هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۰۵ دوشنبه ۸ آذر ۱۳۸۹

ریموس جین لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۲۱ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹
از مرگ نمی ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 126
آفلاین
لرد بی زحمت این پست بسیار افتضاح منو نقد کنید.
زحمتتون زیاد شد باید 4 تا پست نقد کنید


مرا از یاد نبرید.
شناسه بعدی : ویکتور کرام
تا ابد دوستت دارم


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۶ جمعه ۵ آذر ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
My Lord

ایندفعه لرد با دست پر اومدم همچین همینطوری این پستم که خیلی قدیمی رو می خوام نقد کنی.این پستم رو که مال امروزه و این پستم رو که آخرین پست رولم هستش رو برای نقد به شما بدم.

با تشکر ازMy Lord


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
لینکا رو درست بدین لطفا.وقتی لینک تاپیک رو میدین من متوجه نمیشم نقد کدوم پستتون رو میخوایین.


بررسی پست شماره 172 قصر خانواده مالفوی،ریموس لوپین:



کاملا مشخصه که برای نوشتن این پست وقت گذاشتین.جمله بندی و استفاده از کلماتتون خیلی بهتر شده.البته هنوز اشکالای جزئی مثل گشتن در دهکده(که سنگینی جمله رو از بین برده و به جاش بهتر بود از گردش در دهکده استفاده میکردین) وجود داره ولی اصلا قابل مقایسه با پستهای قبلیتون نیست.خیلی بهتر و ماهرانه تر نوشته شده.


ظاهر پستتون مرتبه.علامتگذاریش به اندازه کافی خوبه.همین باعث میشه خواننده به راحتی و بدون خسته یا گیج و کلافه شدن پستتونو تا آخر بخونه.کوتاه بودنشم نکته مثبت بعدیشه.


نقل قول:
سر گیجه ای که داشت باعث میشد درست فکر نکند.سعی کرد پناهی پیدا کند اما هیچ جایی را نیافت.
لحظه ای تصمیم گرفت که به خانه بازگردد اما وجدانش این اجازه را به او نمیداد.
ساعت ها گشتن بیهوده در دهکده او را بسیار خسته کرده بود.از شدت خستگی خود را به گوشه ای انداخت.
نگاهان مردم او را شرمنده میکرد

به خوبی سرگردانی و بیچارگی اسکورپیوس رو نشون دادین و برای همین جایی که برخلاف میلش تصمیم گرفت به خونه برگرده زیاد عجیب و غیر منطقی جلوه نمیکنه.البته شاید اگه کمی بیشتر در این مورد توضیح داده میشد بهتر میشد.میتونستین کمی شاخ و برگشو بیشتر کنین.طوری که خواننده قبول کنه که اسکورپیوس واقعا چاره ای جز برگشتن به خونه نداشت.ولی در همین حد هم کافی بود.


هیچ عجله ای در نوشتن به خرج ندادین.با وجود کوتاه بودن پست تغییر بزرگی در سوژه ایجاد کردین.تغییری که خیلی خوب و به موقع بود.چون از ابتدای این سوژه نمیدونیم که چه بلایی قراره سر اسکورپیوس بیاد.شما شجاعت به خرج دادین و مسیر سوژه رو تعیین کردین.


پستتون پایان جالب و هیجان انگیزی داشت.


خوب بود.

____________________________________
بررسی پست شماره 173 قصر خانواده مالفوی،روبیوس هگرید:


کار خوبی کردین که کوتاه نوشتین.کوتاه نوشتن کلا کار خوب و مفیدیه.مخصوصا برای کسایی که تازه شروع کردن.پست کوتاه خواننده رو جذب میکنه.


نقل قول:
هنوز چشمانش بسته بود ولی می توانست صداهایی را بشنود ؛ صداهایی مثل برخورد عصا با زمین ؛ عزمش را جزم کرد تا سر انجام توانست چشمانش را باز کند .

شروعتون خیلی خوب بود.پست قبلی پایان هیجان انگیزی داشت و شما بدون از بین بردن این هیجان ماجرا رو ادامه دادین.

فضاسازی پستتون خیلی خوب بود.قسمتی که بعد از بیدار شدن اسکورپیوس به تشریح وضعیت اتاق پرداختین میتونه خواننده رو کاملا وارد اون جو کنه.


نقل قول:
لفظ خودش رو عوض کرد

لحن خودش را عوض کرد.


ماجرا رو خوب پیش بردین.ولی در پست قبلی شخصی ضربه ای به اسکورپیوس زدن و اونو بیهوش کردن و با خودشون بردن.حتی از هویتش هم اطلاع داشتن.در پست شما اسکورپیوس بعد از بیدار شدن با مرد مهربونی روبرو میشه که سه روزه داره ازش پرستاری میکنه.البته هنوز مشخص نیست که اسکورپیوس چطوری به اون اتاق برده شده.نفر بعدی میتونه این قسمت از ماجرا رو روشن کنه ولی به هر حال بهتر بود خودتون این کارو انجام میدادین.چون اینجوری داستان کمی پیچیده شده.


نقل قول:
مرد که گویی از سکوت او خسته شده بود دوباره سر صحبت را باز کرد

نقل قول:
اسکورپیوس که باور نمی کرد که سه روزه در این مکان نا کجا آباد قرار داره

یک قسمت پستتون گفتاری و یک قسمتش بصورت نوشتاری نوشته شده.دقت کنین که کل پستتون هماهنگ باشه.اصولا بهتره دیالوگها رو بصورت عامیانه و توصیفات و فضاسازی(توضیح محیط اطراف)رو بصورت نوشتاری بنویسین.مخصوصا با توجه به اینکه به خوبی از عهده نوشتن توصیفات نسبتا سنگین براومدین.


با توجه به تازه کار بودنتون واقعا خوب بود.


موفق باشید.

___________________________________

سرکادوگان عزیز

پست شما رو قبل از امتیاز دهی نمیتونم نقد کنم.به محض اینکه طرف مقابلتون پستشو بزنه،یا مهلت دوئلتون تموم بشه و امتیازها اعلام بشه پستتون نقد میشه.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۰۷ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹

سرکادوگان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۷ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۰:۱۲ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
از عاشق كه ساعت نمي پرسن !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 49
آفلاین
ميدونم خيلي مسخره شد ولي با اين حال ميخوام نقدش كنيد : دي
پست باشگاه دوئل

با تشكر



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹

روژیا.پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۷ شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۲:۲۱ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۱
از از نا کجا آباد شهر رویا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
سلام ، می شه این پست رو هم نقد کنید ؛ البته من تازه نوشتن رو تو سایت شروع کردم قبلش کار خاصی تو سایت نمی کردم . البته خیلی کوتاهه . ممنون


ویرایش شده توسط روبیوس هاگرید در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲ ۱۷:۴۵:۱۳


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۵:۴۹ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹

ریموس جین لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۲۱ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹
از مرگ نمی ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 126
آفلاین
لرد عزیز خواستم بگم این پستم نقد کنید.
خیلی کوتاه هستش.واسش وقت بیشتری گذاشتم.


مرا از یاد نبرید.
شناسه بعدی : ویکتور کرام
تا ابد دوستت دارم


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۲۵ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
بررسی پست شماره 216 باشگاه دوئل، فرانک لانگ باتم:


بیشتر اشکالات پست شما در همون نگاه اول خودشونو نشون میدن.مثلا دیالوگهای خیلی کوتاه و پشت سر هم.اینجور دیالوگها گاهی ضروری هستن ولی در بیشتر موادر فقط بیخودی پستتونو طولانی و چراکنده میکنن.یکی از راه حلهای رفع این مشکل اینه که دیالوگها رو با هم ادغام کنین.مثلا به جای اینکه اینجوری بنویسین:
-سلام
-سلام
-خوبی؟
-بد نیستم.
-آلبوس اومده؟
-نمیدونم.
-چه بد،خیلی وقته دارم دنبالش میگردم.

میتونین به این حالت بنویسین:
-سلام.آلبوس اومده؟خیلی وقته دارم دنبالش میگردم.
-سلام.نمیدونم.منم تازه رسیدم.

آخر خیلی از جمله هاتون علامت نداره.این کارتون باعث میشه جمله ناقص و خالی از هر نوع حسی به نظر برسه.آخر هر جمله ای حتما باید علامت(سوال ،تعجب، نقطه)وجود داشته باشه.


نقل قول:
فرانک لانگ باتم در زمین نشسته

روی زمین نشسته!
نقل قول:
جمیز دستش را در شانه فرانک قرار داد

روی شانه فرانک قرار داد.


وقتی چند دیالوگ رو پشت سر هم مینویسین گوینده رو هم مشخص کنین.یا به این صورت:
فرانک:خب،تو میتونی بری بیرون.

یا درباره اون شخصیت توضیحی بدین:
فرانک بطرف صندلی کنار پنجره رفت و روی آن نشست.
-خب، تو میتونی بری بیرون.
اینجا کاملا مشخصه که گوینده جمله فرانکه.ولی در این متنی که شما نوشتین:
نقل قول:
البوس نگاهش را به سمت همسر فرانک برد و بهش خیره شد.

_بهتره تو بری ، خب البوس ادامه بده

شخصی که کار رو انجام داده(به همسر فرانک خیره شده) آلبوسه،بنابراین اولین برداشت خواننده این خواهد بود که گوینده جمله بعدی هم آلبوس خواهد بود.ولی اینطور نیست.


نقل قول:
_البوس کی اینکارو کرده

_بلا

اینجا میتونین ببینین علامت نذاشتن چقدر روی جمله شما تاثیر گذاشته.علامتگذاری رو فراموش نکنین.علاوه بر این محفلی ها درباره مرگخوارا اینجوری حرف نمیزنن."بلا" اسم مخفف شده و کاملا صمیمانه ایه که دوستان و خواهر بلاتریکس ازش استفاده میکنن.محفلی ها باید در این مورد کمی جدی تر باشن.بهتر بود از "بلاتریکس لسترنج" استفاده میکردین.

طله اشتباهه.درستش تله اس.

نگرانی فرانک رو خوب نشون دادین.پیشنهاد کمک آلبوس هم خوب بود.


نقل قول:
صدای گریه دلی سوخته سکوتی طولانی بین البوس و فرانک برقرار کرد.

وصف حالتها رو نسبتا خوب انجام میدین.مشخصه که با کمی تمرین از عهده این کار بر میایین.ولی کمی بیشتر دقت کنین.صدا هرگز نمیتونه سکوت برقرار کنه!این دو تا متضاد هم هستن.

آخر داستان کمی عجولانه نوشته شده بود.عاقلانه نبود که محفلی ها به اون صورت منتظر بمونن که چه بلایی سر فرانک و همسرش میاد.با وجود این در همین کار غر منطقیشون کمی طنز نهفته بود که جالبش میکرد.کافی بود کمی اون قسمت رو طنزآمیز تر میکردین.یا اگه قصد داشتین جدی و تاثیر گذار باشه کمی منطقی ترش میکردین.فداکاری پدر و مادر نویل میتونست خیلی غم انگیز و جالب باشه.

پست شما خیلی خام بود ولی به هیچ عنوان بد نبود.فقط احتیاج به تجربه بیشتر دارین.من برای آشنا شدن با طرز نوشتن شما چند پست دیگه هم از شما خوندم.نوشتن پست تکی کار سختیه.چون خودتون باید داستان رو شروع کنین و بهش شکل بدین و تمومش کنین.شما اتفاقی رو که در کتاب افتاده بود(دیوانه شدن فرانک و همسرش در اثر شکنجه بلاتریکس)توضیح دادین.به نظر من کار جالبی بود.

سعی کنین بیشتر پست بخونین.این خیلی بهتون کمک میکنه که نقاط ضعف نوشته های خودتونو کشف و برطرف کنین.

موفق باشید.
___________________________________

بررسی پست شماره 217 باشگاه دوئل، ریموس لوپین:


نقل قول:
با ارفاق نقد کنید!

کلا زیاد بی رحمانه نقد نمیکنم،ولی از ارفاق هم خبری نیست!


شروعتون خوب بود.

نقل قول:
او سرفه ای به نشانه ی ساکت شدن اعضا کرد و گفت:

سرفه ای برای ساکت کردن اعضا...


نقل قول:
سیریوس دستی به نشانه ی تایید حرف آلبوس زد و گفت:

-خوبه!همه داریم گوش میدیم! لطفا ادامه بده.

بین یک شخص خاص و دیالوگش فاصله نذارین.این کار پستتونو بیخودی پراکنده و نامنظم میکنه.


داستان جالبی برای سوژه انتخاب کردین.در پستهای قبلی شما شخصیتها بشدت مشکل داشتن.ولی در این پست همچین اشکالی ندیدم.

بزرگترین اشکال پستتون عجولانه نوشتن اون بود.شاید برای اینکه طولانی تر نشه خیلی جاها رو سرسری رد کردین.مثلا چند دقیقه بعد از انفجار بمب سیریوس و فرانک به محفل برمیگردن.این حرکتشون زیاد جالب نبود.شا میتونستین فقط یک قسمت از این ماجرا رو توضیح بدین.ولی با طول و تفصیل بیشتر.مثلا از قسمتی که محفلی ها برای ماموریت به شهربازی رفتن تا جاییکه بمب منفجر میشه.اینجوری هم بهتر میتونستین اتفاقها و حالتها رو توضیح بدین و هم تمرکز خواننده روی همین یک قسمت بود و بهتر میتونست نوشته شما رو درک کنه.فداکاری ریموس کاملا متاثر کننده بود ولی جزئیاتی وجود داشت که زیباییشو از بین میبرد.مثلا ماشین!وسط دنیای جادویی ماشین از کجا پیداش شد؟!بهتر بود از جارو استفاده میکردین.فرقی نمیکرد.بمب رو میگرفت دستش و میپرید رو جارو.
یا همون بمب!بمب تو دنیای جادویی؟بهتر بود به جای بمب از یه طلسم انفجاری استفاده میکردین.ریموس هم میتونست فداکاری کنه و با همون طلسم طوری بمیره(یا اینطور به نظر بیاد که مرده) که بقیه رو نجات بده.


طنز پستتون جالب بود.جاسوسی سیریوس، کابینهای آبی، منفجر شدن بمب ظرف 54 ثانیه...

ورود مجدد ریموس یکی از بهترین قسمتهای پست بود که میتونست خیلی بیشتر و بهتر توضیح داده بشه.ریموس برگشت و بدون اینکه با کسی حرف بزنه رفت کنار شومینه نشست!این کارش کمی عجیب بود.


نقل قول:
روفوس پوز خندی زد و گفت:

- ولی فک کنم تو زندگیمون یه کارو درست انجام داده باشیم

روفوس تو اون شرایط اصولا نمیتونه برای لرد بلبل زبونی کنه، چه برسه به اینکه پوزخندم بهش اضافه بشه!ضمنا معنی جمله واضح نیست.کدوم کار رو درست انجام دادن؟!

دیالوگهای اضافی و خسته کننده در پست شما وجود نداره.علامتگذاریتون هم به اندازه کافی خوبه.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲ ۰:۲۹:۰۹



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۹

ریموس جین لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۲۱ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹
از مرگ نمی ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 126
آفلاین
لرد اگه میشه این پستو نقد کنید.
خیلی وقت بود رول ننوشته بودم.
تازه با موبایلم نوشتم و زیادم حال نداشتم .کلا گند زدم.ا ارفاق نقد کنید


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱ ۱۸:۰۴:۳۳
ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱ ۱۸:۰۸:۲۷

مرا از یاد نبرید.
شناسه بعدی : ویکتور کرام
تا ابد دوستت دارم


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۹

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 132
آفلاین
میشه اینو نقد کنین


اینجاست هاگوارتز
اینجاست گریف


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۱۱ یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
بررسی پست شماره 190 مرگخواران دریایی،اسکورپیوس مالفوی:


نقل قول:
لرد از خواب بیدار شد.

وقتی قصد ادامه دادن پستی رو دارین یکی ازمهمترین و اساسی ترین نکته ها احترام به پست قبلیه، مگه اینکه پست قبلی واقعا حالتی داشته باشه که نشه ادامش داد.که اینجا همچین حالتی وجود نداشت.خواب جلوه دادن نوشته های نفر قبلی علاوه بر نادیده گرفتن اراده و تصمیم نویسنده پست قبل،میتونه باعث درجا زدن در ماجرا بشه.مخصوصا وقتی عضو گروهی هستین باید بیشتر به این نکته دقت کنین.


تدایی:تداعی


نقل قول:
(شما به جای گوجه فکر کنید نارگیله! )
(شما به جای دیوار فکر کنید درخته! )
.(از شدت خوردن! )

درنقد قبلی هم اشاره کرده بودم که توضیات داخل پرانتز معمولا اثر خوبی روی خواننده نمیذاره.گذشته از این، وقتی حالتی رو توضیح دادین دیگه لزومی نداره از شکلک استفاده کنین.مثلا وقتی اشاره کردین که نارگیل به سر لرد خورد دیگه احتیاجی به شکلک ندارین.


نقل قول:
یکی از مرگخواران که از نزدیکان لرد بود یعنی ایوان روزبه با صدایی که از ته اسخوان هاش می اومد،

چطور ممکنه از ته استخوان بیاد؟!از اعماق قلب یا حنجره ممکنه.ولی استخوان نه!


نقل قول:
همه از ترس توی شلوار هاشون خرابکاری کردن.همه می دونستن که این سفر راه برگشت نداره

مرگخوارا رو زیادی دست کم گرفتین!درسته که درکتاب مرگخوارای ترسویی مثل پیتر پتی گرو داشتیم ولی مرگخوارای پست شما کمی زیادی هول شدن!رفتن به یه جزیره متروکه برای مرگخوارا نباید کار چندان سختی باشه.


نقل قول:
ایوان انگشت اشاره ی اسخوانی خودش رو به سمت یکی از مرگخواران نشانه رفت و با صدایی رسا گفت:اون شخص کسی نیست جز، روفوس اسکریم جیور!

شما فقط روفوس رو فرستادین.از یه طرف یه محدودیتی بوجود آوردین ولی از طرفی شخصیت خوبی رو انتخاب کردین که میتونه سوژه های جالبی ایجاد کنه.علاوه بر این خواب لرد سیاه هم ممکنه تعبیر بشه.

از شکلکها بیش از حد لزوم استفاده کردین.لازم نیست پستتونو بیخودی شلوغ کنین.


علامتگذاریتون بهتر از قبل شده.گرچه هنوز جای پیشرفت داره.

یکی از نکته های مثبت پستتون اینه که سعی نکردین اسکورپیوس رو به زور وارد ماجرا کنین.داستان رو به حالت عادی ادامه دادین.


محتوای پستتون خوب بود.شما ایده های خوبی دارین که میتونه به سوژه به خوبی جهت بده.فقط مواظب باشین که این جهت دادن حالت انفرادی پیدا نکنه،چون اصل در این سایت، نوشتن بصورت گروهیه.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.