هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۱۵ شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۹

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
کلمات جدید:

تک شاخ - ممنوعه - تیر کمان - سانتور - هاگرید - اسب - حمله - تسترال - دفاع - جنگل



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ جمعه ۲۱ آبان ۱۳۸۹

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
کوييديچ - روز - خون - توپ - جايگاه - شيرجه - پرواز - درياچه - سقوط - ارشد
حدود دو ماه از شروع ترم میگذره.امروز (روز )بسیار خوبی برای (کوییدیچه).تماشاچی ها از تو (جایگاه) هورا میکشن. بازی آغاز میشه بازیکنان (پرواز )رو شروع میکنن.هنوز پنج دقیقه از باز ی نگذشته که دراکو سرش را خم میکنه و یک (توپ )بازدارنده به کمرش برخورد میکنه.(خون) از پشتش سرازیر شده. اما اسلیترین باید این مسابقه را ببره باید این جام را قهرمان شه..ناگهان گوی زرین این جاست!( شیرجه ای) عمودی را آغاز میکنه ودرست وقتی که اسنیچ را میگیره....تالاپ! (سقوط )میکنه...همه ی استاد ها ،به همراه دانش آموزان سرپرست و (ارشد) جلو می یان..اما دراکو به سختی بلند میشه و با لب خندان میگه:بردیم!!!در پشتش خانم پامفری که زخم کمرش را درمان میکنه غرغرش را شروع میکنه.

تایید شد! گرچه باز هم اونجوری که باید نبود. بیشتر تلاش کن. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲۲ ۱۲:۲۸:۵۸


ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
کوييديچ - روز - خون - توپ - جايگاه - شيرجه - پرواز - درياچه - سقوط - ارشد
حدود دو ماه از شروع ترم میگذرد.امروز (روز )بسیار خوبی برای (کوییدیچ )است.تماشاچی ها از تو (جایگاه) هورا میکشند. بازی آغاز میشود بازیکنان (پرواز )خود را شروع میکنند.هنوز پنج دقیقه از باز ی نگذشته که دراکو سرش را خم میکند و یک (توپ )بازدارنده به کمرش برخورد میکند.(خون) از پشتش سرازیر است. اما اسلیترین باید این مسابقه را ببرد.باید این جام را قهرمان شود..ناگهان چشمش به گوی زرین می افتد( شیرجه ای) عمودی را آغاز میکند ودرست وقتی که اسنیچ را میگیرد ....تالاپ! (سقوط )میکند...همه ی استاد ها ،به همراه دانش آموزان سرپرست و (ارشد) جلو می آیند..اما دراکو به سختی بلند میشودو با لب خندان میگوید:بردیم!!!در پشتش خانم پامفری که زخم کمرش را درمان میکند غرغرش را شروع میکند.

تایید نشد. موضوعت خوبه ولی بصورت روزنامه وار نوشته شده همین متنت رو دوباره و خیلی راحت تر بنویس جوری که از خوندش لذت ببریم. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲۱ ۱۲:۲۹:۱۳


ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۳۹ جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹

پرسی ویزلیold2


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 7
آفلاین
کوييديچ - روز - خون - توپ - جايگاه - شيرجه - پرواز - درياچه - سقوط - ارشد

در يك {روز}باراني بازي {كوييديچ}درحال آغاز شدن بود تماشاگرها در{جايگاه}نشسته بودن ومنتظر بازيكن ها هستن در چادر گريفندور {ارشد} بازيكن ها اومد گفت: بچه ها امروز ما بايد ببريم تا به فينال برسيم گفت بچه ها جاروتون رو سفت بگريد و{پرواز} كنيد و {توپ} رو در حلقه ها پرتاب كنيد بچه ها مواظب رقبا باشيد ممكنه بهتون حمله كنند و{سقوط} كنيد بازيكن ها در زمين مستقر شدن هري پاتر منتظر اسنيچ بود سوت بازي زده شد هري دنبال اسنيچ مي گشت او در نيم متري هري بود هري پاتر با شهامت تمام {شيرجه} زد واسنيچ رو گرفت و بازي رو گريفندور برد

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۱۴ ۱۲:۱۶:۰۲


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۲۲ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹

گویندالین مورگن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 43
آفلاین
بازي لعنتي چندين ساعت بود كه ادامه داشت. اصلا فكر نمي كرد اين همه طولاني شود. با خود مي گفت بازي هاي مدرسه اي كه كاري ندارد، حداكثر سه ساعت خواهند بود. با اين فكرها بود كه حاضر شده بود به درخواست دوستانش، عضو شود. تابستان ها، تفريحي، مدافع خوبي بود. بعد سه سال ، ديگر ولش نمي كردند و اصرار داشتند كه به طور رسمي كوييديچ بازي كند. ديگر حوصله نداشت. بازي مسخره به حد كافي طولاني شده بود. چيزي كه بيشتر عذابش مي داد تكليف هاي معجون سازي اش بودن كه مانده بودند، دوباره...
يك بازيكن زردپوش با سرخگون پروازكنان از كنارش رد شد. كار خاصي نتوانست انجام دهد. اينقدر خسته بود كه تكان خوردن سخت شده بود. بعد بازي، حتما استعفا مي داد. چشمش به ردايش افتاد. بازويش خوني شده بود. مهاجم هنگام رد شدن، بازوي زخمي اش را به او ماليده بود. از خون هم بدش مي آمد. ابروهاش در هم رفتند. خود آن مهاجم، توپ را وارد دروازه كرد و به دنبالش، جايگاه زرد، از جا پريد!
چه روز گندي! آخرين بازي اش را به احتمال زياد مي باختند. تا اينجا كه خيلي عقب بودند. كاش كنار درياچه نشسته بود و مقاله اش را كامل مي كرد! در اين فكرها بود كه ناگهان جستجوگرشان را ديد كه سقوط مي كرد و دور خودش مي چرخيد. به نظر بيهوش مي آمد.
-زدش! بيرحم، محكم زدش!
و صداي پايان بازي...

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۱۴ ۱۲:۱۶:۰۴

هنوز در همین نزدیکی شاید منتظر ماست
یک جاده


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
کوییدیچ - روز - خون - توپ - جایگاه - شیرجه - پرواز - دریاچه - سقوط - ارشد

فینال کوییدچ در یک روز خاص برگزار می شد و امروز آن روز خاص بود.داور در صندوق را باز کرد و از آن توپ طلایی بیرون جهید.بازیکنان در جایگاه های خود ایستاده بودند تا بازی شروع شود و بازی شروع شد.

دراکو مهاجم ارشد و پیش تاخته ی تیم اسلیترین در آسمان در حال پرواز بود که ناگهان یکی از بازیکنان مدافع تیم حریف آمد و به او تنه ای محکم زد دراکو از روی جاروی خود پرت شد و به زمین سقوط کرد.

دراکو در حالی که خون بر بدنش جاری بود.سرش را بالا کرد بلند شد.از ارتفاع بسیار زیادی افتاده بود و از خونی که ازش رفته بر زمین دریاچه ای ساخته شده. جارویش را دید که به گوشه ای افتاده است.باید تصمیمش را می گرفت و اینکار را نیز کرد و با شیرجه ای بر جارو پرید و به بازی ادامه داد.

در مقابل چشمان متحیر همه گوی طلایی در دستان دراکویی بود که خون همچنان بر بدنش جاری بود.او موفق شد به آرزوی دیرینه ی خود برسد و در فینال بر گریفیندور پیروز گردد.

***

یه سوال باید کارگاه نمایشنامه نویسی هم رول بزنم؟

تایید شد!
نه نیازی نیست. موفق باشی


ویرایش شده توسط the king در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۱۲ ۲۲:۱۵:۱۸
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۱۴ ۱۲:۱۶:۰۰

هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۲ دوشنبه ۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۴:۳۶ پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۹
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
کوییدیچ - روز - خون - توپ - جایگاه - شیرجه - پرواز - دریاچه - سقوط - ارشد


آن (روز) هیجان (پرواز) و(سقوط) هری را در بر گرفته بود زیرا روز مسابقه ی( کوییدیچ )گریفندور علیه تیم (ارشدهای)اسلایترین بود.
در میدان مسابقه هری بر فراز (جایگاه) تماشاچیان پرواز میکرد ناگهان(توپ)بازدارنده ای به سر هری خورد (خون) گرمش بر صورتش ریخت اما هری قبل از بی هوشی گوی زرین راگرفت وفریاد پیروزی سرداد

تایید شد! سعی کن بهتر بنویسی. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۹ ۱۰:۱۶:۵۱

خطاب بر مرگخواران وفاداربه لرد سیاه:
میجنگیم تا پای مرگ برای لرد سیاه حتی اگر خودش مارا
بکشد
درست ببینید دشمن لردسیاه اینجوری میشه


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۰۲ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹

بیل آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۰۹ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ دوشنبه ۸ آذر ۱۳۸۹
از ویلای صدفی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
خونی_ارشد_دریاچه_سقوط_پرواز_توپ_کوییدیچ_جایگاه.
در آنروزسرد چارلی داشت از بالای دریاچه پرواز میکرد تا به گوی زرین دست پیدا کند.
آن روز مسابقه ی کوییدیچبرگزار می شد.بیل با مدالارشدیش برادرش را تشویق میکرد.چارلی اکنون از روی دریاچه عبور می کرد.در جایگاهتماشاچیان جای سوزن انداختن نبود.چارلی بدون توجه به خونیکه از صورتش جاری بود گوی زرین را گرفت.

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۷ ۱۲:۰۸:۱۷

[im


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹

مونیکا  ویلکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۷ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۵:۰۳ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
متوجه خونی که از سر و صورتش بیرون میزد نبود...بی محابا شیرجه میزد، اوج میگرفت، با چشمان تیزش موشکافانه به اطراف نگاه میکرد.
در جایگاه تماشاچیان، صدای دخترک مورد علاقه اش را میشنید. صدا در وجودش گرمای عجیبی به وجود میآورد.

ناگاهان صدای ارشد گروهش، رشته افکارش را شکافت : اگر این بازی رو ببازی، نمیزارم دستت به اون برسه.
معامله ناعادلانه ای بود، به یاد لحظات شیرین و زیبایی که با دختر در کنار دریاچه بودند افتاد.
سقوطی در اوهام و شکست و بی ذهنی...
[b]پروازی در امید و شگفتی و انگیزه!

روز[/b] سختی را گذرانده بود، نتیجه اش را پیروزی میدانست، اما لحظه ای بعد، توپ طلایی رنگ، در دستان جستجوگر حریف بود!


- تیم گریفیندور پیروز این دوره از مسابقات کوییدیچ هاگوارتز میشه!



دیگر زنگ صدای گزارشگر در گوشش طنینی نمی افکند، دنیا به آخر رسیده بود...به آخر!

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۲۳ ۱۳:۲۸:۱۱


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹

hdmfans


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۷ سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ دوشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 45
آفلاین
کوییدیچ - روز - خون - توپ - جایگاه - شیرجه - پرواز - دریاچه - سقوط - ارشد

آن روز مسابقات كوييديچ مرگ بود. از زماني كه ولدمورت بر دنياي جادويي فرمانروايي مي‌كرد، مسابقات كوييديچ مرگ جايگزين كوييديچ معمولي شده بود.

روزهايي را كه اين بازي برگزار مي‌شد، روز خون مي‌ناميدند و تيمي را كه سقوط مي‌كرد، از پيش نابود شده مي دانستند.

بر درياچه‌ي سياه، با نسيم صبحگاهي موج‌هايي كوچك ايجاد مي‌شد. تا ساعتي ديگر كه بر درخشش خورشيد نيمه آشكار افزوده مي‌شد، بازيكنان دو تيم در ميدان بازي به مصاف هم مي‌رفتند، تا در جدالي سخت براي زندگي، مبارزه كنند و اين جدال با پرواز بر فراز زمين رنگ مي‌گرفت.

تيم "ارشد‌"هاي هاگوارتز مقابل تيم منتخب "درمسترانگ" كه در جايگاه نخست گروه خودش بود، با هم مي‌جنگيدند. مسابقه‌ي خشني بود و اين مسابقه با شيرجه‌اي از سوي كاپيتان تيم ارشدها به درون فضاي بالاي محوطه و ضربه‌اش به توپ سرخ كوييديچ آغاز شد...

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۲۲ ۱۰:۵۷:۰۹







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.