هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
نام و نام خانوادگی:اسکورپیوس مالفوی

لينك يكی از بهترين پست هايتان:من دیروز تازه شروع کردم.پست آنچنانی ندارم ولی خودم به نظرم این حوبه!

نظر شما در مورد رياست گروه، كينگزلی شكلبوت ( هر چی بيشتر پاچه خاری كنين، بيشتر مورد توجه قرار می گيرين. ): خیلی آدم خوبیه!من کسی رو خوب نمی شناسم هنوز اما قبلا با ایشون کار کردم کارشون درسته!


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱:۲۹ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
اینم جواب سوالات شما که از سوالای کنکورم سختتر بودن...خوشبختانه ارباب فرصت کافی(چیزی در حدود سه ماه)برای پاسخ دادن داشت!
بابت تاخیرم ارباب عذر خواهی میکنه.جوابای من آماده بودن ولی فکر کردم بهتره چند روزی صبر کنم که سایت به حالت عادی برگرده.


[spoiler=جوابها]

آگوستوس پای:

1-تفاوت بين طنز نويسی و جدی نويسی؟
تفاوت که خیلی زیاده.راستش اگه شباهتشونو بخوام بگم خیلی آسونتره!مثلا اگه پستهای این سایت رو درنظر بگیریم یکی از تفاوتهای بین طنز نویسی و جدی نویسی وجود فضاسازی بیشتر و دقیقتر در پستهای جدیه.استفاده از جمله های طولانی،سنگین و تاثیرگذار..برای جدی نویسی باید هدف خاصی رو در نوشتتون دنبال کنین ولی در نوشته های طنز اینطور نیست. آزادانه میتونین خودتونو به جریان سوژه بسپارین و هرجا که رفت برین.حتی درجا بزنین!البته معنیش این نیست که طنز نویسی آسونتره.طنز نویس مهارت میخواد(نه صرفا استعداد).این مهارت رو میشه با خوندن پستهای نویسنده های خوب(چه در سایت و چه خارج از سایت)کسب و تقویت کرد.در نوشته طنز احتیاجی به توصیف بیش از حد فضا و حالت و احساسات شخصیتها برای خواننده ندارین.برعکس باید جمله ها و توضیحات اضافی رو حذف کنین که پستتون حالت سرگرم کننده داشته باشه.برخلاف پست جدی که حالت تاثیرگذاریش مهمتره.

2- تا چه حد می توانيم از طنز در نوشته هايمان استفاده كنيم؟
تا حدی که ذوق و استعدادتون اجازه میده..نوشته شما میتونه تماما از جمله ها و حالتهای طنز تشکیل شده باشه.یا فقط یک جمله طنز آمیز داشته بشه.کافیه که این طنز بجا و درست وارد پست بشه.هرگز سعی نکنین به زور به پستتون حالت طنز آمیز ببخشین.شما باید با علاقه بنویسین.کمی خلاقانه و با دید متفاوت به شخصیتها و حرکاتشون نگاه کنین،خصوصیاتشونو بصورت کاملا اغراق آمیز بزرگنمایی کنین.اینجوری طنز خودش کم کم وارد پست میشه.

3-استفاده از شكلك تا چه حد امكان پذير است و آيا در متن های جدی هم می شود از انها استفاده كرد؟
شکلک حالت خشک و سنگین پست رو از بین میبره و اونو سرگرم کننده میکنه.شما هیچ اجباری ندارین که از شکلک استفاده کنین.شکلک برای ابراز احساسات و انتقال حالتهای شخصیت مورد نظر شما به خوانندس.جایی که حس میکنین حرفها و کلمات برای رسوندن منظورتون کافی نیست ازشون استفاده کنین.طبیعتا تو پستای طنز بیشتر به درد میخوره، ولی در نوشته جدی هم گاهی ممکنه شکلک لازم باشه.مثلا وقتی شخصی یک جمله ساده رو با حالتی شیطانی بیان میکنه،برای نشون دادن اون حالت راهی بجز استفاده از شکلک نداریم.فقط باید دقت کرد که شکلکها حالت جدی یا مرموز و سنگین پست رو از بین نبرن.

4- نقش علائم نوشتاری در متن (آيا نحوه ی بكار بردن علائم نگارشی در شيوه جدی نويسی با طنز متفاوت است)
خوندن پستی که به درستی علامتگذاری شده به مراتب راحتتر و جالبتر از خوندن پست بی علامته.و پست جدی با توجه به اینکه تک تک جمله هاش وظیفه خاصی بر عهده دارن بیشتر احتیاج به علامتگذاری درست داره.اینجا(در این سایت) معمولا زیاد سخت گیری نمیشه.علائم اساسی و اولیه برای ما کافیه.ولی من در خیلی از پستهایی که نقد کردم دیدم که نویسنده حتی از نقطه آخر جمله استفاده نمیکنه.خب این جمله با این شکلش ناقص به نظر میرسه و مخصوصا اگه یه جمله جدی باشه نمیتونه تاثیری رو که باید، روی من یا هر خواننده ای بذاره.

5- نحوه فاصله گذاری بين پاراگراف ها، دايالوگ ها و جمله مرتبط با يك ديالوگ.
این قسمت بیشتر به سلیقه نویسنده مربوطه.ظاهر یک پست اولین چیزیه که خواننده رو ترغیب به خوندن میکنه.ولی در سنجش خوب یا بد بودن پست در درجه دوم قرار میگیره.مثلا پستهای بعضی از نویسنده های خوب ظاهر مرتبی ندارن.دیالوگهای در هم برهم و پشت سر هم.بدون پاراگراف بندی...ولی این چیزی از ارزش پستهاشون یا جذابیتشون کم نمیکنه.پاراگراف بندی فقط به خواننده کمک میکنه که پست رو راحتتر بخونه.روش پاراگراف بندی که مشخصه.وقتی توضیح درباره مطلبی تموم شد و خواستیم مطلب جدیدی رو شروع کنیم بهتره یه خط فاصله گذاشته بشه و از سر خط شروع به نوشتن کنیم.ولی من به عنوان یه خواننده ترجیح میدم وقتی بعد از دیالوگ یک شخصیت، قصد داریم درمورد شخص دیگه ای حرف بزنیم هم یه فاصله ای وجود داشته باشه.مثلا:

آگوستوس با استفاده ازنور ضعیف چوب دستیش شروع به خواندن نامه کرد.
-اینجا نوشته که از در سوم میتونیم وارد بشیم.

ایوان نگاهی به نقشه ای که در دست داشت انداخت.
-اینجا که دو تا در بیشتر وجود نداره!

اینجا بعد از دیالوگ آگوستوس میتونستم فاصله نذارم.ولی اینجوری پستم مرتب تر و قابل فهمتر میشه.

6-اصطلاح فضاسازی به چه معناست و در كجا كاربرد دارد؟
فضا سازی یعنی توضیحاتی که به خواننده کمک میکنه تصویر مورد نظر شما رو تجسم کنه.یعنی توصیف فضایی که پست شما در اون اتفاق افتاده.فضاسازی به جور حالت پس زمینه برای نوشته شما داره و مهارت شما رو در نوشتن مشخص میکنه..فضا سازی میتونه خواننده رو وارد جو پستتون بکنه.مثلا وقتی درباره تاریکی و سرما،صداهای مرموز توضیح میدین ناخودآگاه خواننده منتظر اتفاق ترسناک و هیجان انگیزی خواهد بود.البته گاهی هم پرش از یک فضای خاص به یک اتفاق ناهماهنگ با اون فضا میتونه شوک خفیفی به خواننده وارد کنه و حالت جذابی به پستتون بده.مثلا:
در یک روز زیبای بهاری که نور خورشید از لابلای شاخ و برگ درختان خودنمایی میکرد و صدای زیبای پرندگان فضای دهکده را پر کرده بود، جادوگرسیاه بی رحمانه سرگرم شکنجه پسر بچه کوچکی بود که هنوزتکه های باقیمانده ردای هاگوارتزش را به تن داشت.

شما درباره فضایی که جریان پستتون در اون اتفاق میفته توضیح میدین.درباره موقعیت مکانی و هوا و هر نوع توضیح دیگه ای.وجود یک ترک روی دیوار هم میتونه جزو فضاسازی شما باشه.همه پستها نیاز به فضاسازی ندارن.مثلا وقتی دو تا مرگخوار در هاگزمید با هم برخورد میکنن لزومی نداره که توضیح بدیم چند درخت کاج در نزدیکی اونا قرار داره که روشون سه تا کلاغ درحال قارقار کردن هستن!اینجور توضیحات اضافی مخصوصا در نوشته طنز حوصله خواننده رو سر میبرن.ولی وقتی داریم صحنه ای رو توصیف میکنیم که لرد داره با یکی از مرگخوارنش حرف میزنه توصیف فضا میتونه خواننده رو وارد اون جو و حس و حال کنه.مثلا توصیف اینکه اتاق کاملا تاریکه وگهگاهی باد سردی از پنجره باز اتاق به داخل میوزه و تنها نوری که در اتاق به چشم میخوره نور شعله های لرزان شومینه اس که روی صورت لرد سیاه افتاده و حالت خشمگین چهره شو ترسناکتر جلوه میده...

فضا رو اول خودتون حس کنین...بعد بنویسین.


7-چطور خلاصه ای كامل و دقيق از نوشته ها تهيه نمود تا فرد خواننده كاملا متوجه قضايا و سوژه در جريان شود.
خلاصه کردن برخلاف تصور خیلیا کار ساده ای نیست.یکی از بهترین نویسنده های ایفای نقش رو سراغ دارم که به هیچ عنوان در زمینه خلاصه سازی استعداد نداره!وقتی ازش میخوام موضوعی رو برام خلاصه کنه کل سوژه رو با جزئیات اضافی و بی ربط تعریف میکنه.من نه تنها چیزی از سوژه نمیفهمم، بلکه گیج تر از قبل میشم.
برای خلاصه کردن اول باید سوژه کلی رو در نظر بگیریم.همه عوامل و اتفاقات اضافی رو که تاثیری در روند سوژه ندارن حذف کنیم.ولی در عین حال به نکته هایی که ممکنه در پستهای بعدی مورد استفاده قرار بگیرن اشاره کنیم.به زبون کاملا ساده و با جمله های کوتاه و رسا سوژه رو توضیح بدیم.این توضیح نباید در قالب ایفای نقش باشه.ما در نقش راوی خلاصه رو برای خواننده تعریف میکنیم.ضمنا بهتره خلاصه ها باعث نشن ما پستهای قبلی رو نخونیم.با خوندن خلاصه و متوجه شدن سیر کلی سوژه خیلی سریعتر و راحتتر میتونیم چند پست قبلی رو بخونیم و بیشتر به سوژه و موضوع مسلط بشیم.

8- وقتی سوژه ای را پيش می بريم بايد چه مواردی را در اولويت قرار دهيم؟( منظورم كلی گویی و حاشيه گویی است و نحوه تعادل بين اين دو بگونه ای كه به كل سوژه صدمه نرسد)
مهمترین نکته خلاقیته...این که فکر کنیم این سوژه چطور پیش بره جالبتر میشه.ولی خلاقیت در عین منطق. اگه سوژه رو به ساده ترین و قابل پیش بینی ترین شکل ممکن پیش ببریم نمیتونه جذابیت خاصی برای خواننده داشته باشه.با کمی فکر میشه بدون عوض کردن روند کلی سوژه و بدون منحرف کردن اون سوژه های فرعی زیادی خلق و وارد ماجرا کرد.نباید سریع و بی هدف از روی سوژه ها و نکته های ریزی که میشه روشون توقف کرد عبور کنیم.ما عجله ای نداریم که سوژه به جایی برسه!میخواییم از داستان و موقعیتی که شخصیتها در اون قرار دارن لذت ببریم.

9- چطور داستان يا سوژه را بنويسيم كه طولانی نشود؟( اين مخصوصا مشكل عمده منه كه وقتی حالتها رو شرح می دم دچار اين معزل می گردم)
همه نویسنده ها گاهی دچار این حالت میشن که اگه به اندازه کافی درباره سوژه توضیح ندن مطلب رو اون جوری که میخواستن ادا نکردن و اگه توضیح بدن پست طولانی میشه.اینجا صد در صد ترجیح میدیم پست طولانی تر بشه.برای کوتاه کردنش نباید از سروته پست بزنین یا جایی رو سانسور کنین.مخصوصا پستهای اول یک سوژه(پستهایی که باهاشون سوژه داده میشه).چون سوژه ای که بطور دقیق برای خواننده جا نیفته ادامه داده نمیشه.ولی در مورد پستهای وسط سوژه اگه قصد داریم موضوع رو به جای خاصی برسونیم چاره ای جز طولانی شدن پست نیست.اگه چنین قصدی نداریم بهتره قبل از طولانی شدن پست تمومش کنیم و بقیه ماجرارو بذاریم به عهده نفر بعدی.حذف توضیحات و دیالوگهای غیر ضروری که حذفشون آسیبی به پست نمیزنه هم میتونه مفید باشه.

10-انتهای رلی كه نوشته ايم چطور باشد تا نفر بعدی را ترغيب به ادامه ان سوژه كند؟
واضح،روشن و در صورت امکان هیجان انگیز و ترغیب کننده...واضح و مشخص بودن مهمترین نکته اس.پستی که ادامه داده نمیشه مهمترین و رایج ترین علتش اینه که مطلب خوب توضیح داده نشده.خواننده نمیدونه چیکار باید بکنه.نفهمیده موضوع چیه.این معنیش این نیست که برای نفر بعدی تعیین تکلیف بکنین.فقط کافیه پست رو مبهم تموم نکنین.با پست طوری تموم نشه که خواننده فکر کنه مسئولیت بزرگی به عهده داره و کلا بیخیال ادامه دادن بشه.مثلا:

لونا لبخندی زد و به قاب عکسی که در دست داشت خیره شد.ااو به خوبی میدانست که باید چه کار کند.

اینجا اگه برای خواننده مشخص نشده باشه که لونا باید چیکار کنه(حتی بطور تقریبی)،خواننده احساس میکنه مسئولیت مهم و بزرگی به عهده داره و همین باعث میشه با ترس از درست انجام ندادن مسئولیت، از زدن پست منصرف بشه. یا پست رو با جمله یا حالت ناقصی تموم نکنین که نفر بعدی مجبور بشه اول جمله شما رو تموم کنه.یکی از بهترین کارها اینه که چند راه حل پیشنهادی به نفر بعدی بدین:
روفوس از پله ها بالا رفت.دو راه پیش رو داشت.یا باید وارد اتاق لرد میشد و یا برای کمک خواستن از آنتونین به اتاق تسترالها میرفت.
اینجا دو راه واضح رو مشخص کردیم.کسی که میخواد پست رو ادامه بده میتونه یکی از این دو راه رو انتخاب کنه یا راه حل سومی ابداع کنه:
روفوس نفس عمیقی کشید.ورود به اتاق لرد کار عاقلانه ای نبود و در شرایط فعلی ترجیح میداد کسی از وضعیتش با خبر نشود.برای همین، راهی را که رفته بود بازگشت و...

11-معمولا وقتی كسی اولين پست مربوط به يك سوژه را می نويسد، كمتر از نفر دوم ی سختی دارد. چراكه ايده معمولا از سوی او و زاده فكر و ذهن خودش است.اما معمولا اين نفر دوم است كه مسير سوژه، هدف و... را مشخص می كند.( اينو امشب فهميدم) نمی دونم شايد برداشت من اشتباه باشه، ولی در اين چند وقت اخير _ قبل از شروع به رل زدن و ايفای نقش_ كه مشغول خواندن سوژه های قديمی بودم، حس كردم اگه فرضا برای يك سوژه 20 تا پست ايفای نقشی خورده، حدود 8-7 تا پست اولی، ريز ريز جلو می رفتند يا اصلا جلو نمی رفتند، بلكه حول و حوش اون جرقه ای كه بايستی زده می شده می چرخيدند. خب مي رسم به سوالی كه می خواستم از لرد گرامی بپرسم: فرد دوم برای جهت دهی درست به سوژه، چه نكاتی را بايستی در نظر بگيرد؟ به زبان خودمونی تر، فرد دوم چطور بنويسه كه نفرين سوژه دهنده و پست زننده بعدی، يقشو در اين دنيا و دنيای بعدی نچسبه!

حق با شماست.کار فرد دوم هم به اندازه سوژه دهنده مهم و گاهی سختتر از اونه.چون باید منظور سوژه دهنده رو درک کنه و جهت درستی بهش بده.باید سوژه رو به طرفی بکشونه که جای کار داشته باشه.ساده ترین راه رو انتخاب نکنه.ساده ترین راه نمیتونه جذاب باشه.باید به سوژه ای که داده شده احترام بذاره و طبق سلیقه خودش عوضش نکنه.
_______________________________
دابی:

1-به نظرتون روند رول نویسی در سایت رو به پیشرفته یا در حال افوله؟
هیچکدوم.رول نویسای قدیمی بهتر از نویسنده های فعلی نبودن.هیچ امتیاز و برتری خاصی نداشتن.فقط چون تعداشون کمتر بود صمیمی تر بودن.همه با هم آشنا بودن.برای همین گاهی رولاشون بهترو جالبتر به نظر میرسید و در عین حال عجیب غریبتر و بدون منطق تر....الان بچه ها سعی میکنن برخلاف گذشته سوژه ها رو طوری ادامه بدن که باورپذیر باشه.الان دیگه یه محفلی نمیپره وسط که لرد و همه مرگخوارا رو درو کنه!در صورتی که لازم باشه نویسنده خودشو اسیر میکنه،خودشو ضعیف نشون میده و شکست میخوره. به نظر من سطح رول نویسی فرقی نکرده.فقط روش و طرز نوشتن بچه ها کمی عوض شده و میشه گفت پیشرفت کرده.
بارها این جمله رو شنیدم که میگن کار ایفای نقش تمومه.پستای جدیدو نمیشه خوند و ...
من بهتون اطمینان میدم از روزی که من وارد این سایت شدم(که وسطای سال 83 بود)همین حرفا زده میشد.حتی پستای قبل از اونم که خوندم دیدم همین آشه و همین کاسه.نمیدونم نحوه برخورد بود یا گفتگو با مدیران.همون پستای اولیش ملت نوشته بودن ایفای نقش مُرد و دیگه درست نمیشه و از این حرفا.ایفای نقش عوض نمیشه.نمیمیره..این اعضا هستن که عوض میشن.یا خسته میشن،یا انگیزه شونو از دست میدن یا اینکه با رفتن دوستاشون سایت حال و هواشو برای اونا از دست میده.شما اگه انگیزه خودتونو حفظ کنین و سعی کنین از خوندن پستها و نوشتن و فعالیتتون لذت ببرین سایت همون سایت قدیمیه.

2-.نظرتون راجع به سوژه ها در تاپیک های رول نویسی چیه؟
خود سوژه زیاد مهم نیست.شما میتونین از یه جسم بی مصرف به عنوان سوژه استفاده کنین.مثل همون کاری که ما تو باشگاه دوئل انجام میدادیم.مثلا جارو!جارو یه شیء معمولیه.ولی درباره جارو میشه کلی پست زد.مهم اینه که سوژه چطور پرداخت و ادامه داده بشه.
موقع سوژه دادن کافیه هماهنگیشو با تاپیک و انجمن در نظر بگیرین و تا جایی که ممکنه سعی کنین تکراری نباشه.

3-.به چه سبکی از رول نویسی علاقه مندید؟ جدی نویسی یا طنز؟
خودم تو جدی نویسی قویترم.ولی فکر میکنم خوندن پست طنز سرگرم کننده تر و جالبتر باشه.در واقع فکر میکنم در حالت کلی نوشتن پست جدی لذت بخشتره و خوندن پست طنز! البته پستهای جدی همیشه طرفدارای خاص خودشو داشته.

4-کاربران سایت از نظر قدرت داستان نویسی در چه حدی هستند؟
ما نویسنده های خوبی داریم که واقعا نوشتن رو اینجا یاد گرفتن.نویسنده های ضعیفتری هم داریم.اصولا تو همه دوره ها هر دو گروه وجود داشتن و این تعادل همیشه حفظ شده..ولی چیزی که کاملا واضحه اینه که این سایت شدیدا به پرورش قدرت تخیل و نوشتن شما کمک میکنه.من پستهای اولیه خودمو که میخونم باورم نمیشه نویسنده اون جمله های بی سروته خودم بودم.

______________________________

بيل ويزلی:

بزرگترین ضعف سفید ها را چه می بینید؟
بذارین اینو اینجوری جواب بدم که بزرگترین نقطه قوت سیاها اتحادشونه.بصورت یک گروه یکپارچه عمل میکنن.هر کی ساز خودشو نمیزنه.وقتی وارد گروه میشن اون حالت انفرادیشونو از دست میدن و واقعا احساس مسئولیت میکنن.شاید سفیدا هنوز این حالت رو به اندازه کافی ندارن.که البته میشه بهشون حق داد.لرد سیاه،روشش و طرز کارش تقریبا تثبیت شده.نمیگم خوب و کامله،ولی تثبیت شده.مرگخوارا میشناسنش.میدونن چی میخواد.من فکر میکنم با وجود نقایصم مهمترین کاری که برای ارتش سیاه کردم این بود که موندم.به نظر من اگه یه دامبلدورم پیدا بشه که چند سال بمونه و واقعا و از ته دل برای محفل کار کنه اصولا همین اتحاد باید اونجا هم بوجود بیاد.
یه مورد دیگه هم اینه که بعضی از سفیدا بشدت سیاهن!البته این نظر منه.من رفتار مرگخوارا رو زیر نظر میگیرم.اونا مجبورن که مثل مرگخوار رفتار کنن(البته طبق شخصیتشون تو کتاب).سفیدا هم باید بیشتر در این مورد دقت کنن.وقتی یه سفید تو فرم عضویتش مینویسه که طلسم مورد علاقش کروشیو هست اینجا کمی باید تامل کرد!!سفیدا نباید با علاقه از انتقام و کشت و کشتار حرف بزنن.اونا هم میکشن.ولی فقط وقتی که مجبور باشن.ولی حتی اون موقع هم از این کار لذت نمیبرن.اونا هم انتقام میگیرن ولی وجدانشون گاهی بهشون تذکر میده. به نظر من تنها راه حل اینجور مشکلات اینه که واقعا تصمیم خودمونو بگیریم که به کدوم طرف علاقه داریم و عضو همون گروه بشیم.مهم نیست گروه مورد نظر چه شرایطی داره و فقط پنج نفر عضوشن و اصلا فعالیت نمیکنه.میتونیم با علاقه عضو همون گروه غیر فعال پنج نفره بشیم و فعالیت خودمونو شروع کنیم.حتی اگه شد رهبری اون گروه رو به عهده میگیریم و از نو میسازیمش.ولی همون جایی میریم که بهش علاقه و تعلق داریم.

چرا سفیدها همیشه با گروه های بیشتر از سیاها با یک گروه عقبن؟
شاید یکی از دلایلش همون گروههای بیشتر باشه.بارها به من پیشنهاد داده شد که یه گروه مقدماتی برای مرگخوارا تشکیل بدم.مثل الف دال و محفل..من مخالفت کردم.چون به نظر من این کار ارتش سیاه رو دو تکه میکنه.پراکنده میکنه.همون اتحادی رو که بهش اشاره کردم از بین میبره.الان احساس میکنم سفیدا یه جورایی بی انگیزه ترن.وگرنه ما اعضای خوبی در الف دال و محفل و بقیه گروهای سفید داریم.ولی به عنوان یه گروه مطرح نمیشن.اگه الان از هر کدوم از اعضا بپرسین چند عضو سفید میشناسن،شاید نتونن بیشتر از یکی دو مورد اسم ببرن.برای اینکه بیشتر اونا با وجود خوب بودن،هرگز به عنوان یکی از اعضای ارتش سفید مطرح نشدن.

به نظر شما چندتا پست زدن بهتره یا یک پست درست و حسابی؟
صد در صد کیفیت مهمتر از کمیته.یه پست خوب رو بقیه میخونن و ازش لذت میبرن.حتی چند سال بعد هم ارزش خودشو حفظ میکنه.من خیلی از پستهای قدیمی رو هنوزم میخونم.ولی پستهای زیاد و بی کیفیت بجز اینکه اسم نویسنده رو برای چند ساعت تو باکس گوشه سایت نمایش بده فایده دیگه ای نداره.کیفیت کلی ایفای نقش با این پستا پایین میاد.انگیزه فعالیت بقیه هم از بین میره.برای همین به گروهها توصیه میکنم بیش از حد ماموریت ندن که شاهد همچین پستای بی سر و ته و سرسری نباشیم.


(دو سوال آخر بیل ویزلی رو هم خودم اضافه کردم.)

چطور می شود این پست های ادمه دار را به خوبی ادامه داد؟(البته اون هایی که خلاصه اش رو هیچ کس نمی نویسه.)
ببینین.کسی وظیفه نداره پستا رو خلاصه کنه.این اشتباه قبلا هم تکرار شده.خیلیا فکر میکنن خلاصه کردن وظیفه ناظره ولی اینطور نیست.یه ناظر خوب اگه وقتشو داشته باشه این کارو میکنه.و به نظر من خلاصه به هیچ عنوان کل مطلب رو بهتون منتقل نمیکنه.من همیشه بعد از خوندن خلاصه میرم پستای اصلی رو میخونم.ولی چون کل مطلب و سوژه رو میدونم خوندن پستا زیاد وقتمو نمیگیره.خب وقتی کسی خلاصه نمیذاره شما این کارو بکنین.وقتی سوژه رو ندونین نمیتونین ادامه بدین.در صورت دسترسی به آخرین اعضایی که پست زدن میتونین از اونا بخوایین براتون ماجرا رو تعریف کنن.ولی اگه امکان این کارو ندارین مجبورین پستها رو از جایی که ماجرا دستگیرتون بشه بخونین.

یه سوال دیگه: اگه می شه این پست بنده (اینجا) را نگاهی گذرا بیاندازید و اشتباهاتی را که همه می کنند و در میان سفید ها بیشتر به چشم می خورد را بگویید.
پستتونو خوندم.چون اینجا جای نقد نیست فقط به نکته های کلی اشاره میکنم.در اولین نگاه تعداد خیلی زیاد شکلکهای متحرک در پست شما خواننده رو میتونه گیج کنه.حتی بعضی جاها این شکلکها رو دوبار زدین!
بزرگترین مشکل پست شما حذف کردن کلماته!همونطور که گفتم وقتی کلمات میتونن منظور ما رو بیان کنن نیازی به استفاده از شکلک نیست.شما نوشتین کریچر وارد اتاق میشه و شروع میکنه به تعظیم کردن.ولی به جای کلمه "تعظیم" از شکلکش استفاده کردین.خیلی جاهای دیگه هم همین اشتباه رو مرتکب شدین.بهتره این کارو نکنین.کلمات میتونن منظور شما رو خیلی روشنتر و بهتر برسونن.بهتره خواننده رو مجبور نکنین که معنی شکلک شما رو حدس بزنه.
موقع نوشتن شخصیتها رو همون شخصیتهای کتاب در نظر بگیرین.البته نمیگم شخصیتهای ساخته شده در سایت رو فراموش کنین ولی اون حالت اصلی و کلی شخصیت رو ازبین نبرین.محفلیای پست شما به راحتی از کلمه "ولدمورت" استفاده میکنن.فحش میدن...رفتارشون بهتره کمی سفید تر و مثبت تر بشه.روند کلی پست خوبه یعنی سوژه خوب ادامه داده شده.این نکته خیلی خوبیه، ولی دیالوگهاتون خیلی زیاده.جمله های کوتاه و پست سر هم یه حالت خاص عجولانه ای به پستتون داده.انگار چند تا محفلی جمع شدن دور هم که تند تند حرفاشونو بزنن و متفرق بشن.

________________________________

توضیحات آخر:

یکی از مهمترین نکته ها اینه که موقع پست زدن به هیچ عنوان نباید احساس اجبار کنین.مثلا شما نباید بگین که من امروز میرم تو تاپیک شکنجه گاه پست میزنم.باید یکی دو تا سوژه رو بخونین و هر کدوم براتون جذاب بود و احساس کردین حرفی برای گفتن دارین شروع کنین به نوشتن.سوژه باید جذبتون کنه.البته این در حالت عادی ممکنه.ولی مثلا جایی که ماموریت دارین و مجبورین تو یه تاپیک مشخص پست بزنین.اونجا هم میتونین صبر کنین(در صورت امکان)که سوژه برسه به جایی که برای شما جذاب باشه و بخوایین از اون قسمت ادامه بدین. در مورد چیزای دیگه هم اجبار پست رو خراب میکنه.مثلا شکلک یا طنز و جدی نوشتن.طنزی که به اجبار وارد پست بشه هرگز به دل خواننده نمیشینه و پستتونو لوس و بی مزه میکنه.شما شروع به نوشتن کنین و اصلا به این موضوع فکر نکنین که من دارم پست طنز میزنم و باید تک تک جمله ها و حرکات شخصیتهای پستم طنزآمیز باشه.پستهای فوق العاده ای وجود دارن که فقط یک جمله طنز آمیز توشون وجود داره.(مثل بعضی از پستهای جیمز سیریوس پاتر).ولی همون یه جمله اونقدر ظریف و زیبا و به جا نوشته شده که تونسته کل بار طنز پست رو به عهده بگیره.هرگز کاراکترها و شخصیتها رو فدای طنز پست نکنین.مثلا حرکات احمقانه برای شخصیتهای مثل نارسیسا یا ریموس لوپین اصلا مناسب نیست.طنز رو طبق شخصیتهاتون وارد نوشته کنین.طنز نارسیسا میتونه درباره علاقه بیش از حدش به همسر و پسرش باشه.طنز ریموس درباره گرگینه بودن یا کهنه و پاره بودن لباساش...
سوژه رو منطقی ادامه بدین.ولی این منطق نباید جلوی خلاقیتتونو بگیره.مثلا شما قراره برین کوچه دیاگون و چند تا مرگخوار دستگیر کنین.شما آپارات میکنین به دیاگون،مرگخوارا رو پیدا میکنین و بعد از یه درگیری کوتاه دستگیرشون میکنین.این منطقیه..ولی آیا جالب و جذاب هم هست؟...میتونین برای جالب کردن موضوع بهش شاخ و برگ بدین.یعنی سوژه های فرعی.میتونین موقع آپارات کردن به دیاگون اشتباها به یه جای دیگه آپارات کنین و گم بشین.میتونین موقع درگیری توسط مرگخوارا گروگان گرفته بشین.میتونین مرگخوارا رو دستگیر کنین و بیارین ولی بعد مشخص بشه که این یه نقشه بوده و شما تو تله افتادین. این وسط تنها چیزی که اهمیت نداره اینه که تو سوژه گروه شما موفق میشه یا نه!تو بیشتر سوژه های داده شده، مرگخوارا موفق به انجام ماموریت نمیشن.یا دستگیر میشن،یا شکست میخورن و توسط لرد سیاه مجازات میشن.آیا این تاثیری تو قدرت این گروه داره؟پس مهم نیست که سوژه به نفع کی پیش میره.مهم اینه که چطور پیش میره.
وقتی عضو گروهی میشین باید اهداف گروه رو کاملا درک کنین.اگه گروه شما برای مقابله با گروه دیگه ای تشکیل شده، با اون گروه در ارتباط باشین.فعالیتتونو از هم جدا نکنین.فعالیت گروه شما با اون گروهه که معنی پیدا میکنه.درست مثل محفل و مرگخوارا.

خوندن پست به مراتب بیشتر از نوشتن به پیشرفت شما کمک میکنه.پستهای نویسنده های خوب سایت رو بخونین.نویسنده هایی که همه قبولشون دارن.هرگز تقلید نکنین.ولی جذب کردن نکته های خوب و مثبت نوشته های اونا میتونه تاثیر خیلی خوبی رو نوشته های شما بذاره.

موفق باشید. [/spoiler]




Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
ديديم رقيب ما در اوباش پيام صادر كرد، گفتيم ما هم پستی بزنيم تا كم نياريم!

بازگشايی مجدد سايت رو تبريك می‌گم! چند نكته رو در مورد گروه ضربت می‌گم، خواهشا" توجه كنيد!

***

اعضای قبلی گروه، يه پيام شخصی به من بزنن و برای فعاليت مجدد اعلام آمادگی كنن تا بفهميم تو اين مدتی كه سايت بسته شد، احيانا" نمرده باشن!

***

اعضايی كه مايل به پيوستن به گروه گولاخ ضربت هستن، بايد فرم ثبت نام رو پر كنن:


نام و نام خانوادگی:

لينك يكی از بهترين پست هايتان:

نظر شما در مورد رياست گروه، كينگزلی شكلبوت ( هر چی بيشتر پاچه خاری كنين، بيشتر مورد توجه قرار می گيرين. ):

***

من به ولدمورت پيام شخصی زدم تا بياد و سوالای مطرح شده قبل از بسته شدن سايت رو جواب بده ( ). در هر صورت چيزی كه معلومه اينه كه گروه ضربت كَنه تر از اونيه كه حتی بعد از بسته شدن سايت ولدمورت رو رها كنه!
لينك سوالات!

***

نماد، پرچم، علامت، آرم و يا هر اسم ديگه ای كه براش می‌ذارين رو به زودی انتخاب می‌كنيم! دست الكساندر هم به خاطر زحماتش در راستای ساخت نماد درد نكنه!

***

هر كی‌ می‌خواد عضو گروه بشه تاريخ تولدش رو ( فقط روز و ماه ) واسه من پيام شخصی كنه تا در روز تولدش به شكلی گولاخ واسه اش تولد بگيريم!

***

چيز ديگه ای به نظرم نمی‌رسه...

شاد و پيروز باشين!



Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹

بیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۴ پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۴۸ شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
از پناهگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 42
آفلاین
لرد... بنده دو سوال شخصی به نظرم آمد:
چطور می شود این پست های ادمه دار را به خوبی ادامه داد؟(البته اون هایی که خلاصه اش رو هیچ کس نمی نویسه.)
یه سوال دیگه:
اگه می شه این پست بنده (اینجا) را نگاهی گذرا بیاندازید و اشتباهاتی را که همه می کنند و در میان سفید ها بیشتر به چشم می خورد را بگویید.
ممنون


آخرین دشمنی که بایدنابود شود مرگ استتصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۲۰:۵۸ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
فرانك لانگ باتم!

ببين دوست عزيز، شما يه سر به برنامه های گروه بزنی متوجه ميشی لردولدمورت فردا به اين تاپيك مياد... در اين نتيجه بهتره به برنامه ها دقت كنی!

ريموس لوپين عزيز:

دستت درد نكنه واقعا"! از فعاليت هات ممنونم!

اما می خواستم بگم انتخاب يه معاون نياز به آشنايی بيشتر داره و نميشه اينقدر سريع تصميم گرفت...

***

به زودی يه آرم واسه گروه انخاب ميشه.

***

من برای راحتی بيشترِ كار لردولدمورت عزيز، سوال ها رو يه جا، اين جا قرار می دم... از لرد ولدمورت عزيز هم می خوام در كنار جواب دادن به سوال ها، نكاتی رو كه برای ما اعضا مناسب می دونن ارائه بدن.

آگوستوس پای:

1- تفاوت بين طنز نويسی و جدی نويسی؟

2- تا چه حد می توانيم از طنز در نوشته هايمان استفاده كنيم؟

3- استفاده از شكلك تا چه حد امكان پذير است و آيا در متن های جدی هم می شود از انها استفاده كرد؟

4- نقش علائم نوشتاری در متن (آيا نحوه ی بكار بردن علائم نگارشی در شيوه جدی نويسی با طنز متفاوت است)

5- نحوه فاصله گذاری بين پاراگراف ها، دايالوگ ها و جمله مرتبط با يك ديالوگ.

6- اصطلاح فضاسازی به چه معناست و در كجا كاربرد دارد؟

7- چطور خلاصه ای كامل و دقيق از نوشته ها تهيه نمود تا فرد خواننده كاملا متوجه قضايا و سوژه در جريان شود.

8- وقتی سوژه ای را پيش می بريم بايد چه مواردی را در اولويت قرار دهيم؟( منظورم كلی گویی و حاشيه گویی است و نحوه تعادل بين اين دو بگونه ای كه به كل سوژه صدمه نرسد)

9- چطور داستان يا سوژه را بنويسيم كه طولانی نشود؟( اين مخصوصا مشكل عمده منه كه وقتی حالتها رو شرح می دم دچار اين معزل می گردم)

10- انتهای رلی كه نوشته ايم چطور باشد تا نفر بعدی را ترغيب به ادامه ان سوژه كند؟

معمولا وقتی كسی اولين پست مربوط به يك سوژه را می نويسد، كمتر از نفر دوم ی سختی دارد. چراكه ايده معمولا از سوی او و زاده فكر و ذهن خودش است.اما معمولا اين نفر دوم است كه مسير سوژه، هدف و... را مشخص می كند.( اينو امشب فهميدم)

نمی دونم شايد برداشت من اشتباه باشه، ولی در اين چند وقت اخير _ قبل از شروع به رل زدن و ايفای نقش_ كه مشغول خواندن سوژه های قديمی بودم، حس كردم اگه فرضا برای يك سوژه 20 تا پست ايفای نقشی خورده، حدود 8-7 تا پست اولی، ريز ريز جلو می رفتند يا اصلا جلو نمی رفتند، بلكه حول و حوش اون جرقه ای كه بايستی زده می شده می چرخيدند.

خب مي رسم به سوالی كه می خواستم از لرد گرامی بپرسم:

فرد دوم برای جهت دهی درست به سوژه، چه نكاتی را بايستی در نظر بگيرد؟

به زبان خودمونی تر، فرد دوم چطور بنويسه كه نفرين سوژه دهنده و پست زننده بعدی، يقشو در اين دنيا و دنيای بعدی نچسبه!

دابی:

1.به نظرتون روند رول نویسی در سایت رو به پیشرفته یا در حال افوله؟

2.نظرتون راجع به سوژه ها در تاپیک های رول نویسی چیه؟

3.به چه سبکی از رول نویسی علاقه مندید؟ جدی نویسی یا طنز؟

4.کاربران سایت از نظر قدرت داستان نویسی در چه حدی هستند؟

بيل ويزلی:

بزرگترین ضعف سفید ها را چه می بینید؟

چرا سفیدها همیشه با گروه های بیشتر از سیاها با یک گروه عقبن؟

به نظر شما چندتا پست زدن بتره یا یک پست درست و حسابی؟



Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹

ریموس جین لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۲۱ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹
از مرگ نمی ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 126
آفلاین
گینکزلی جان من که اینقدر فعالیت دارم و بالاترین امتیاز رو آوردم تو ماموریت، منو بکن معاون خودت
بدون شوخی اگه میشه منو معاون خودت بکن که اگه کار داری من رسیدگی کنم.در ضمن من برنامه هایی دارم که از طریق پیام شخصی میگم.
بانشکر


مرا از یاد نبرید.
شناسه بعدی : ویکتور کرام
تا ابد دوستت دارم


Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
فکر کنم کینگزلی بد جوری مشغول انتخابات وزارت هست و یادش رفته که فرمانده یه گروه هست.


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۱:۲۹ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹

الکساندر پردفوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۰۵ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از دست رفته کسی که با الکس کل کل کنه! :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 152
آفلاین
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

این‌ها آرم‌هایی هستش که فعلا طراحی کردم . بازم یه چندتایی طراحی می‌کنم . کینگزلی جان خدا کنه خوشت بیاد !


"Only Raven"


Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹

بیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۴ پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۴۸ شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
از پناهگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 42
آفلاین
اینجا با هاگزمید فرق داره دیگه؟
نام و نام خانوادگی:بیل(آرتور)ویزلی.
لینک یکی از بهترین پستهات:فکر کنم پست اول درس موجدات شگفت انگیز با حال بود.
نظر شما درباره ی ریاست شکلبوت جان(...)
من قربان صبر ایشونم.من تا حالا صد بار راجع به آرم ازش پرسیم با صبوری کامل هر فعه گفت:صبر کن.نمره هم که عالی می ده.

حالا اگه این همون پست هاگزمیده عیبی نداره یه فرمی هم دور همی پر کردیم.در ضمن ....


آخرین دشمنی که بایدنابود شود مرگ استتصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


Re: گروه ضربت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۰:۲۲ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
الكساندر پردفوت:

اولا" قبل از هر چيز ديگه ای طبق رسومات بايد بگم تاييد شدی و اينا!

بعدش خدا رو شكر كه بعد از صد سال يه گرافيستی، طراحی، دست به فتوشاپی، چيزی به گروه اضافه شد! برای اين كه اين بيل اين قدر به من گير نده و روی اعصابم به خاطر آماده نشدن آرم اسكی نره ( ) و تو هم بيايی و يه كاری انجام بدی بی زحمت اين آرم رو درست كن!

دستت درد نكنه!

***

فرانك لانگ باتم:

فرانك لانگ باتم؟ هين؟ فرانك لانگ باتم؟! اممم... فرانك لانگ باتم؟!! ...

آهان! تو بابای اون نويل لانگ باتم منگی!

ممنونم از اين كه می خوای قربون سرِ كچلم بری ، تاييد شدی!

به شدت به گروه خوش اومدی!

***








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.