هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۲۲ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
حزب تي‌وي تقديم مي‌كند

مستند انتقادي-اجتماعي درام-موزيكال ِ "جادوگران ارزشي ندارد!"

ديش دارام دارام ريم دام دارام دام دي ديش دام!
دوربين از خيلي خيلي دور به خيلي خيلي نزديك روي صورت هدويگ زوم مي‌كند كه سرش را پايين انداخته و سيگاري دود مي‌كند. هدويگ خيلي خيلي سريع يك نخ سيگار را تمام كرده و يكي ديگر روشن مي‌كند و شروع به حركت مي‌كند. دوربين خيلي خيلي نرم قدم‌هاي هدويگ را دنبال مي‌كند. هدويگ سرش را پايين انداخته و زير چشمي خيلي خيلي دقيق حركات اطرافييانش را دنبال مي‌كند. دوربين خيلي خيلي ناگهاني مي‌چرخد و روي فردي زوم مي‌كند كه دوستش را به خيابان زير ماشين هل مي‌دهد و نواي "آهاهاهاها!" سر مي‌دهد. تصوير به روي هدويگ برميگردد و روي پوزخندش زوم مي‌كند. هدويگ همينطور مسير خود را ادامه مي‌دهد. از كنار مغازه‌اي رد مي‌شود و نگاه خيلي خيلي مختصري به تلويزيون كوچك داخل ويترين مي اندازد. دوربين روي صفحه تلويزيون زوم مي‌كند:
-به پيشبيني همكاران ما در واحد هواشناسي حزب ارزشي‌ها ...
...
...
...
..نكات ايمني را رعايت كنيد.

حزب ارزشي‌ها


-چهه! حيف لقب ارزشي!
هدويگ ته‌سيگارش را به صورت خيلي خيلي حرفه‌اي به سمت سطل آشغال گوشه خيابان پرت مي‌كند و به حركتش ادامه مي‌دهد. دوربين او را از كنار دنبال مي‌كند. سايه‌اي روي او مي‌افتد و سرش را بلند مي‌كند.
- سلام! اسم من گابريله دنبال شوهر مي‌گردم!
هدويگ نگاه چپي به شيء! روبرويش مي‌اندازد. زير لبي چيزي (آمار فسادم بالا رفته!) مي‌گويد و طعنه‌ي خيلي خيلي ملايمي به زني كه در مقابلش ايستاده بود مي‌زند و مي‌رود. در ذهنش خاطراتش با چو و لونا و مريدانوس و بقيه همسرانش را مرور مي‌كند و آهي مي‌كشد. سيگاري روشن مي‌كند و به سمت ورودي مترو مسيرش را تغيير مي‌دهد.
دوربين عوض مي‌شود و پايين آمدن هدويگ از پله‌ها را نشان مي‌دهد. هدويگ خيلي خيلي منظم پله‌ها را طي مي‌كند. با شنيدن صدايي ناگهان مي‌ايستد.
- آهاهاها ما خيلي خفنيم! مي‌دوني چرا؟ چون ما ساحره‌ايم! ما الان به يكي از اين جادوگرا خواهش مي‌كنيم تا چرخ دستي ما رو تا دم فطار مترو حمل كنه! چقد مردا بدبختن! ما گولشون مي‌زنيم! آهاهاها!
- چقد تو خوش فكري عزيزم! خيلي نقشه خوبيه! همين كارو مي‌كنيم!‌ آهاهاهاها!
هدويگ خيلي خيلي موذيانه با چرخ دستي نزديك مي‌شود و با پايش سنگ زير چرخش را كنار مي‌زند. چرخ دستي شروع به حركت مي‌كند و چند لحظه بعد ساحره‌ها با جيغ و داد به دنبالش راه مي‌افتند!
هدويگ سرش را تكان مي‌دهد و مي‌خندد و به راهش ادامه مي‌دهد.

لوكيشن عوض مي‌شود و كوچه پس كوچه‌هاي لندن را نشان مي‌دهد. هدويگ در حال دود كردن سيگار ديگري در كوچه‌اي راه مي‌رود. سيگار را در دهانش مي‌گذارد تا يقه باراني‌اش را صاف كند. ناگهان خيلي خيلي سريع به سمت چپ مي‌چرخد و به كوچه باريك بن بستي نگاه مي‌كند كه در آن مردي در حال كتك زدن مرد ديگريست.
- به من راي مي دي لعنتي فهميدي1؟ همين الان ميري ستاد ترين‌ها و به من به عنوان خفن‌ترين جادوگر اعصار راي مي‌دي! وگرنه ...
هدويگ سيگارش را تف مي‌كند و به راهش ادامه مي‌دهد. دوربين همينطور او را از پشت دنبال مي‌كند تا اينكه جلوي دري مي‌ايستد. كليد را در قفل مي‌اندازد و در را باز مي‌كند. سپس خيلي خيلي خشن آن را پشت سرش مي‌بندد و دوربين خيلي خيلي آرام روي چوب در زوم مي‌كند و صفحه سياه مي‌شود...


ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۶ ۰:۲۷:۰۲



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
پیش بینی هواشناسی ارزشی

به پیش بینی همکاران ما در واحد هواشناسی حزب ارزشی ها، طی امشب و فردا گردباد قارتی نسبتا شدیدی سطح سایت رو در خواهد نوردید.
این گردباد که باعث به هوا بلند شدن گرد و خاک شدیدی میشود، باعث بروز مشکلات تنفسی شده و همچنین دید افقی و عمودی را محدود کرده، لذا از جادوگرانی که قصد تردد دارند، خواهشمندیم، نکات ایمنی را رعایت کنند.

حزب ارزشی ها


Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۲ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸

آرگوس فیلچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۳ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۱:۰۱ شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
مستند ...ارزشی ها!!!

خبرنگاری داخلی - تلویزیون های داخلی سایت!

افراد مرکبی پوش زیادی جلوی اتاق ضروریات جمع شدند درحالی که ماهی های مرکبو به اعتراض بلند کردند هماهنگ شعار میدن !

- بلیت من کجاست ؟

- هری هری بلیتمو بس بگیر!

- نه شرقی نه غربی فقط ماهی مرکب!

- مدیران پاسخ گو باشید !

- where is my POST ؟


خبر نگار آروم و با وقاری جلوی جمعیت ایستاده و گزارش میده : همین طور که بینندگان عزیز مشاهده می کنند ، چند نفر از اوباش جامعه ، به وسیله ی سایت های خارجی مانند ماگل نت ،تحریک شده و قصد ایجاد بی نظمی و اغتشاش ؟! در جامعه ی ما دارند ...

اعتراض کننده ی بدون لباسی انگشت شستشو به نشانه ی پیروزی به گزارشگر نشون میده!

اعتراض کنندگان : از انگ ارزشی شدن نترسید ما همه با هم هستیم !


***

خبرنگاری خارجی - صدای ماگل نت!

گزارش گر : همین طور که در خبر ها مشاهده می کنید ، در یکی از سایت های داخلی ، با بی شرمی و حق به جانبیت تمام ، حق گروهی از اعضای تازه وارد خورده شده !
به همین مناسبت خبرگزاری ما ، چندین مصاحبه از این افراد معترض تهیه کردند که با هم می بینیم!

*

فرد مسنی نشسته رو صندلی ، پای چشم چند تا از گوی هایی که دورش می چرخند کبود شده !

گزارش گر : خب ... به ما بگید جرمتون چی بوده که با شما این برخوردو کردند؟

فرد : جرم من ؟ میگن قاچاق سوژه ولی من فقط چند تا ماهی مرکبو در طول سایت از این تاپیک به اون تاپیک توسط سرایدارم حمل کردم! بعد از دست گیری هر چی گفتم این ماهی مرکبا سوژه نستن و گگند، اینا فکر کردند من بهشون توهین کردم شکنجه هاشون رو بیشتر کردند تا بتونند اعتراف بگیرند!


*

فرد بعدی همین طور که رو صندلی مصاحبه نشسته داره موهاشو به سمت بالا تف مالی می کنه و به شدت هم خوش تیپه!

گزارش گر : خب ... جرم شما چیه؟

فرد : به من می گن سوژه ها رو منحرف می کنی!!! البته من دقیقا خودمم نمی دونم معنی این حرف چیه ! چون سوژه معمولا یه طرح اولیست که ما باید هر جور دلمون خواست ادامش بدیم ! هنر فکر خوندن که نداریم بفهمیم اونی که سوژه ی اولیه رو داده دلش می خواد ما چطور ادامش بدیم!
من دلم می خواد از چیزی که می نویسم حداقل خودم لذت ببرم! از نوشته ی خودم بخندم!
به من می گند چرا خودتو می ندازی تو سوژه، ارزشی !؟ من اگه تو نوشته ی خودم نباشم و درمورد یه سری افراد غریبه بنویسم که این ایفای نقش نیست! نوشتن نه برای خودم لذت بخش می شه ، نه خنده دار!
به من می گن کوتاه می نویسی! آخه بدبخت ! بیچاره ! تو که خودت سه متر می نویسی واقعا فکر می کنی نوشته هات جذابن؟ تفاوت کمیت و کیفیت رو می دونی؟

گزارش گر : باشه باشه شما خودتون رو کنترل کنید!
در آخر شخص پا میشه پشت به دوربین می کنه و شلوارشو می کشه پایین !

رو زیر شلواریش نوشته : فکر کردی می خوام بگم رفیق بی کلک ماهی مرکب ؟ رفتی سرکار!

*
نفر بعدی یه پیرمرد قوزیه که یه گربه رو تو بغلش گرفته و هق هق گریه می کنه :

به جون همین خانوم نوریسم ... من فقط چند تا سوال داشتم ! درسته که من گوژ پشتم ، درسته که مدرسه رام ندادند و سواد درست حسابی ندارم ، درسته که قدرت جادوییم خیلی پایینه ، درسته که حتی از پس یه افسون همه کاره هم بر نمیام... اما آخه منم یه عضو این سایتم ، منم یه حقوقی دارم ، من فقط جواب سوالامو می خواستم ...

و با شدت تو دم گربش فین می کنه!

گزارش گر : خب ... حالا پشیمونید ؟ اگه ناظرا یه فرصت دوباره بهت بدن حاضری طبق خواسته هاشون بنویسی؟

: ابدا ! وقتی که من تو سایت عضو شدم هیچ کس تحویلم نگرفت ... من یه دفتر ناقابل ازشون خواستم ، دفترمو پیچوندن ... هی سعی کردم نوشته هاشونو بخونم و ادامه بدم اما هی گیج میشدم چون نوشته هاشون هیچ شباهتی به ایفای نقش نداشت ... حتی این اقای پیزل ویزل ...

گزارش گر : منظورتون آقای پرسی ویزلیه؟

: آره ... همین یارویی که شما میگید ... منو برد تو دفتر توجیهاتش ... یه فکر و خیالاتی هم در مورد گربه م داشت ... هی براش از این اسمایلی های بی ناموسی و میزد ...فکر کنم بهش نظر داشت... شانس آوردم قبل از این که بلایی سر خانوم نوریس بیاره ما از دفترش فرار کردیم ...

بعدش من این دوستانو دیدم ... نوشته هاشون کوتاه و قایل خوندن بود و خودشون رو هم برای من نمی گرفتند ... بی شیله پیله و شاد بودن و با خوندن نوشته هاشون می خندیدم ... وقتی که شروع کردم باهاشون گشتن اصلا یادم رفت که ناقصم ، یادم رفت که گوژپشتم ، یادم رفت که یه عمره هیچ کس منو آدم حساب نکرده ...نوشته هاشون مخصوصا تو ویلای بلک دنیای من بود!... و ناظران لندن ، این شادی رو از من گرفتند ...
بذار ارزشی باشم ، اگه شاد بودن به این معناست

*
*
*
ادامه دارد!



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۳ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
ملت نشستن همچنان برنامه های منتخب ناظران رو نگاه می کنند...

ابرفورث: آیا از نوشتن پست خسته شده اید؟
کافی است فقط در هر جایی که دلتان می خواهد یک پست خالی زده و ما آن را در اسرع وقت برای شما پر می کنیم.
سوژه از ما، داستان از ما، پایان سوژه از ما، شناسه از شما.
با ما تماس بگیرید.

ابرفورث:
آیا از پست زدن ارزشی ها در تاپیک هایتان خسته شده اید؟

فقط کافیست همینطوری فرتی پست هایشان را پاک کنید، هیچ اب هم از اب تکون نخواهد خورد.
با منوهای ناظری تام الختیار ما، بدون ترس از مدیران هر جوری دلتون می خاد رفتار کنید. مطمئن باشید مدیران هیچ کار نمی کنند. کافیست یک بار امتحان کنید.

-- یهو یه تصویر برفکی روی تلویزیون میاد:

دوربین شخصی رو نشون میده که صورتشو با پارچه مرکبی رنگی بسته و کنار یک دستگاه چاپ ایستاده و اعلامیه چاپ می کنه...
بعد میاد و رو به دوربین اعلامیه رو نگه می داره

تا کی زور گویی؟
تا کی پایمال شدن حقوق کاربران؟
تا کی نادیده گرفته شدن ارزشی ها؟

حزب ارزشی ها

آیا شما نیز به آزادی سوژه اعتقاد دارید؟
آیا شما نیز معتقدید در این سایت، حق اظهار نظر وجود ندارد؟
آیا شما هم معتقدید که حقوق کاربران ارزشی پایمال میشود؟
آیا شما هم سوالی دارید که در تاپیک گفتگو با مدیران نادیده گرفته شود؟
آیا شما نیز سوژه ای دادید که پاک شده باشد؟

اگر می خواهید در مقابل ظلم و جور بیاستید و آن گونه که سلیقه خودتان است، ایفای نقش کنید

به حزب ارزشی ها بپیوندید.


هر دوست عزیزی که مایل است به حزب ارزشی ها بپیوند و با ما و در کنار ما مبارزه نماید، کافی است در امضای خود، لوگوی حزب را که ماهی مرکب است، قرار بدهد.

ما بدین صورت اعتراض خود را نشان داده و برای تحقق خواسته های خود مبارزه می کنیم.

لوگوی حزب

منتظر اطلاعیه های بعدی ما باشید.


تصویر دوباره به حالت عادی برمیگرده

__
دو تا گوجه فرنگی دارن با هم حرف میزنن
- تو چقدر خوشمزه و رسیده ای!!
+ تو هم همینطور.
- اا صدای چیه؟
+اومدن ما رو بچینن تا باهامون رب درست کنن
-رب چی؟
+ نمی دونم بزار بپرسم...پرسییییییییییییییی؟

صدای پرسی ویزلی : رب پرسی ویزلی!


Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۹:۴۱ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸

دراکو  مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۲ دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۳ سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۸
از دحام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 117
آفلاین
صفحه تلویزیون ساعت جادویی رو نشون میده که 9 عقربه داره و روی هرکدوم از اون ها عکس یکی از مدیران قرار گرفته.
- دینگ،دینگ،دینــگ!
عقربه ی بزرگتر که روش عکس کله زخمی داره همراه با آخرین دینگ روی عدد دوازده ساعت میره و بعد از نشون داده کافه های دهکده هاگزمید،کوچه های تنگ و شلوغ دیاگون و نما از بالای کره ی زمین ،اخبار شروع میشه.
آقای مجری که ردای سرمه ای پوشیده و کلاه جادوگریش کنار یک سبد گل،روی میز قرار داره گزارش اخبار رو شروع میکنه.
- خلاصه ی خبر ها.تتو های علامت شوم، زیان بار برای مشنگ ها؛اهالی کوچه ناکترن به اسمشونبر پیوستند؛فرار آخرین مرگخوار زندانی از آزکابان؛هوای توفانی تا هفته ی دیگر،دیوانه ساز ها دوقلو به دنیا می آورند.
- بینندگان عزیز،با اخبار شبانگاهی در خدمت شما هستیم و توجه شما را به گزارش اولین خبر جلب میکنیم.
تصویر تتوی علامت شوم روی صفحه تلویزیون نقش میبنده و بعد گزارشگری دیده میشه که توی یکی از مدارس مشنگی ایستاده.
- چند وقت بود که مشنگ های زیادی به علت وارد شدن سمی مشکوک به بدنشون به بیمارستان سنت مانگو منتقل میشدن و بعد از چند روز از دنیا میرفتن.کاراگاه های وزارت سحر و جادو بالاخره تونستن راز این مرگ ها رو کشف کنن. بعد از افشای حقایق دنیای جادوگری توسط خانم جوآن کتلین رولینگ ، مشنگ های زیادی از دنیای ما خوششون اومد و سعی داشتن با به دست گرفتن چوب دستی های اسباب بازی،پوشیدن شنل به جای ردا و خیلی چیز های دیگه خودشون رو شبیه به ما نشون بدن.در همین گیر و دار اسمشونبر از این موقعیت سواستفاده میکنه و با بخش کردن خالکوبی هایی به شکل علامت شوم باعث مرگ افراد زیادی میشه.
تلویزیون تصویر چندیدن دانش آموز رو نشون میده که به ساعد دست چپشون علامت شوم زدن.یکی از اون ها موهاش رو هم از ته تراشیده.گزارشگر ادامه میده:
- اسمشونبر بعد از کشف علت این مرگ ها نامه ای برای وزیر سحر و جادو فرستاد.متن این نامه به این شرح بود:یوهاهاهاها!وزیر،همه ی مشنگ ها باید نابود شن!اینو یادت باشه.بوهاهاهاها!
در همین لحظه لرد سیاه تلویزیون جادوییش رو خاموش میکنه و رو به نجینی لبخند میزنه و میگه:و این منم!لردولدمورت کبیر!


منم سالم بودم
حالا خوب نگاه کن
اعصاب که ندارم
داره دکتر میزنه با چوب رو زانوم


تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۵۲ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
ملت همه پای تلویزیون نشسته بودن و داشتن برنامه های انتخابی ناظران رو تماشا می کردن

بو گیر توالت پرسی ویزلی

تصویر یه جادوگری رو توی توالت نشون میده که اسهال داره و قارت و قارت می کنه، و ملتی که توی توالت های بقلی نشستن همه از هستی ساقط میشن...

بعد مسئولین بوگیر توالت پرسی نصب می کنند

جادوگره همین که میره توی توالت تا شروع کنه، دکمه ی بو گیر رو میزنه و همونجا در جا از هستی ساقط میشه.

بو گیر پرسی چنان رایحه ای پخش می کند که هیچ گاه از هیچ بوی دیگری تا بدین حد از هستی ساقط نخواهید شد.


که یهو تصویر برفکی میشه و تبلیغ زیر میاد روی صفحه


تا کی پنهان کاری؟
تا کی پایمال کردن حقوق تازه واردان؟
تا کی فقر سوژه های در پیتی؟


حزب ارزشی ها

آیا شما نیز به آزادی سوژه اعتقاد دارید؟
آیا شما نیز معتقدید در این سایت، حق اظهار نظر وجود ندارد؟
آیا شما هم معتقدید که حقوق کاربران ارزشی پایمال میشود؟

اگر می خواهید در مقابل ظلم و جور بیاستید و آن گونه که سلیقه خودتان است، ایفای نقش کنید

به حزب ارزشی ها بپیوندید.


هر دوست عزیزی که مایل است به حزب ارزشی ها بپیوند و با ما و در کنار ما مبارزه نماید، کافی است در امضای خود، لوگوی حزب را که ماهی مرکب است، قرار بدهد.

ما بدین صورت اعتراض خود را نشان داده و برای تحقق خواسته های خود مبارزه می کنیم.

منتظر اطلاعیه های بیشتر ما باشید.


لوگوی حزب


تبلیغ تموم میشه و همه دوباره برنامه های منتخب ناظران رو نگاه می کنند...

گردش هوا در کفش، تولیدی پرسی ویزلی.


ویرایش شده توسط ریگولوس بلك در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۳۰ ۰:۵۴:۵۲

Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸

ترورس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۱ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۱۸ چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۹
از این سبیل ها خوف نمی کنی یابو !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 209
آفلاین
كمپاني خواهان گيس بريده تقديم ميكند :

(( شوهران تاريخ مصرف دار ، زنان كپك زده ))

فيلمي جنجالي از كارگردان روز سينما "تــــــــــــرورس"

محدوديت سني : 63+

با هنرنمايي بازيگران مشهور هالي وايزارد !

بازيگر افتخاري : دكتر محمود احمدي نژاد!

فيلمي از حواشي زندگي گابريل دلاكور و برودريك بود ! لازم به ذكر است اطلاعات روز سايت در اين فيلم استفاده شده !

ما با اين فيلم خنده را به خانه هاي شما مياوريم !


اين فيلم را از دست ندهيد مطمئنا با اين فيلم عاشق هاي ويزارد خواهد شد!


ویرایش شده توسط ترورس در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۹ ۲۲:۰۱:۵۹

خدا يكي ؛ زن يكي ، يكي !

"تا دنیا دنیاست ابی مال ماست / ما قهرمانیم جام تو دست ماست"


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۱۴ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸

رابستن لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۶ جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۱۱ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 179
آفلاین
برنامه ای متفاوت در شبکه ی خانگی شما ، شبکه شش



ما در این برنامه تلاش داریم که زیباترین شخص رو چه از لحاظ سجایای اخلاقی چه از دید ظاهری مشخص کنیم . لطفا بعد از مقایسه و اتمام برنامه به شماره ی 30000567 پیامک بزنید و در نظر سنجی ما شرکت کنید .

مجری زیبا بود و با حرکت موهایش دلبری می کرد . لباس منحصر به فردش جابیت او را هر چه بیشتر کرده بود . با میهمانان حاضر دست داد و آغاز برنامه را اعلام کرد .

- بنده مفتخرم که امشب در حضور دو تن از جادوگران مشهور هستم . جناب لرد ولدمورت و جناب آلبوس دامبلدور .

لرد ولدمورت مغرورانه نگاهی به دوربین انداخت و چهره اش نشان میداد که حقیتا جذاب است . بدون هیچ گونه نگاه اضافی سرش را با حالت بی تفاوتی به پایین انداخت اما آلبوس دامبلدور با دیدن مجری زیبا و تعریفش از او به تغییر حالت داد .

مجری ادامه داد : خب من از جناب دامبلدور شروع می کنم . ایشون حدودا 140 ساله هستن اما به نظر 200 ساله میان . ریش های ایشون نشانه ی ارزشی بازی افزون ایشون می باشد البته ایشون گذشته ی ایشون هم با شیطنت هایی همراه بوده که از دید آسلام اصلا مجاز نیست . به ساحره های جوان علاقه ی وافری دارن و با چشمان آبی نافذشون سعی در رام کردن اونا دارن . رئیس گروهک تروریستی محفل ققنوس هم هستن و باید بگم که در بچه بازی هم استعدادهای خارق العاده دارن . زیاد اهل تنوع نیستن و همیشه همین لباسی که مشاهده می کنید تنشونه . من جمله عادات بد ایشون میشه به خرخر کردن در خواب ، ریختن غذا روی لباس ، نشستن جوراب ها ، حام رفتن سالی یک بار و تغییر لباس هر 7 سال یک بار اشاره کرد .

دامبلدور بدون توجه به گفته های مجری :

- حالا به وصف جناب لرد ولدمورت کبیر می پردازم . ایشون واقعا جذاب هستن . هیچ گونه ریش یا سبیلی ندارن و ارزشی بازی در نمی آورند ایشون ارزشی بازی رو اصطلاحا جنگولک بازی نام گذاری کردن . ایشون کچل هستن چون به سلامت و نظافت خودشون بسیار تا بسیار اهمیت میدن و در تابستان به دلیل گرمای مفرط هوا ، که باعث رشد قارچ ها در سر می شود کچل میکنن و باید بگم ایشون در این حالت بسیار جذاب هستن . بسیار تا بسیار مغرور هستند و اصلا ساحره دوست نیستند و از 12 سالگی که احساسی را نسبت به آنیتا تجربه کردند دیگر هرگز با ساحره های دیگر کاری نداشتند . یک گروه بسیار مقتدر دارن که عضویت در این گروه آرزوی هر جادوگریه اما ایشون بدون در نظر گرفتن فامیل و ... افراد را از روی قابلیت انتخاب می کنند . بینی ایشان نیز همانند سایر اجزای صورتشان ، جذابیت وافری دارد و زمانی که از عینک های آفتابی استفاده می کنند بسیار خواستنی می شوند ایشون روزانه بارها به مرگخواران خودلطف کرده و کروشیو نصیبشان می کنند . ادامه ی این برنامه رو می تونید فردا شب ساعت 7 ببینید . الان وقت ما به اتمام رسیده فقط من تعداد افرادی که به لرد از دید زیبایی جسمی و اخلاقی رای دادن رو اعلام می کنم .

50000000نفر به لرد رای دادن و 4 نفر من جمله مینروا مک گونگال ، عله ، رون ویزلی و هرماینی گرنجر به دامبل رای دادن . ما باز هم منتظر یامک های شما هستیم . فعلا خدا نگهدار .

لرد :

دامبل :


گیلبرتو تصویری عالی از رفتار ما می دهد . به گفته ی او ، آدم ها مثل هندی ها بر روی زمین راه می روند . با یک سبد در جلو ، و یک سبد در پشت . در Ø


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۵:۰۳ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸

سهیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۵۸ دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 35
آفلاین
مستند شوک

موضوع: ارزشی ها به بهشت نمی روند

پس از پخش پیام بازرگانی و یک پارازیت مختصر، روی صفحنه تلویزیون نوشته میشه: شوک و یه روح به سرعت نور رد میشه.

دینگ دینگ دینگ (آهنگ تیتراژ، که خیلی خفن هم هست.) تصاویر مختلفی از بازداشتی ها با چهره های شطرنجی توی تیتراژ پخش میشه و بعد برنامه آغاز میشه.

خاطرات لرد سیاه، سنت مانگو

لرد تو دستشویی گیر کرده و مدام به شیشه میزنه. یه دوربین مخفی که بالای ساختمان سنت مانگو کار گذاشته شده بود در حال فیلم گرفتن از حیاطه.

دوربین اول کاملا لانگ شاته و مردمی رو نشون میده که در هم میلولن.

بعد زوم میکنه زوم میکنه تا میرسه به چند نفر تابلو. یکیشون لخت بود و رفته بود بالای درخت و داشت شعارهای ارزشی میداد. چهره ش رو شطرنجی میکنن، مردم ارزشی ای که دورش بودن شروع میکنن به بازی شطرنج!

زیرنویس میشه: ارزشی ای که ارزشی میپرورد.
(و یه آهنگ غمناک)

یکی دیگه اون طرف خیلی خوشتیپ بوده و داشته برای یه سری ساحره فیگور میگرفته. دوربین رو حرکات کاملا ارزشی ای که میکرد زوم میکنه و یه چیزی زیرنویس میشه:


آیا شأن ایفای نقش ما این است؟
(آهنگی که افسوس برانگیزه)


دوربین دوباره فاصله میگیره و رو مردم میچرخه. میره و یه آدمی رو نشون میده که پشت به دوربین خم شده. صدا شنیده نمیشه اما یه چیزی زیرنویس میشه:

یک ارزشی در حال قارتیدن
(آهنگ اخطاردهنده با آژیر پلیس)


دوباره فاصله میگیره و میره میره رو یه شخصی قرار میگیره که زیر دست و پای جمعیت له شده بود.

زیرنویس: یک قربانی
(آهنگ واقعا فوق غمناک! با پس زمینه کاملا خاکستری)


نمونه تصاویر تموم میشه و برنامه یه آهنگ دیش دان دارام میزنه و سریع روی صفحه نوشته میشه شــــــوکـــــــ!


یه مصاحبه گر پشت به دور بین نشسته و یه زندانی با دستبند هم روی صندلی جلوش نشسته درحالیکه صورتش شطرنجیه و مردمی که تو خونه نشستن هم باهاش بازی میکنن.


مصاحبه گر: تصاویری که مشاهده کردید کاملاً واقعی بود. بله. ما امروزه در جامعه خود با معضلی به نام "ارزشی" مواجه هستیم.
امروز یکی از قربانیان این معضل که حتی از اعتیاد هم بدتره رو مهمون خودمون کردیم تا ازش بپرسیم هدفش از ارزشی شدن چی بوده؟

دوربین بیشتر روی متهم زوم میکنه.

متهم: من... به والا من اولش تفننی شروع کردم. یعنی واقعا هدفم تفنن و تفریح و شادابی بود. اما بعد که بهش معتاد شدم، دیدم این سرابی بیش نبوده و هر چی که مسئولین بهم گوشزد کرده بودن درست از آب درومده.

مصاحبه گر: الان چه احساسی داری از اینکه به این معضل دچار شدی و حالا زندانیت کردن؟

متهم: من کاملا احساس شرمندگی و ندامت میکنم و از مسئولین میخوام همه ارزشی بازی های منو با خشونت هر چه تمام تر دیلیت کنن تا درس عبرتی بشم برای سایرین.

مصاحبه گر: بله بینندگان عزیز. همونطور که شاهد بودید ما یکی از ارزشی های واقعی رو آوردیم اینجا تا به زبون خودش اعتراف کنه که ارزشی بازی چیز بدیه و اصلا کیف نمیده. میخواستیم از زبون خودشون بشنوید که ارزشی بودن و هر چیزی که به اون مربوط میشه خارج از چهارچوبه و باید ازش خودداری کنید.


برنامه یه آهنگ دیش دان دارام میزنه و سریع روی صفحه نوشته میشه شــــــوکـــــــ!

(پشت صحنه: خیلی خوب فیلم بازی کردی پرسی جان حالا همه فکر میکنن ارزشی بودن چیز بدیه! ما که اول تا آخر ارزشی هستیم و دور هم حال میکنیم. ملت برن جلو بوق بزنن )

یه صفحه سیاه نمایش داده میشه

با فونت سفید مخوف روش نوشته میشه:

این تصاویر کاملا واقعیست و از مخفیگاه ارزشی ها گرفته شده:

دوربین که کاملا مشخصه روی کلاه یه آدم نصب شده تکون تکون میخوره و کیفیتش پایینه. وارد یه خونه میشه. از پله ها میره بالا.

به یه در میرسه و در میزنه.

- کیه کیه در میزنه؟ قارت قاارت

عامل نفوذی: منم منم دوست شما، ارزشی به سلامت بادا!

در از دو لنگه باز میشه و ارزشی ها با خوش رویی به این آدم خوش آمد میگن.

دوربین میره داخل و یه دور کامل تو خونه رو نشون میده.

دو تا دستگاه لپ تاپ که هر دو به اینترنت وصله گوشه یه اتاق گذاشته و دور تا دورش پوستای خالی چیپس و پفک و قوطی های خالی نوشابه به چشم میخوره.

زیرنویس میشه: ابزار مورد استفاده ارزشی ها برای ایجاد اختلال در نظم عمومی.

دوربین از اتاقه بیرون میاد میره تو آشپزخونه. یه مشت شکلک ارزشی مثل چکش و قلب و بوسه و گل روی اوپن چیده شده بودن.

ارزشی معلوم الحال توضیح میده: ها ما هنوز اینا رو وارد ماجرا نکردیم. ارزشی نویسی یه هنره که هر کسی نداره. اما اگه کسی در ارزشی نویسی کم آورد، میتونه با کمک این شکلک ها کمبودهای خودش رو جبران کنه. مثلا ببینید اگر کسی بخواد به یکی زور بگه ولی دیکتاتور به نظر نرسه میتونه در کنار اون زوری که میگه این گل رو بذاره

عامل نفوذی میپرسه: پس اینجوریاست. شما روزی چند ساعت ارزشی بازی میکنید؟

ارزشی معلوم الحال: روز و شب نداره آقا ما همیشه کارمون همینه. به همه هم توصیه میکنیم ارزشی بشن. آی حال داره!

تصویر سیاه و سفید میشه و نیش باز ارزشی رو نشون میده و با افکت های تصویری چند تا دندون تیز از دهن یارو میزنه بیرون که یعنی طرف خیلی شیطانی و بدنهاده!



برنامه یه آهنگ دیش دان دارام میزنه و سریع روی صفحه نوشته میشه شــــــوکـــــــ!


سرهنگ نروی امنیتی انتظامی سیاسی و غیره ای ِ وزارتخونه نشسته و با چهره ای که یعنی داره به حال این ارزشی ها افسوس میخوره شروع به حرف زدن میکنه:

- همونطور که دیدید، ارزشی ها سرنوشت به واقع ترحم بر انگیزی دارن. اونا تو خونه های کوچیک زندگی میکنن و اغلب همه چیز رو به شوخی میگیرن. اصلا از بنیاد خرابن. از مردم عزیز میخوام اگر کسی رو دیدن که ارزشیه سعی کنن ارشادش کنن تا به چهارچوبی که ما تعیین کردیم برگرده و از ارزشی بودن در بیاد، و اگر در نیومد، به ما خبر بدن تا بریم درشون بیاریم یا در نهایت از جامعه حذفشون کنیم.

روی سخن آخرم با ارزشی هاست. میدونم خودتون هم دلتون میخواد دیگه ارزشی نباشید. پس یا خودتون نباشید، یا ما میایم از ارزش میندازیمتون.

با آرزوی اینکه دیگه هیچ ارزشی ای روی کره زمین باقی نمونه شما رو به مرلین بزرگ میسپارم. تا برنامه های بعدی شوک در پناه مرلین.


تیتراژ پایانی به شکلی کاملا قدرتمندانه پخش میشه.

بعدش آگهی های بازرگانی کاملا ارزشی مثل چی چی نمکی و توز توز پفکی نظر بینندگان رو به خودش جلب میکنه.


ارزشی محافظه کار
تصویر کوچک شده

یک ارزشی خوب، یک ارزشی مُرده س

[url=http://www.


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲:۱۱ چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
سکوت شهردار...


فیلمی از آبرفورث دامبلدور



به زودی در هالی ویزارد.


seems it never ends... the magic of the wizards :)







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.