نقد پست شماره 307 در تاپیک کلبه ی سپیدپدید آورنده:
گودریک گریفیندورسلام
خب موضوعی داریم در رول که اونو با عنوان "فضاسازی و ترسیم موقعیت" می شناسیم اما چندان به کار نمیاد. مخصوصا این اواخر در رول ها نمی بینیم زیاد بهش پرداخته بشه. اینکه خواننده پست شما بتونه یک فضای کلی و جامع هر چند کوتاه درباره موقعیت شخصیت ها داشته باشه خیلی میتونه کمک کنه. اما باید خاطر نشان کنم که این موضوع یک "اجبار" نیست. انتخابی و دلخواه هست. در واقع اگه بخوایم از نظر زیبایی به مسئله نگاه کنیم، جایی به کار میاد که شخصیت یا شخصیت های رول شما در موقعیتی باشن که خیلی زیاد با محیط پیرامون در ارتباط هستند و ارتباط دو طرفه میان شخصیت ها و فضایی که آنها بر اساس سوژه سیر می کنن وجود داره و اون موقعیت همون فضاسازی شما میشه. این که توصیف بشه طی چند خط یا حتی یک خط. مثلا در ابتدای پست شما طوری سیر داستانی رو پیش بردین که به افکار لرد سیاه وارد می شد و در حقیقت این موضوع یک فضاسازی پیرامون خود شخصیت داشت ! در اصل توصیف هایی در مورد افکار شخصیت ! درون شخصیت ! نه ارتباطی میان شخصیت و دفتر شخصی اش در خانه ریدل !
نقل قول:
-یعنی تام کی هستش.......تام اسم آشنایی هست....بهتره زنگ بزنم 118 بپرسم.
لرد دستی به جیبش کرد اما موبایلش را پیدا نکرد. می خواست جیغ محمکی بکشد و عصبانیت خود را از کار های آنتونین که همیشه گوشی اونو برمی داشت و با بازی هاش بازی می کرد نشان بدهد اما قبل از جیغ زدن گوشی خودش رو زمین دید.
به طرف گوشی رفت و گوشی رو برداشت. دکمه اصلی گوشی را زد و دید 100 میسید کال داره و همش هم یه شماره ناشناس هست. لرد کمی فکر کرد.
کمی جلوتر در پست شما هم باید بگم فضاسازی محیط باز انتخاب شما بوده و با "عنوان" این موضوع رو پیش بردین. مثلا در جایی که خواستید موقعیت داستان را به سوی محفل تغییر دهید، فقط عنوان محفل رد درج کردین و سه دیالوگی که میان جیمز و دامبلدور رد و بدل شد. این دقیقا یک اشکال و ایراد نیست. به نظر من هم کافیه. سرعت در پیش بردن سوژه و سیر داستانی گاهی لازمه. مثلا توصیف فضا رو هنگامی که دو شخصیت جیمز و دامبلدور را در کوچه ی دیاگون آوردین به نظر مناسب و کافی بود. همون یه خط که نوشتید: " آلبوس و جیمز در لباس های مبدل بر سر چهار راه شلوغ دیاگون ایستاده بودند." . حقیقتا کافی و مناسبه. خواننده می تونه یک چهار راه شلوغ رو در کوچه دیاگون تصور کنه. (البته یک خواننده هری پاتریست که بدونه کوچه دیاگون چه جور جاییه و چه شکلیه بافتش معمولا !). در کل این مورد چیزی نیست که خیلی بهش تاکید کنم واسه رول های طنز اونم توی جادوگران. بیشتر در رول نویسی جدی کاربرد داره اما فقط بگم "جایی که پا بده و شخصیت یا شخصیت ها در حد عمیق با محیط دور و برشون در ارتباط باشن، خیلی از وضعیت های چهره، روحی – روانی و رفتاری شخصیت رو میشه توصیف کرد؛ اونم توصیفی که هم شامل شخصیت باشه و هم شامل محیط پیرامون شخصیت". اینه که چیزی نیست که در همه جای پست شما به اجبار پدیدار بشه. با توجه به انتخاب خودتون در این پست، این موضوع هر چند که به شدت خلاصه و کوتاه بود، اما از نظرم کافی و قابل قبول بود.
مورد دیگه هم توصیف حالت های رفتاری و روحی شخصیت ها هستش. در واقع بهش میگن فضاسازی پیرامون وضعیت رفتاری، چهره و افکار شخصیت که در چند خط بالا هم بهشون اشاره کردم. این مورد واضح است. در رول های طنز هم بیشتر از شکلک ما استفاده می کنیم تا چند خط توضیح برای حالت های شخصیت ها. چندان توضیح اضافی نمیدم. فقط این معیار رو در پست خود شما بررسی می کنیم. مثلا قسمت اولیه پست شما که وضعیت فکری لرد سیاه رو نشون میده. با توجه به سبک طنز، توصیف های خوبی رو ارائه کردین. به عنوان مثال فکر خود لرد در مورد اینکه اسم تامی به چه کسی تعلق داره و تا این حد که زنگ بزنه و از 118 بپرسه !!! این واقعا طنز خوبی بود. 118 جایی نیست که اطلاعات افرادو بده. توصیف با مزه ای از افکار لرد بود. به دنبال اون توصیف نسبتا طنزی که این اواخر دیدم زیادی مد شده استفاده از موبایل برای شخصیت ماگل ستیزی مثل لرد سیاه هست. یک تضاد و ساختارشکنی با مزه ای بود. خب من تا حدودی حق رو به شما میدم. این ساختار شکنی رو منفی معرفی نمیکنم اما خلاقیت و سوژه پردازی پیرامون راه های ارتباطی جدید جادوگران( جدا از نوع ماگلی و جغدهای خود جادوگران) رو هم به شما و هم به بقیه پیشنهاد می کنم. شما حق دارید چرا که در تنگنا بودید در مورد رول. پیش از شما، دراکو مالفوی موبایل رو وسیله ی ارتباطی میان دامبلدور و تامی معرفی کرده بود.
همینطور اشاره به آهنگ پیشواز موبایل هم جالب بود اما متاسفانه چون به شکل بازتر و بامزه تری مطرح نشده در حتی یک نیشخند باقی می مونه برای خواننده. می شد با نیم خط توصیف اضافه تر در مورد این آهنگ یا حتی یک دیالوگ از جانب لرد که به تمسخر یا انتقاد میگیره این آهنگ هارو یا اصلا به انتقاد میگیره مد شدن ترانه های پوچ رو که یک نماد و ترسیمی از واقعیت موجود در جامعه ی خودمونه ! هر کی هر لحظه به یه سازی میرقصه، یکی هم نون احساس بقیه رو میخوره با تک تومن – تک تومن ها ! ( یکی مداحی میذاره – یکی بابا کرم – یکی دوستت دارم های دروغ – یکی هم ... )
در مورد بعدی میخوام به مسیر سوژه اصلی و داستان بپردازم. متاسفانه انحرافی در این مورد رخ داد که میتونه برای نفرات بعدی که میخوان پست شما رو ادامه بدن یه کمی مشکل ساز باشه. موضوع دقیقا اینجاست که شخصیت دراکو به لرد سیاه در مورد سیستم شنود میگه. به مورد زیر دقت کنید که متعلق به کاربر "دراکو مالفوی" هست که رول پیش از شما نگارش یافته:
نقل قول:
- ارباب! همین الان من از گوشی که به جیمز فروخته بودم استراق سمع کردم و اطلاعات مهمی به دست آوردم!
- آفرین دراکو! کارت عالی بود، بگو ببینم چی گفتن؟
- ارباب دامبلدور به یه نفر به اسم تامی زنگ زد و ازش درمورد جذب جادوگرا به محفل مشورت گرفت. به نظر من اونا قصد دارن گروهشونو قدرتمند کنن تا جلوی ما بایستن.
- هوممم... آفرین دراکو، به نظرت این تامی کی میتونه باشه؟ باید دست به کار شیم! تو فعلا برو که به کس دیگه ای زنگ نزنن تا ارباب در این مورد فکر کنه.
- بله ارباب.
دراکو در مسیر سوژه اینجا با لرد سیاه از مکالمه ی انجام شده ای صحبت میکنه و حتی محتوای این مکالمه رو میان فردی به نام "تام" و "دامبلدور" مطرح میکنه. اما پست شما که ادامه همین موقعیت در دفتر لرد سیاه در خانه ریدل هستش، خم شدن دراکو رو در برابر اربابش ترسیم میکنه و خروجش از دفتر لرد سیاه. ولی می بینیم شما ذهن لرد رو درگیر می کنید و اون قضیه موبایل رو پیش میارین و تماس های از دست رفته که 100 تا شدن تعداشون ! طبق پست "دراکو مالفوی" دامبلدور با اصرار جیمز، به تام = اسمشونبر = لرد سیاه ، زنگ میزنه. این اتفاق رخ داده و شما لرد رو ناآگاه توصیف میکنید. در حقیقت بی خبر توصیف می کنید. چرا که دراکو محتوای تماس دامبلدور و تام رو به لرد میگه حتی ! اون وقت لرد دوباره زنگ میزنه به اون شماره که نمیشناسه و بهش راز موفقیت در جذب مرگخوار رو میگه و بعد از گفتنش میفهمه طرف دامبلدور بوده؟؟؟
این ابهام بزرگی رو پیش آورده در سوژه. ببینید، کاری که شما می تونستید انجام بدین این بود که رول خودتون رو با یک فلش بک توصیف کنید و آغاز این فلش بک جایی هست که مثلا لرد داره واسه خودش سرگرمی ترتیب میده توی دفترش و یه دفعه متوجه تعداد زیاد تماس های از دست رفته موبایل میشه، زنگ میزنه به طرف و بدون اینکه بشناسه میگه راز موفقیت در جذب مرگخوار رو. بعد تماسو قطع میکنه و بعدش یهو دراکو میاد و اون حرفا رو میزنه که متعلق به رول نفر قبلی شماست این موارد. اما پس از فلش بک می تونستید همون آشفتگی فکری لرد رو ترسیم کنید در مورد اینکه تام کیست که راز هایی برای موفقیت به دامبلدور داده تا برای محفل عضو جذب کنه و بعدش یهو یاد تماسش میوفته و اینکه بی فکر لو داده خودشو به دامبلدور. نه اینکه دوباره لرد تماس های از دست رفته ببینه و زنگ بزنه و اطلاعات بده و آخرش وقتی آمار داد، بفهمه دامبلدوره طرف ! این اشتباه بزرگی بود که به نظرم اگر فرصت هست و دسترسی ویرایش دارین نسبت به اصلاحش به شکلی که گفتم اقدام کنید.
و آخر رول شما اینکه روزنامه الکی و ساختکی دامبلدور و جیمز، حاوی چه اطلاعاتی هستش که عده ی زیادی رو جذب محفل کنه هم بد نبود. ضعفی که در بالا گفتم را تا حدودی جبران میکنه و راه های سوژه سازی زیادی رو به نویسنده های بعدی میده اما همچنان نویسنده های بعدی رو میان انتهای رول "دراکو مالفوی" و ابتدا و اواسط رول "شما" در ابهام میگذاره و این ابهام تنها و تنها شخصیت لرد رو در مسیر داستان تحت تاثیر قرار میده. هدف تحقیر شخصیت ها نیست. لرد ساده به اشتباه نمی افته و فرد باهوشیه. بر اساس انتهای رول نفر قبلی شما، طوری دراکو مالفوی رو مرخص کرد که به نظر میاد دراکو رو بی اطلاع میذاره و از قضیه تماس تلفنی مطلع هست اما جلوی دراکو انکار میکنه و خودشه به بی خبری میزنه و الکی میگه "یعنی تام کیه؟" ! اما در پشت پرده یه جورایی دامبلدور رو سر کار گذاشته. شایدم می شد اینطور توسط شما پیش روی کنه سوژه که "لرد، دراکو رو از دفترش مرخص میکنه و پس از رفتنش میفهمه که چه سوتی داده و طرفی که زنگ زده بهش دامبلدور بوده و به دامبلدور آمار داده" ! اشتباه شما یه جورایی یه اشتباه موقعیتی و زمانی به حساب میاد.
مورد آخر هم کمی شخصیت شناسی هست. کاری به پیش روی اشتباه سوژه توسط شما ندارم اما میخوام که به این دو دیالوگ خودتون توجه کنید:
نقل قول:
لرد بر روی صندلی نشست و با خود گفت: خوبه که همه منو میشناسن و ازم کمک می گیرن.....ولی هنوز نفهمیدم اون کی بود......صداش کمی پیری بود....................باورم نمیشه من رمز خودمو به آلبوس گفتم
---------------------------------------------------
جیمز که در فکر بود و انگار هنوز هیچی نفهمیده بود گفت: آلبوس فکر می کنی این راه درستیه؟
ببینید، انتظار نمیره که همگی فرهنگنامه ایفای نقش سایت رو بدونن اما مرسوم نیست که لرد سیاه به "دامبلدور" بگه "آلبوس" ! معمولا با تحقیر خطابش میکنه یا میگه همون "دامبلدور". به دامبلدور مواردی مثل "پیر ریشو"، "پیری" ، "ریش دراز" ، "پشمک" و ... به واسطه ی چهره ی طنزش و اون ریش هاش داده میشه. همینطور "جیمز سیریوس پاتر" که به عنوان شخصیتی کوچک و جیغ جیغو به حساب میاد، به دامبلدور نمیگه "آلبوس" . خیلی کوچک تر از این حرفاس. در اصل بهش میگه "عمو" یا "عمو دامبل". مورد دیگه هم در ابتدای رول شما بود که حس لرد رو حتی کمی کودکانه کرد. این که حتی فکر جیغ کشیدن هم بخواد به سرش بزنه یه جورایی نامناسب هست. لرد شخصیتی جدی و محکم داره و در حین عصبانیت هم فریاد میکشه. فریادهای خشن. جیغ دیگه زیادی دخترونه و بچگونه میکنه شخصیت اصلی لرد رو.
از نظر فنی رول مناسب و نسبتا خوبی بود اما متاسفانه همانطور که اشاره کردم در مورد پیش بردن سوژه دچار اشتباه شدین و عمده اشکال رول شما هم همین مورد بوده. کاش می شد قبل از ادامه دادن رول ها توسط نفرات بعدی، به شیوه هایی که پیشنهاد کردم رول خودتون رو اصلاح می کردین تا انحراف های احتمالی در مورد سوژه کمتر پیش بیاد در رول های نفرات بعدی. بازم میگم نسبتا خوب بود از نظر فنی اما از نظر سوژه تا حدودی اشکال داشت. یه کمی بیشتر دقت کنید در محتوای پست نفر قبلی همیشه، بی شک رول خیلی خوبی رو می تونید پدید بیارین. دلسرد نباش که این اتفاقا پیش میاد. تفریحه و بس. موفق باشی.
ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۶ ۲۱:۲۶:۲۹