هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۳:۲۴ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸
#11

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
ممنون از همه این عزیزان که اینجا پست زدن ، این تاپیک پاک میشه

یعنی قفل میشه ، بزودی هم با تاپیک میتینگ های غیر رسمی اصلی ادغام میشه



چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۱:۳۴ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸
#10

آراگوگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۲ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
اولا خیلی خیلی خوش گذشت ..

دوما خرج پیتزاها 16 و خورده ای شد و شماها خیلی کلا نامردین البته میلاد یک نکته ای رو جا انداخته که لازم میدونم ذکر کنم .. که بعد از میتینگ که دوباره میلاد رو دیدم یه مدت با این حالت نگاهش کردم و 5 تومن پول ازش گرفتم

درکل منم از دیدن بچه ها خوشحال شدم .. و امیدوارم این برنامه ها ادامه داشته باشه .. و به نظرم پژمان خودش بهترین سوغاتی برای پرسی بود



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸
#9

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
میلاد ... lol

خیلی قشنگ و کامل کل ِ میتینگ رو به تصویر کشیدی ... اون روز دوباره جلوی چشمام زنده شد. D:

اگه تو زاینده‌رود و اون تاریکی اتفاقی برای من افتاده بود، اگه زنده (!) برمیگشتم سایت حتما بلیت میزدم به مدیران و شکایت می‌کردم. چون مسئولیت ِ‌ کلیه‌ی این میتینگ‌ها بر عهده‌ی سایت جادوگرانه!! عله رو هم مینداختم زندان!

و البته من هنوزم میگم شیوه‌ی رای‌گیری ِ‌من بسیار سالم و نوین بود و چون جلویِ دید عموم هم بود امکان تقلب وجود نداشت! D:
سوغاتِ آرش رو هم یادم رفت ببرم دیگه ... پسره آخرش گم و گور شد!

میتینگِ خیلی خوبی بود ... واقعا خوش گذشت و از دیدن ِ همتون خوشحال شدم ... ولی چیزی که منو بیش از اندازه خوشحال کرد این بود که خودم و کیفم سالم رسیدیم تهران!





Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۸
#8

هوکیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۶ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹
از جزاير بالاك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 173
آفلاین
گزارش میتنگ اصفهان ( 27 / 5 / 1388 )

افراد حاضر :

پژمان ( آلبوس سورس پاتر )
سهراب ( پیوز )
رضا ( آراگوگ )
میلاد ( سروره .. یعنی چیزه ببخشید هوکی )

مقدمه

ساعت 4:30 به پژمان اس ام اس دادم که اگر کاری داشت دیگه اس ام اس نده و زنگ بزنه .. چون من از خونه دارم میرم بیرون و موبایلمو گذاشتم توی جیبم و حوصله ندارم دیگه گوشی رو از جیبم بیارم بیرون

ساعت 5 اراگوگ رو دم آمادگاه ملاقات کردم .. ساعت 5 و ربع با پژمان دم سی و سه پل قرار داشتیم .. ما تصمیم گرفتیم برای اینکه پژمان رو سر کار بذاریم و بهش بخندیم یه ده دقیقه دیر تر بریم سر قرار

ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه رسیدم دم سی و سه پل و هر ادم غیر عادیی رو که میدیم فکر میکردیم پژمانه (اخه مردم اصفهان خیلی نورمالن :D ).. اما بعد از 5 دقیقه متوجه شدیم از پژمان خبری نیست و این وسط تنها کسایی که اسکل شدن ما دو تا هستیم !!!

ساعت یک ربع به شش پژمان رسید و متینگ رسمی از این لحظه شروع شد ...

اغاز میتینگ رسمی

من:الان ساعت یک ربع به ششه و ما شش با سهراب قرار داریم .. من نظرم اینه .. بریم یه کم برا خودمون بگردیم .. و سهراب رو یه کم اسگل کنیم و بهش بخندیم ..
پژمان و رضا :

قرار شد به یک کافی نتی بریم و از اونجا با هم دیگه ان بشیم و یه کم بخندیم به ملت ..
منو رضا داشتیم بحث میکردیم که کدوم کافی نتی نزدیک تره .. که پژمان به عنوان مدیر میتنگ فرماندهی رو در دست گرفت و ما رو به کافی نتی برد که در طول 17 سال زندگیم در اصفهان ندیده بودم !!!

کافی نتی غریبی بود و با زبان فرانسوی فقط مینوشت و ما رو سرویس کرد .. بلاخره پژمان به عنوان مدیر متینگ قاطی کرد و رفت زبان فرانسوی رو کلا از روی پی سی پاک کرد و همه ما نفس عمیقی از سر اسودگی کشیدیم

بلاخره وارد جادوگران شدیم و داشتیم همینطوری توی دلمون به سهراب که سر کار گذاشتیمش میخندیدم که ناگهان با موضوع پیچیده ای مواجه شدیم و دیدیم که سهراب هم در سایت انلاینه و تازه دو سه جا هم داره پست مینویسه !!!!! کلا تئوری های زیادی مطرح شد .. مثل اینکه سهراب خونشون توی ایس پکی محل قراره و یا اینکه سهراب اومده دیده ما نیستیم نا امید شده و برگشته خونشون و از این حرفا !!!

ساعت شش و بیست دقیقه کافی نت مذکور سیستماش به فنا رفت و اتصالش ترکید .. فکر کنم پای پژمان رفت رو یه جایی که نباید میرفت ... بلاخره ما تصمیم گرفتیم تا سوتی نشده از اونجا خارج بشیم .. وقتی موقع حساب کردن رسید منو رضا ، پژمان را به گوشه ای پرتاب کردیم و با هم دست به یقه شدیم .. بلاخره من اراگوگ رو به کناری زدم و هزینه کافی نتی را پرداخت کردم ..

با توجه به صحبتهایی که قبلا در مورد اصفهانی ها شده بود پژمان در تمام طول این مدت با این حالت به ما نگاه میکرد ..

بیرون از کافی نت ..

من:خب بچه ها من پیک امروز رو دادم دیگه خرج شام و ناهار و اینا به عهده شماست
در اینجا بود که تازه دوزاری پژمان افتاد و به حالت طبیعی برگشت ...

ساعت شش و چهل دقیقه رسیدیم به محل قرار و خبری از سهراب نبود .. یه ده دقیقه همینجور اونجا وایسادیم و بعد به این نتیجه رسیدیم سر کاریم و رفتیم اونور خیابون تا برای پژمان یه اب معدنی بخریم چون داشت از دست میرفت ... بعد پشت یک میز چهار نفره سنگی نشستیم و شروع کردیم زنگ زدن به سهراب .. جالبه تلفن ها رو جواب نمیداد اما وقتی اس ام اس میدادیم سریع جوابش میومد

بلاخره ساعت 7:30 سهراب اومد و ما به خاطر این وقت شناسیش ازش تقدیر کردیم

بعد چهار نفری پشت میز سنگی نشستیم و بحث این پیش اومد که ایس پک بخوریم یا بریم کافی شاپ ..

پژمان یه سری برگه از توی کیفش دراورد .. ( بعدا به این نتیجه رسیدیم این کیف حاوی مقدار زیادی پوله و همه ما اصرار داشتیم اون رو حمل اش کنیم ) .. و به هشت قسمت تقسیم کرد .. چهار تا از برگه ها بالاشون سوراخای دایره مانند داشت و چهار تاشون ساده بودن ...

پژمان : اونایی که سوراخ دارن یعنی اینکه بریم ایس پک بخوریم و اونایی که ساده هستن یعنی بریم کافی شاپ و برای اینکه رای کسی لو نره ..( مسئله حیاتی و مهم مملکتی ای بود اخه ) .. اونایی رو که سوراخ دارن رو سرش رو تا میکنیم تا کسی نفهمه رای کی چی بوده و از این حرفا ..
کلا در اینجا جمیعا ما چیز پیچ شد و همه رای ها رو اشتباه انداختیم .. بعد اراگوگ پیشنهاد داد دو به دو گل یا پوچ بازی کنیم و هر کی برد بگه که کجا بریم که این پیشنهاد هم رد شد و در حالی که ملت داشتند در مورد روش های نوین دیگه ای حرف میزدن من یه تکه چوب برداشتم و تهدید به توجیه کردنشون کردم و گفتم مثل ادم نظرتون رو بگید ..

بعد درگیری شدیدی در مورد اینکه کی اول نظرش رو بگه دپیش اومد و همه دست به یقه شدیم و در نهایت رضا شجاعت کرد و به عنوان اولین نفر گفت که بریم کافی شاپ .. بعد منو سهراب دست به یقه شدیم که کی نظر دوم رو بگه .. که در نهایت سهراب تسلیم شد و اونم گفت که بریم کافی شاپ .. بعد پژمان گفت چون مدیر متینگه رای اش دو تا حساب میشه و از این حرفا .. و گفت بریم ایس پک بخوریم .. و بعد منم کلی حال کردم که رایم فصل الخطابه .. برای همین گفتم کافی شاپ و در اینجا قدرت رهبری و تاثیر گذاری و گولاخی من به رخ ملت کشیده شد.

در کافی شاپ



پژمان:خب بچه ها .. یه چیزی سفارش بدید که خرجمون رو هم دیگه از 17 هزار پونصد تومن بیشتر بشه و پوز متینگ مشهدی ها رو بزنیم ..
من:من پیشنهاد میکنم چهار تا اب معدنی بگیریم .. چرا که 300 تومن بیشتر نیست و در نهایت هم اگر خواستیم خیلی ول خرجی کنیم چای سبز بگیریم که ششصد تومنه ....

سهراب و اراگوگ با من موافقت کردند ..

در حین اینکه گارسون داشت نزدیک میشد .. منو سهراب و اراگوگ به این نتیجه رسیدیم که یه اب معدنی بگیریم و چهار تا لیوان یه بار مصرف تا خرجمون کمتر بشه ..

اما درست زمانی که میخواستیم این موضوع رو عنوان کنیم .. پژمان کارو خراب کرد ..

پژمان: من مدیر میتینگم .. چهار تا ساین شاین بیار اقا
ما:

سان شاین ها رو خوردیم .. پژمان عنوان کرد که .. هر کسی کمتر بخوره میشه معاون متینگ و در این لحظه رضا رو جو گرفت و سان شاینو با لیوان انداخت تو دهنش .. سهراب هم تا ته خورد .. منتها من خربزه نوکشو دوست نداشتم ، نخوردم ... و شدم معاون میت :d خلاصه بعدشم یه اب معدنی زدیم و پا شدیم که بریم ..

اما برسیم به صورت حساب ...

پژمان صورت حساب رو گرفت و چون نگران سلامتی ما بود .. اروم اروم به ما نشون داد .. که ناگهان به فاجه پی بردیم ..

پونزده هزار و خورده ای !!!!!!!

سهراب یه گوشه افتاد و دچار تشنج شد .. من پیشنهاد دادم این داره بازی در میاره و بریم پولا رو از تو جیبش ورداریم :D بعد ناگهان دیدیم که به طرز جالبی دچار تشنج شده و دستاش دقیقا روی جیباش کیپ شده !!!

منم که پیکمو داده بودم و تازه اگرم نداده بودم شلوارمو اشتباهی پوشیده بودم و به طرز مخوفی هم متوجه شدیم رضا شلوارشو از دست داده .. پس به طرز ژانگولری به کیف پر از پول پژمان خیره شدیم ...

پژمان صورت حساب رو پرداخت کرد و بعد همه به حالت طبیعی دراومدیم و رفتیم بیرون ...
قرار شد بریم پیتزا پیتزا .. پیتزا بخوریم .. کیلومترها فاصله بود از مکان ما تا اونجا و تصمیم گرفتیم پیاده بریم تا سان شاین هضم بشه

پژمان گفت من میخوام از روی سی و سه پل رد شم و یکی از ارزوهای زندگیم این بوده که کلا از روی سی و سه پل رد بشم .. خلاصه .. رفتیم به خاطر پژمان از سی و پل هم رد شدیم .. بعد زدیم به ژرفای تاریک رودخانه زاینده رود .. و به صورت قطری اون رو طی کردیم ..

کلا هر چی بیشتر پیش میرفتیم فضا تاریک تر میشد و پژمان شدیدا خوف کرده بود .. خلاصه هعی جلو رفتیم و جلو رفتیم تا جایی که دیگه داشتیم کم کم از چهار چوب قوانین سایت خارج میشدیم که ناگهان به یک روشنایی رسیدیم .. یک پله 10 سانتی جلوی رومون بود .. که ناگهان دیدیم سهراب شش کیلومتر دور خیز کرد و بعد شش تا معلق روی هوا زد و بعد به سختی از پله عبور کرد !!!!

ما خمیازه ای کشیدیم و بعد خرامان و در نهایت ارامش از پله ها عبور کردیم و سهراب رو که داشت نفس نفس میزد پشت سر گذاشتیم ..

بعدم رفتیم پیتزا پیتزا .. و به طرز مخوفی خرجمون رو انداختیم گردن رضا .. در این فاصله یه پسر سفیت شیطون هم دیدیم که قرار شد برای ارش سوغات ببردتش پژمان ..

بعد رفتیم توی پارک تا پیتزا بخوریم ... پیتزاها دست رضا بود .. ما هم هعی این بنده خدا را اینور اونورش کردیم تا اینکه بلاخره قاطی کرد و با صدای بلند یه دشنام رکیکی داد به طوری که تا شعاع شش کیلومتری ملت برگشتن و نگاهمون کردند ..

بلاخره بعد یه مدت اینور اونور رفتن یه جای تاریک و خوب پیدا کردیم :دی و پیتزا رو خوردیم و هول و حوش ساعت 11 از هم جدا شدیم ..

______________

گزیده ها :

1. سهراب همیشه در مسیر سطل اشغال ها قرار میگیرفت و کلا ما توی این متینگ هم به این نتیجه رسیدیم که شدیدا ادم انسان دوستیه .. چون یک پسر بچه سفیت اسکیت باز وقتی با صورت رفت روی زمین .. سهراب سریعا به کمکش شتافت و منو و رضا و پژمان در نهایت نامردی به پسره خندیدیم !!!

2.یک عدد کالسکه .. حاوی یک نوزاد که توسط یک بچه رهبری میشد ... کمر بسته بود که منو زیر کنه !!!

3.یه سری عکس هنری هم گرفتیم و کلا چون جمیعا خوشتیپ بودیم ترسیدیم روی سرور جادوگران بذاریم .. حوصله ی ساحره های مزاحم رو نداریم

4.به خاطر تاخیر پوزش ..


ویرایش شده توسط هوکی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱ ۱۵:۰۱:۳۸
ویرایش شده توسط هوکی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱ ۱۵:۱۷:۴۷

آیینه خود بین
-------------------------------------
[url=http://www.jadoogaran.org/edituser.php]انجام اصلا�


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#7

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
من از همین جا اعلام میکنم نمیام اما مثل همیشه نماینده تام الاختیارم که توی اصفهان به سر میبره رو به جمعتون راهنمایی میکنم ...

همین

نه چیزه ... فیوز یه نسخه از نقشه اصفهون بده من داشته باشم


پرسی : اینجا فقط ملتی که میخوان برن باید پست بزنن این پست پاک میشه ! من نمیدونم چند بار باید بگم که تاپیک میتینگ ها جای شوخی نیست


ویرایش شده توسط مری فریز باود در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۱۸:۵۳:۱۶
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۲۳:۴۶:۰۶

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#6

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
توضیحات تکمیلی در مورد محل میتینگ :

با توجه به شبهاتی که در مورد محل میتینگ پیش اومده یه سری توضیحات تکمیلی رو برای همشهریان شهیدپرور(!) اصفهانی بگم :

ببین حدفاصل پل جویی و پل فردوسی دو تا فرعی هست که هردوش میرسه به خیابون میر ، یکیش همون جهانگیرخان یا خیابون مصلا هست و اون یکیش یک کوچه نسبتا باریکه که به پل فردوسی نزدیک تره ! آیس پک جنب اون فرعیه که اسمش رو نمیدونم!

آیس پک شعبه 54 یک مغازه -60 سانت هست یعنی چند تا پله میخوره و میره پائین ، دقیقا زیر بانک ملت شعبه آیینه خانه ! دم در آیس پک میشه محل ملاقات !

برای اطمینان محلش رو دقیقا روی نقشه هم مشخص کردم :

تصویر کوچک شده













دو تا عکس هم از محل ملاقات هست که به صورت zip ضمیمه این پست شده ...



و با کمال افتخار باید اعلام بکنم که من به شما این افتخار رو میدم و در میتینگ شرکت میکنم

امممم ... البته من آسم دارم لطفا صورت حساب بهم نشون ندین که دچار تنگی نفس نشم

پیوست:


zip Pic.zip اندازه: 634.80 KB; تعداد دانلود: 127


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۱۸:۵۲:۲۷
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۱۸:۵۹:۳۰

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۸:۲۲ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#5

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
نقل قول:
آراگوگ نوشته:
فقط یه نکته نیاز بود در اینجا مطرح کنم که کی این مکان رو انتخاب کرده چون من تقریبا کل اصفهان رو بلدم و کله آیس پکیا رو هم میدونم کجاست اما آیس پکی در این منطقه ندیدم.

شما با ایجاد تشویش و آشفتگی در اذهان عمومی سعی دارید این میتینگ رو تخریب کنید ... شما با کارهاتون دارید تلاش می‌کنید که مدیر میتینگ رو خلع قدرت کنید ... شما با بی‌بی‌سی ارتباط دارید ... اهم ...

آراگوگ عزیز من الان با سه تا ماهواره زوم کردم رو شهر اصفهان و آیس‌پک رو دقیقا در همون مکان پیدا کردم. حالا برای اینکه بازم اشتباهی نشده باشه و همه چیز با اطمینان کامل باشه یک گروه تجسس ِ مخوف دیروز صبح فرستاده شد به همون مکان و عکس‌هایی هم گرفته شده که ثابت می‌کنه آدرس کاملا درسته و شما با حمایت کشورهای خارجی قصد دارید میتینگ اصفهان رو زمین بزنید!

پ.ن: عکس‌هایِ مکانِ میتینگ به زودی گذاشته میشه.





Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#4

هوکیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۶ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹
از جزاير بالاك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 173
آفلاین
من هم میام ..

فقط بنده از همینجا اعلام میکنم که شلوارمو اشتباه پوشیدم و پولام توی جیب اون یکی شلوارم بوده و کلا پژمان مادر خرجه

....


آیینه خود بین
-------------------------------------
[url=http://www.jadoogaran.org/edituser.php]انجام اصلا�


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۶:۱۳ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#3

آراگوگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۲ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
با سلام خدمت دوستانه اصفهانی و میهمانان اصفهان باید بگم من هستم.

فقط یه نکته نیاز بود در اینجا مطرح کنم که کی این مکان رو انتخاب کرده چون من تقریبا کل اصفهان رو بلدم و کله آیس پکیا رو هم میدونم کجاست اما آیس پکی در این منطقه ندیدم.



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی) - اصفهان
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#2

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
میتینگِ اصفهان

با تلاش‌های بسیاری که توسط عوامل ِ سایت در پایتختِ فرهنگی ایران صورت گرفت و همچنین نفوِذِ ستون‌‌پنجم‌های ما در شهر اصفهان، بر آن شدیم تا اولین میتینگِ شهرستانی رو در سایت جادوگران و در شهر اصفهان داشته باشیم.

زمان: سه‌شنبه ، 27 مرداد 88 ، ساعتِ شش عصر

مکان: خیابان ِ آیینه‌خانه ، حدفاصل پل جویی و پل فردوسی ، مقابل ِ آیس‌پک شعبه 54

لطفا هرکس قصد اومدن به میتینگ رو داره با توجه به فرصت کمی که هست هرچه زودتر اینجا اعلام کنه تا بر‌آورد کنیم که چند نفر قصد حضور در میتینگ رو دارن و هر پیشنهاد و نظری هم که دارید میتونید همین‌جا اعلام کنید. در رابطه با آدرس هم هرکس نیاز به راهنمایی ِ بیشتری داره همینجا بگه، توضیحات کافی داده میشه.

پ.ن: آیس‌پک فقط محل جمع‌شدن بچه‌ها هست و به احتمال زیاد همه به پارکی که در نزدیکی همون مکان هست میریم. در هر صورت هر تصمیمی که دوستان بگیرن اجرا میشه.



ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۱۷:۵۵:۳۰








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.