مدرسمو منفجر میکردم!!!!!!!!

تغییر دنیا به شکلی که برای همه راحت باشه.البته این وظیفه ی من نیست.

ولی غیر از این تغییر زندگی خودم به شکلی که خودم می خوام!

به عقب برگردم تا بتونم جبران کنم خیلی چیزهارو

جادو خیال نیست ولی اون چیزی که تو کتابهای هری هم نوشتن نیست میشه گفت دقیقا نیست. جادو دنیایی است که با ورود به اون احساس هری رو وقتی برای اولین بار نامه رسیده از هاگوارتز رو خوند رو احساس می کنی یه سرچی رو نت بکنید......
اینقدم به فکر کشتن نباشید جادویه سیاه خیلی راحت تر از جادوی سفید ( البته درست نیست به جادو رنگ بدیم ) ولی روحتو نابود می کنه اگه به اون فکر کنی بهش میرسی و .... خوب دردسر داره ( ببخشید از بحث منحرف شدم میدونم منظور بحث های تخصصی نیست پس ناراحنت نمیشم اگه پست رو حذف کنید)

آی حال میداد یه بلایی سر یه چند تا از دبیر ها میاوردم که حال کنن.بقیه اش خصوصیه...

اممممممممممم .... فهميدم ... ايوان رو آوادايي ميكنم . همين
همين ديه ... هدف بالاتر از كشتن ايوان ؟

واي چه باكلاس!!!!!!!!

بابا اين حرفا چيه؟
همه ميدونن ديگه ! هركاري كه دوست داشته باشي!!
مثال:
در آوردن شلوار ديگران جلوي دخترها.
دوختن دهن معلم به هم :lol2:
دفاع از خود. :root2:
راحت تر كردن كارهاو....

راحت کردن کار خود
دفاع از خود
خیلی کارای دیگه

خب میرفتم دختر همسایه بقلی رو می گرفتم !

شلوار دبیر هندسرو کلاس در می اوردم !

همین دیه !

براي راحت تر كردن كارام.
دفاع از خودم.
حال گيري از ديگران.