هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۷:۳۰ شنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۹

آدریان پیوسی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۶ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۳ سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴
از این شناسه تا اون شناسه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 81
آفلاین
1. یکی از ورد هایی را که تا به حال یاد گرفته اید یا اختراع کردید را با نحوه ی تلفظ و عملکردش بنویسید.*(10 امتیاز)
من تو اسلیترین کروشیو رو خیلی خوب یاد گرفتم!!! خیلی ورد قشنگیه و باعث میشه شما به طرف مقابلتون در کشف استعداد های نهفته ای مثل توانایی فریاد کشیدن یا میزان استواریش در برابر درد کمک کنید. این ورد بسیار خوشگله. کاری که میکنید اینه. اول یارو رو خلع سلاح میکنید چون بعدش ممکنه اتفاقای بدی بیوفته. بعد با یه حرکت مستقیم و یک تلفظ صحیح "کروشیو" از جانب شما فرد مذکور روی زمین غلط میزند و فریاد میکشد. این روند تا زمانی که شما چوبدستی را مصممانه به طرف نشانه رفتید ادامه دارد و ممکن است دیوانگی و مرگ را به همراه داشته باشد. یکی یه لیوان آب به من بده!

2. یک رول بنویسید که در آن با استفاده از درس این جلسه و طلسم های قبلی با یک نفر دوئل میکنید.(طنز یا جدی) - (20 امتیاز)

اولا که من سال اولی ام و تاحالا تو کلاس ها شرکت نکردم. ولی خب توهم زدن که جرم نیست! رول:

از تماشای منظره ی جنگل آن هم در زمستان که از برف پوشیده شده است لذت میبرم. از بالای برج نجوم و با وجود آفتاب ملایم تابستانی این زیبایی چندین برابر میشود. محو تماشای منظره ی رو به رویم بودم.( آقا من اینجا کسی رو نمیشناسم همینجوری یکی از اسم های کتاب رو میگم!). صدای نچندان گرم اسمیت از پشت سر, آرامش مخملین اطرافم را در هم درید.

- من مسئول محافظت از برج نجوم در برابر خرابکارهای اسلیترینی هستم. اینجا چه غلطی میکنی ملی؟! چه جوری اومدی تو؟!

میدونستم در مورد مسئولیتش خالی میبنده. دلم میخواست تلافی اون ضربه ی محکم توی زمین گویدیچ که باعث شد به مدت یک هفته با دست گچ گرفته این طرف و اون طرف برم رو در بیارم. آروم چوبم رو از تو آستینم بیرون کشیدم و اولین طلسم رو به طرف روانه کردم: پروتگو!

اما اون از قبل آماده ی این واکنش بود و به سرعت پشت یکی از ستون ها پناه گرفت و بعد طلسمش رو به سمتم روانه کرد: حدروسیوس!

قبل از اینکه بفهمم چی شده با ستون پشت سرم برخورد و بهش چسپیده بودم. احساس میکردم ستون فقراتم در حال له شدنه. زاخاری از پشت ستون بیرون اومد و با لبخندی چندش آور به شاهکارش نگاه میکرد. چوبش رو تو دستش میچرخوند و جلو میومد. ناگهان صدای پایی از راهپله ها او را از ادامه ی مسیرش بازداشت. نمیخواستم اینجوری تموم بشه. چوبم رو به طرف نشونه گرفتم و زیر لب(گفتم که این طلسم رو دوست دارم): کروشیو!

روی زمین افتاده بود و دست پا میزد. صدای فریادهاش توی اون فضای گمبدی شکل انعکاس پیدا میکرد. تصمیم نداشتم حالا حالاها ولش کنم اما با ورود مکگانگل و فریادی که خشم اسمم رو صدا میزد ناچار به توقف طلسم شدم. جوری بهم نگاه میکرد که انگار بالاسر جسدی که دستام هنوز به خونش آغشته بود پیدام کرده در حالی که میتونست ببینه هنوز به دیوار چسپیدم. زاخاری کم کم خودش رو از رو زمین جمع کرد و مکگناگل منو پایین اورد. با لحنی که عصبانیت درش موج میزد فریاد کشید: دنبال من بیاین, هر دوتا تون!

نگاه پر نفرتی به اسمیت انداختم و پشت سر مکگناگل از تالار بیرون رفتم.


تفاوت را احساس کنید:
این ----» :-| مثالی مناسب از همه ی انسان هاست.
این -----» : | لرد سیاه است.

تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱:۳۶ شنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۹

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
1. جريوس:
اين طلسم جادويي بسيار قديميست كه خود مرلين آن را اختراع كرده و ميتوان اولين طلسم دوئلي تاريخ جادوگري ناميدش!
اين طلسن بسته به نوع اداي آن ميتواند تاثيرات متفاوتي داشته باشد اما در كل تاثير اصليش جردادن حريف است. اين جر دادن ميتواند از وسط او را به دو نيم كند يا از نواحي مختلف فراواني جرواجرش ميكند.
برا اجرا كافيست چوب خود را مستقيم به سمتشكم حريف نشانه گرفته و بدون تكان دادن ورد را ادا كنيد: جريوس ( jerioos ) اگذ چوبدستي موقع اجرا طلسم تكان بخورد ممكن است جرخوردگي به جاهاي نامناسبي هدايت شود!

2.
- هي لودو، چه طوري بوقي خائن به هافل؟
- به من ميگي خائن؟ به من ميگي بوقي؟ بزنم يكجوري شپلخت كنم كه به زندگيت خيانت كني؟ بزنم صداي بوق ماشين مشتي ممدلي بدي؟
- من كه چيزي نگفتم شوخي كردم چرا قاط ميزني؟
- به من گفتي قاطي؟ چطور جرئت كردي؟ ميخواي بزنم با ننت قاطي كنمت؟ جريوس!
- پروتگو! ميخوا دوئل كني؟ بچرخ تا بچرخيم.
- ميچرخيم، اكسپليارموس.

زاخي شيرجه زد به سمت چوبدستي اما هنوز به زمين نرسيده ...
- حدروسیوس.
زاخار همان جا به زمين چسبيد و چند تا از استخوان هايش هم خرد شد.
- موهاهاها! ب من توهين ميكني؟ چسبوندمت كف زمين تا بفهمي برا من عددي نيستي،حالا آماده سزاي اعمالت باش، جريو...
- صبر كن! هر چه قدر بخواي بهت ميدم از جون من بگذر...
- اين شد يه چيزي! وايسا حساب كتاب كنم! 100 گاليون به گابلينه براي بتخت غنا، 300 تا به دالاهوف برا حذف برزيل ... 60 تا هم براي انگليس و 40 تا هم براي خودم ... 500 تا رد كن بياد!
- نات يا سيكل؟
- گاليون جوجه!
- بوق بخورر بابا! عمرا بدم.
- جري...
- غلط كردم، جان مادرت نزن. بيا اين كارت گلبهي گرينگوتز منه پونصد و هشتاد گاليون توشه بردار!
- دستت درد نكنه.
پاق! (افكت آپارات)


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۹:۳۳ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
جلسه ی اول
اولین جلسه ی کلاس آموزش دوئل بود. بچه ها سعی کرده بودند برای یه بار هم که شده حداقل جلسه ی اول را عین آدم بشینند تا معلم یه کمی به آنها امیدوار بشه.
زارت
این صدای در بود که با لگد پرفسور مک میلان زارتش در اومد. دانش آموزان خدا را شکر کردند که دیگه بز چران به آنها درس نمیده.
پرفسور مک میلان گفت: سمبلی بلیکم.
دانش آموزان: سلام پرفسور.
- زهر مار و پرفسور. اسم من ارنی مک میلانه، دوستام ارن صدام میکنن ولی شما بوق میخورین ارن صدام کنین. پرفسور هم باباتونه. به من بگین ارنی. این اولین جلسمونه و من بیشتر به معارفه می پردازم. یه توضیحاتی راجع به خودم میدم. اول از همه بگم که من یه کمی خُلم.
-
- زهر مار.
-
- داشتم میگفتم. من بیماری چند شخصیتی دارم، یه روز شادم، یه روز عصبی، یه روزم جدی و سختگیر. حتی ممکنه توی یه جلسه ی کلاس هم رفتارم عوض بشه. من 22 سالمه و اولین سالیه که معلم میشم. در ضمن بگم که من خیلی خوب نمره میدم. حالا بریم سراغ درس. میخوایم ببینیم تا حالا چی یاد گرفتین. در این جلسه یه درس خیلی کوچیک میدم. راستی یه چیز دیگه، من مثل این اسکل ها چوبم رو تکون نمیدم یه چیزایی روی تخته ظاهر بشه. عین آدم میرم با گچ مینویسم.
ارنی به سمت تخته رفت، یک گچ رنگی برداشت و نوشت:
به نام مرلین
جلسه ی اول
نام طلسم: طلسم چسبنده
تلفظ ورد: حدروسیوس (haderosios)
عملکرد: چسباندن حریف به زمین یا دیوار
- بعضی وقت ها نیازی نیست حریفتون رو بکشید یا آسیبی بهش بزنید. فقط میخوایید چند ساعت زمین گیرش کنید. با این طلسم حریفتون به زمین میچسبه و نمیتونه راه بره و یا اگر کنار دیوار بود به دیوار بچسبه. فقط یادتون نره این طلسم باعث نمیشه که نتونه جادو کنه، اگه دستش آزاد باشه راحت میتونه شما را طلسم کنه. پس بهتره خلع سلاحش هم بکنید.
مدت زمان ماندگاری این طلسم به چند چیز مختلف بستگی داره.
اگه میخوایید مدت زمانش کمتر از 15 دقیقه باشه چوبدستیتونو دایره وار در جهت حرکت عقربه های ساعت تکون بدید و این ورد رو بگید.
اگه میخواین بین 15 تا 30 دقیقه باشه باید بعد از حرکت دایره ای یک حرکت مستقیم و ناگهانی با چوبتون انجام بدید.
اگه هم میخواید بیشتر از 30 دقیقه باشه باید فقط همون حرکت مستقیم رو انجام بدید.
برای مدت زمان های بیشتر هم باید از عوامل دیگه کمک بگیرید که درس امسالتون نیست.
کسی سوالی نداره؟
خب پس بریم سراغ تکالیف:
1. یکی از ورد هایی را که تا به حال یاد گرفته اید یا اختراع کردید را با نحوه ی تلفظ و عملکردش بنویسید.*(10 امتیاز)
2. یک رول بنویسید که در آن با استفاده از درس این جلسه و طلسم های قبلی با یک نفر دوئل میکنید.(طنز یا جدی) - (20 امتیاز)

* اگر وردی که بیان میکنید با دانش آموز دیگری یکی باشه 10 امتیاز را از دست میدهید.

--------------------------------------------------------------
یک نکته ی مهم در ارائه ی تکالیف: از کلیشه پرهیز کنید که امتیازتان را خفن کم میکنه.


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۱۱ ۹:۳۶:۵۵

تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
تدریس جلسه اول آموزش دوئل در 11 تیر ماه توسط استاد ارنی مک میلان

*تا قبل از تدریس جلسه اول از ارسال پست خودداری نمایید.


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۱ ۲۱:۲۱:۱۷

عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: امتحان آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۳:۳۱ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
گریفیندور: 0
اسلیترین: 0
هافلپاف: 0
راونکلاو: 0

کسی شرکت نکرد!

ممنون از همکاری.



seems it never ends... the magic of the wizards :)


امتحان آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


دوئلی با فردِ مورد نظرتون ( از اعضای سایت یا شخصیت های کتاب ) بنویسید و در اون از آموزش هایی که در کلاس داده شده استفاده کنید .


* دانش آموزان پاسخ امتحانات را در همین تاپیک ارسال کنند .
* امتحانات تا بیست شهریور ادامه خواهند داشت


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۸:۳۲ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


با تشکر از تدریس پرفسور آبرفورث دامبلدور و شرکت دانش آموزان عزیز در این کلاس ... بعد از پایانِ امتحانات، امتحانات با اینجا ادغام میشود ! کلاس قفل شد !

پایان ترم هشتم تابستانی


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
این جلسه با جلسات پیشین فرق میکرد، هیچ کس حرفی نمیزد. سکوت عجیبی کلاس را فرا گرفته بود. گه گاه پچ پچی به گوش میرسید. دقایقی گذشت تا اینکه مثل همیشه در به آرامی باز شد و مرد بلند قامت با پاتوی چرمی و کلاه لبه دارش پا به کلاس گذاشت.

به تندی پست میز رفت و نشست. سپس کلاه را از سر برداشت و گفت : سلام. جلسه آخره...

به محض اتمام حرف آبرفورث صدای شیون و گریه از کلاس بلند شد.

- با غریب الغربا!
- من از این کلاس شفا گرفتم...
- گریه نکن گریم میگیره...

آبرفورث :

- آخه ما این لبخند ملیح رو کجا پیدا کنیم!
- آخه ما این چشمای شهلا رو کجا میتونیم ببینیم

آبرفورث : خوب بسه دیگه، سر جلسه امتحان میبینمتون جونیورز!
سپس با سرور فراوان از کلاس بیرون رفت.




امتیازات جلسه آخر :


مارکوس فلینت : 26
مری باود : 28
هستیا جونز : 30
ترورس : 30
تایبریوس مک لاگن : 28



اسلیترین : 9
ریونکلا : 10
هافلپاف : 19
گریفیندور : 9


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۷:۱۶ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 314
آفلاین
سه اصل دوئل در بالاي تابلو و متن كوتاهي از يك كتاب باستاني در ادامه اومده. بريد و با استفاده از اين متن، طلسم مورد نظر رو پيدا كنيد؛ طلسمي كه مربوط به خواندن ذهن مي شه و فقط در دوئل ها به كار مي ره:

تكنيك، تمركز، ابتكار...
ذهن ها خالي مي شوند، بادها مي وزند، يادها فراموش مي گردند، و آن جاست كه پيروزي جنگجو محقق مي گردد


وقتي گفته مي شه كه ذهن ها خالي ميشوند، اين يه ابتكاره براي اينكه ذهن رو از هجوم فردي كه در دوئل درمقابل ما قرار گرفته حفظ كنيم.

وقتي گفته مي شه كه بادها مي وزند، اين يه تكنيكه تا نيروهاي اطرافمون رو به استمداد بگيريم و حتي مي شه گفت اين بادها خاطراتي رو كه از ذهن بيرون كرديم رو با خودشون مي برند.

وقتي گفته مي شه كه يادها فراموش مي شوند، اين يه تمركزه تا بتونيم در دوئل مقابله ي بهتري داشته باشيم و در يه موقعيت مناسب يه طرف مقابلمون حمله كنيم.


درنهايت طلسمي كه به كار مي بريم، از معناي لاتين متن گرفته مي شه:

Mind voiding, Wind blowing, Memory forgetting and there a warlike gain victory over…


اسم طلسم: Min.Wi.Mem ... كه تلفظش به فارسي ميشه "مين.واي.مِم" يا "مينوايمِم"


در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۱:۴۸ دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۸

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
تکنیک، تمرکز، ابتکار
ذهن ها خالی میشوند، باد ها میوزند، یاد ها فراموش میگردند، و آن جاست که پیروزی جنگجو محقق میگردد
- سه اصل دوئل در بالای تابلو و متن کوتاهی از یک کتاب باستانی در ادامه اومده. برید و با استفاده از این متن، طلسم مورد نظر رو پیدا کنید. طسمی که مروبط به خواندن ذهن میشه و فقط در دوئل ها بکار میره.


خب در حقیقت این متن و نکات در مورد طلسم " فلکسیوال " هست که یکی ز خطرناکترین طلسمهایی است که هم کاربرد سختی داره و هم احتیاج به مهارت بالایی ...

همی طور که سه مورد از مفاهیمی که برای به کار گیری این طلسم در بالا ذکر شده رو میبینید ابتدا بایستی تکنیک بکارگیری طلسم رو بلد باشین یعنی همینطور که در کتابها عنوان شده است بایستی همچون تکنیهای آموزش یوگا ذهن را از همه چیز خالی کرد ، به طوری که به جز ذهن طرف و مبارزه با رقیب هیچ چیز دیگری ذهن شما را مغشوش نکند ، در ضمن بایستی دستان به طرف قسمت بالایی بدن فرد باشد تا قوت پروش ذهن به حداکثری خودش برسه و کاربرد بالایی داشته باشه .

اما دومین مورد تمرکز هست به طوری که در متن هم آورده شده بایستی بعد از خالی کردن ذهن فقط و فقط بر روی پیروزی و به کارگیری طلسم تمرکز کنید به طوری که همچون برگ بر روی بادها در حال حرکت باشید و هر لحظه تغییر را احساس و خود نیز آن را ایفا کنید ، اینگونه هست که خیلی شناور برو روی آسمان دور تا دور حریف حرکت میکنید و در کل اینکه او را احاطه میکنید .

اما در مرحله آخر بایستی ابتکار به خرج دهید زیرا در هر صورت حریف ذهن خود را بر روی شما میبندد و اجازه ورود را به شما نمیدهد برای این مورد بایستی کلیه طلسمها و گذشته هایی را که از او در ذهن دارید فراموش کرده و هر گونه قدرت مانوری دارید که زبانزد افراد مختلف هست رو هم از ذهن بیرون کنید تا کمتر حرکتتون حدس زده بشه ، سپس در این مرحله به ذهن طرف نفوذ کردین و میتونین روش کار کنین ، برای همین با هر گونه باتکار عملی یعنی مثلا ورود یه طلسم دیگر ، تغییر و یا انتقال آن رو کاملاً خلع سلاح و یا کلا از یادها محو کنید !


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.