هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۱۳:۴۵ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰
#6

آرنولدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۰ شنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۱
از روي شونت! باورت نمي شه نگام كن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 353
آفلاین
وقتی ریموس به اتاق مدیر پیش تد برگشت با قیافه درهم رفته ی تد و جغد پیر و وارفته ی آرتور که روی میز خوابش برده مواجه شد. تد نامه ای را که جغد پیر برایشان آورده بود را به دست ریموس داد. ریموس نامه را باز کرد و خواند:

به نام خدا
سلام خیلی وقت ندارم و جای مناسبی نیستم که بتونم بنویسم حتما نقشه رو با همین جغد برام بفرستید من به جغدای دیگه اطمینان ندارم. آلبوس دامبلدور

مخفیگاه لرد:

- پس این جغد لعنتی کجاست؟ الآن دو ساعته که ازش خبری نیست...رودولف مطمئنی کارتو درست انجام دادی؟

- قربان من خیلی خطر کردم ولی مطمئنم که اون جغد سریعا پیش شما می آد...

در همین هنگام جغد خاکستری رنگی از تنها پنجره آنجا وارد شد و نامه ای را درست جلوی لرد سیاه به زمین انداخت. پاکت نامه به رنگ آبی آسمانی بود و روی آن هیچ نشان یا علامتی از فرستنده نامه نبود نامه حتی مهر نشده بود. رودولف به خوبی می دانست که این همان نامه ای، که ریموس به جغد داده نیست. اما مطمئن بود که جغد همان جغد است. پس چه اتفاقی افتاده چه کسی نامه را عوض کرده و چه طور این کار را انجام داده بود؟؟

امیدوارم جوری نوشته باشم که ارزش ادامه دادن رو داشته باشه!!


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
#5

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
سوژه جدید

صدای خنده و شادی دانش آموزان هاگوارتز در سرتاسر حیات مدرسه پیچیده شده بود و با نزدیک شدن به خانه ی جغدها، هوهوی جغدها نیز با دیگر صداها آمیخته میشد و صدای عجیبی را بوجود آورده بود.

دوربین مناظر حومه ی هاگوارتز را رها میکند و بالاخره وارد یکی از پنجره های برج غربی قلعه میشود. جایی که ریموس و تد حضور دارند و محتاطانه در حال صحبت در مورد موضوع مهمی هستند.

ریموس که قیافه ی متفکری به خود گرفته بود گفت: باز دوباره این جغد پیر آرتور تو راه تلف شد؟ هزار بار بهش گفتم اون جغدو عوض کنه، آخر اگه کار دستمون نداد.

تد بی توجه به نگرانی های ریموس در مورد جغد، گفت: به نظر من چیزای مهم تری برای نگرانی وجود داره. این پیغامو باید هرچه سریع تر به دامبلدور برسونیم و از اونجایی که از محل سکونتش اطلاع نداریم گفته از جغدا استفاده کنیم.

ریموس بر روی مبلی ولو شد و گفت: من نمیفهمم چطور وقتی به جغده بگیم برو پیش دامبلدور میفهمه؟ نکنه همه جغدای هاگوارتزو دست کاری کرده؟

تد دستی به موهایش کشید و گفت: باید کاری که گفته رو انجام بدیم.

و به آسمان بیرون پنجره خیره شد. دامبلدور در مدرسه نبود و محفل مسئول اداره ی هاگوارتز در نبودش بود. جامعه به شدت در معرض خطر قرار داشت و هر آن ممکن بود مرگخواران در صدد گرفتن هاگوارتز بر آیند.

سرانجام ریموس بلند شد و گفت: بهتره از جغدای مدرسه استفاده کنیم.

و بدون هیچ حرفی نامه ی مهر و موم شده را از روی میز برداشت و خارج شد. وارد حیات شد و پس از دو تا یکی طی کردن پله هایی که در انتها به خانه ی جغدها میرسیدند، به جایی که میخواست رسید.

سرش را بلند کرد و به جایگاه های مختلف و جغدهایی متعدد نگاه کرد. چشمانش را بست و شروع به حرکت دادن دستش کرد و بعد آن را متوقف کرد. لحظه ای احساس عجیبی به او دست داد اما بعد چشم هایش را باز کرد و به سمت جغدی که به آن اشاره کرده بود رفت. نامه را به پای جغد بست و بعد از بر زبان آوردن نام دامبلدور از آنجا خارج شد.

- تا مدتی دیگه ، نقشه ی محفل رو میفهمیم.

رودولف که تازه از پشت دیوار بیرون آمده بود این را بیان کرد و بعد از پوشاندن صورتش به سرعت از آنجا رفت تا منتظر رسیدن جغد و نامه ی محتوی نقشه ی محفل به لرد شود. او مطمئن بود که جغد را به خوبی دستکاری کرده است و به جای رساندن نامه به دست دامبلدور، آن را تحویل لرد میدهد.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




Re: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
#4

روژیا.پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۷ شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۲:۲۱ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۱
از از نا کجا آباد شهر رویا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
.................. خوب کارت رو خوب انجام دادی یا مثل همیشه دست به گل آب دادی ؟
- منظورت چیه من همیشه کار هامو خوب انجام می دم فقط بعضی وقت ها بعضی ها خرابش می کنند
- خوبه ؛ پس این دفه دعا کن کسی خرابش نکنه وگرنه .............

در سرسرای اصلی :

- هری ....... هری واسیا ........... هری با تو هستم
- الان نه ..... الان نه . من می دونم با اون مالفوی چیکار کنم ، حالا می خواهد معجون ها رو از دست ما دربیاره اون هم از طریق جنی ؛ نه من ............
- یک لحظه صبر کن ببینم اصلا رون کجاست ؟ اون مگه با ما از جغد دونی نیومد بیرون ؟
- :no:
-................... نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- آره خوب نه ، انتظار داشتین با شما از جغد دونی بیاد بیرون و دوباره پیروی از نقشه های به درد نخورتون کنه ؛ همین الان اگه برین و خواهرشو از مالفوی بگیرین هنر کردین
هرمیون با پرخاشگری گفت :
اصلا تو از کجا می دونی که جنی پیشه مالفوی هست .. . ... نه وایستا ببینم مگه جز من و هری و رون کسه دیگه ای تو جغد دونی بود که نامه رو دیده باشه ؟؟؟؟؟ تو از کجا می دونی
- خوب منم ............. خوب باشه فعلا ؛ خداحافظ
بعد از چند دقیقه که هر دو تعجب کرده بودند :
- هری ولی مایک از کجا از نامه خبر داشت و مالفوی رو می شناخت ؟ مگه اون تازه از شهر خودش به این مدرسه نیومده ؟


ادامه بدین ................



Re: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۱۴:۱۵ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
#3

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
_رون چرا ابنجا ایستادی خب بیا بریم

_جینی رفته به مامان نامه بده ولی یه ساعته که نیوده

_ممکنه اتفاقی افتاده باشه

_هری این حرف ها چیه؟

_اره ممکنه هری راست میگه از وقتی که جینی با هری دوست شده......

_پس چرا منتظرید خب بیاید بریم


خانه جغد ها

رون و هری و هرمیون وارد خانه جغد ها شدن و دور تا دور خانه جغد ها رو گشتن ولی اثری از جینی نبود.

_هری بیا این نگاه کن

نقل قول:
سلام هری جون حالت چطوره من مالفوی هستم اگه جینی رو می خواهی باید بیایی پیش من و همراهت معجون های اسنیپ رو بیاری بای بای


_لعنتی هری ما نمی تونیم اونا رو بهش بدید می دونی که اون می تونه با اونا چی کار کنه

_ولی جینی چی میشه


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


Re: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۱۳:۵۴ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹
#2

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
سوپه جدید (نتونستم بنویسم )


جینی در حالی که با دهانش صدا های عجیبی در می اورد وارد خانه جغد ها شد.چشمهایش دنبال یک جغد خوب می گشت تا نامه ای به مادرش بفرستت.

_احان این خوبه

جینی دوان دوان به طرف جغد رفت ولی ناگهان دستی جلوی دهانش را گرفت.

_تکون نخور دختر تو طعمه خوبی برای گرفتن هری خواهی بود


-----------------------------------
خوب دوستان خودتون ادامه بدید
هرکسی رو هم خواستید جای اون مجرم بزارید


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹
#1

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
این جا جایی است که جغد های مدرسه و دانش اموزان زندگی می کنند و دانش اموزان و اساتید برای ارسال نامه از اینجا استفاده می کنند.


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.