سوژهی جديد: تارهای دراز عنكبوت از سقف مطب دكتر گلگومات آويزون بودن و عنكبوت های درشت هيكل، زنبور ها و پشه ها رو با كمك تارهای چسبندهشون گير میانداختن و ميلشون میكردن. باريكه هايی از نور خورشيد فضای اتاق رو روشن كرده بودن. كاشی های سفيد رنگ از شدت كثيفی كاملا" سياه به نظر میاومدن و رايحهی معطر و خوش بوی لجن و همين طور دستشويی در سرتاسر اتاق به مشام میرسيد!
گلگومات، توی مطب تميزش (
)، روی يه صندلی چوبی كز كرده بود و روزنامهی پيام امروز رو به شكل برعكس جلوی صورتش گرفته بود و به دقت مطالعهاش میكرد.
- جناب دكتر! يه مريض اومده براتون! بفرستمش برای معاينه؟
- بفرستش تو!
گلگلومات خميازه ای كشيد و در حالی كه روزنامه اش رو تا میكرد، از جاش بلند شد تا مقادير زيادی گرد و خاك به هوا بلند بشه و صدای سرفه اش رو در بياره. گلگو چشمای تنگ شده اش رو به در دوخت و منتظر ورود مريضش موند.
- غژژژژژژ ( افكت باز شدن در! )
مريضی به شكل پرتقال و كاملا" گردالو و كپل، با دماغی گنده در ابعاد گوجه فرنگی تازه و هيكلی مشابه گوريل انگوری
، در حالی كه به خاطر درد دندونش پارچهی سفيدی رو دور سرش بسته بود، وارد شد...
همان لحظه، افكار گلگومات ( خواهشا" از اينكه گلگو هم به قابليت تفكر مجهز است تعجب ننمائيد! ):اين يارو عجب تپل مپله! جون میده واسه اينكه بخورمش. وقتی رو صندلی نشست تا دندونش رو ببينم درجا قورتش میدم. هيچی بهتر از يه آدم كپل نمیتونه شكم يه غول گنده رو سير كنه!
همان لحظه، خارج از افكار گلگومات:- ببخشيد جناب دكتر، ميشه يه نگاهی به دندونای من بندازين؟ بدجوری درد میكنن...
- البته عزيزم، بيا روی صندلی معاينه بشين.
فرد كپل نگاهی تهديد آميز و غير قابل پيشبينی به گلگو انداخت و پس از چند لحظه چوبدستی درازی رو از جيب رداش در آورد و اون رو به طرف گلگو گرفت:
- بازی تموم شد! همين الآن به خاطر درمان بيماران بدون در اختيار داشتن مدرك پزشكی با ما ميای اداره! كل ساختمون توسط نيروهامون محاصره شده، پس برای فرار تلاش نكن...
گلگو با نگرانی از پنجره به افراد پرشمار اعزامی از وزارت سحر و جادو نگاه كرد. در حالی كه از شدت ترس و نگرانی به خودش میلرزيد، با سرعت زيادی تيكه آجر بزرگی كه روی ميز افتاده بود رو برداشت و به طرف مامور كپل پرتابش كرد. بدون تلف كردن وقت و قبل از اينكه مرد به خودش بياد، جاروی نيمبوسش رو برداشت و از پنجرهی باز اتاق، به سوی مقصدی نامعلوم و برای فرار از دست مامورها، پرواز كرد...
- از پرتقال به خيارچمبر... از پرتقال به خيار چمبر
... متهم من رو با آجر مصدوم كرد و با جاروش فرار كرد... دستگيرش كنيد...
- از خيار چمبر به پرتقال... از خيار چمبر به پرتقال
...سريعا" با جاروهامون تعقيبش میكنيم... نگران نباشيد... تمام!...