هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۵ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#16

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
آقایون آقایون و بانوی محترم

خواهش میکنم بحث تاپیک رو منحرف نکنید، یعنی باید ناظر بالا سرتون باشه تا آدم شین؟ شرم آوره این رفتار واقعا!!

برای اینکه این تاپیک به روند طبیعی خودش برگرده من بهتون نشون میدم چطور باید در تاپیک های غیر رول در یک بحث مفید شرکت کرد:

"کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟"

البته کاش نیوت عزیز ذکر میکرد که کدوم کتاب منظورش بود چون یادمه یه بار جیمز با کتاب طلسم ها و ورد ها ﴿ که خودتون میدونین قطرش چقدره! ) زد توی سر من چون دمم رفته بود لای نخ یویوش گیر کرده بود، خب اون کتاب واقعا اشک منو در آورد!

البته دوستان از پشت صحنه اشاره میکنن منظور نیوت عزیز هفت جلد بیوگرافی عله خودمونه که این زنیکه رولینگ در موردش نوشته! خب الان که فکر میکنم میبینم اون کتاب هم اشک منو کم در نیاورده

اولین بار که اشکم در اومد قشنگ یادمه، کتاب زندانی آزکابان بود. اون فصلی که در مورد وضعیت لباس پوشیدن شلخته بابام، نویسنده داشت با آبروی خونواده ما بازی میکرد، دقیقا صفحه سوم اون فصل بود که انگشت اشاره رو با لبه تیز پایین صفحه بریدم، تا یه روز از سوزشش اشکم سرازیر بود! از فکرش انگشت سبابه ام هنوز تیر میکشه :﴿

یه بار دیگه هم اشکم در اومد، جلد هفتم کتاب ﴿ اونم هارد کاور اصلش!! میدونین که چقدر خفه و منم که چقدر با سوادم و فقط زبون اصلی میخونم! ) از لای چمدون نیمه بازم توی کوپه قطار هاگ سقوط آزاد کرد و شیرازه اش درست وسط فرق سرم فرود اومد. نه فقط اشکم در اومد، که زندگی جلو چشمام تیره و تار شد.

نتیجه گیری:

دو بخش کتاب اشک منو در آورد ﴿ لیست میکنم که اسنادش قابل ثبت و پیگیری بعدی باشه!﴾:

۱. صفحه سوم فصل آبروریزی لوپن ها در زندگی آزکابان که انگشت اشارم ام رو برید

۲. شیرازه کتاب هفتم که فرق سرم رو به دو قسمت مساوی تقسیم کرد.


همین!


تصویر کوچک شده


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۰:۲۲ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#15

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین
آقا من کلا تکذیب می کنم و اینا همشون یه مشت حرف مفتن که وزغ ها و پاترها و دامبلدورها توی این مملکت رواج دادن و می خوان همه چیز رو به انحراف بکشونن.

اصن چطور یه وزغ که رول های بی ناموسی می نویسه، یا یه پاتر که روابط پدرش با دامبل مشکوک بوده، یا یه دامبلدور که اصولا خونواده شون یه موجود بی ناموس رو پرورش داده می تونن درمورد سرانجام غم انگیز یه کتاب حرف بزنن؟

اینا همشون توطئۀ عوامل صهیونیسته و تمامتون از خارجکی ها خط می گیرین و بسی با خس و خاشاک نسبت و پیوند دارین. (نوچ نوچ نوچ!)

غم انگیزترین قسمت کتاب که بسی اشک منو درآورد توی قطار هاگوارتز و در همون جلد یک کتاب شکل گرفت. زمانیکه یک نویسندۀ بی ارزش و ناشی و تازه کار، به راحتی از ملکۀ بزرگ آوالان گذشت و نه تنها توضیحی درمورد جزیرۀ زیبای اون و نوع حکمرانیش بر قلب و روح مردمش ننوشت، بلکه برای توصیف حالات جذاب و زیبای اون، به تصویرش بر روی یک کارت شکلات قورباغه ای ناقابل اکتفا کرد.

غم انگیزتر و دردناک تر و چندش آورتر از این صحنه در تمام عمر چند هزار سالۀ خودم ندیدم و نشنیدم!!!


ویرایش شده توسط مورگانا لی‌فای در تاریخ ۱۳۸۹/۱/۳ ۱:۳۸:۴۷


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۰:۰۴ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#14

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
عرضم(ارز،عرز،عرظ؟) به حضور انورتون(عنورتون،عنبرتون؟) من نمیخواستم دخالت کنم اما دیگه بحث حیثیت خونوادگی شده!

آقای وزغک!
همچنان به یاد دارم عموم صحنه های بی ناموسی رول هات رو همواره غم انگیز مینوشتی به خاطر اینکه امروز بیای اینجا و با مدارک جعلی این بحث رو منحرف کنی! همون جریان ازدواج با هدویگ و کشتنش و اون حفاظ فلزی که دورش بود و آقای ایکس و غیره!

من کار ندارم فلور چی بود! اما مصرانه(مسرانه؟) میگم مالی ویزلی از همه جیگر تر بود هم از نظر اخلاقی هم از نظر ظاهری ! والا!


جیمز :
نقل قول:
1. وقتی بابای هری مرد. 2. وقتی ننه هری مرد. 3. وقتی که لرد ولدمورت ننه بابای هری رو کشت. 4. وقتی که فهمیدم هری یتیم شده.


این سند رو هم من بررسی کردم در سایت سازمان آمار جادوگری! طبق شواهد اون زمان علی بشیر اونجا بوده من تکه هایی از مشاهداتش رو عینا نقل میکنم :

نقل قول:
من اونجا بودم، من خودم اون جنازه( اینجا رو سوزونده بودن) رو بغل کردم. من خودم با چشم خودم غمناک ترین صحنه کتاب رو دیدم!



با توجه به اینکه قاضی پرورنده اظهارات رو قبول کرده اما اینجا یه موضوعی هست! اصلا اول ننه بابای هری مردن بعد رولینگ کتاب نوشت یا اول نوشت بعد مردن؟

چه جوابی هست اصلا برای این موضوع؟


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱/۳ ۰:۰۷:۰۰

seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۹
#13

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
نقل قول:
دیگه تو یکی صحبت از رنک نکن جون من ! همین رنکی که بالای سرته رو که همه می دونیم چجوری گرفتی ! یه ماه آویزون ملت شده بودی که بیاین تو رو خدا به من رای بدین توی بهترین نویسنده ! با این کاراتون حق اون بارتی مظلوم رو خوردی ! کسی هم خواست بیاد به من بگه تا آرشیو مسنجر و صحبت های جمیز رو بدم .


ببین مرتیکه آقای وزغ محترم...حرف ِ دهنتو بفهم! اولا اسم ِ من "جمیز" نیس و جیمزه! ثانیا شما بیخود بلوف نیا پلیز! هیچ آرشیوی نداری که ثابت کنه من تقلب کردم! اینو که میگم منبعم موثقه و اسنادشم موجوده!

تو هم اگه یه مدت رنک دور و برت می پلکید دلیلش چارتا فیلم غیرشرعی و غیرمجاز و مزخرفت بود تو اون هالی ویزارد جادویی!
من همچنان معتقدم فلور اصلا جیگر نبود و دامبلدور بود که با مرگش قلب حضار رو شکست! باور نداری؟! اینم سند:

نقل قول:
1. وقتی بابای هری مرد. 2. وقتی ننه هری مرد. 3. وقتی که لرد ولدمورت ننه بابای هری رو کشت. 4. وقتی که فهمیدم هری یتیم شده.


طبق ِ سند بالا متوجه اهمیت دامبلدور توی داستان میشی!

اهم.. من چقد وقت دارم؟!
خب من دیگه صحبتی نمیکنم!



Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۹
#12

سوروس اسنیپ2old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۳ جمعه ۱۳ آذر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۲۴ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
خب من چون اشکم دم مشکم بود یک لیست تهیه میکنم

1. وقتی بابای هری مرد.
2. وقتی ننه هری مرد.
3. وقتی که لرد ولدمورت ننه بابای هری رو کشت.
4. وقتی که فهمیدم هری یتیم شده.
5.وقتی که فهمیدم این پستم در راستای ارزشی بازی زده شده!



Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۳:۰۲ دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۹
#11

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
وقتی که سریوس مرد واقعا بد بود


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ یکشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۹
#10

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
نقل قول:
آقای وزغ محترم.

چاکرتیم داداش .


نقل قول:
وای نگو!
مرگ دامبلدور مرگ من بود!
یه هفته که نه ولی پنج دقیقه به خاطرش دپ بودم آقای وزغ!

بعله خب ، طبق اسناد متنشر شده ، بعد از مرگ دامبلدور تعداد کثیری از از بچه های سیفیت میفیت به خاطر خلاء وجود دامبل ،در سراسر دنیا ناراحت شدن !
تعدادیشون که خیلی به دامبل عشق می ورزیدن که خودکشی کردن ، یه عده هم ناراحت شدن ، البته میزان ناراحت شدنشون به میزان سیفیت میفیتی و علاقه و وابستگی روحی و جسمی و جنسی و ذهنیشون به دامبل بستگی داشت .
واسه همین تعداد زیادی از روانشناسان این قسمت مرگ دامبل رو مضر دونستن و کتاب رو تحریم کردن !!


نقل قول:
رنک بهترین نویسنده بحث های هری پاتری هم مال خودمه امسال! سعی نکن رقابت کنی با من!

دیگه تو یکی صحبت از رنک نکن جون من ! همین رنکی که بالای سرته رو که همه می دونیم چجوری گرفتی ! یه ماه آویزون ملت شده بودی که بیاین تو رو خدا به من رای بدین توی بهترین نویسنده ! با این کاراتون حق اون بارتی مظلوم رو خوردی ! کسی هم خواست بیاد به من بگه تا آرشیو مسنجر و صحبت های جمیز رو بدم .

پ.ن : خواهشا ( دارم با شما صحبت میکنم آقای جیمز ) بحث تاپیک رو منحرف نکن و به چیزهای بی ارزشی مثل رنک و اینا نکشون ، بذار تاپیک در مسیر خودش و به دور از ارزشی بازی حرکت کنه !


تصویر کوچک شده


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ یکشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۹
#9

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
نقل قول:
اون جایی که توی کتاب 6 فلور گونه هری رو می بوسه واقعا تاثیر گذار بود . نه شما فکر کن... فلور ، دختر به اون جیگری و نازی میاد هری پسری به اون سیفیت میفیتی رو بوس میکنه ! ای جان ! اوووف ! من واقعا اشکم جاری شد وقتی این تیکه رو خوندم ، تا یه هفته بعدش هم هر وقت یادم می افتاد میزدم زیر گریه !!! من اگه کارگردان شاهزاده دورگه بودم کل فیلم رو به روابط عاشقانه هری و فلور اختصاص میدادم و آخرش هم پنج دقیقه راجع به مرگ دامبلدور می ساختم !


آقای وزغ محترم.

به نظر ِ من قسمتی که شما بهش اشاره کردی نه تنها تاثیر گذار نبود بلکه خیلی هم مزخرف بود! صحنه ای که شما بهش اشاره کردی یه صحنه ی کاملا بد و بیناموسی و خلاف شرعه که همش هم زیر سر ِ صهیونیسته! و اما در جایی که اشاره کردید اگه کارگردان بودید... آقای وزغ! مرگ ِ دامبلدور یکی از اتفاق های تاثیر گذار کتاب بود و طبق گفته های دوستان:
وای نگو!
مرگ دامبلدور مرگ من بود!
یه هفته که نه ولی پنج دقیقه به خاطرش دپ بودم آقای وزغ!
در هر صورت من واقعا متاسفم برای این طرز فکر وزغیت! انتظار بیشتر از اینم ازت نمیره، جون به جونت کنن وزغ ِ توحید ظفرپوری!
ضمن ِ اینکه رنک بهترین نویسنده بحث های هری پاتری هم مال خودمه امسال! سعی نکن رقابت کنی با من! واگرنه قورباغه رو قورت میدم!



Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ یکشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۹
#8

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
اون جایی که توی کتاب 6 فلور گونه هری رو می بوسه واقعا تاثیر گذار بود .
نه شما فکر کن... فلور ، دختر به اون جیگری و نازی میاد هری پسری به اون سیفیت میفیتی رو بوس میکنه ! ای جان ! اوووف !
من واقعا اشکم جاری شد وقتی این تیکه رو خوندم ، تا یه هفته بعدش هم هر وقت یادم می افتاد میزدم زیر گریه !!!

من اگه کارگردان شاهزاده دورگه بودم کل فیلم رو به روابط عاشقانه هری و فلور اختصاص میدادم و آخرش هم پنج دقیقه راجع به مرگ دامبلدور می ساختم !


تصویر کوچک شده


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۸
#7

فرمانده ماركوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۳ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۰۵ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲
از اسکاتلند در محل قلعه خانوادگی جدیدا هم با کنت همخونه شد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 54
آفلاین
وای نگو
خاطرات اسنیپ و مرگش منو نابود کرد
یک ربع دپ بودم


خدایا مرا آن ده که آن به :oop







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.