به نظر من تاثیر گذار ترین صحنه اونجاهایی هست که چو هری رو میبوسه واونجاهایی که هری با جینی نوشیدنی کره ای باز میکنه و اونجاهایی که رون با لاوندر راز و نیاز میکنه و اونجاهایی که هرمیون با ویکتور کرام میرقصه و اونجاهایی که بیل و فلور رو با هم توی خونه تنها میذارن و اونجایی که فلور به هری میگه خواهر پریزادش دلش برای اون تنگ شده و اونجایی که سدریگ و چو عاشق هم دیگه میشند و اونجایی که لاوندر میخواد به زور معجون عشق به هری بخورونه و اونجایی که همه میگن چشم های هری شبیه مادرشه و اونجایی که تانکس از ریموس خواستگاری میکنه و اونجایی که مالی ویزلی فلور رو بغل میکنه و اونجایی که رون هرمیون رو در اغوش میکشه و اونجایی که چو هری رو میبوسه .. فکر کنم نوار برگشت اول .. خب همینا پس ..

به نظر من بهترين بخش كتاب ، لخشي حكايت شاهزاده اس ...
به خصوص بعضي از متن هاش كه واقعا ...
آدم نميدونه چي بگه ...

نقل قول:

نقل قول:

نقل قول:

ولي به هر حال ...
درود بر لرد كبير
ر

وقتی هری خاطرات اسنیپ رو میبینه و میره که بمیره

مرگ اسنیپ خیلی بدبختی و گریه دار بود.. من هی گریه می کردم.مامانم از دم اتاق رد میشد میگفت مرد که گریه نمی کنه.
این یعنی اینکه رولینگ خیلی تاثیر گذار نوشته بود.

هری و چو تو اتاق ضروریات

به نظرم وقتی که هری خودش به سمت ولدمورت تو جنگل میره که با مرگش بقیه رو نجات بده

به نظرم بهترین قسمت های داستان یکی در موقعی بود که هری در قدح واقعیت ها را در مورد اسنیپ فهمید و یکی هم آخرین گفت و گوی هری با دامبلدور بود .

به نظرم زمانی که هری به درک این موضوع می رسه که با مرگ خودش به ماجرا پایان بده و ولدمورت رو نابود کنه تاثیرگذارترین قسمت کتاب بود . کتاب شروع شده بود که در این نقطه به اوج برسه و رسید!

قسمت هایی که یکی از شخصیت های خوب کتاب کشته می شدند.

هدویگ ، سیریوس ، تانکس و لوپین و به خصوص مرگ فرد. فرد و جرج دوقلوهای جدانشدنی بودن و واقعا مرگ فرد بد بود.

مرگ سوروس اسنیپ هم خیلی ناگوار بود ، بدون هیچ دفاعی ، بی گناه کشته شد.

دابی میمیره و چالش میکنن.خیلی غم انگیز بود.یه لحظه دلم واسه اش سوخت:دابی :جن آزاده که بدون استفاده از جادو هری اونو رو قبرش نوشت.