هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۹:۴۲ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸

پروفسور پومانا اسپراوت old56


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۴۳ جمعه ۲۳ دی ۱۳۹۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 103
آفلاین
معلم کلاس دوئل رو در یک پاراگراف تعریف کنید.( یعنی من رو در یک پاراگراف تعریف کنید هم ظاهری هم باطنی هم اخلاقی)(20 امتیاز)

سلام استاد آبر خوبید؟

از نظر ظاهری که ترسناک< وحشی < آدمخور هستید البته آواتارتونو می گما معلومه که زورتون زیاده اگه زورت زیادی می کنه جرئت داری بیا جلو اخلاقش هم بد نیست فقط چهار پنج پست منو توی ایفای نقش منو پاک کرده ولی من دوستتون دارم و برای من عزیز هستید .

بعضی مواقع هم جدی هستید ولی بعضی مواقع شوخ وبعضی مواقع بی مزه ولی کلا آدم با حالی هستید.دل مهربونی هم دارید کلا آدم مثبتی هستید وبرای همه دوست داشتنی هستید البته محترمی را نباید از یاد برد شما جزو محترم ترین کاربران سایت هستید


استاد حیف که گفتی یک پاراگراف وگرنه تا فردا برات می نوشتم


ویرایش شده توسط پروفسور پومانا اسپراوت در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۵ ۱۹:۴۷:۲۰

دیدگاه هر کس نشان


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
سلام ما اومدیم این کلاس رو به بوق بکشیم

معلم کلاس دوئل رو در یک پاراگراف تعریف کنید.( یعنی من رو در یک پاراگراف تعریف کنید هم ظاهری هم باطنی هم اخلاقی)

خب معلم کلاس که آبروفورث باشه از نظر ظاهری (آواتارش منظورمونه ) معمولاً خیلی جذاب و خطرناک جلوه میکنه و میخواد خودش رو یه طورایی آدم آهنی بدون احساس ومحکم نشون بده که البته قدرت زیادی داره و بر همه چی مسلطه ! اما در مورد اخلاق و اینا کلاً استاد خوبی هست ، فقط زیادی توی همه چیز دخالت میکنه که البته این مورد در مورد گروهش نشون میده که خیلی وفاداره و نمیخواد کسی ضرری بکنه و احساس مسئولیت میکنه ، یکم روی حرفا و حرکاتش راسخه و البته اعتقاداتش رو زیر پا نمیزاره ! سعی میکنه در عین جدی بودن شوخ باشه و اینکه زود جوش و حساس هم هست مخصوصا اگر روی یه چیزی پیله کنه دیگه موهاتو باید بکنی تا خلاص بشی (مثل همین بلیت ظهره ) . این نکته رو هم بگم که زود جوگیر میشه و سریع تصمیم میگیره که همین مورد باعث میشه خیلی از واقعیتها رو نادیده بگیره :دی اما در کل خصوصیات مثبتی داره که نمیشه ازش گذشت : مانند حس دوستی و محترم بودن و متواضع بودن .رای وزارتش رو هم خیلی خوب داده


کلی حرف داشتیم استاد منتهی گفته بودین توی یه پاراگراف باشه


ویرایش شده توسط مری فریز باود در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۵ ۱۸:۳۱:۴۰

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
هو121


جلسه سوم آموزش دوئل :

روزی سرد و بارانی بود.دانش آموزان سراسیمه خود را به کلاس آموزش دوئل رسانده بودند تا مشتاقانه نتیجه تکالیف خسته کننده جلسه قبل را ببینند.
در میان همهمه ملت، در با شدت باز شد و بز سیاه رنگی خرامان به داخل کلاس آمد.
صدای دانش آموزان به تندی قطع شد.در آن سکوت دلگیر، ناگهان آبرفورث با در دست داشتن قلاده بز سفید رنگ دیگری پا در کلاس گذاشت.

- هه، سیــــــــــــــــــلام
ملت : ســــــــلام استاد!
- خوبین؟
- خــــــــــوبیم استاد!
- واااااااااا!
- وا نه استاد، وارنا!


مرد بلند قامت، دستی به چانه اش کشید و گفت : خوبه دیگه بسه بوقیا 10 امتیاز از گریفیندور کم میکنم بابت این بی نظمی.چون میدونم همش زیر سر اون جوجوئه!کجاست؟
تد ریموس لوپین دست بلند کرد و گفت : قربان اگه منظورتون جیمزه روم به گلاب دیوار به روتون رفته مرلینگاه!

- اوه اوه!عجب خوب کلاس رو شروع میکنیم.چوب دستی هاتون رو بیرون بیارید و نفر کناریتون رو طلسم کنید.هر طلسمی که دوست دارید.غیر از سه طلسم ممنوعه!
در میان بهت ملت، در کلاس باز شد و جیمز سیریوس پاتر درحالی که دستانش را با شلوارش خشک میکرد داخل شد.
آبرفورث : اوه چه به موقع اومدی، بدو یه طلسم خیلی خفن به تدی بزن بخنیم یه ذره
چشمان جیمز برق کودکانه ای زدند.
- اوکی اوکی


10دقیقه بعد


آبرفورث در حالی که از خنده اشک در چشمانش جاری شده بود گفت : اوه، ایول اونجا که گوشاش مثل گوشای بز شدن خیلی جالب بود، شده بود بزینه! این جلسه به پایان میرسه.چون مدیر گفته تکلیف ندیم تدریسم نداشتیم
سپس به سمت تابلو رفت و گفت : تنها نکته درس امروز اینه که باید در دوئل، همیشه سعی کنیم هدفمون رو مد نظر داشته باشیم.مثلا وقتی دوئل تمرینی هست باید هدفمون پیشرفت باشه ، وقتی دوئل برای انتقامه باید هدفمون انتقام باشه.این باعث میشه که احساسات در دوئل بر ما غلبه نکنن.

سپس چرخی زد و بی خداحافظی در حالی که قهقهه میزد از کلاس بیرون رفت.همین که در بسته شد، جمله کوچکی روی تابلو نقش بست :

تکلیف :
1 - هویجوری حال میکنیم به همه گروها امتیاز بدیم.
معلم کلاس دوئل رو در یک پاراگراف تعریف کنید.( یعنی من رو در یک پاراگراف تعریف کنید هم ظاهری هم باطنی هم اخلاقی)(20 امتیاز)( هر چی رک تر و راحت تر و بوقانه تر بنویسین بیشتر نمره میدیم ولی ویژدان رو در نظر بگیرید:)yhug:

10 امتیاز هم به همه میدم واسه تشویق و ایول و اینا!هر چی تکلیف اول بیشتر نمره بگیرین،از اینم بیشتر اضافه میشه بهتون!


[spoiler=لیست نمرات]

گریفیندور : 28

دیدالوس دیگل : 27
برتا جورکینز : 27
استرجس پادمور : 30



هافلپاف : 29

لیلی پاتر : 27
پیوز : 29
آلتیدا : 30



اسلیترین : 29

آدریان پیوسی : 28
مارکوس فلینت : 28
دراکو مالفوی : 30




ریونکلا : 29

گویندالین مورگن : 27
لونا لاوگود : 29
ویولت بودلر : 30


[/spoiler]


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۳۰ ۱۱:۲۹:۰۰
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۳۱ ۰:۲۱:۲۸

seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۷:۵۳ سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸

دراکو  مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۲ دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۳ سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۸
از دحام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 117
آفلاین
1 - بهترین حالت ارسال طلسم پروتگو رو توضیح بدید.(منظور نوع قرار گیری چوبدستی در دست، نوع ارسال طلسم و حرکت چوبدستی مانند موجی و غیره)(10 امتیاز)
این طلسم ارتباط بیشتری با دست راست بر قرار کرده و در صورت ارسال با این دست اثر قوی تری ایجاد میکند.به همین منظور اکثر جادوگران چپ دست سعی میکنند،هنگام ارسال پروتگو،چوبدستی در دست راستشان باشد.
برای ارسال پروتگو،جادوگر باید چوبدستی را از قسمت های انتهایی آن در دست بگیرد و آن را بین 4 انگشت شست،اشاره،وسط و انگشتر قرار دهد.انگشت کوچک دست،برای راحتی جادوگر میتواند هر جایی قرار بگیرد.
این طلسم باید آهسته اما با تحکم بیان شود.آهسته گفتن آن به این خاطر است که رقیب ما در دوئل از بیان این طلسم اطلاع پیدا نکند.(البته در صورتی که ورد های لفظی را به کار نبریم)هنگام بیان ورد،نباید هیچ مکثی را بین "پرو" و "تگو" داد.جادوگری که در قرن 10 میلادی هنگام بیان این طلسم در یک دوئل بین این دو واژه فاصله انداخت،با درست کردن دیوار دفاعی برای حریف،خودش را به کشتن داد!
حرکت چوبدستی در ابتدا باید به صورت زیگ زاگی باشد(جابه جا کردن مدام چوبدستی به سمت چپ و راست)،سپس با جلو آوردن ناگهانی چوبدستی (که باید موازی با زمین قرار بگیرد) طلسم ارسال میشود.

2 - در یک دوئل پیروز شدید و حریفتون هم از پا افتاده، بالای سرش ایستادید و میخواید اونو بکشید.
ادر یک پاراگراف این صحنه رو توضیح بدید.توضیح میتونه از زبان راوی باشه و یا از زبان خودتون بصورت دیالوگ باشه و یا ترکیبی از هردو.(20 امتیاز)


خون...
هرچه از این مایع سرخ رنگ در بدن داشت از شکاف های بدنش روی زمین خاکی چکه میکرد.طناب های نامرئی روی دست ها و سینه خون آلودش جا انداخته بودند.با وجود لرزش شدید بدنش مدام شانه خود را به بینی اش نزدیک میکرد تا جلوی خونی را که به دهانش میریخت و نفسش را می بست، بگیرد.
درد...
فریاد هایش با طلسم سی لنسیو من خفه میشدند و او با ریز کردن چشم ها و باز کردن دهانش نشان میداد که چه دردی میکشد.به خود میپیچید.روی زمین غلتی زد تا شاید از دردش بکاهد اما با چسبیدن ذره های خاک به زخم های عمیق و سطحی اش نفسش در سینه حبس شد.
ترس...
با هر قدمی که به او نزدیک میشدم نفس هایش تند تر میشد.قطره های عرق روی پیشانی اش پایین می آمد و روی زخم های خونی گردنش میریخت.رنگ به چهره نداشت.هنگامی که بالای سرش رسیدم هیچ نگفت.اما صدای به هم خوردن دندان هایش به هم را میشنیدم؛ و صدای ترس و بغضی که در گلویش بود.
چوبدستی را طرف صورتش گرفتم.قطره اشکی از چشم های طوسی اش پایین چکید.
- آواداکدورا!
و مرگ...



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۱:۱۱ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸

ماركوس فلينتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۳ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۵ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
از ايفاي نقش حالم بهم ميخوره
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 316
آفلاین
- بهترین حالت ارسال طلسم پروتگو رو توضیح بدید.(منظور نوع قرار گیری چوبدستی در دست، نوع ارسال طلسم و حرکت چوبدستی مانند موجی و غیره)(10 امتیاز)

بهترین حالت ارسال طلسم پروتگو اینچنین است که تمامی انگشت ها محکم چوب را لمس کنند.به طوری که چوب کاملا در دست قرار گیرد.برای قدرت بخشیدن به این طلسم بهتر است که آن را به صورت ذهنی انجام دهید.از این طلسم برای دفع و یا برگشت دادن طلسم حریف استفاده میشود.برای دفع در هر زمانی قبل از رسیدن طلسم میتوان از پروتگو استفاده کرد اما برای برگشت باید زمانی پروتگو انجام شود که طلسم به محل ایجاد سپر جادویی برسد و در این حالت طلسم دفاعی ما باعث میشود که طلسمی که حریف فرستاده ناگهان به عقب باز گشته و به فرد مقابل برخورد نماید.برای اجرای پروتگو باید چوب دستی را به صورت موجی شکل از راست به چپ و از بالا به پایین حرکت دهند و باید ورد پروتگو را بلند و شمرده بیان کنند.چه در ذهن چه در حالت گفتاری.



2 - در یک دوئل پیروز شدید و حریفتون هم از پا افتاده، بالای سرش ایستادید و میخواید اونو بکشید.
در یک پاراگراف این صحنه رو توضیح بدید.توضیح میتونه از زبان راوی باشه و یا از زبان خودتون بصورت دیالوگ باشه و یا ترکیبی از هردو.(20 امتیاز)



مارکوس خسته وزخمی روی زمین نشسته بود.حریفش جلوی اون بر زمین افتاده بود و به سختی نفس میکشید.مارکوس بلند شد و ایستاد.در شدیدی را در پهلویش احساس کرد.خونریزی شدیدی داشت.به سمت ممد رفت و گفت:
-دیگه به آخر خط رسیدی ممد.تو کاربرای زیادی رو کشتی ولی نمیتونی منو بکشی.من تو رو الان و برای همیشه میکشم.

ممد با خشم به سمت مارکوس تف کرد و گفت:
-امیدوارم به چنگ شیاطین بیافتید

مارکوس که حال بسیار خشمگین شده بود گفت:
-شیطان تویی و همکنون برای همیشه به جهنم خواهی رفت.

و ناگهان طلسم آوداکداورا را اجرا کرد.بدن ممد لحظه ای لرزید و بعد دیگر تکانی نخورد.مارکوس بر زمین افتاد به سمت آسمان نگاهی کرد و فریاد زد:
-مرلیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن


ویرایش شده توسط مارکوس فلینت در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۵ ۱۱:۱۳:۱۵

تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۳:۳۲ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین
1 - بهترین حالت ارسال طلسم پروتگو رو توضیح بدید.(منظور نوع قرار گیری چوبدستی در دست، نوع ارسال طلسم و حرکت چوبدستی مانند موجی و غیره)(10 امتیاز)


این طلسم جزو طلسم های دفاعیست . به همین دلیل نشان میدهد فرد زمانی از آن استفاده میکند که مورد حمله واقع شده است . به همین دلیل اولا باید به نحوه در دست گرفتن چوبدستی دقت کرد ، دوما نحوه تلفظ و ادای کلمات مهم هست و سوما نحوه حرکت دادن چوبدستی به شکل قوسی .

در مرحله اول باید توجه داشته باشید که چوبدستی با روح شما در ارتباط است . روحیه شما و طرز تفکرتان روی آن تاثیر میگذارد . بنابراین باید در هر لحظه ای چوبدستی را محکم در دست بگیرید و این احساس را به آن القا کنید که شما با تمام توان در حال مبارزه و مقاومت کردن هستید . در صورتی که شما از خود ضعف نشان بدهید چوبدستی نیز ضعیف عمل میکند و در برابر یک دشمن زیرک و نیرومند این یعنی پایان ِ کار .

در مرحله دوم نحوه تلفظ و ادای کلمات مورد توجه قرار میگیرد . همانطور که پیش از این ذکر کردم ، چوبدستی تمام حالات ِ روحی ِ صاحبش را به فراست در میابد . تفاوتی ندارد که شما ورد را زیر لب زمزمه کنید و یا بلند فریاد بزنید ( گرچه عموما این طلسم با صدای بلند ادا میشود ) ولی آرامش و جسارت ِ نهفته در صدای شما و تلفظ تدافعی و محکم ورد نباید فراموش شود .

بعد همه این ها طرز حرکت دادن چوبدستی ساده ترین و البته مهم ترین بخش کار است . شما باید چوبدستی را به طور قوسی در هوا حرکت داده به شکلی که گویی دارید یک سپر را در هوا ترسیم میکنید .


2 - در یک دوئل پیروز شدید و حریفتون هم از پا افتاده، بالای سرش ایستادید و میخواید اونو بکشید.
در یک پاراگراف این صحنه رو توضیح بدید.توضیح میتونه از زبان راوی باشه و یا از زبان خودتون بصورت دیالوگ باشه و یا ترکیبی از هردو.(20 امتیاز)


- تو قاتل نیستی ویولت . خواهش میکنم .

سرفه ای کرد و خون بالا آورد . تمام تنش از خون خودش سرخ بود و صفت ِ نیمه جان کاملا او را توصیف میکرد . آهی کشیدم و چوبدستی را محکم در دست گرفتم . چرا او تا این حد خوب مرا میشناخت ؟ کاش طلسمی هم برای پنهان کردن رنگ پریدگی ِ رسوا کننده ام بلد بودم ولی باید به این مدرک ِ اشکار ِ ترسم تن در میدادم .

تلاش کرد بازوی شکسته اش را تکیه گاه کند و نیم خیز شود : تو قاتل نیستی ویولت . منو نجات بده . تو حتی عصو محفل هم نیستی .

اگر یک جمله برای امضا کردن حکم اعدامش کافی بود ، میشد گفت او با دقت و سلیقه تمام ، دقیقا همان جمله را بر زبان راند . استوار ایستادم و نقاب ِ بی تفاوتی بر رخ کشیدم .

لبخند زدم : حق با توئه .

لبخند آغشته به خونی که روی لبانش نقش بسته بود با کلمات بعدی من رنگ باخت : آواداکداورا .

در برابر جسدش که به پای من افتاده بود چوبدستیم را غلاف کردم و ادامه دادم : من قاتل نیستم . اما خائن هم نیستم مرگخوار ِ عزیز !


But Life has a happy end. :)


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۷:۴۸ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

آلتیدا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۰:۱۱ جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸
از یه گوشه دنج
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 91
آفلاین
1

1- چگونه چوبدستی را به دست بگیریم؟

بهتر است چوبدستی را محکم در دست فشار ندهید . همانطور که جارو ترسیدن سوارش را حس می کند ، چوبدستی هم اضطراب صاحبش را احساس می کند و ممکن است در کارآیی آن خللی ایجاد شود .
چوبدستی را راحت به دست می گیریم . نه آنقدر شل که از انگشتانمان آویزان باشد و نه آنقدر سفت که در آستانه شکستن قرار بگیرد . بهترین راه این است که انگشت شصت را در راستای جهت دست روی چوبدستی بگذاریم و انگشتان دیگر را با فاصله نیم سانتی متر در کنار هم دور چوب حلقه کنیم .

2-برای ارسال طلسم باید چگونه چوبدستی را تکان بدهیم؟

برای حرکت دادن چوبدستی از تمام مچ استفاده می کنیم . نه فقط دو انگشت اول یا شصت. بهتر است ارسال طلسم مثل افسون ها با حرکت آهسته و مواج چوبدست همراه نباشد ؛ بلکه از حرکت ضربه ای و سریع برای اجرای آن استفاده شود . البته لازم است به این نکته دقت شود که ضربه نباید به قدری شدید باشد که چوبدستی در دست بلغزد . حرکت باید ظریف و با دقت صورت پذیرد .

2

تخته پاره ای که زمانی در را تشکیل می داد از لولایش آویزان شده بود و با وزش باد به آرامی تکان می خورد و ناله می کرد . نوری که از قاب خرد شده ی در به داخل سالن قدیمی خانه متروکه میتابید ، چهره خون آلود مردی را روشن می کرد که رو به روی آن به دیوار تکیه داده و روی زمین ولو شده بود . زخم های عمیقی برداشته بود که که خون از آنها فوران می زد . اما هنوز چوبدستی اش را محکم چنگ زده بود . شخص شنل پوشی مقابلش ایستاده بود و چوبدستی اش را به سمت او نشانه رفته بود . مشخص بود که اهمیتی به چوبدستی که در دست مرد بود نمیدهد ؛ می دانست ضعیف تر از آن است که بتواند به او حمله کند . و هنوز حرف هایی بود که باید گفته می شد.

- تو همیشه می دونستی که من از تو قوی ترم . درسته بیل؟ با این حال به من پیشنهاد دوئل دادی. بعد از ترک خونه ، این احمقانه ترین کاری بود که ازت بر می اومد . ولی چرا بیل ، چرا؟!
- تو هیچی... از اهمیت... اصالت ...نمی دونی!
- لااقل این قدر میدونم که اصیل بودن و اصیلانه رفتار کردن به از دست دادن خانواده م نمی ارزه.
- برام... مهم نیست....بن... من به خاطر... هدف مهمی ...کشته میشم...من دیگه...برادر تو...نیستم...زود باش ... مطمئن باش...از...مرگ نمی ترسم!
-شاید از این بترسی.

بن این را گفت و با پوزخندی چاقوی نقره ایی از آستینش در آورد. بیل با بدگمانی به او خیره شده بود و همچنان نفس نفس می زد .
- میدونی این چیه ، بیل؟ این یه چاقوئه . مشنگ ها از این برای مبارزه استفاده می کنن. و... گاهی برای کشتن.
چشم های بیل گشاد شد . منظور برادرش را به خوبی فهمیده بود . هق هق کرد :
- با من... این کار رو ...نکن !
-چرا ؟ تو به هر حال کشته میشی . دوست دارم با یه وسیله مشنگی جونت رو بگیرم . البته درد داره... خیلی زیاد ؛ ولی در راه بقای اصالت مجبوری تحملش کنی .
بیل سرش را به دیوار تکیه داد و چشمانش را بست . بن چاقو را درست توی قلبش فرو کرد . اما بیل فریاد نکشید؛ چون لحظاتی قبل جان داده بود . بن روی بدن بیجان برادرش خم شد و پیشانی اش را بوسید . قطره ای اشک از چشمانش سرازیر شد و روی گونه بیل افتاد . زمزمه کرد :
- هیچ وقت نخواستی قبول کنی ، نه؟


ویرایش شده توسط آلتیدا در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۴ ۱۸:۳۳:۳۲

نمی گویم فراموشم نکن هرگز
ولی


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۳۰ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
*1*

نوع قرار گیری چوبدستی:

چوبدستی را باید به گونه ای در دست قرار داد که چهار انگشت آن در یک طرف و انگشت شصت در طرف دیگر باشد و همچنین باید به صورت مایل چوبدستی را گرفت.

نوع ارسال طلسم:

هر طلسمی باید درست ادا شود وگرنه خوب کار نمیکند و این در مورد طلسم " پروتگو " هم صدق میکند!باید طلسم را به صورت زمزمه و همچنین اطمینان گفته شود؛هنگام گفتن این طلسم صدای پرتاب کننده ی طلسم نماید به هیچ گونه لرزش داشته باشد یا نشانه ای از ترس.

حرکت چوبدستی:

همان طور که گفته شد چوبدستی باید مایل قرار گرفته شود و سپس در همان حالت به صورت دایره وار بچرخانیم تا طلسم و اٍراتش به اطراف شخص برخورد کند.

*2*

با چشمانی پر از کینه به او نگریست، اکنون مانند موش ضعیفی به نظر میرسید که جلویش جیر جیر میکند و از او طلب بخشش!ولی بخششی در کار نبود او باید می مرد، چه احساس خوشایندی برایش بود که ببیند کسی که سال ها به خاطرش زجر کشیده و حالا میتوانست ذره به ذره طعم مرگش را بچشد!

و اما بازنده ، آن قدر احساس حقارت میکرد که دوست داشت همان لحظه روحش از جسمش خارج میشد ولی او از مرگ میترسید.با نگاه هایی التماس گونانه نگریست اما جز چشمانی سیاه و نفرت انگیز چیزی ندید.

چشمانش را بست و آماده شد.طلسم با شدت و تحکم بیان شد و ...مرد!


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۴ ۱۶:۳۴:۳۷

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۶:۵۴ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
1 - بهترین حالت ارسال طلسم پروتگو رو توضیح بدید.(منظور نوع قرار گیری چوبدستی در دست، نوع ارسال طلسم و حرکت چوبدستی مانند موجی و غیره)(10 امتیاز)

جواب این سوال رو تقسیم میکنم به بخش هایی که در خواست کرده بودید!

نوع قرار گیری چوب دستی: نوع قرار گیری چوب دستی به دلیل این اینکه پرتو این طلسم بسیار نازک است باید قسمت پهن چوب دستی از بین انگشت اشاره و شصت بگذرد و انتهای چوب دستی به مچ دست و رگ های آن تکیه داشته باشد تا طلسم ظرافت خود را از دست ندهد همچنین دقت خود رو !

نوع ارسال : ارسال طلسم نیز به دلیل نازک بودن طلسم باید با حرکت ظریف مچ دست انجام گیرد تا نوک چوب دستی به صورت ظریفی تکان کوچکی را حس کند !

حرکت چوب دستی : به صورت s مانند میتوان تکان داد تا سرعت طلسم در لحظه ی رها شدن به شدت سریع باشد اگر بخواهیم طلسم به صورت عادی رها شود باید به صورت موج بلند چوب دستی را تکان دهیم !


2 - در یک دوئل پیروز شدید و حریفتون هم از پا افتاده، بالای سرش ایستادید و میخواید اونو بکشید.
در یک پاراگراف این صحنه رو توضیح بدید.توضیح میتونه از زبان راوی باشه و یا از زبان خودتون بصورت دیالوگ باشه و یا ترکیبی از هردو.(20 امتیاز)


سایه های سیاهی در کنار او حرکت میکرد ... چوب دستی حریفش در گوشه ای افتاده بود و دیگر قابل استفاده نبود ... در این نبرد پیروز شده بود ولی به چه قیمتی به قیمت از بین رفتن دوستیشان ...
این نبرد مثل دیگر نبرد ها نبود ... دو دوست در کنار همدیگر حضور داشتند و شرط پیروزی و رفتن به مرحله ی بعد هم کشته شدن یکی از آنها بود ...
چوب دستی خود را بالا آورد ... چشمان دوستش سیاه شده بود دستش را بالا آورد و گفت :
تمومش کن !
... قطره ی اشکی جاری شد و فریادی در سالن پیچید .
سایه های سیاه خوشحال بودند ...
صدایی در سالن پیچید ...
ـ مجبورم ... آواداکداورا !


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲:۰۴ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
1 - بهترین حالت ارسال طلسم پروتگو رو توضیح بدید.(منظور نوع قرار گیری چوبدستی در دست، نوع ارسال طلسم و حرکت چوبدستی مانند موجی و غیره)(10 امتیاز)

طلسم پرتگو یک طلسم دفاعی است که دیواره محافظی در برابر فرد ایجاد میکند. این دیواره درواقع حفاظیه از جادو که طلسم ها رو جذب میکنه و نمیذاره ازش رد بشن و به جادوگر برخورد بکنن .

اگر این طلسم را با تحکم (وترجیحا با صدای بلند) به زبون بیاریم و چوبدستی رو به شکل یک خط عمود بر محور دید خودمون تکون بدیم این دیواره به اوج قدرت خودش میرسه. باید دقت کنیم که بهتره چوبدستی بین انگشت شصت و اشاره ما باشه به طوری که انگشت وسط ما بتونه دایره تحتانی چوبدستی رو لمس بکنه ...

در صورتی که موارد بالا رعابت بشه، بهترین دیوار دفاعی ایجاد میشه ، اما اگر یک خم هجومی رو به جلو هم به بدمون بدیم این دیوار دفاعی میتونه علاوه بر جذب طلسم ، اون طلسم رو به سمت فرستنده اش برگردونه ... !



2 - در یک دوئل پیروز شدید و حریفتون هم از پا افتاده، بالای سرش ایستادید و میخواید اونو بکشید.
در یک پاراگراف این صحنه رو توضیح بدید.توضیح میتونه از زبان راوی باشه و یا از زبان خودتون بصورت دیالوگ باشه و یا ترکیبی از هردو.(20 امتیاز)


بالای سرش ایستاده بود. رقیب جان سخت لحظه های قبل، حالا نیمه جان و رنجور ، به پای او افتاده بود ، گرچه بدنش با جادو قفل بود و گرچه سینه زخمی از نمیگذاشت درست نفس بکشد ، اما با چشمانش حرف بسیار میزد. التماس میکرد ، قسم میداد ، ضجه میزد ...

و او همچنان بالای سرش ایستاده بود. با قلبی سرشار از نفرت و چوبدستی ای مملو از قدرت ... با چشمانی که به عجز رقیبش نیشخند میزد. با دستانی که نه از ترس ، که از هیجان کشتن میلرزید، و با یک ورد، که پایان را رغم میزد اما میتوانست یک آغاز دوباره باشد ...

- آواداکداورا ...


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.