1. واكنش خانواده آلبوس سوروس پاتر را به قرار گرفتن او در گروه هافلپاف _ بر خلاف ساير اعضای خانواده _ در قالب يك رول توصيف كنيد. ( 15 امتياز ) امروز اولین روز آغاز ترم تحصیلی جدید در هاگوارتز است،سرسرای ورودی پر شده بود، از انبوه دانش آموزانی که پشت میزها نشسته بودند وبا عجله صبحانه می خورند،تا برای اولین جلسه کلاسها آماده شوند.
آلبوس پشت میز گروهش نشسته بود وبا شورو اشتیاقی وصف ناپذیر، با ولع تمام در حال خوردن صبحانه اش بود. چند قدم آنطرفتر در گوشه دیگری از سرسرا جیمز با چهره ایی گرفته وناراضی پشت میز گروه گریفیندورنشسته بود ودر حالیکه دستانش را زیر چانه اش چسبانده است، با عصبانیت به بردار کوچکترش آلبوس خیره شده بود.
پس چند لحظه آلبوس با عجله از پشت میز بلند شد ودر حالی که پاکت نامه ایی را دست داشت، به سرعت از سرسرا خارج شد... چند لحظه بعد آلبوس یکی پس از دیگری از پله های سنگی منتهی به جغدانی بالا رفت ودر حالی که به شدت نفسش بند آمده بود، به درب ورودی جغدانی رسید وداخل جغدانی شد ...
در گوشه ایی از جغدانی، جغد کوچک خاکستری رنگی در حال خوردن موش کوچکی بود، که در آن لحظه با دیدن آلبوس هوهو کوتاهی کرد وبه طرف آلبوس آمد. آلبوس با مهربانی جغد کوچکش را نوازش کرد وگفت:
-سلام هوکی!چطوری دوست من، واست یه نامه دارم. باید به مامان وبابا برسونی .
هوکی هوهویی کرد و با چشمان کهربایی رنگ درشتش، با مهربانی به آلبوس خیره شد.
آلبوس پاکت نامه را از جیبش بیرون آوردو به آرامی به پای جغد بست. در همین لحظه صدای آشنایی از پشت سرش آمد که می گفت:
-این کار نکن آلبوس!
جیمز با چهره ی مغرورانه ایی در آستانه در ظاهر شد وبا بدخلقی به آلبوس زل زده بود.
آلبوس به پهنای صورتش خندید گفت:
-سلام جیمز!تو اینجا چی کار می کنی؟ می خوام واسه مامان و بابا نامه بفرستم ...می خوام بهشون بگم توی چه گروهی افتادم!
جیمز اخمی کرد وگفت:
-مامان وبابا زنده ت نمی زارن.
وسپس با عجله از جغدانی خارج شد...
آلبوس در حالی که با دلخوری رفتن جیمز را تماشا می کرد، به سمت جغد کوچکش رفت وپس از آنکه از محکم بود نامه اش به پای جغد مطمئن شد، جغد را راهی کرد وبا چهره ایی افسرده ونگران از جغدانی خارج شد...
در همین لحظه خانه پاتر هاهری در مبل راحتی فرو رفته بود و در حالی که پشت نسخه ایی از پیام امروز پنهان شده بود،هر چند لحظه یک بار به جینی که با نگرانی در اتاق نشمین در حال قدم زدن بود، زیر چشمی نگاهی می کرد.
لی لی در پاگرد اولین پله نشسته بودو با کنجکاوی نگاهش را از هری به مادرش می انداخت ...پس از چند دقیقه هری سکوت طولانی ایی را که بر فضای اتاق ساکن شده بود را شکست وگفت:
-عزیزم چرا چند لحظه نمیشینی؟ تو واسه چی اینقدر نگرانی!؟
جینی در حالی که با نگرانی به منظره بیرون اتاق خیره شده بود گفت:
-تا الان باید نامه ش می رس...
در همین لحظه جغد کوچکی در آنسوی پنجره با اشتیاق در حال بال زدن بود ونوکش را به شیشه می کوبید وسعی در رساندن نامه ش داشت.
جینی با خوشحالی به سمت پنجره رفت و در حالی که جغد را به داخل می آورد، نامه را از پای جغد بیرون آورد وشروع به خواندن کرد... هر چه به انتهای نامه نزدیک میشد صورتش بیشتر در هم میرفت.
پس چند لحظه جینی با چهر ه ایی برافروخته رو به هری کرد وگفت:
-ببین آلبوس عزیز چه افتخاری واسه خانوادش به بار اورده، بیا بخون!
هری در حالی که هاج و واج به جینی خیره شده بود، نامه را از دست جینی گرفت وشروع به خواندن نامه کرد.
چند ثانیه بعد شلیک خنده هری تمام فضای خانه را پر کرد.
جینی با عصبانیت رو به هری کرد وگفت:
-به چی میخندی؟ کجاش خنده داره؟ چطور این موضوع رو به بقیه بگم!
هری در حالی که از شدت خنده به سکسه افتاده بود گفت:
-آلبوس افتاده تو هافلپاف؟ خوب مگه چه اشکالی داره عزیزم؟ ما نباید مثه آدمای محدود فکر کنیم !
آلبوس توی هر گروهی که باشه، باید بهش افتخار کنیم .
رفتارت درست مثل خانوده مالفوی شده! منطقی باش.
بهتره جواب نامشو بدیم وبهش بگیم که چقدر خوشحالیم. مطمئنم اون الان خیلی نگرانه، در ضمن یه نامه هم به جیمز بنویس که آلبوسو اذیت نکنه !
جینی که به نظر آرام تر از قبل شده بود گفت:
-آخه ما همگی توی گریفیندور بودیم! من یه کمی شوکه شدم.اما حق با تو، بهتره زودتر جواب نامشو بدم ...وسپس با عجله از اتاق خارج شد...
هری رو به لی لی کرد وبا دیدن چشم های گرد شده لی لی وصورت متعجبش، لبخندی زد وگفت:
امان از دست این زن ها !
ودوباره پشت روزنامه اش پنهان شد...
2. ويژگی های رفتاری و ظاهری آلبوس سوروس پاتر را توصيف كنيد. 10 امتيازچشمان سبز تیره مثل پدرش هری ومادر بزرگش لی لی، موهای مشکی و آشفته مثل پدرش .خجالتی،
آرام مهربان وکلی ویژگی های مثبت دیگه
سوال تشويقی:
1. لقب مناسبی برای آلبوس سوروس پاتر ارائه كنيد. 2 امتياز ( از دادن القاب تكراری پرهيز كنيد. )آلبوس با تعصب!