هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۱:۰۸ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹
#67

آشا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ شنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۹:۴۶ جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
سلام!
ممنون از نقد پست قبلی!
اینم نقد کن.


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۹
#66

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
لطفا این پست منو نقد کنید.
ممنون


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۶:۱۶ دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۹
#65

ریموس جین لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۲۱ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹
از مرگ نمی ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 126
آفلاین
سلام رون عزیز اگه مییشه این پست رو تو هم نقد کن.باتشکر
اگه بخوای بهش امتیاز بدی چند میدی ؟

ویرایش ناظر:
ریموس عزیز،
این تاپیک نقد، تنها به نقد ماموریت ها و پست های ارتش مربوط و محدود هست. اگه مایل هستید، پستتون رو در تاپیک اتاق ضروریات به عنوان یک پست آزمایشی ارسال کنید تا به صورت آموزشی نقد بشه. در غیر این صورت درخواستتون رو از طریق پیام شخصی پیگیری کنید.
موفق باشی


ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۱۵ ۲۱:۴۲:۴۴

مرا از یاد نبرید.
شناسه بعدی : ویکتور کرام
تا ابد دوستت دارم


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۳:۲۳ دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۹
#64

رون ویزلیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۱۶ دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
نقد پست ۶۴ - تاپیک شهر لندن - فرانک لانگ باتم

فرانک عزیز،
در ابتدا باید بگم که من تنها پست شماره ی ۶۴ شما رو نقد کردم، به این دلیل که از نظر قوانین ادامه دادن پست خودتون تحت هیچ شرایطی صحیح و درست نیست. به هر حال اشکالات کلی و قابل ذکر مانند هم بودند.

مورد اولی که در ابتدای پستتون به چشمم خورد، نحوه ی نامناسب هدایت سوژه بود. دوست عزیز دقت کن که ما باید در هر شرایطی سعی کنیم که سوژه رو به بهترین نحو و درست ترین مسیر به جلو پیش ببریم و این زمانی اتفاق می افته که با فکر و تامل داستان رو ادامه بدیم. در آخر پست قبلی شما، سبیل تریلانی با طرح این مسئله که فرد و جرج بسیار شبیه هم هستند و این یک شانس برای زندن موندن اونها و آلوده نشدن دست تدی به قتل محسوب میشه، دست نفر بعدی رو برای ادامه دادن داستان باز گذاشت و در واقع سر نخ های لازم و خوبی هم به نویسنده ی بعدی ارائه داد. این مسئله به این دلیل مطرح شد که به طور معمول، هیچ کدوم از محفلی ها کسی رو نمی کشن، چه برسه به اینکه دوست خودشون رو! شما اگه با توجه به شخصیت پردازی درست کارکتر ها عمل می کردین، متوجه می شدین که تدی تحت هیچ شرایطی راضی به مرگ فرد و جرج نمیشد و احتمالا سعی میکرد با این ترفند یا حقه که اونها دو قلو هستند و نمی تونه فرد رو تشخیص بده، از مرگ اونها جلو گیری میکرد. شخصیت پردازی یکی از عوامل بسیار بسیار مهم ِ رول نویسی و در واقع نویسندگی هست که باید اون رو جدی بگیرید. سعی کنید طرز فکر، شخصیت و رفتار های اون شخص رو در تمامی مراحل در نظر بگیرید، چه در زمان دیالوگ ها، چه در زمان توصیفات و حتی در زمانی که طرح ادامه ی داستان رو پایه ریزی میکنید. سعی کنید همه و همه بر اساس رفتارهای واقعی شخصیت ها باشه و نه دلخواه خودتون.

نکته ی بعدی در مورد نثر نوشته هاتون هست. دقت کنید:
نقل قول:
تد چوبشو به طرف ویزلی که دالاهوف گفته بود فرد گرفت.

هرکس بعد از دو یا سه بار خوندن جملتون، متوجه منظور اصلیتون میشه و این درست نیست. دقت کنید که در نوشتار مانند گفتار، لحجه ها، حالت ها، مکث و یا تعلیق ها وجود ندارند، مگر به وسیله ی گذاشتن علائم نگارشی درست و نثر روان و خوانا. این جمله احتمالا باید به این شکل نوشته میشد:
تدی، چوبدستی اش را به طرف یکی از ویزلی ها که دالاهوف آن را فرد معرفی کرده بود، گرفت.
سعی کن قبل از فرستادن پستت حداقل دو یا سه بار از روی اون بخونی و جملاتت رو به بهترین و خواناترین وجه ممکن، تغییر بدی. این نکته ی مهمی در نویسندگی هست و قدرت قلم یک نویسنده رو در ارتباطش و انتقال احساسش به خواننده نشون میده. روی این مورد حتما کار کن.

مورد بعدی، پاراگراف بندی ها و فاصله گذاری ها در بین نوشتت هست. این مشکل متاسفانه در اکثر نویسنده های تازه کار سایت دیده میشه و به راحتی هم، با کمی تمرین و دقت قابل حل هست. دقت کن:
-بین دیالوگ دو نفر باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دو تا اینتر )
-بین پاراگراف اصلی و دیالوگ های اشخاص، باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دوتا اینتر )
-دو پاراگراف با هم، یک خط فاصله دارند. ( دوتا اینتر )
-تنها در حالتی که شما در یک پاراگراف به توصیف و توضیح شخصیتی بپردازید، مجاز هستید دیالوگ بعدی رو که مربوط به اون شخص هست( یعنی اون شخص گفته ) رو بدون هیچ فاصله و تنها با یک اینتر بنویسید.
-علائم نگارشی به کلمه ی قبل از خود می چسبند و با کلمه ی بعد از خود یک فاصله دارند.
- علائمی مثل ! ؟ ... ، اگر دقیقا در جای مناسب و به جا استفاده نشوند، معنی و کاربرد اصلی خودشون رو از دست میدن و تنها باعث شلوغی و درهمی پستتون میشن.
- برای نوشتن دیالوگ های اشخاص باید از این علامت « - » استفاده کنید.


نقل قول:
تد چوبشو به طرف ویزلی که دالاهوف گفته بود فرد گرفت.
فرد کلشو تا پاهاش پایین برد و برگردوند و به تد چشمک زد و تد بهش لبخند زد ولی کسی متوجه نشد.

نکته ی مهم دیگه ای که در مورد پاراگراف بندیت به چشم می خوره، فواصل نا به جا و قطع های نا درسته. مثلا در همین جمله ای که مثال زدم. این دو جمله کاملا به هم مربوط بودند و باید دقیقا پشت سر هم نوشته میشدن. توجه کن که فاصله های این چنینی، ارتباط بین جملات رو بهم میزنه و باعث عدم درک درست و سردرگمی خواننده از متن میشه. روی پاراگراف بندی هات خیلی کار کن و به این موضوع توجه داشته باش که تمامی توصیفات هماهنگ که منشاء مشترکی دارند، باید درست پشت سر هم نوشته بشن و پس از اون برای توصیفات دیگه و جدا، باید یک خط فاصله بگذاری و پاراگراف بعدیت رو شروع کنی.

نقل قول:
فرد زمین افتاد و سکوتی بر اتاق حاصل شد
وادمورت گفت:دالاهوف نگاه کن بین اون مرده
دالاهوف دستشو رو قلب فرد گذاشت و گفت:بله قربان اون مرده

دقت کن که در پایان تمامی جملات، چه دیالوگ چه جمله های معمولی، حتما نقطه بگذاری. نذاشتن نقطه به این معناست که جمله ی شما هنوز تموم نشده و با توجه به قرار دادن فاصله های یک خطی بین جملاتت، این ابهام رو در خواننده ایجاد میکنه که جمله در کجا تموم شده.

نقل قول:
جرج زمین افتاد و بار دیگر فریاد شادی بر پا شد

همیشه سعی کن با فضا سازی های درست و به جا، خواننده رو وادار کنی که خودش رو در اون فضا و موقعیت قرار بده و کاملا با نوشته ی تو ارتباط برقرار کنه. در اینجا بهتر بود بیشتر به توصیف حالات و حرکات مرگ خواران می پرداختی و داستان رو جالب تر می کردی. یادت باشه که فضا سازیه خوب یک داستان در حکم یک کاتالیزور عمل میکنه و به سرعت باعث جلب توجه و علاقه ی مخاطب میشه.

نقل قول:
تد به سمت پنجره رفت و روی کاغذ شروع به نوشتن کرد.
دامبلدور من از دست ولدمورت نجات یافتم و الان ابدارچی خانه ریدل شدم امید وارم حال فرد و جرج خوب باشه من به جاسوسی در این جا ادامه میدم .
تد

این نکته که امکان داره فرد و جرج هنوز هم زنده باشند خیلی جالبه و نیاز به پرداخت بیشتر داره. باید سعی می کردی لااقل بعد از اون ماجرا و مثلا در همین نامه ی تدی به آلبوس دامبلدور، موضوع رو تا حدودی روشن کنی و در واقع دست نفر بعد از خودت رو هم برای ادامه دادن باز بگذاری و روند داستان رو جالب تر کنی.

در کل داستان رو خوب پیش بردی ولی هنوز هم بر این تاکید دارم که خیلی سریع پیش رفتی و بدون توجه به سرنخ پست قبلیت، جریان رو زود تموم کردی. به هر حال مطرح کردن کلکی که امکان داره فرد و جرج رو زنده نگه داره جالب به نظر میرسه ولی اگه واقعا همین قصد رو داشتین. چون در این باره مطمئن نیستم بعد از خوندن پست بعدیتون! در هر صورت تنها توصیه ی من به شما اینه که حتما پست ها و نوشته های خوب دیگران رو بیشتر بخونین و قبل از رول نوشتن هم خوب فکر کنید و بهترین جهت و مسیر برای سوژه رو انتخاب کنید.

امیدوارم در آینده ی نزدیک پست های بهتری از شما ببینم.
موفق باشی


[b][color=000066]نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور،
آن دورها...
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم!
چنان غرق


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ شنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۹
#63

رون ویزلیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۱۶ دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
نقد پست ۳۶ - تاپیک انفرادی - پاتریشیا وینتربورن

پاتریشیای عزیز،
شروع پستتون خیلی خوب بود و ارتباطش رو از حیث موضوعی با پست قبلی حفظ کرده بود.

نقل قول:
چطور میتوانست دلیل مرگ زندانی را بدون زیر سوال بردن کفایت خودش در اداره ی زندان توجیح کند ساید میتوانست بگوید زندانی احمق غذایش را نگه داشته و چند روز بعد از فاسد شدن خورده اینطور همه چیز حل میشد و وزیر به فکر بررسی بیشتر نمی افتاد.

موردی که در ابتدای پستتون به چشم می خوره و بعد از اونم در جاهای دیگه ی متن به وفور مشاهده میشه، بی توجهی، غلط املایی و نگذاشتن علائم ضروریه. این مشکل می تونه به طرز خیلی ساده ای، تنها با پیش نمایش کردن پستتون قبل از ارسال اصلی و خوندن دو یا سه باره ی متن حل بشه. صورت صحیح جملات بالا به این شکل هست:
چطور می توانست دلیل مرگ زندانی را بدون زیر سوال بردن کفایت خودش در اداره ی زندان توجیه کند؟ شاید می توانست بگوید زندانی احمق غذایش را نگه داشته و چند روز بعد از فاسد شدن خورده. اینطوری همه چیز حل میشد و وزیر به فکر بررسی بیشتر نمی افتاد.

ویرایش متن بالا ساده تر از اون چیزیه که قابل تصور باشه و با یک رو خوانی ساده و مجدد به طور کامل قابل رفع و حله.

نکته ی قابل ذکر بعدی که طی پست هایی که از شما خوندم، متوجهش شدم، قائل نشدن فواصل درست بین دیالوگ ها و پاراگراف هاست. توجه کن که فواصل سفید، چه در حاشیه و چه در طی متن ضروری هست و باعث گردش چشم خواننده و خسته نشدن اون میشه، که با رعایت نکاتی که در زیر به اون اشاره می کنم کاملا قابل حله. دقت کن:
-بین دیالوگ دو نفر باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دو تا اینتر )
-بین پاراگراف اصلی و دیالوگ های اشخاص، باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دوتا اینتر )
-دو پاراگراف با هم، یک خط فاصله دارند. ( دوتا اینتر )
-تنها در حالتی که شما در یک پاراگراف به توصیف و توضیح شخصیتی بپردازید، مجاز هستید دیالوگ بعدی رو که مربوط به اون شخص هست( یعنی اون شخص گفته ) رو بدون هیچ فاصله و تنها با یک اینتر بنویسید.


نقل قول:
ریچارد که از ترس مخمصه ای که در آن بود با عصبانیت داد زد:دیگه چی شده؟

خوندن و ویرایش مجدد پستتون به این علت مهمه که از اشکلاتی از این قبیل جلوگیری میکنه. این جمله صرف نظر از ایراد نگارشی، اشکال مفهومی داره. ریچارد که از ترس مخمصه ای که در آن بود با عصبانیت داد زد؟ منظور شما روشنه ولی باید دقت کنید که جملات و توصیفات رو به بهترین نحو ممکن ارائه بدید. ممکنه یک جمله به ۵ نوع نوشته بشه و در تمامی این ۵ نوع هم یک معنی رو بده، ولی شما باید بهترین جمله رو برای نوشتتون انتخاب کنید. به طور مثال جمله ی توصیفی بالا می تونست به این صورت نوشته بشه:
ریچارد که ترس و وحشتِ مخمصه ای که در آن گیر افتاده بود، او را به فریاد وا می داشت، با عصبانیت گفت:
- دیگه چی شده؟

نقل قول:
-قربان من از سردخونه میام زندانی زندانی به قتل رسیده بوده

نقطه یکی از علائم ضروری نگارش هست که تحت هیچ شرایطی نباید از گذاشتنش صرف نظر کنیم. حتماِ حتما سعی کن در پایان جملات و دیالوگ هات نقطه بگذاری.

نقل قول:
مسئول سردخانه: زندانی سه روز پیش کشته شده با یه نوع جادوی عجیب نمیتونم نظری بدم من تخصصی ندارم ولی بعید میدونم کار یه جادوگر باشه چون این جادو مال جادوگرا نیست

پاتریشیای عزیز، نوشتار مثل گفتار نیست که لحجه ها، تلفظ ها، مکث ها و تعلیق ها رو در خودش جا بده و شما برای انتقال این موارد باید از علائم نگارشی استفاده کنی. سعی کن با استفاده ی به جا از علائمی مثل ویرگول، تعجب، سه نقطه و غیره، این احساسات رو وارد متنت کنی تا مخاطب هم اون رو به طور کامل درک کنه. جمله ی بالا می تونست به طرز روان تر و بهتری نوشته بشه، مثلا:
-زندانی سه روز پیش کشته شده! با یه نوع جادوی عجیب. نمی تونم نظری بدم، من تخصصی ندارم... ولی بعید میدونم کار یه جادوگر باشه! چون این جادو مال جادوگرا نیست.
یا:
نقل قول:
-جادوش خیلی قوی بوده حدس میزنم که چوب جادویی در کار نبوده مثل جادوهایی که جنای خونگی انجام میدن.

-جادوش خیلی قوی بوده! حدس میزنم که چوب جادویی در کار نبوده، مثل جادوهایی که جن های خونگی انجام میدن...

نحوه ی جلو بردن پستتون خوب بود. به سوژه لطمه ای نزدید و اون رو در همون ابهام قبلی به جلو هدایت کردید. با پیش کشیدن مسئله ی قتل به وسیله ی یک عنصر یا به اصطلاح جادوی نا شناخته، هیجان جالبی رو به سوژه تزریق کردید که می تونه یک گره افکنی خوب و درست باشه. ایده ی مقصر جلوه دادن یکی از زندانیان هم بسیار جالب بود و می تونه سوژه ها و تنوعات زیادی رو در بر بگیره و در کل شیوه ی هدایت داستانتون به فرد بعدی این اجازه رو میداد که تخیلات خودش رو هم به دلخواه وارد داستان کنه. پایان یک نوشته بسیار مهم هست و شما به خوبی نوشتتون رو به پایان رسوندید. القای هیجان و تعلیق در مخاطب از نکات خیلی مهم نوشته هاست و شما هم سعی کنید به همین ترتیب اون رو حفظ کنید.
در کل خیلی خوب بود.
موفق باشی


[b][color=000066]نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور،
آن دورها...
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم!
چنان غرق


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ شنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۹
#62

رون ویزلیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۱۶ دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
نقد پست ۱۲ - تاپیک سرسرای عمومی - آشا

آشای عزیز،
با توجه به فعالیت نه چندانی که از شما در این مدت عضویتتون دیدم، باید بگم این پست به عنوان شروعی برای پیشرفتتون خیلی خوبه و من به شخصه خیلی به شما امیدوار هستم.

خب بریم سراغ نقد پستتون. نکته ی قابل توجهی که در ابتدا و با یک نگاه سطحی به پستتون توجه من رو به خودش جلب کرد، شلوغی و نامنظم بودن پستتون و استفاده ی بیش از حد از شکلک ها به جای توصیفات و دیالوگ نویسی ها بود. دقت کنید که نظم و قانونمندی پاراگراف ها و در پی اون فواصل ِ صحیح و به جا، باعث درک بهتر و البته رغبت بیشتر مخاطب برای خوندن پستتون میشه. برای رفع مشکل پاراگراف بندی ها و نگارشتون به موارد زیر توجه کنید:
-بین دیالوگ دو نفر باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دو تا اینتر )
-بین پاراگراف اصلی و دیالوگ های اشخاص، باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دوتا اینتر )
-دو پاراگراف با هم، یک خط فاصله دارند. ( دوتا اینتر )
-تنها در حالتی که شما در یک پاراگراف به توصیف و توضیح شخصیتی بپردازید، مجاز هستید دیالوگ بعدی رو که مربوط به اون شخص هست( یعنی اون شخص گفته ) رو بدون هیچ فاصله و تنها با یک اینتر بنویسید.
-علائم نگارشی به کلمه ی قبل از خود می چسبند و با کلمه ی بعد از خود یک فاصله دارند.
- علائمی مثل ! ؟ ... ، اگر دقیقا در جای مناسب و به جا استفاده نشوند، معنی و کاربرد اصلی خودشون رو از دست میدن و تنها باعث شلوغی و درهمی پستتون میشن.


نقل قول:
لايرا:واي...پناه بر مرلين!اين كارا چيه؟مگه زوره؟!اگه ما نخوايم غذا درست كنيم بايد كيرو ببينيم؟!
ناگهان سريوس از آتش روي اجاق سر درآورد و گفت: خوب نگران نباشيد فقط كافيه جن هارو يواشكي وارد آشپز خانه كنيد و خودتان همان جا بشينيد تا آنها غذا درست كنند بعد به اونا بگيد غذا رو خودتون درست كرديد

نکته ی بعدی دوگانگی نوشتار شما در دیالوگ هاست. دقت کنید. شما در ابتدا و در نوشتن دیالوگ لایرا از نوع عامیانه استفاده کردید و دقیقا بعد از اون در دیالوگ سیریوس به طور رسمی و جدی! توجه کن که همچین مسئله ای از دید خواننده به دور نمی مونه و باعث ایجاد عدم علاقه و دو دستگی در مخاطب میشه. نثر دیالوگ ها به طور معمول از نثر بقیه ی متن جداست و باید به طرز عامیانه نوشته بشه، مگر در مواقع خاص. درضمن من متوجه شدم که پستت بیشتر از دیالوگ تشکیل میشه که این اصلا بد نیست. فقط اگه مایلی نوشتنت رو به همین سبک ادامه بدی، باید دقت کنی که دیالوگ ها و کلا توصیفات و جملاتت رو به خلاصه ترین و مفهوم ترین نوع ممکن کاهش بدی. از نوشتن دیالوگ های غیر ضروری که نه تنها نقشی در روند اصلی داستان ندارند بلکه به عنوان حاشیه پرداخته میشن، جدا خودداری کن.

نکته ی بعدی که در پستت دیدم، استفاده ی بیش از حد از علائمی مثل تعجب و ۳ نقطه بود. این علائم اگه بیش از حد و در جاهای نا مناسب استفاده بشن معنی و کاربرد اصلی خودشون رو از دست میدن و درضمن باعث میشن پستت شلوغ و درهم و برهم جلوه کنه. سعی کن استفاده ی نا به جا از این علامات رو کاهش بدی و تنها در مواقع لازم، دقت کن که فقط در مواقع لازم، از این علائم استفاده کنی. در ضمن فراموش نکن که در پایان هر جمله ای اعم از دیالوگ تا متن باید نقطه بگذاری و برای وقفه ها و تعلیق های درون متن، حتما از ویرگول استفاده کنی.

مورد دیگه ای که لازم به ذکر دیدم، فضا سازی های اندک پستتون بود. سعی کن بیشتر به این موضوع بپردازی. حتی اگه تنها دیالوگ می نویسی، سعی کن قبل از دیالوگ هات به توصیف حالات فرد یا فضا و مکانی که در اون قرار داره بپردازی. در این صورت خواننده با خوندن پستت خودش رو در اون مکان تصور میکنه و ارتباط بیشتر و بهتری با نوشتت برقرار میکنه. فضا سازی نکته ی مهمی در نویسندگی هست که شما در هر حیطه و هر سبکی به اون احتیاج پیدا میکنی. سعی کن حتی اگه شده داخل دیالوگ هات این موضوع رو بگنجونی.

از موارد مثبت پست شما، کوتاهی اون بود که خواننده رو تشویق به خوندن پستتون میکرد. و اینکه شما نه چندان سریع و خیلی مناسب و به جا داستان رو به جلو هدایت کردید و با یک پایان خیلی خوب، دست نفر بعدی برای ادامه دادن سوژه رو باز گذاشتید. در واقع ایده ی وارد کردن اسنیپ به قضیه و دیدن دانش آموزان زمانی که از جن های خونگی برای پختن غذا کمک می گرفتند، بسیار جالب بود و اینکه در پایان ذهن خواننده رو به این موضوع درگیر میکردی که حیله و کلک بعدی دانش آموزان چه چیزی میتونه باشه؟!

پایان درست و به جای یک داستان خیلی مهمه و دقت کن که، داستان باید در جایی تموم بشه که دست نفر بعدی برای ادامه دادنش به طور کامل باز باشه و بتونه هرطور که مایله اون رو ادامه بده. و اینکه سعی کن همیشه در حساس ترین نقطه که بیشترین هیجان رو در بر داره، نوشتت رو به پایان برسونی و خواننده رو تشویق به ادامه دادن داستان و خوندن پست های بعد از خودت بکنی.

در مورد شروع پستتون هم یک نکته رو ذکر کنم که، بهتره همیشه سعی کنی ارتباط پستت رو با پست قبلی خودت حفظ کنی، به طوری که خواننده متوجه ادامه اون بشه و ارتباطشون رو درک کنه. توصیه می کنم که از آخرین جمله ی پست قبلی برای ادامه دادن داستان استفاده کنی.

به هرحال باید بگم که داستان رو خوب پیش بردی و من از شما راضی هستم. سعی کن پست های نویسنده های خوب سایت رو مطالعه کنی و به مواردی که اشاره کردم حتما دقت کنی.
موفق باشی


[b][color=000066]نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور،
آن دورها...
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم!
چنان غرق


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹
#61

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
لطفا این دو تا پست منو نقد کنید
شهر لندن
شماره های 66 و 64


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹
#60

رون ویزلیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۱۶ دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
نقد پست 22 - تاپیک کارخانه دستمال سازی اسکاور - ریموس لوپین

ریموس عزیز،
رول نویسی شما در این مدت پیشرفت نسبتا خوبی داشته و خواهش می کنم با تمرین و ممارست بیشتر، سطح نوشتنون رو ارتقاء بدید.

شروع پستتون ارتباطش رو با پست قبلی به درستی حفظ نکرده بود. بهتر بود از صحنه ای که هری به پنجره ی دفتر ایوان سنگ پرتاب میکنه، پستتون رو آغاز می کردید. شروع خوب یک نوشته باعث رغبت هرچه بیشتر خواننده برای ادامه دادن اون پست میشه و این خیلی مهمه.

نقل قول:
سپس ایوان از سر جایش بلند شد و به بیرون از پنجره نگاهی انداخت اما تا سرش را از پنجره بیرون کرد سنگی به طرف او پرتاب شد.ایوان بسیار عصبانی شد و از عصبانیت صورتش سرخ شده بود.

تکرار نام یک فرد در چنین فاصله ی کوتاه و نزدیکی، اصلا خوشایند نیست. سعی کن به جای تکرار یک نام واحد، از ضمیر سوم شخص یا... استفاده کنی.

نقل قول:
-مرتیکه عله مگه خودت خواهر و مادر نداری،که سنگ پرتاب میکنی ؟
هری که از این حرف ایوان بسیار ناراحت شده بود گفت
: -ببخشیدا،یعنی جنابالی داری ؟ اگه داری رو کن؟
ایوان که دیگر نمیتوانست خودش را کنترل کند
با عصبانیت سریع از پله ها بیرون رفت و خودش را به بیرون رساند و گفت: -چی میگی داش ؟ دوئل میخوای ؟ بیا وسط اگه راست میگی ؟

خب همینطور که از شواهد پیداست، باید یک بار دیگه این قوانین و اصول رو ذکر کنم. دقت کن:

-بین دیالوگ دو نفر باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دو تا اینتر )
-بین پاراگراف اصلی و دیالوگ های اشخاص، باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دوتا اینتر )
-دو پاراگراف با هم، یک خط فاصله دارند. ( دوتا اینتر )
-تنها در حالتی که شما در یک پاراگراف به توصیف و توضیح شخصیتی بپردازید، مجاز هستید دیالوگ بعدی رو که مربوط به اون شخص هست( یعنی اون شخص گفته ) رو بدون هیچ فاصله و تنها با ( یک اینتر ) بنویسید.


قوانین بالا بسیار ساده و در عین حال مشکل هستند. باید سعی کنی که در حین نوشتن به اونها عمل کنی. در ابتدا شاید کمی سخت به نظر برسه ولی بعد از مدتی به نظم نوشته هات عادت میکنی و به طور ناخوداگاه این قوانین رو رعایت میکنی. دقت کن که پست هایی که درهم و برهم نوشته بشن، نه تنها باعث سردرگمی خواننده میشن، بلکه باعث میشن مخاطب در همون ابتدا از خوندن پستت صرف نظر کنه. روی این مورد حتما کار کن.

نقل قول:
-مرتیکه عله مگه خودت خواهر و مادر نداری،که سنگ پرتاب میکنی ؟
هری که از این حرف ایوان بسیار ناراحت شده بود گفت
: -ببخشیدا،یعنی جنابالی داری ؟ اگه داری رو کن؟
ایوان که دیگر نمیتوانست خودش را کنترل کند
با عصبانیت سریع از پله ها بیرون رفت و خودش را به بیرون رساند و گفت: -چی میگی داش ؟ دوئل میخوای ؟ بیا وسط اگه راست میگی ؟

نکته ی قابل ذکر بعدی، شخصیت پردازی در داستان هاست. شما در اینجا صرف نظر از شخصیت افراد درون کتاب به دیالوگ نویسی پرداختی. سعی کن طبق رفتار، حرکات و حتی طرز فکر شخصیت ها براشون دیالوگ بنویسی. این نکته در دیگر دیالوگ های پستتون هم واضحه. به طور مثال:
نقل قول:
.لرد که یک چیزایی از ماجرا با خبر شده بود،با عصبانیت تمام گفت: -ببینم ای ایوان،چه خبر شده ؟ چه بلایی سر کارخونه ی اسکاور آوردی ؟

یا:
نقل قول:
لرد که بسیار عصبانی شده بود،گوش ایوان را محکم پیچاند و گفت: -حالا من به مردم چی بگم مرتیکه ؟ میخوای چیکار کنی ؟

همونطور که میبینی، لرد پست شما با لرد ولدمورتی که از سیاهی و ابهتش مردم از گفتن اسمش هم عاجز بودن، خیلی فاصله داره. روی شخصیت پردازی افراد کار کن. نکات برجسته ی هر فردی رو بیرون بکش و سعی کن در پستت بر روی اون نکات مانور بدی. نه اینکه صرفا هر طور که مایل بودی بنویسی و به دلخواه دیالوگ تعیین کنی. روی این مسئله کار کن.

مورد بعدی، وارد کردن شخصیت های غیر ضروری و خارج از داستانه که به روند سوژه لطمه های جبران ناپذیری وارد میکنه. شما بدون پرداخت مناسب و درست به دعوای بین ایوان و هری، یکدفعه ولدمورت با ابهت و مخوف کتاب ها رو که کلا دیدنش واسه مرگ خوارام سخت بود رو وارد داستان کردی، که همینجوری خوش خوشان اومده وسط دعوا! بودن لودو بگمن تا حدی قابل گذشت هست ولی لرد ولدمورت؟ و پشت سرش هم آلبوس دامبلدور؟! در واقع خواننده ی پست شما
، با خودش این تصور رو می کنه که نویسنده الله بختکی یه شخصیتایی رو وارد داستان کرده و اصلا هم فکر جریانی برای ادامه و گره افکنی در داستان و پرداخت شخصیت ها و... هم نکرده! من همیشه به همه این تاکید رو داشتم که سعی کنید برای هر کلمه و جمله و حتی دیالوگِ خودتون، دلیل و توجیهی داشته باشید. یعنی هر حرکت از دیالوگ نویسی گرفته تا وارد کردن شخصیت های جدید در صورت لزوم، دقت کنید که تنها در صورت لزوم، باید حساب شده باشه. امیدوارم که از این به بعد به این نکاتی که ذکر کردم، توجه و دقت بیشتری کنی.

نقل قول:
ایوان چشم قره ای به لودو کرد ولی لودو توجهی نکرد و همانطور ایستاده بود(). در همان لحظه که هری به آلبوس زنگ زده بود و شکایت کرده بود،سرو کله ی او نیز پیدا شد و اوضاع بدتر شد.

جملات بالا نه تنها از لحاظ مفهومی، بلکه از لحاظ دستوری هم اشکال دارند. دقت کن که افعال مشابه به قرینه ی معنوی حذف میشوند. یعنی چی؟ یعنی اینکه همونطور که در بالاتر به تکرار دو نام مشابه پشت سر هم اشاره کردم، در اینجا هم نکته ی مورد بحث، فعل هایی هست که شما به اشتباه در یک جمله و در جملات نزدیک هم، به یکسان، تکرار می کنید. سعی کن برای دوری کردن از این اشتباه یا از افعال دیگه ای استفاده کنی و یا در صورت لزوم، دو جمله با یک فعل یکسان رو باهم ترکیب کنی، به طوری که تنها احتیاج به استفاده از یک فعل باشه. طرز صحیح جملات بالا به این شکل هست:
ایوان چشم غره ای به لودو رفت، ولی او که در حین زنگ زدن هری به دامبلدور، همان جا ایستاده بود، به او توجهی نکرد...

نکته بعدی نوع نوشتن جملات و توصیفات هست. احساس می کنم شما به طور بداهه می نویسید و اینکه هرچی به ذهنتون خطور کرد رو به صورت جملات بسیار خامی بر روی کاغذ میارید. سعی کنید هربار پس از نوشتن متنتون چندین بار از روش بخونید و ویرایشش کنید. بعضی از جملات نیاز دارند که با یکدیگر ادغام بشن. برخی از فضا سازی ها و جمله ها باید به گونه ی بهتر و راحت تری نوشته بشن. بعضی از کلمات احتیاج به جایگزینی دارند و... روی این مورد حتما کار کن. یک نوشته هرچقدر هم که سوژه ی خوبی رو در بر بگیره باز به کلمات و نثر خودش پایبنده و این از هیچ راهی جز تمرین زیاد به دست نمیاد. سعی کن جملات و کلماتت رو به کوتاه ترین و مفهوم ترین طرز ممکن کاهش بدی.

درکل به نسبت قبل پیشرفت خیلی خوبی داشتی و این واقعا جای آفرین داره. خوشحالم که با درخواست نقد پست هات، به پیشرفت خودت اهمیت میدی.
موفق باشی


[b][color=000066]نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور،
آن دورها...
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم!
چنان غرق


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۸۹
#59

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۷ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۲۵ دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 122
آفلاین
سلام اگه سرت شلوغ نیست پست منم نقد کن لطفاانفرادی پست 36


پ.و


Re: نقد الف دال
پیام زده شده در: ۱۲:۴۸ چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۸۹
#58

رون ویزلیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۱۶ دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
نقد پست ۱۲۱ - تاپیک مجموعه تفریحی مادام رزمرتا - جینی ویزلی

جینی عزیز،
پستتون مثل پستای دیگه ای که ازتون خونده بودم خیلی خوب بود. جریان رو به آهستگی در مسیر درستی به جلو هدایت کردید و در واقع ابهام و گره ای که در پست قبلیتون پیش اومده بود و سوژه رو به مسیر نادرستی گرایش می داد رو باز کردید. خیلی خوب بود.
مشکل خاصی از نظر مفهومی پستتون به چشم نمی خوره و تنها یکسری اشکالات ظاهریه که با کمی دقت بیشتر، به راحتی قابل حله. دقت کنید:
نقل قول:
در حالی که آهنگ تیتراژ پایانی محفل ققنوس رفته رفته به آهنگی اکشن تغییر پیدا می کرد،قیافه ها هم از بهت و حیرت به عصبانیت و ناراحتی تغییر حالت داد.دامبلدور که برق خشم در چشمانش می درخشید نگاهی به بارتی انداخت.بارتی با ناباوری نگاهش از چوبدستی به جیمز و از جیمز به چوبدستی نوسان می کرد.
آبر با قدم هایی سست به سمت جیمز رفت،روی زمین زانو زد و او را تکان داد و در عین حال گفت:نه!جیمز نه!چرا؟چرا حالا؟تو که تازه داشتی سر و سامون می گرفتی.
مرگخواران کم کم خودشان را جمع و جور می کردند و آماده ی هر کاری از طرف محفلی ها بودند.بلا آستین بارتی را که هنوز به چوبدستی اش زل زده بود گرفت و او را به عقب کشید.
آبر همچنان جیمز را تکان می داد و به دست و پا زدن های زیر دستش هیچ توجهی نداشت.

نقل قول:
-چرا اینقدر زود رفتی؟
-کجا؟

-کوفت!منو مسخره کردی؟
جیمز که سعی می کرد آبر را از خود جدا کند گفت:عمو حالت خوبه؟

متوجه شدی؟! اگه یکم دقت کنی، متوجه میشی که پستت از نظر پاراگراف بندی ها و حتی دیالوگ نویسی ها یکدست نیست. این نکته ی خیلی مهمی توی رول نویسیه و باید بهش به اندازه ی متن و مفهوم پستت اهمیت بدی. ما یک سری قوانین کلی برای نگارش داریم که با کمی تمرین و دقت قابل فهمه و به راحتی می تونه اشکال پاراگراف بندیهای پستت رو حل کنه. توجه کن:
-بین دیالوگ دو نفر باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دو تا اینتر )
-بین پاراگراف اصلی و دیالوگ های اشخاص، باید یک خط فاصله وجود داشته باشه. ( دوتا اینتر )
-دو پاراگراف با هم، یک خط فاصله دارند. ( دوتا اینتر )
-تنها در حالتی که شما در یک پاراگراف به توصیف و توضیح شخصیتی بپردازید، مجاز هستید دیالوگ بعدی رو که مربوط به اون شخص هست( یعنی اون شخص گفته ) رو بدون هیچ فاصله و تنها با ( یک اینتر ) بنویسید.


نقل قول:
آبر به آرامی جیمز را از خود دور کرد و با دیدن او که سرحال و سالم نشسته بود،فریاد زد و قدمی به عقب پرید.
محفلی ها با شنیدن فریاد آبر از حالت حمله بیرون آمدند و با تعجب متوجه جیمز شدند.

ببین دوست عزیز، این دو جمله هردو توصیفی بودند و به هم مربوط! یکی از اشکالات پاراگراف بندیت که قبل تر به اون اشاره کردم شامل این نکته هم میشه. سعی کن تمامی جملاتی رو که بدین شکل به همدیگه مرتبط و مربوطند رو در یک پاراگراف و درست پشت سر همدیگه بنویسی. دقت کن که فاصله گذاری های این چنینی که از قانون و قوائد خاصی پیروی نمی کنند، ممکنه علاوه بر به هم ریختگی ظاهری پستتون و سردرگمی خواننده، باعث عدم درک درست موضوع توسط مخاطب بشه. روی پاراگراف بندی هات حتما کار کن.

نقل قول:
جیمز که بلند شده بود و داشت خودش را می تکاند در پاسخ به نگاه های متعجب همه با خونسردی گفت:چیه؟

استفاده از ویرگول و یک وقفه ی کوتاه در جایی مثل این جمله، و به این شکل:
جیمز که بلند شده بود و داشت خودش را می تکاند، در پاسخ به نگاه های متعجب همه با خونسردی گفت:چیه؟
باعث راحت تر خوندن متن پستت میشه. سعی کن از این دسته علائم به خوبی و در جای درست و مناسبشون استفاده کنی. در ضمن دقت کن که علائم به حرف قبل از خودشون می چسبند و با حرف بعد از خودشون یک فاصله دارند.

در مورد نثر پستت و فضا سازی ها هم باید بگم که با وجود طنز بودن داستان، خوب از عهده اش بر اومدی و واضحه که در این مورد توانایی زیادی داری. سعی کن از همین نکته ی مثبت برای خودت یک نقطه ی پرش و اتکا درست کنی، چون به تجربه فهمیدم که تاثیر فضا سازی در هر نوع متن و شیوه ای شگفت انگیزه!

در کل خیلی خوب بود.
موفق باشی!


[b][color=000066]نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور،
آن دورها...
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم!
چنان غرق







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.