ریونکلاو Vs گریفندور
تالار ريونكلاو- تره ور كجاست؟
- تره ور؟!
در تالار باز شد و ليني وارد شد.با عجله از بچه هاي داخل تالار پرسيد:
- بچه ها ، تره ور كجاست؟
لونا سرش رو خاروند و گفت:
-من نمي فهمم چرا همه امروز دنبال تره ور مي گردن؟
ليني با تعجب پرسيد:
- مگه شما از قضيه خبر ندارين؟
ليسا سرش رو به نشانه ي منفي تكون داد و گفت:
-نه...چي شده مگه؟
ليني به طرف لونا رفت و خودش رو روي مبل انداخت.
-هوووووف...پرسي هوس وزغ كرده...
-ها؟
-آره ديگه!جايزه هم گذاشته كه هر كي براش وزغ بياره و بده به پرسي بخوره...
- خوب ولي چه ربطي به تره ور داره؟!
-بوقي!به نظرت تره ور چيه پس؟!
زنوف از اون ور تالار گفت:
- اوههه نه...چه بدبختي اي گير كرديم...
مرلين دستي به ريشاش كشيد و گفت:
- بريم سر زمين .شايد اونجا باشه چون من تو تالارو خوابگاه نديدمش.
بقيه ي بچه ها هم كه چاره اي نداشتند،از مرلين اطاعت كردند و همگي تو زمين كوييديچ ريختند.
دقايقي بعد ، زمين كوييديچ-ترههههههه؟
-تره كجايــــــــــــي؟
ليني عرق پيشونيش با پشت دستش پاك كرد و آهي كشيد.سپس گفت:
- بچه ها من مطمئنم بقيه ي گروه ها پيداش كردن و...
لونا با ترس حرف ليني رو ادامه داد:
-دادنش دست پرسي و پرسي اون رو ...
-
خورد!بچه ها با نگراني يكديگر را نگريستند.از فكر اين كه پرسي اين كار رو انجام داده باشه،خيلي وحشتزده شده بودند.
-كويَك!
-اين صداي چيه؟
بچه ها با خوشحالي سرشون رو برگردوندن و تره ور رو ديدن كه براي خودش داره مي پره هوا.
- واااااي ترهههههه!
-كويك كويك!
ليسا با تعجب پرسيد :
- اين چرا صداي اردك مي ده؟!
-تو به صداي مردم چيكار داري اخه؟!
- آخه...هوووم باوشه.
ويولت بلافاصله تره رو گرفت و گذاشت تو جيبش.
-هي بوقي چرا اين طوري مي كني؟
ويولت يك ابروش رو بالا برد و با صداي آرومي گفت:
- باو كسي نبايد اينو ببينه.اه چقدر خل مي زنين شما...
زنوف كه در فكر فرو رفته بود،گفت:
-بچه ها...خوب سر ِ زمين چيكار كنيم؟!اگه ...
ليسا نفس عميقي كشيد و گفت:
-زنوف...بچه ها !نفس عميق بكشين...
سپس چشماش رو بست و گفت:
- به چيزاي بد فكر نكنين و انرژي هاي منفي رو از خودتون دور كنين.
ملت:
روز بعد ، در رختكن - قووووور...
-هه چه عجب صداي وزغ درآوردن ايشون...
ليني در حالي كه خودش رو تو آينه درست مي كرد،گفت:
-خيله خوب...كاساندرا! لباس تره رو تنش كن...هيچ كي نبايد متوجه شه كه تره ور وزغه!
- ليني حالت خوبه؟
-همين كه گفتم.در ضمن من يه طلسم روي كل ملت انجام مي دم كه يادشون بره تره ور تو تيمه...
كاساندرا سرش رو خاروند و لباس گشادي كه تقريبا يك متر مي رسيد(!) تن تره ور كرد.سپس غرغر كنان گفت:
-ليني اين از تنش ميفته ها...به نظرم...
ليني با حالت خشانت باري رو به كاساندرا كرد و گفت:
- همين كه من مي گم!در ضمن اون ور چسب هست...مي توني چسب بزني از بدنش نيفته.
كاساندرا:
زمين كوييديچ ، زمان مسابقههوا بسيار گرم بود و نور آتشين و داغ خورشيد مستقيما بر سر بازيكنان دو تيم كه تازه وارد زمين شده بودند ،مي تابيد. سپس جمعي از آبي پوشان حاضر در جايگاه تماشاچيان از جاي خود بلند شدند و به تشويق و هورا پرداختند. گروهي از دخترا هم كه لباسهاي مخصوص آبي اي به تن كرده بودند شروع به رقصيدن و آواز خوندن كردند.
ليسا با تعجب در گوش لونا پچ پچ كرد:
- ببخشيد؟!اين دخترا از كجا اومدن؟!
لونا نيشخندي زد و گفت:
- هيچي اينا رو سفارش داديم بيان حواس ملت رو پرت كنن كه زياد توجهي به تره ور نكنن.
-آهاون!
دقايقي بعدلونا با كاپيتان گريفيندوري ها يعني استرجس پادمور، دست داد و با سوت مادام هوچ بازي آغاز شد.
- مسابقه ي پرهيجان ريونكلايي ها و گريفي ها آغاز مي شه.سرخگون دست ريوني هاست.زنوف اون رو به لونا پاس مي ده.لونا اطرافش رو به دقت نگاه مي كنه.
كمي پاس دادنش رو طول مي ده به طوري كه گريفيا اطرافش رو گرفتن. سپس اون رو به ... به... نمي دونم به يه تيكه پارچه پاس مي ده.يعني اون كيه؟چه لباس گشادي هم پوشيده.
لباس گشاده كه ريز نقش هم به نظر مي رسه ،به طرف دروازه ي گريفي ها پيش مي ره و با مهارت خاصي توپ رو به طرف دروازه پرتاب مي كنه و
گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل! ريوني ها با ديدن اينكه اون وزغ با لباس وحشتناكش تونست گل بزنه ،خيلي شگفت زده شدن و همديگه رو بغل كردن.ليسا هم تا وقتي كه اسنيچ پيدا شه، مراقب تره ور بود تا كسي هويتش رو نفهمه.
-
ليسا تورپين به طور عجيبي مواظب گشاد پوشه...اين ريونيا امروز خيلي مشكوك به نظر مي رسن...اوههه جيمز سيريوس يه بازدارنده به طرف تره ور پرتاب مي كنه.ليسا به سرعت خودش رو به تره ور مي رسونه...ليني در حالي كه لباش رو مي جويد به لونا گفت:
- وايي...بدبخت شديم لونا!تره ور ...
بازدارنده به سرعت به نزديكي تره ور رسيد.ليسا ته جاروي تره ور رو گرفت و اون رو كنار كشيد.اما بازدارنده به جلوي جارو خورد و تره ور تعادلش رو از دست داد و روي جاروش كج شد و لباسش از تنش افتاد...
- اوووووه اين تره وره!! اهههههه الان موقعيت خوبيه كه گريفيا از كوييديچ دست بكشن و برن تره رو دو دستي تقديم پرسي بكنن...در بين تماشا چيان چهره ي پرسي ديدني بود كه از جاي خود بلند شده بود و با دستاش تره ور رو به بقيه نشون مي داد كه براش بيارن.
اون گروه رقاص ريوني ها هم كه با ديدن اينكه بچه ها گير افتادن،از جاشون بلند شدن و رقصيدنشون رو به صورت زيبايي آغاز كردن و با آوازي كه مي خوندن سعي مي كردن توجه بقيه رو به خودشون جلب كنن.اما... هيچ كس بهشون توجه نمي كرد!
از اون ور همونطور كه گزارشگر گفته بود،گريفيا دور تره ور و ليسا جمع شده بودن تا تره ور رو از ليسا بگيرن.
-به جان خودم اين وزغ نيس.اصن..اصن اينكه تره ور نيس.
تره ورم اون وسط با چشماي معصومش به گريفيا نگاه كرد و حرف ليسا رو تاييد كرد:
-قه قور قوقم قم وقق قيستم.(به جان خودم من وزغ نيستم)
ليسا بلافاصله گفت:نيس ديگه حرفش رو باور كنين.
گريفيا:
ليسا هم در حالي كه با نگراني مواظب تره ور بود،از دور دورا اسنيچ رو ديد و بهش خيره شد. ولي هيچ عكس العملي از خودش نشون نداد.
گريفيا با ديدن چهره ي ليسا كه به پشت سرشون خيره شده بود،برگشتن و پشتشون رو نگاه كردن.ليسا هم از فرصت استفاده كرد و تره ور رو از حلقه ي محاصره ي اونا خارج كرد و به يه طرف پرتش كرد...
بچه هاي ريون هم با استفاده از حواس پرتي گريفيا همينطوري الكي پَلكي(!!) گل مي زدن.
- بازي 60-10 به نفع ريونيا پيش مي ره.اما گرابلي هم گوي زرين رو ديده بود و با خوشحالي به طرفش رفت و اون رو محكم تو دستاش گرفت.فضاي ورزشگاه از صداي اه و ناله ي ريوني ها پر شده بود.
- بلهههه اين بازي هم به نفع گريفيندوريا تموم شد...و حالا مي رسيم به تره ور...همه حمله به طرف تره ور...
روز بعد،تالار ريونكلاو: عزاداري-نــــــــــــــــــــــه!تره ور...اوه اوه اوه (افكت گريه!
)
-همش تقصير ليسا بود...تره ور نمي خواستيم اين طوري بميري...
ليسا هم كنج تالار نشسته بود و با كمال خونسردي به بچه ها نگاه مي كرد كه دور تا دور تالار روي زمين نشسته بودن و براي تره ور عزاداري مي كردن.از جاش بلند شد و سرفه اي كرد.
همه با نفرت سرشون رو به طرف ليسا برگردوندن.ليسا نفس عميقي(!) كشيد و دستاش رو جلوي صورتش آورد و كاراي عجيبي مي كرد.
- خوب بچه ها...گذشته ها گذشته...تقصير منم نبود.حالا همه نفس عميق بكشين و ...
با دستاش چيز نامرئي اي رو از خودش دور كرد.سپس ادامه داد:
- و انرژي هاي منفي رو از خودتون دور كنين ...
دفعه ي بعد ما بدون هيچ مرگي مي بريم...
ملت:
[b][color=0066FF] " تا دنیا دنیاست آبی مال ماست / ما قهرمانیم ج