هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۱۷:۵۵ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
#19

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
پرسی دست میکنه تو مایوش و یه مسلسل در میاره و میذاره دم دهن ابرکس !!!

پرسی : یا همین الان قبول میکنی که من بهترین نویسنده بیناموسی در تمامی اعصار هستم یا همین الان من با این مسلسل تو را خواهم کشت ! یوهاهاهاها !
ابرکس : اوه آره قبول می کنم ! منو نکش ، جون مادرت !

پرسی مسلسلشو میاره پایین و سرجای اولیش قرار میده که یهو آبرفورث میپره روی آبرکس و درحالی که منوی مدیریت ! رو جلوی صورت آبرکس گرفته میگه : ای بوقی بیناموس ارزشی ! ای تویی که همیشه موقع حموم کردن دستت تو من بود !! همین الان حذفت میکنم تا دوباره کاربرا خوشحال و خندون بتونن در داخل چارچوب فعالیت کنن !
آبرکس : نهههه ! منو نکش !!
آبرفورث : چرا آخه ؟ یه دلیل بیار که من از کشتنت منصرف شم !
آبرکس : خب...امم... خب... آها اول اسمامون شبیه به همه ! آبر ! اصن ما شاید برادر باشیم با همدیگه .
آبرفورث : نه بابا ؟ اول اسمامون شبیهه...بعدش چی ؟ مال من فورثه مال تو کسه ، دیگه خودت قضاوت کن !!!

آبرکس جوابی نداره بده ، آبرفورث میاد که آبرکسو حذف شناسه کنه که یهو همه جا شروع به لرزیدن می کنه !

تره ور : نهههههههههههههه! زلزله ! زلزله بم !!!

بوم !

همه جا باز به شدت می لرزه .

پرسی که کنار پنجره واستاده میگه : زلزله نیست ... بیاین این بیرونو ببینن .

ملت به سمت پنجره حرکت می کنن و بعد ایوان رو می بینن که در حالی که سوار یه بولدوزر شده داره حموم رو رو سر ملت خراب می کنه !


ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۱۸:۳۱:۳۰
ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۱۸:۴۲:۵۷
ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۱۹:۳۴:۵۳

تصویر کوچک شده


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
#18

كلاه گروه بندی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۶ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۲۵ سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹
از گنجه ي خاك گرفته دامبلدور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 42
آفلاین
در همین لحظه برق اضطراری وزارت وصل میشه و همه اون هفت هشتایی که دستشون روی پای ابرکسس بوده لو میرن و ابرکسس اونا رو وارد لیست سیاهش میکنه تا اگه روزی روزگاری لخت از کنار خونشون رد میشد ، بره و دستشو روی پاشون بذاره و گاز گازیشون کنه .

1 .. 2 .. 3 .. 4 .. 4.5 /// مثل اینکه هنوز باید بنویسیم ..
(ابرفورث اون فیلمنامه از پیش تعیین شده رو بده یه دو خط دیگه جلو برم )

پرسی ویزلی از سقف مییفته پایین و وارد سوژه میشه .

ابرفورث:شانس اوردی خودتو اینجوری وارد سوژه نکردی .. اگر نه پستت ارزشی میشد و من جرقه میزدما ..
پرسی:این تاپیک چقدر لوس هست .. شما اصلا اصلا بلد نیستید بیناموسی بنویسید ..
هدویگ وقتی این حرف رو میشنوه با پشت دست محکم میزنه تو دهن پرسی اما چون دستش کلی پر داره پرسی زیاد متوجه نمیشه .

ابرکسس: دیگه ما این همه دستمونو میذاریم روی پاهای همدیگه .. ببین الان دست من و چند تای دیگه روی پای تو هم هست ..
پرسی: اصلا من تو رو در این زمینه دعوت به مبارزه میکنم .. بیا همینجا با هم دیگه مسابقه ی شنا بدیم و هر کی برد معلومه بهتر بیناموسی مینویسه !!!

ملت یه کم فکر میکنند که آخه این که کی بهتر بیناموسی مینویسه چه ربطی به مسابقه شنا داره و در نهایت به این نتیجه میرسند که بیخیالش .. پرسی ویزلیه دیگه این چیزا ازش بعید نیست .

ملت استخر حموم رو خالی میکنن و یه عده دستشونو میذارن روی پای ابرکسس و یه عده هم دستشونو میذارن روی پای پرسی .. تا زودتر از موعد مقرر شروع نکنند ..

سوووووووووووت ....

پرسی و ابرکسس توی اب میپرن و ابرکسس مثل برق تا وسط حموم میره ....
پرسی در افکارش : خب من برای اینکه ببرم و بهتر شنا کنم باید دستمو در زاویه ی Cos شصت درجه وارد اب کنم و انگشتامو با زاویه Sin بیست درجه به داخل خم کنم و شش بار زیر اب پلک بزنم و ... ( چندین دقیقه بعد ) .. بعد هم باید پاهامو به حالت Tan ضربدر Cot باز و بسته کنم و بعد انگشت کوچیکه پامو ..

قلپ .. قلپ .. قلپ ..

و ناگهان همه جا سیاه میشه ..

چند دقیقه بعد .. پرسی به هوش میاد .. اما بروز نمیده و خودشو میزنه به بی هوشی تا ببینه اوضاع چجوریه .. فریاد هایی شنیده میشه ..

_بیشتر فشار بده .. بیشتر .. اینطوری فایده نداره !!!
_نمیتونم .. من همینقدر زور دارم ..
_باید بیشتر فشار بدی .. برو اونطرف .. بذار من فشار بدم ..

پرسی که این چیز ها رو میشنوه نمیتونه جلوی لبخنده شو بگیره و در حالی که خودشو زده به بیهوشی لبخند رضایت بخشی میزنه .. که ناگهان فشاری روی سینه اش احساس میکنه و بعد قل قلی توی شش هاش به وجود میاد .. قلپ .. قلپ .. و بعد مقداری اب میپاشه رو صورتش ... پرسی سریع به هوش میاد و چشماشو باز میکنه : اینجا چه خبره .. چه اتفاقی افتاده !؟

(در اینجا اخر خودمم نفهمیدم ... پرسی بیهوش بوده یا خودشو زده به بیهوشی)

عله:پرسی وقتی پریدی توی اب .. رفتی زیر اب و دیگه بالا نیومدی و همونجا خوابت برد .. ابرکسس صدای خر و پفاتو شنید و اومد نجاتت داد .. پرسی تو جونتو مدیون ابرکسس هستی ..

پرسی نگاهی به ابرکسس میندازه .. ابرکسس هم اول نگاهی به پرسی میندازه و بعد خیلی خشک انگشتشو تو دماغش میکنه ..


. A word is enough to the wise

|||


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
#17

آرگوس فیلچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۳ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۱:۰۱ شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
ملت : جـــــــــــــــــــــــــــــــــــــیغ!!!!

فیلچ در حالی که پرچم سفید صلح تو دستش داره در معیت خانوم نوریس وارد حموم میشه!

و کلی جا می خوره : ااا ! اینجا استخره یا حموم ؟

بعد چشمش به ارباب خوش تیپش میفته و دوون دوون خودشو بهش می رسونه !

ریگولوس چپ چپ بهش نگاه می کنه و روشو برمی گردونه!

فیلچ با ناراحتی : ارباب جون ؟!

ریگولوس : جلو چشم من فعلا پیدات نشه ! با اون پرچم سفیدت حتی لایق ارزشی بودن هم نیستی!

فیلچ با غصه روشو برمیگردونه و چون خیلی غمگین بوده می زنه ضبط صوتی که رو زمین بوده رو با لگد داغون می کنه!

صدای دالاهوف :من من ... خش خش ... ترق!

عله : هوی ! ضبطمو داغون کردی!

و از آب بیرون میاد و یقه ی فیلچو می چسبه!

خانوم نوریس فش فش کنان کنار می پره تا از این همه خیسی دور شه که می خوره به پریز !

خانوم نوریس : میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاو! ( ترجمه : جیـــــــــــــــــــــــــغ!)


پریز جرقه میزنه و فیوز می پره ... همه جا تاریک میشه !

صدای ابرکسس با ترس : ملت این هفت هشتا دست مال کیه رو پای من؟

ابرفورث : یکی تعداد خط های پست آرگوس فیلچو بشمره ! من تو این تاریکی چشمم نمی بینه!


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۴:۲۰ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
#16

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
*****‌ فلش بك *****

ابركسس: پايگاه رهايي ما از استكبار آبرفورث بايد حمام وزارت باشه!
- آره! قارتتت!
- قلپ قلپ قلپ‌!‌ آره!
- هوووولي شيت!(افكت تاب دادن به زلف شهلا) موافقم!
ابركسس: ما نبايد هيچ‌وقت بذاريم آبرفورث به اونجا تجاوز كنه! ما هيچ‌وقت نبايد بذاريم سوژه اونجا شهيد شه! پس برادران من، بيايد همينجا به هم قول بديم كه ...
- اههههه!
- خفههههههههههههههه!
- جمش كن بااااااااو!
جورت!(افكت برخورد گوجه با صورت)

***** پايان فلش‌بك *****

- نمييييييييذاااااااااارممممممممممممممم!
#$%&#$%*#@$%&@#$%*!

(فضاسازي درون پرانتزي: ديوار حموم شكسته مي‌شه و هدويگ كه وقتي قبلتر ابركسس داشته راجع به اهميت استراتژيك حمام مختلط صحبت مي‌كرده گوش وايستاده بوده و همه حرفاشو شنيده بوده و قصد داشته در راستاي اهداف اونا رول بزنه، وارد حموم مي‌شه و به صورت خشانت‌بازي بازو مي‌گيره و ملت رو از نظر مي‌گذرونه. در همين حين قطره كوچك و معصوم و فضاساز و ناظرپسند عرقي كه خيلي تلاش كرده بود خودش رو از زير پوست هدويگ به روي پوست برسونه، بالاخره به هدف والاي زندگيش مي‌رسه و از روي پيشوني هدويگ مي‌چكه و به دريا مي‌پيونده!)

=== دقايقي بعد ===

- توئم بيرون! هرررري!
و هدويگ ساحره‌اي ارزشي رو كه در حال بندري زدن بود با لگد مي‌اندازه بيرون. نگاهي به سالن حموم مي‌اندازه و عله و نميد رو مي‌بينه كه به هم خيره() شدن.
- همممم فقط شما دو تا مونديد. نمي‌اندازمتون بيرون دِرِك كلي فسفر سوزوند شما رو ارائه كرد! و ضمنا من آبرفورث نيستم!
- بچه‌ها بپاچيد تو!
در حموم باز مي‌شه و ابرسكس با كلاه گروه‌بندي بر سر در كنار ريگولي و سيريوس و فيني و باقي اراذل مي‌ريزن تو و لخت مي‌شن و مي‌پرن تو آب!
خلاصه همه شاد و خوشحال و خندان بودن كه ...
نميد و عله در حين تعجب لحظه به لحظه به هم نزديكتر مي‌شدن ... نزديكتر ... نزديكتر ... نزديكتر ... بيشتر ... بيشتر ... بازم ... بازم ...
كه ابركسس يه زيرآبي مي‌ره تا اين صحنه رو از بهترين شاتش ديد بزنه و ...
- جيييييييغ!
ابر سفيد شده و روي آب مياد. عله و نميد هم از ترس مي‌پرن بغل ريگولي و فيني.
ابركسس: ر ر ر ر رووووووووح!
صدايي در استخر مي پيچه:
- من شما رو **** ... مي‌دونيد چند تا پيام شخصي به عله زدم تا مدير شدم؟‌ مي‌دونيد چه كارها در راه مدير شدن كردم؟ مي‌دونيد دستم به خون و باقي جوارح چند نفر آلوده شده؟ مي‌دونيد؟ بعد زرتي ميايد دو خط مي‌نويسيد منو مي‌كشيد؟‌ همين؟ هيچي به هيچي؟ من دهن شما رو آسفالت مي‌كنم! من از روتون رد مي‌شم! من تك تكتونو پاره پوره مي‌كنم! من ... من ... اگه نكنم دالاهوف نيستم!
ملت : جييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييغ!


ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۴:۲۵:۰۹



Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۰:۵۷ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
#15

درکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۶ یکشنبه ۳ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۱۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از اون بالا کفتر که هیچ، کرکس هم نمیاد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 299
آفلاین
یکی نفر جواب داد: نه نمی فروشیم!
در سویی دیگر ناگهان در باز نمیشه و هیچ کس در حالی که از فرط تمرکز چینی به ابروهاش انداخته لباساشو در نمیاره و نمیپره تو آب تا با جدیت حموم کنه ولی عوضش یه صدای خوفی میاد که همه ملت می گرخن و توی استخر پناه میگیرن و از اونجایی که استخر گنجایش اون همه آدم رو نداشته، وضعیت کاملا بی ناموسانه میشه مثلا یه جای لرد میره اونجای مک گونگال! و اصلا به خودتون فشار نیارین که حالا منظور نویسنده از "یه جا" و "اون جا" دقیقا کجاهاست چون به علت شلوغی و ازدحام خود نویسنده هم "یه جا" و "اون جا" رو ندیده
عله که می بینه وضعیت خیلی بغرنجه و هر لحظه ممکنه آدرس حموم برای مرکز ینگ میل بشه، به عنوان وبمستر اعظم وارد عمل میشه و به همون فردی پرسیده بود مایو می فروشن یا نه دستور میده بره علت صدا رو بررسی کنه! (الآن اینجا خواننده های فهیم باید حال کنن که من چه نویسنده خوبیم و پستای قبلی رو هر چقدر هم که ارزشی یا بد یا بوق یا ... باشن رو در نظر می گیرم )
فردی که پرسیده بود مایو می فروشن که اتفاقا کلاه گروه بندی هم سرش بوده، در حالی که حسابی گرخیده و هنوز مثل بید کتک زن می لرزه، به طرف پنجره میره. (و خواننده های فهیم اینجا باید کلا ذوق مرگ شن چون این چند جمله من هم دارای فضاسازی بودن هم از عناصری چون بید کتک زن توش استفاده شد که رول رو در راستای هر چه هری پاتری شدن پیش برد و هم شخصیت نفر قبلی رو تو داستان در نظر گرفت و ... )
فرد کذکور پنجره رو باز می کنه و صدای خوفناک این بار قابل شنیدن میشه:
- انا للمرلین و انا علیه راکبون!
و ملت جادوگر و ساحره متوجه میشن که آنتونین که چند پست قبل تو خوابگاه مدیران گیر کرده بود، نه فقط سقط شده بلکه جسدش رو هم شستن و الآن دارن می برن دفنش کنن! ولی این بار هیچ کدوم از خواننده های فهیم متوجه نمیشن که من خیلی نویسنده گولاخیم و به جای در نظر نگرفتن یا پاک کردن پستا، با رول سوژه رو پس می گیرم چون همه از مرگ آنتونین دچار عذاب وجدان شدن و به خصوص از این که صحنه شست و شوی جسدش رو از دست دادن به شدت نادمن مخصوصا کوییریل که حسابی از این اتفاق ناراحت شده، دست از تست کردن گوشه و کنار حموم بر میداره و با منو مدیریتش قالب سایت رو سیاه می کنه و حسابی کلا جو اندوهناک میشه!
ملت هم دست از بی ناموس بازی بر میدارن و از استخر در میان و یکی یکک از پنجره باز همون جور لخت غیر مادر زاد (خب بالاخره یه مایویی چیزی که داشتن! ) می پرن تو خیابون و فقط مگی و تره ور که مسئولاس حمومن و من که داشتم پست می نوشتم تو حموم می مونیم!
در این لحظه مگی نقابشو بر میداره و معلوم میشه که در اصل پرسی بوده که با شناسه اون لاگین کرده و یقه منو میگیره که:
- مردیکه ارزشی این چه وضع پست نوشتنه؟ با ضمیر من رول می نویسی؟
- به خدا ضمیره مال خودمه! مال تو تو شرتته! (خب وسط اون حموم پرسی ضمیرشو کجای دیگه ای غیر از شورتش می تونست بذاره؟ )
- بوقی! منظورم اینه که چرا با ضمیر اول شخص می نویسی
ولی من پرسی رو به دو تا توپکی که به چوب جادوم بستم هم حساب نمی کنم و میگم:
- دلم می خواد! اصلا به تو چه! من به شدت مخالفم سبک واحد رولیدنم و دلم می خواد در مورد شناسه خودم با ضمیر من بنویسم و اصلا روش درست رول پلیینگ همینه!!! تازه، ما باید رو هم برولیم! یا نه، چیزه، رولامون باید رو هم بزییند یا چه می دونم هم رول زیستی کنیم! ؟
بالاخره پرسی کوتاه میاد و دوباره نقاب مگیش رو می زنه و میگه:
- واااااااای! بدبخت شدیم! حموم ورشکست کرد! اصلا تو چه رول نویسی هستی؟ تو که زدی به جای سوژه تاپیک رو شهید کردی و حموم ورشکست شد!
- ای بابا! اینکه ناراحتی نداره! اصلا من خیلی گولاخم و الآن تو رول همه چی رو درستش می کنم! تو فقط یه بلند گو بده به من!
مگی هم در راستای هر چه هری پاتری بودن رول تره ور رو به یه بلندگو تبدیل می کنه و من شروع می کنم به حرف زدن:
- وزارت مردمی و گل و بلبل و اینا همیشه به رفاه حال جادورگان و ساحران می اندیشد و اینکه طرحی نو برای هر چی بیشتر کردن رایحه خوش خدمت! طرح بی جامه پارتی واقعی در حمام مختلط وزارت! با حضور جمعی از معروف ترین دی جی های دنیای جادو!
هنوز مگی تره ور رو به حالت قبلیش بر نگردونده که همه بیست سی هزارتا کاربری که تو جادوگران عضو شدن میریزن تو حموم!
******************************************
بساط ایکس و ایگرگ و حتی زد(!) پهنه. بطری های نوشیدنی کره ای و چینی و حتی جاپنی همه جا ریختن. عله قسمتی از استخر رو با منو مدیریت ویرایش کرده و به پیست رقص تبدیل کرده :banan: و در قسمت دیگه هم که هنوز استخره مردم مشغول هیدرودنسینگ() هستن! و در اتاق سونا به روی عموم بازه تا هر کس به نظرش جو هنوز سرده، همراه با دوستی، دافی، چیزی به سونا بره و از گرمای اون بهره مند بشه (و در اینجا مرجع ضمیر "اون" فقط به سونا بر میگرده و هر گونه برداشت دیگری تکذیب میشه ) و اون طرف هم خواننده محبوب دنیای جادو، سرژ در حال خوندنه:
- رولای فضادار خیلی بهترن از دیالوگا ... فضاسازی ها مثل ایکس باکس می مونن، دیالوگا مثل سگا
عله همین جور که به موزیک هد می زنه، پشت یه داف اسمی رو زاغ می زنه! و پشت یه داف اسمی، یکی از اندام های اون نیست، بلکه یه داف اسمی دیگه است عله به طرف داف اسمی راه میفته ولی داف مورد نظر که حسابی مشغول دنسه، متوجه عله نمیشه. صدای سرژ کماکان از استریوها پخش میشه که می خونه:
- فضاسازی بخوای تو پست واست می کنم...
عله متلک میگه:
- میای با هم رول بزنیم؟
- بیا اینجا که تاپیک خوراک دنسه!
داف اسمی مشروح با ناز و کرشمه به طرف عله بر می گرده ولی همین که چشمش به عله میفته، چنان تجعب میکنه که عنان اختیار از کف میده (و خواننده فهیم در اینجا باید از نثر ادبی من کیفور بشه، به جون خودش!) و جیغ میزنه:
- علــــــــــــــــــــــــه!
و عله هم چنان جا می خوره که بالاخره اسم داف اسمی مشروح لو میره:
- نمیـــــــــــــــــــــــد!
و عله چنان جا می خوره که منو مدیریت از دستش میفته!
...


ویرایش شده توسط درک در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۱:۳۵:۳۰
ویرایش شده توسط درک در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۳:۳۲:۲۱


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۰:۱۴ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
#14

كلاه گروه بندی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۶ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۲۵ سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹
از گنجه ي خاك گرفته دامبلدور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 42
آفلاین
در همین لحظه یک جادوگر وارد حموم میشه و میگه : اقا اینجا مایو هم میفروشین ؟!

بوقی حیف که شناستو عوض کردی و دست گذاشتی رو نقطه
ضعف من که کلاهه و گرنه معلقت میکردم . دوستان این پست رزرو نیست ! ادامه بدین !


ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۲ ۰:۵۶:۱۶

. A word is enough to the wise

|||


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸
#13

ترورس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۱ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۱۸ چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۹
از این سبیل ها خوف نمی کنی یابو !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 209
آفلاین
منو ميفته زمين و هم زمان اب هويج ميره تو دماغ بارون !

ملت همه كاراي بي ناموسي با ناموسي و غيره رو ميزارن كنار و با چشماني و دهاني به منو نيگا نيگا مي كنن !

بارون كه از شدت فشار اب هويج به دماغش سرخ شده با نا اميدي دستش رو تا ارنج توي دماغش فرو ميكنه!
(تو همه پستاي قبلي اين همه فضا سازي نبود!)

ملت كم كم ميان خيز بردارن به سمت منو كه ناگهان در باز ميشه و ترورس با نيشي باز و كاملا برهنه دوان دوان وارد ميشه و با يك حركت ماراتوني جف پا مي پره تو استخر !

ابركسس : اينجا مگه استخر ننت كه اين جوري مياي !
ريگلوس : واي مرگ عالم ، اباش پشيد رو موهام ، فرمش خراب شد!
كلاه گروه بندي كه كاملا خيس شده بود گفت:لطفا من رو بعد از زدن پست بزاريد روي بند تا خشك شم!
ترورس كه ناجور تو فاز بي ناموسي سير ميكرد با چشماني كه به شكل قلب درامده بود رو به ابر كسس گفت : تره ور گفت اينجا ناموس بازيه منم اومدم يكم بازي بازي كنم !
ابر : تو يه چيز بزرگ خوردي كه مي خواي اين غلطا رو بكني!
ايوان : نبينم بي ناموسي بشه ها!
ترورس با دستاني باز و يك استيل فوق هندي رو به ابركسس ميكنه و ميگه : پشت بكن!
ابركسس : مادر جان ، اقا من تميز شدم ، خداحافظ!
ترورس ميپره روي ابر كسس و ميبرتش زير اب ، كساني كه سالم مونده بودند نفسي ميكشند و چشمشون ميفته به منو !
همه باهم مي پرن رو منو !
- اف اف اف نامرد ، واي !
- برو ديگه ها خودشه واي !
يهو كوييرل با منوش داخل ميشه!
- تست!

كييرل رو منوش يه تيك ميزنه و ميره سمت در ولي ملت ميپرن و كييرل رو ميگيرنش!
فليچ به شكل هاردي شروع ميكنه به توجيح كوييرل!
ايوان گوشه اي ايستاده و با نگاه هاي كنجكاوانه به داخل استخر نگاه ميكنه و ميبينه كه حباب هايي به اندازه يك گاوه بالغ داره از جايي كه ترورس و ابركسس رفتن تو داره در مياد!
ريگلوس كه داشت روي لرد كار ميكرد يا به معناي دقيق لرد داشت روي كار ميكرد فكري به ذهنش ميرسه و نا خواسته فرياد ميزنه : الان تعداد قابل ملاحظه اي منو داخل اين تاپيكه!
ملت دست از كار ميكشن حتي ترورس و ابركسس هم از زير اب ميان بيرون و به ريگلوس نگاه ميكنن!
در همين لحظه برق قدرت در چشمان كوييرل پديدار ميشه و با خنده اي شيطاني ميگه : بچه ها يادم رفته بود بگم من عربم!

ويرايش ناظر : پست شديد بي ناموسي !
ترورس : پس دوستان هر گونه مطلبي را به منظور بي ناموسي نگيرند چون نويسنده اصلا اهل اين كارا نيست!
ترورس : بده بقلي
ابر : چيو
ترورس : سوژه رو ديگه باو !


ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۴ ۱۰:۴۴:۲۱

خدا يكي ؛ زن يكي ، يكي !

"تا دنیا دنیاست ابی مال ماست / ما قهرمانیم جام تو دست ماست"


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۱۷:۲۲ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸
#12

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
- هیچ کس از جاش جُم نخوره ...!!!

از ابهت صدای بارون همه همون طوری میمونن.( فضاسازی !!!)
دست ابرکسس رو پای ریگولوسه، پای فینیاس تو حلق ابرفورث، عله توسط ممد زیراب نگه داشته شده و هرازگاهی یه قلپی ازش رو اب تشکیل میشه، فرمانده مارکوس حباب سرشو گذاشته رو سر انتونین که خفه نشه. دارکو کلاه گروهبندی رو روی سر لرد نگیر داشته، لرد روده هاش ریخته وسط حموم، کوییریل با قیچی داره روده های لرد رو می بره. مورگانا چسبیده به مگی، مگی چسبیده به درک، درک چسبیده به ریگولوس، ریگولوس چسبیده به دیوار و انگشتش را که هنرمندانه کرده بود در دماغش، به دیوار حمام فرت و فرت می مالد! است!

بارون: این منوی ناظریه، یا همین الان سقف خوابگاه ما رو درست می کنید، یا من در مورد همه تون صحبت می کنم!!

ریگولوس به سوژه اهمیت نداده و به اصغر پاتر که دلاک حموم است با همان انگشتش که در دماغش چرخیده است آب هویج تعارف می کند.
اصغر پاتر دلاک حمام خوشحال میشود و چون تا به حال در عمرش اب هویج نخوره، اوهو اهو اوهو می کند و صحنه بسیار گولاخ میشود و ملت الکی جییییییغغغغغغغغغغغغغغ میکشند و بوق میزنند.

ریگولوس که میبینه مگی با لپتاپش توی میزگرد یه پست زده، احساساتی میشه و با همون دست دماغیش یه اب هویجم تعارف مگی می کنه و مگی هم صمیمی میشه باهاش!! و میزنه زیر دست ریگولوس و اب هویج پرت می شه طرف بارون...

صحنه جلوه دار!
اب هویج که از دست ریگولوس توسط مگی پرت شده بود به هوا، به صورت حرکتی پرتابه ای در حمام حرکت می کند،
.....( فضاسازی!توصیف اب و هوا)
....
.... اصغر پاتر دلاک و ریگولوس کشتی می گیرند.
....
....
نصف ملت سایت رو می بندن
....( توصیف بقیه ملت)
...
...
اصغر پاتر رو ریگولوس نشسته و کیسه اش می کشه
...
....
... اب هویج همچنان داره در حرکتی جلوه دار به سمت بارون میره...
....( توصیف پرسی و دستانش که زیر اب دنبال مچ پای ریگولوس میگرده)
....
...............................
یک سوم باقیمانده ملت، کامپیوترشونو از پنجره پرت می کنن پایین!
.....
......اب هویج به بارون نزدیک میشه
....
.....(توصیف جلوه دار، خاطرات لرد سیاه از ریختن و دل و روده اش وسط حموم)
.....
....
یک سوم باقیمانده: ایول...چقدر زیبا فضاسازی کرده...به به مشعوف شدیم!
اصغر پاتر دلاک و ریگولوس به چشمای هم نیگا می کنن!!
....
....
....
آب هویج دیگه 2 سانتی متر مونده بخور تو سر بارون.
...
.....(توصیف رنگ اب هویج و مزایاش)
.....
یک سوم باقیمانده ملت: پست تایید میشود! فضاسازی عالی!!! دیالوگ نداره!آفرین!
ناظر مربوطه: نفر بعد بیاد بنویسه اب هویج میخوره تو سر بارون و منو میفته زمین!


ویرایش شده توسط ریگولوس بلك در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۱ ۱۸:۰۶:۳۳

Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸
#11

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
ناگهان صدای جیغ و دادی از زیر کف حموم شنیده میشه ...

- قلپ قلپ .... ههههههیییی! کمـــــــــــــــــــک! من اینجا گیر افتادم دارم غرق میشم! همه خوابگاه رو آب برداشته! قُلُپ قُلُپ!!!
بارون دو دستی میکوبه تو سرش: دیدید چی کار کردید؟ آنتونیون تو خوابگاه مدیران گیر کرده داره خفه میشه ... هر چی سریعتر یه کاری کنید! ما داریم یکی از مدیران زحمتکشمونو از دست میدیم!

ملت: هووووووووورررراااااا!!!
ناگهان در کمال تعجب بارون، ملت همه با خوشحالی میپرن همدیگر رو بغل میکنن و با همان خوشحالی دست همدیگر رو میفشارن و به هم بخاطر این پیروزی بزرگ تبریک میگن!
بارون!!!!

ابرکسس: نــــــــــــــــه!! جون یک انسان بیگناه در خطره! چطور دلتون میاد؟ من نمیذارم این مدیر فداکار زیر آب خفه بشه ...

ابرکسس اینو میگه و لباسای آبرفورثو که تازه از عله پیچونده بود و تنش کرده بود رو دوباره از تنش میکنه و میپره تو آب و میکنه توی سوراخ کف حموم و جلوی نفوذ آبو میگیره (منظورم پاشه)

تره ور: مرتیکه جاپونی ... تو داری آنتونیونو نجات میدی! یالا پاتو از تو سوراخ بکش بیرون!
مگی: آآآآآآییییییییییییییییییییییااااهاااا ... (یک صدای خیلی خفن)
پرسی: این بهترین فرصته ابرکسس .. تو داری این فرصتو از ما میگیری تو داری دستی دستی آنتونیونو از غرق شدن نجات میدی...
درک: این رفتار غیر قابل تحمله ... بچه ها حمله ...

بلافاصله تره ور و مگی و پرسی و درک مورگانا بقیه ممدهای موجود در صحنه به سمت ابرکسس حمله ور میشن تا از سوراخ بکشنش بیرون تا آنتونیون زیر آب خفه شه و ابرکسس هم در حالی که دندوناشو روی هم فشار میده تریپ لجبازی با جدیت بیشتری پاشو در سوراخ فرو میکنه و از اونطرف ریگولوسو فیلچ و فرمانده و بروبچم میرن کمک ابرکسس و جنگ سهمگینی در میگیره ...

در سویی دیگر ناگهان در باز میشه و عله در حالی که از فرط تمرکز چینی به ابروهاش انداخته لباساشو درمیاره و میپره تو آب تا با جدیت حموم کنه که ناگهان آبرفورثو و عده دیگری از ممد ها وارد عمل میشن و میریزن سر عله و عله رو به جرم به گند کشیدن تاپیک تا میخوره میزننش ...

در سویی دیگر لرد با خشانت تمام کتاب های گاجشو میکوبه زمین و ترک های حموم رو دو چندان میکنه.
لرد: اه ... اصلا تمرکز ندارم من نمیتونم اینجوری تست بزنم!
ناگهان چشم لرد به کوییرل می افته که تک و تنها داره دل و روده هاشو از روی زمین جمع میکنه و دوباره میچپونه تو دماغش ...

لرد: اوه کویی ... خدا بد نده! کی تو رو به این روز انداخته؟ بذار کمکت کنم!
کوییرل: ممنون دیگه تقریبا تموم شده ... فقط یک تیکه از رودمو پیدا نمیکنم ...
لرد: این که اشکال نداره ...
لرد اینو میگه و دستشو تا آرنج میکنه تو گوشش و یک تیکه لزج از رودشو میکشه بیرون ...
کوییرل: اوه مرسیییی مشکلم حل شد ...
لرد: خواهش میکنم ...
کوییرل: راستی مگه تو هم جزو بدن من نبودی الان؟
لرد: چرا بودم :دی
کوییرل: پس این روده رو از کجا کشیدی بیرون؟ ها؟ آییییییییییی!!!

در سویی دیگر ناگهان بارون شیرجه میزنه روی کف حموم و چند متر روی کف زمین سُر میخوره و دستشو دراز میکنه و منوی مدیریتی که در اون گیر و ویر از جیب عله افتاده رو میقاپه....
- هیچ کس از جاش جُم نخوره ...!!!


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۱ ۱۶:۰۷:۴۷
ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۱ ۱۶:۱۹:۰۸



Re: حمام مختلط وزارت
پیام زده شده در: ۱۴:۰۸ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸
#10

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
اما واتسون که تو وان خوابیده از دور به پرسی یه چشمک میزنه به معنی این که عزیزم بیا این جا کارت دارم !!

پرسی:
پرسی خوشحال و خندون به سمت اما واتسون میره و درحالی که یادش رفته که تبدیل به دیوانه ساز شده شروع میکنه به راز و نیاز با طرف که یهو روح اما از تو دهنش میاد بیرون !!

پرسی : نهههههه ! من روحشو خارج کردم ! من بوسه دیوانه سازی کردمش ! حالا دیگه کدوم اما واتسونی میخواد به من چشمک بزنه ؟

آبرکسس بالاخره دستشو از روی پای ولدی برمیداره و به پرسی چشمک میزنه !
پرسی میره پیش آبرکسس .

آبرکس : سلام .
پرسی : سلام .
آبرکس : خوبی ؟
پرسی : من همین الان زدم اما واتسونو به بوق دادم ! حالا فیلم 7 رو چجوری میخوان بسازن ؟
آبرکس : خب خوبی ؟
آبرفورث : هو آبرکسس ول کن اون پرسی رو ... جرقه میزنما !

و آبر بالاخره به این نتیجه میرسه که که اخطار دادن به این ملت فایده نداره و بعدش یه جرقه خیلی گنده وکلفت به سمت آبرکس پرت میکنه که میخوره به شامپو و کمونه میکنه و میخوره به کوئیرل و دل و روده کوئی از دماغش میزنه بیرون و بعد جرقهه باز کمونه میکنه و میخوره به زمین و زمین سوراخ میشه !

ــ جییییییییییییییییییییغ !
ــ کوئی رو باید ببریم بیمارستان !
ــ نههههههههههه !
ــ جییییییییییغ !

ناگهان در حموم باز میشه و بارون خون آلود وارد حموم میشه و داد میزنه : هووووی ! مسئول این حموم کدوم خریه ؟
تره ور که چند تا وزغ در و دافی درحال راز و نیاز و مشت و مال دادنش هستن میگه : منم ! جان ؟ ورود برای عموم آزاده .
بارون : خب بوقم تو همتون ... مگه نمی بینین کف حموم سوراخ شده آب داره نشت میده پایین ؟ الان من تو خوابگاه مدیران خوابیده بودم دیدم همه جا رو آب گرفته ! بعد از یه عمری مجبور شدم از خوابگاه بیام بیرون .
مگی : مگه خوابگاه مدیران زیر حمومه ؟ اصلا منطقی نیست !
تره ور : من درس نخوندم .



چه می شود ؟ آیا کوئیرل می میرد ؟ آیا اما واتسون نجات پیدا می کند ؟ فیلم هفتم چگونه ساخته می شود ؟ آیا خوابگاه مدیران در زیر حمام مختلط واقع شده است ؟ ایوان روزیه چه می شود ؟ آیا پرسی ویزلی توبه می کند و دست از دیوانه ساز بودن بر می دارد ؟ بهتر نیست اسم تاپیک از حمام مختلط به بیناموس سرا تغییر کند ؟!


ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۱ ۱۵:۱۷:۱۲

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.