هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۳۸ شنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۹

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
آن شب آزکابان دریای خون کارآگاهانی شده بود که مرگخوارها هنگام فرار به جای مبارزه دیوانه ساز ها را به جانشان انداخته بودند تا روحشان از سرما یخ بزند!


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۳۸۹

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
کلمات جدید:

آزکابان - دریا - خون - کارآگاه - فرار - دیوانه ساز - سرما - مرگخوار - شب - مبارزه



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۱۲ پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۹

دراگومیر دسپارد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۸ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۵:۵۴ جمعه ۲۶ اسفند ۱۳۹۰
از مدرسه جادوگري هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 11
آفلاین
تک شاخ - ممنوعه - تیر کمان - سانتور - هاگرید - اسب - حمله - تسترال - دفاع - جنگل
حس نفرت تمام وجودش را پر كرده بود ... نميدانست چرا بايد اين درس را با وجود همچون معلمي بخواند ؛ غولي دورگه و خون كثيف !!
هاگريد تعدادي تسترال وحشي و زشت آورده بود و اظهار ميداشت كه اينها ناز و زيبا هستند و هيچ آسيبي به كسي نميرسانند !
اصلا چه چيز باعث شده بود اين غول كثيف به خود اجازه دهد تا بچه ها را تا وسط جنگل ممنوعه ببرد ؟ جايي كه حيواناتي وحشي و كثيف مانند سانتور ها در آن ميزيستند ؛ جايي مخوف كه سال پيش لرد والا ولدمورت در آن ديده شده بود ...
خوب به ياد داشت روزي را كه كوييرل با بدني كه با لرد بزرگ تقسيم كرده بود به خوردن خون نقره اي رنگ اسب تك شاخ مي پرداخت ...
شيهه اي در فضا پيچيد و بچه ها سر خود را برگرداندند تا ببينند صدا از كجا نشات ميگيرد ... چند سانتور تيركمان به دست روبروي بچه ها ايستاده بودند و هر آن امكان داشت به سوي آنها حمله ور شوند ... در نظر دراكو راهي براي دفاع وجود نداشت اما هاگريد همچنان ميگفت : اوه اينها خطرناك نيستند بچه ها !

پایان


لطفا تاییدش کنین PLEASE

تایید شد!
باید کوتاه تر مینوشتی، ولی اینقد قشنگ و جالب نوشته بودی که نتونستم تایید نکنم.


ویرایش شده توسط دراگومیر دسپارد در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱۸ ۱۹:۴۴:۳۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱۸ ۲۰:۰۶:۴۱


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹

روزبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۱ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۱۳ جمعه ۱۹ آذر ۱۳۸۹
از عاشق كه ساعت نميپرسن ...!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
تيركمان خود را بالا گرفته و همانطور كه زه را به سختي ميكشيد سعي داشت اسب تك شاخي را كه در كنار هاگريد وسط جنگل ممنوعه ايستاده بود هدف گيرد .
حركت تسترال در حال پرواز طوري بود كه هر لحظه امكان افتادن از آن ارتفاع وجود داشت و اين باعث ميشد نتواند به درستي نشانه گيري كند .
ناگهان اتفاق عجيبي رخ داد و باعث شد تعادل خود را از دست داده و با سر به زمين برخورد كند .
بالشت خود را چنگ زده و از خواب پريد . خواب درد ناكي بود ... حمله ي سانتور ها ... دفاع هاگريد از اسب تك شاخ ...

________________________________________

موندم ظهور ولدمورت چه ربطي داشت اين وسط ؟ (:-؟؟)

تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱۶ ۱۲:۲۹:۱۳


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۳۵ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹

روزبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۱ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۱۳ جمعه ۱۹ آذر ۱۳۸۹
از عاشق كه ساعت نميپرسن ...!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
تيركمان خود را بالا گرفته و همانطور كه زه را به سختي ميكشيد سعي داشت اسب تك شاخي را كه در كنار هاگريد وسط جنگل ممنوعه ايستاده بود هدف گيرد .
حركت تسترال در حال پرواز طوري بود كه هر لحظه امكان افتادن از آن ارتفاع وجود داشت و اين باعث ميشد نتواند به درستي نشانه گيري كند .
ناگهان اتفاق عجيبي رخ داد و باعث شد تعادل خود را از دست داده و با سر به زمين برخورد كند .
بالشت خود را چنگ زده و از خواب پريد . خواب درد ناكي بود ... حمله ي سانتور ها ... دفاع هاگريد از اسب تك شاخ ... ظهور ولدمورت ...


____________________________________________

يه رول مسخره :دي

شما باید دوباره پست بزنید و کلمات داده شده رو بولد کنی یا بصورت برجسته بنویسی طوری که در متن مشخص و متمایز از سایر کلمات باشند. بعنوان مثال: هاگرید.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱۵ ۲۲:۴۳:۳۱


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۲۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
خوب سلام به شما بینندگان عزیز شبکه اسپورت ویزارد. روبیوس هاگرید هستم و از ورزشگاه تک شاخ طلایی بازی فوتبال دو تیم تیروکمان داران جنگل و تسترال های طلایی رو برای شما گزارش میکنم.
در همین ابتدای کار بازیکنان تیم کمانداران که همگی سانتور هستند حمله همه جانبه ای رو ترتیب میدن. بازیکنان مثل اسب دارن به سمت دروازه حریف میدوئن اما خط دفاع تیم تسترال طلایی هم بیکار نمیشینه و با یک برگردون با پای سوم توپ رو برمیگردونن ... داور در سوت خودش دمیده و مثل این که به خاطر این حرکت ممنوعه میخواد بازیکنان تسترال طلایی رو اخراج کنه!


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۳۸ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹

فابیان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۶ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۱:۲۱ سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
تک شاخ - ممنوعه - تیر کمان - سانتور - هاگرید - اسب - حمله - تسترال - دفاع - جنگل

هاگرید با تیر کمانش به جنگل ممنوعه رفت تا از اسبی که در اونجا بود دفاع کنه و به تسترالها هم غذا بده ! در راه با سانتورها رو برو شد که داشتند به جسد تک شاخی نگاه می کردند که توسط یک حیوان به ان حمله شده بود!

تایید شد!
احسنت، عالی بود. فقط باید به جای "اونجا" مینوشتی "آنجا" و به جای "کنه" مینوشتی "کند" و همینطور به جای " بده" مینوشتی "بدهد".


ویرایش شده توسط فابیان پریوت در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۶ ۰:۵۰:۴۴
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۶ ۱۱:۵۴:۲۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۵۱ چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۸۹

نیکلاس استبنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۶:۰۱ شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۹
از جاهایی که شما نمی دانید!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 52
آفلاین
تک شاخ - ممنوعه - تیر کمان - سانتور - هاگرید - اسب - حمله - تسترال - دفاع - جنگل


هاگرید با صدایی بلند داد زد.
_هری برو به سمت جنگل ممنوعه من اینجا هستم.

هری به گفته هاگرید عمل کرد و به سمت جنگل رفت.درزمانی که داشت در جنگل تاریک راه می رفت حتی یک لحظه هم از تیر کمان خود دست برنمی داشت.

ناگهان صدایی امد.هری چرخید سایه چیزی در چند درخت دور تر نمایان بود.با نگاه اول هری فکر که یک سانتور هست ولی سرش بیشتر شباهت به یک اسب تک شاخ داشت.

هری ترسیده بود ولی هاگرید رسید و از او در برابر حیوان دفاع کرد.

تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۴ ۰:۳۸:۳۴

هلگا


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹

نیکلاس استبنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۶:۰۱ شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۹
از جاهایی که شما نمی دانید!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 52
آفلاین
تک شاخ - ممنوعه - تیر کمان - سانتور - هاگرید - اسب - حمله - تسترال - دفاع - جنگل


هاگرید با صدایی بلند داد زد.
_هری برو به سمت جنگل ممنوعه من اینجا هستم.

هری به گفته هاگرید عمل کرد و به سمت جنگل رفت.درزمانی که داشت در جنگل تاریک راه می رفت حتی یک لحظه هم از تیر کمان خود دست برنمی داشت.

ناگهان صدایی امد.هری چرخید سایه چیزی در چند درخت دور تر نمایان بود.با نگاه اول هری فکر که یک سانتور هست ولی سرش بیشتر شباهت به یک اسب تک شاخ داشت.

هری ترسیده بود ولی هاگرید رسید و از او در برابر حیوان دفاع کرد.

تایید نشد.
شما ممنوعه رو اشتباها "ممنونه" و همینطور اینجا رو اشتباها "ایجا" نوشتی. ضمن اینکه باید کلمات داده شده رو بولد کنی یا بصورت برجسته بنویسی طوری که در متن مشخص و متمایز از سایر کلمات باشند. بعنوان مثال: هاگرید.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲ ۱۷:۴۰:۰۰
ویرایش شده توسط hbk4 در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲ ۱۷:۴۵:۲۸

هلگا


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۹

سرکادوگان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۷ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۰:۱۲ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
از عاشق كه ساعت نمي پرسن !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 49
آفلاین
حس نفرت تمام وجودش را پر كرده بود ... نميدانست چرا بايد اين درس را با وجود همچون معلمي بخواند ؛ غولي دورگه و خون كثيف !!
هاگريد تعدادي تسترال وحشي و زشت آورده بود و اذعان ميداشت كه اينها ناز و زيبا هستند و هيچ آسيبي به كسي نميرسانند !
اصلا چه چيز باعث شده بود اين غول كثيف به خود اجازه دهد تا بچه ها را تا وسط جنگل ممنوعه ببرد ؟ جايي كه حيواناتي وحشي و كثيف مانند سانتور ها در آن ميزيستند ؛ جايي مخوف كه سال پيش لرد والا ولدمورت در آن ديده شده بود ...
خوب به ياد داشت روزي را كه كوييرل با بدني كه با لرد بزرگ تقسيم كرده بود به خوردن خون نقره اي رنگ اسب تك شاخ مي پرداخت ...
شيهه اي در فضا پيچيد و بچه ها سر خود را برگرداندند تا ببينند صدا از كجا نشعت ميگيرد ... چند سانتور تيركمان به دست روبروي بچه ها ايستاده بودند و هر آن امكان داشت به سوي آنها حمله ور شوند ... در نظر دراكو راهي براي دفاع وجود نداشت اما هاگريد همچنان ميگفت : اوه اينها خطرناك نيستند بچه ها !!!

شما چون قبلا عضو ایفای نقش بودید، نیازی به تایید در بازی با کلمات ندارید اما چون زحمت کشیدید و پست زدید منم یه توضیحاتی میدم: در کل نوشته خوبی بود و نشون میده به کتابای هری پاتری مسلطید فقط اگه به جای "اذعان" مینوشتید "اظهار" بهتر بود و همینطور در مورد "نشعت" که درستش" نشات " هست.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۳۰ ۱۷:۴۰:۲۵







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.