنیم ، بیخیال برو توی برجت بشین از همونجا دیده بانی کن .

،
راجع به انتخابات هم من به شخصه توی ستادم توضیح دادم ، جالبه یه سری از همینایی که اینجا پستیدن اونجا داد و بیداد هم راه مینداختن ، حالا بال درآوردن ، پراشونو میچینیم باو
نه خارج شوخی ، تاییدها که تابلو بود ، منتهی عکسالعملش بعد مرگ سهراب بود ،شایدم بعد مرگ جرج ...

کلاً این نظرسنجیا به جایی نمیرسه ، خودتونم خسته نکنین ، با دلیل و راهکار بهتر میشه حرف زد ،یه چیزی تو مایه های آبر !

منتهی خب برای وزارت هم میشه از راه دیگه وارد شد ...


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۸۸

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
در تالار های تاریک بخش مدیریت اسرار زیادی پنهان شده است. آنجا که همیشه اسرار آمیز بوده و هر کسی در هوس گرفتن خبری از درون آن خودش را کشته ولی با تلاش های بی وقفه مدیران خدوم تا کنون پسوردی لو نرفته و نگاه نا محرمی بر آن نیافتاده
ولی شاید اگر میتوانستی به حقه ای داخل شوی در نگاه های اول وقتی به درون نگاه میکردی کمتر چیزی نظرت را جلب میکرد همان اتاق ها که در هر جای دیگر میتوانستی ببینی و تمام کنجکاوی ها در دو سه روز اول فروکش میکرد. همه به کار خود مشغول بودند که شاید خیلی معمولی و بی اهمیت به نظر میرسید. البته همین ها در گذشته جلوه های دیگری داشتند اتاق ها پر زرق و برقتر و مدیرانش پر جنب و جوش تر بودند و در کف آن چه خون های نا پاکی که ریخته نشده بود (چه شناسه هایی که بلاک نشده بود!!!)
اما پس از مدتی آن مدیران کم کم از جنب و جوش افتادند موج رخوت آنها را فرا گرفت و اتاق ها را به حال خود رها کردند عده ای از ایشان به جاهای دیگر رفتند و عده ای ماندند و در خود فرو رفتند و شاید این سر خوشی ناشی از رخوت نبود بلکه بالعکس سر مستی و شادی به درجه ای رسید و غرور مرتبه ای پیدا کرد که از آن مکان بی مقدار زده شدند و این تشکیلات فانی را به فانیان واگذار کردند.
به همین ترتیب مقام عظمای مدیریت بنیان گذار تشکیلات حکومت، گوشه ای خلوت برای خود برگزید از جریانات رمزمره جدا افتاد. بار به کسی نمیداد و در خود غور میکرد و با خودش خوش بود.
سایرین نیز به او احترام میگذاشتند و سر در کار خودشان داشتند و همین را میخواستند که در جهت بقای سایت بکوشند و جویندگان راه جادوگری را رهنمون سازند بلکه بزرگی از آنها ظهور کند.
این وضعیت کما بیش پیش میرفت و مقام عظمی هم هر چند وقت تفقدی از سر مهر به گوشه و کنار میکرد ولی در دو سه شب گذشته صداهایی از بیرون میشنید که او را کمی از خود بیرون میکشید بحث های فراوان و صداهایی از ضد و خورد که خواب او را مشوش میکردند تا اینکه چند باری درب اتاقش را کوفتند (به او ایمیل زدند!!!) و او را به حکمیت خواستند تا تکلیف کشته ای از کشتگان راه طریقت را معلوم نماید. (شناسه بسته شده ای را تعیین تکلیف کند!!!)

به این ترتیب او را از خلوتش بیرون کشاندند و به ملا عام آوردند و با جار و جنجال ملتی را جمع کردند و پای منبرش نشاندند و خواستند سخنانی چند در جهت خواباندن قال ایراد کند.
................................................
خلاصه خلاصه خلاصه شده از متن سخنان مقام عظمای مدیریت هری پاتر (معروف به عله سیم سرور) در حضور جمع میلیونی اعضا!!!:

« معذالک اخباری که این چند روز به اینجانب واصل شده را دریافت کردم چند وقتی است که آن فضای مهربانی ها و صمیمت ها (بی ناموسی ها!!!) از بین رفته است من به این قضایا کار ندارم به شما میگویم که دنبال مقصر نباشید اینقدر سیاه نمایی نکنید آنها را کش ندهید حالا یکی از خدمتگذاران خدوم شما کاری کرده است آیا نمیبینید خدماتشان را که شبانه روزی از جان و مال خود زده اند و زحمت میکشند برای شما. (یکی از مدیران: تکبیر!!!) البته تمام اینها کار آن ولدمورت خبیس است (یکی از پایین: ولدمورت که مرد و نابود شد؟ مقام عظمی: خفه گوش کن!!!) بله آن ولدمورت خبیس که با دمنتور های سیاهش بین شما رخنه میکند و نظرات شیطانی میپراکند آنها را از خود برانید نشان دهید که جنس شما جادوگران از آن جنس نیست. جادوگران ما جادوگران خوبی هستند بله خوب جادوگرانی داریم که همگان در حسرت آنها هستند شما جادوگران همیشه چوب به دست همواره از آزمون ها سربلند بیرون آمدید. در فروم ها پست میزدید و خوش و خرم بودید بسیار عالی بسیار خوب مدیران و اعضا با هم بودید دوش در دوش هم. اما بد اخلاقی هایی در این اواخر شد در هر حال گفته شد چیز هایی که نباید گفته میشد که قلب مرا هم به درد آورد. (گریه شدید حضار... یکی دو دستی کوبید تو سرش) البته من خودم در همان روز که اینها گفته شد و آن عمل سر زد این مدیر را خواستم (یکی از پا منبری ها: جون عمت!!!) و به ایشان گوشزد کردم ایشان هم قبول کرد ولی به طرف دیگر هم میگویم این توهین ها و تهمت ها آن هم به مدیران خدوم سایت انصاف نیست قبول کنید که نیست بپذیرید و در آرامش باشید البته بین هر خانواده ای چنین در گیری هایی رخ میدهد ولی مهم آن برخورد بعد از درگیری است آن که باید دوستانه و صمیمی باشد بله من به شما میگویم که این کار ها رو نکنید
نکنید این کارها رو
این کارا کارای خوبی نیست. اگه به این کارا ادامه بدید (این پستا رو بزنید!!!) بنده دوباره خواهم آمد و با چوب دستی و سیم سرور با شما حرف میزنم.
در پایان مقداری هم دعا میفرماییم!!!
ای دامبلدور ما... ای ساحر بزرگ ما... بکن نظری به ما
فرزندنت اینجا افتاده است بین سایر جادوگران تک و تنها ایستاده ام!!! با سیم سرورم
کله زخمی دارم
پاترونوس ناقصی دارم
اندک طلایی هم در گرینگاتز دارم همه را روی نوک چوبدستی خودم گذاشتم و تقدیم این سایت و اعضای آن کردم
ای دامبلدور ما سرور ما خواب ببین برای ما!!! »
...................................................


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲:۳۹ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۸۸

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
هوم... شدیدا با پیشنهاد آبرفورث موافقم ...
باید روند انتخابات طوری ادامه پیدا کنه که هم با توجه به از سر گرفته شدن انتخابات، فرصت دوباره ای به اعضا برای ثبت نام داده بشه، هم حق دیگران پایمال نشه، هم زمان از دست رفته تا حدودی جبران شه و هم انتخابات جذابیت طبیعی خودشو از دست نده.
و با توجه به مطالب فوق تاکید منم روی پیشنهاد آبرفورث هست




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۰:۱۴ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
هو121


خوب خوب خوب،بسیار بسیار ممنونیم از استرجس عزیز و گرامی.
بالاخره این موضوع ختم شد.
در مورد انتخابات به نظر من،یه بار دیگه کسانی رو که پیش تر ثبت نام کردند رو بررسی کنید،و دو روز هم مهلت بدید تا اگر کسی میخواد ثبت نام کنه.ستاد های انتخاباتی هم فعال بودن تا کنون،برای مهلت انتخابات هم به ناچار فکر میکنم بهتر باشه یه مهلت 5روزه در نظر بگیرید چون واقعا تابستونمون تموم میشه اگه بخواد بیشتر باشه.


موفق باشید
پ.ن : شناسه مرلین رو باز کنین باب،دیگه بررسی نداره که جونیورز!


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۸

عمــــه مارج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲:۲۲ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵
از زیر شنل لردسیاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 141
آفلاین
خب! خب! خب!


هري سيم سرور ات رو ببر كنار بذار يه كم باد بياد. من صبح اومدم سايت و توي چترباكس اعلام كردم كه انتخابات رو همراه با ريپر تحريم كرديم؛ البته تموم شدن نتم اجازه نداد كه برم و توي ستادم پستي در اين مورد بزنم. ولي اين رو بدونين كه قبل از خواهر مري و برادر ايگور چنين قصدي داشتم كه متاسفانه حاصل نشد.

يه چند نكته رو روشن كنم اول:


ميگن يه بابايي رو ميره توي يه دهي(DEH) و اونجا يه عده ايي رو ميبينه كه دارن از بين خودشون كدخدا انتخاب ميكنن.

خيلي از كشاورزها و زمين دارها هم داوطلب شده بودن. يه كشاورز ساده ي روستايي كه قبلا يه گله گوسفند داشت ولي از اون گله خسته شده بود و حالا با يه لباس ساده و دو تا ميش برگشته بود هم داوطلب شد... تا يه كم روحيه اش عوض بشه و بتونه دوباره سراغ گوسفندهاش بره و ازشون مراقبت كنه.

اون بابا مياد و راهكارهايي رو كه در شهر ديده بود رو براي اونا ايراد ميكنه و ريش سفيداي ده، وقتي بيانات فصل الخطاب اش رو ميشنون، ميان و بهش ميگن بيا و خودتم باش و كلا حالشو ببر.

اينطور ميشه كه اون بنده خدا، همرا با يكي از اون كشاورزهاي قدر و اون كشاورز ساده... براي احراز پست كدخدايي رسما اسمشون اعلام ميشه.

خب!

تبليغات شروع ميشه . براي هر كدوم از اين داوطلبها يه تيكه زمين داده ميشه تا طرفداراشون بيان و در مورد گوسفند و بذرهاي مرغوب و خاك حاصل خيز مورد نظرشون سخنراني كنن و احيانا اگه تونستن به بنايي هم بسازن توش.

اين وسط اون بابايي كه يه رهگذري بيش نبود، سفت و سخت چسبيد و كتش رو درآورد و همون روز اول سه طبقه ساختمونش رو برد بالا او خيلي زحمت كشيد، گرچه بزور دواطلبش كرده بودن، ولي حالا هيچ زوري بر او نميچربيد و حالا او ول كن نبود.



اين ميون...

يه كشاورز زحمت كشي هم بود كه زمين ها و گوسفندهاي خوبي داشت. اون از اينكه يه غيرخودي و اون كشاورز ساده ي بي نام و نشون رو دست چين كردن ولي امثال اون رو نه، خيلي مودبانه و قانوني ميره و به مسئولين شهري ده، اعتراضشو اعلام ميكنه.


جونم براتون بگه كه حالا من نميخوام بگم بقيه ي ماجرا چي ميشه و چه اتفاقاتي ميفته اين وسط و اون كشاورز رو با زن و بچه ميندازن از ده بيرون و مردم ميريزن اعتراض ميكنن و چراغ تراكتوراشون رو براي اعتراض روشن ميكردن و اينا!!


ولي اون بابا كه اصلا رهگذري بيش نبود هــم، اومد و درحالي كه به مخده ي مخصوص كدخداي فعلي تكيه زده بود، اعتراض كرد كه يكي بايد به من پاسخگو باشه كه اون موقع كه من رهگذر بود از اينجا، تو كجا بودي؟ حالا هي بهش ميگن بابا، تو كه فقط رهگذري بيش هم نبودي، تو رو قرآن بيا و بگذر... ولي قسم، آيه از اون كه نع!! الاّ و بلاّ من حق مردم ده ام(!!!) رو از حلقوم اون كشاورز بيرون ميكشم؛ من گندم هگزاپلوييد رو سر سفره هاتون ميارم


اون كشاورز ساده هم كه فقط براي رفع خستگي پا به عرصه گذاشته بود و هيچكسي از هويت اصليش باخبر نبود.

تا اينكه ... جريان به اينجا ميرسه كه اون رهگذر چون از بي عدالتي اي كه رخ داده بود كنار ميكشه و براي هميشه از اون ديار ميره.

روحش شاد باد!!




ملــــت!!

اگه لنگه جوراب ورنون هم من رو بشناسه، هيچ كس ديگه ايي من رو نميشناسه. و من بايد به همه تون بگم كه عدم صلاحيت كساني كه اين تاييد ها رو انجام دادن، مربوط نيست به تاييد كسي كه اسمش حداقل جزو درخواستي ها بود. حالا پرداختن به اين قضيه كه چرا بايد با عدم سابقه يكي رو تاييد كرد، جاي بحث داره... ولي دقت كنيد كه حداقل درخواست داده بود... درسته؟

همينطور بايد بگم همونطور كه از اولش گفتم براي خنديدن اومدم. هيچ كسي هم من رو نميشناسه...

ولي به خاطر بلاك كردن مرلين، همونطور كه در چترباكس اعلام شد تحريم ميكنم اين انتخابات رو... اين پست رو ميخواستم صبح توي ستاد بزنم كه اكانت نتم تمام شد.

اصلا من فكرش رو نميكردم كه كسي بياد و از من طرفداري هم بكنه. فقط براي شوخي و خنده بود. براي رها شدن از خستگي اي كه چند وقت روي شونه هام سنگيني ميكرد.

ولي وقتي بعضي از حرفه ايي هاي سايت اومدن و توي ستاد پست زدن، جالب شد برام. حتي وقتي ديدم مرلين اعتراض كرده، توي ذهنم گفتم اگه انتخاب بشم، حتما بچه ها كودتا ميكنن و كلي جالب ميشه اگه من به نفعش بكشم كنار براي يه مدت... انتظار ندارم كسي درك كنه ذهنيتم رو... هم ذات پنداري اين روزها خيلي كم ديده ميشه؛ منظور من هم اين نيست كه به راي آوردن خودم ايمان داشتم و مطمئن بودم روي شاخشه و اينا!!

فقط دارم ميگم چه فكرهايي در سرم بود.




همين


موندنی شو!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۸

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
خب من از تمام دوستانم خواهش میکنم که فعلن اینجا پست نزنن چون به اهدافمون رسیدیم.

فقط یه نکته مونده استرجس عزیز:

-اونم اینکه در مورد عمه مارج توضیح بده که چرا تایید شده!

همین،موفق باشید!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.