هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۰:۰۰ چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۹

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
1. در مورد كاشف يا كاشفين يا تلاشگران كشف طلسم ليزارما و همين طور نحوه‌ی كشف طلسم، بنويسيد. ( 15 نمره )

در سال 1899 پرورش این در جنگل های آفریقا و آمریکای جنوبی زیاد شد تا جایی که تقریبا نصف جناگل (ج جنگل ) را گرفت و چون نمیتوانستن توی یه گلخانه درست کنن میرفتند و در جنگل این گیاه را پرورش میدادند چون که این گیاه فقط در جنگل رشد میکرد.

بعد از مدتها دیدند که مرگ میر مهاجران غیر قانونی که از جنگل های آفریقا و آمریکای جنوبی زیاد شد بعد کع این موضوع را پی گیری کردند دیدن که وقتی پای کسی ر.ی این گیاه میرود این گیاه سریع رشد میکند و طرف را له میکند.

بعد از کلی آزمایش جادوگری به نام فرانچسکو ردی دانشمند بزرگ نمیدونم کجایی طلسمی را ساخت به نام لیزاما که و آنرا در شرایط مختلف آزمایش کرد و این طلسم به خوبی جواب داد.

بالاخره ایشون جون بسیاری را نجات دادند.

2. گياه ليزار در كجا پيدا ميشه؟ ( 5 نمره )

در آمریکای جنوبی و جدیدا توی آفریقا و خیلی جدید تر توی گلخانه ای در آمریکا

3. آيا كينگزلی و اون شخص پشت خط با هم به تفاهم می‌رسن و زندگی خوبی رو آغاز می‌كنن؟ ( 2 نمره )

به احتمال خیلی زیاد ... چون مگه میشه آدم با کینگ دعواش شه؟! آخرش همه با کینگ دوست میشن و میرن عروسیشون در هر صورت اون منو سر کار گذاشت و به عروسی قبلیش دعوتم نکرد

4. در مورد يكی از ماگل هايی كه توسط ليزار كشته شد و نحوه‌ی كشته شدنش و نحوه‌ی اطلاع رسانی مرگش در جامعه‌ی ماگل ها يا هر چيز ديگه ای راجع به اين مسئله، چند خطی توضيح دهيد. ( 5 نمره )

در سال 1899 گروهی از مهاجرین غیر قانونی از راه کشتی وارد آمریکای جنوبی شدند و باید از جنگل ها میشدند که ناگهان دیدند که پلیس ها دارند با سرعت زیادی به سوی آنها می آید .

آنها تصمیم گرفتند که وارد جنگل بشوند و سریع بدوند ، صدای تر ها از پشت سرشان شنیده میشد و آنها همینجوری با سرعت فرا صوت میدویدند که ناگهان

قرچ

ناگهان چیزی پشت آنها قد کشید و بزرگ و بزرگتر شد و آنها را با همه قیافه ی بلعید و متاسفانه پلیس هیچ کاری نمیتوانست با آنها بکند و چند روز بعد جریان این حادثه در کل روزنامه ها پخش شد

5. پاچه خاری كنين تا سه نمره‌ی باقی مونده رو هم بگيرن! فقط خوب پاچه خاری كنينا! دی: ( 3 نمره )

سلا بر آدم ترین دانشمند جهان ، بهترین معلم جهان ، با اخلاق ترین آدم جهان ، زیباترین آدم جهان ، باید شما رو ببرند تبلیغ آدی داس و شما رو به همه جا نشون بدند از س خوشتیپ هستید ای بزرگ ترین آدم جهان


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۵ سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۹

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
تکالیف

در مورد كاشف يا كاشفين يا تلاشگران كشف طلسم ليزارما و همين طور نحوه‌ی كشف طلسم، بنويسيد.

در سال ۱۹۰۱ عده ای از محققین و دانشمندان که به قصد کاوش و پیدا کردن وسایلی که از زمان قبل که مربوط به رگکناک اول بوده اند ، به سمت جنگل های استوایی آمریکای جنوبی به راه افتاده بودند . اگرچه آن دانشمندان ، جادوگرانی بسیار ماهر و قهار بودند ولی آنان نیاز به یکی از جادوگران بومی آنجا داشتند تا بتواند به آنها کمک کند . پس از آنکه یکی از بومیان را با خود همراه کردند ، به سمت جنگل ها به راه افتادند ولی در مسیر آنان دچار مشکلی بزرگ شدند . همان بومی ای که به قصد کمک با دانشمندان همراه شده بود ، پایش بر روی گیاهی ناشناس رفت و سپس با صحنه ای عجیب مواجه شد . او میدید که هرلحظه گیاه بزرگتر و بزرگتر میشود و او هم که به خوبی میدانست خطری بزرگ در انتظار اوست ، از دیگران کمک خواست . کلمه ی کمک خواستن در زبان بومیان آمریکای جنوبی ، لیزارما است و او هم که زبان انگلیسی را از بر نبود ، به زبان بومی خود ، درخواست کمک کرد . در همین حینی که لیزارما میگفت چوبدستی او هم به سمت گیاه بود که پس از آنکه چوبدستی دقیقا مقابل گیاه قرار گرفت ، گیاه از بین رفت .
این داستان بعدها نقل محافل و مکان ها شد و بدین ترتیب شیوه ی از بین بردن گیاه ناشناس شناسایی شد و از آن پس آن گیاه لیزارما نامیده شد .


گياه ليزار در كجا پيدا ميشه؟

گیاه لیزارما در آمریکای جنوبی و شمال آفریقا ... در اعماق جنگل های موجود در مکان های نامبرده به وفور یافت میشوند .


يا كينگزلی و اون شخص پشت خط با هم به تفاهم می‌رسن و زندگی خوبی رو آغاز می‌كنن؟

صد در صد ... این دو کفتر عاشق اخر به هم میرسن . شک نکنید . تازه خوشبخت هم میشن . بعد بچه دار میشن . دوتا بچه ی کاکل زری ... قند عسل ! اصن خوشبخت ترین زوج دنیا میشن .( استثنا به من اینو ۳ بده . )


در مورد يكی از ماگل هايی كه توسط ليزار كشته شد و نحوه‌ی كشته شدنش و نحوه‌ی اطلاع رسانی مرگش در جامعه‌ی ماگل ها يا هر چيز ديگه ای راجع به اين مسئله، چند خطی توضيح دهيد.

خانواده ای که از روسیه برای گذراندن تعطیلات خود و همچنین دیدن جنگل های زیبای امریکا جنوبی به آنجا رفته بودند ، مشغول مشاهده ی درختان و همچنین جانوران درون جنگل بودند که ناگهان دختربچه ی کوچک خوانواده یعنی آریادنی که مشغول بازی در آن مکان پر خطر بود ، پایش بر روی لیزارما رفت و لیزارما هم طبق معمول و در واکنش به چنین حرکاتی ، شروع کرد به رشد کردن و دختربچه را بلعید . جادوگران که میدانستند پدر ان دختر بچه شاهد تمام ماجرا بوده است ، حافظه ی او را تغییر دادند و سناریوی گم شدن بچه را در ذهن او جای دادند . پدر خانواده هم پس از بازگشت به خانه به تمام اقوام و خویشان و نزدیکان خود اعلام کرد که فرزندش در جنگل های امریکای جنوبی گم شده و تا کنون هم خبری از او نیامده است . بدین ترتیب سناریوی تلخ مرگ دختر بچه ، اولین قربانی لیزارما را رقم زد .


پاچه خاری كنين تا سه نمره‌ی باقی مونده رو هم بگيرن! فقط خوب پاچه خاری كنينا!

کینگزلی و هزار خواطرخواه داره . کینگزلی تو قلب همه جا داره ... آهای خوشگل عاشق ... آهای نور دقایق ... آهای وصله به موهای تو !!!! سنجاق شقایق ! شفتالو ... خیار ! موز ! اصن عشق پاک !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۹:۵۸ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
1. در مورد كاشف يا كاشفين يا تلاشگران كشف طلسم ليزارما و همين طور نحوه‌ی كشف طلسم، بنويسيد. ( 15 نمره )
در سال 1890 شخصی به نام لیزار در جنگل در حال قدم زدن با گروهی و اکتشاف بود. این گروه به دنبال موش که میگفتند یک حیوان جالب مشنگی است، میگشتند. در همین حال یکی از اعضای گروه که کنگویی بود در یاد گرفتن نام آن جادوگر عالی رتبه مشکل داشت. و لیزار به طور متوالی به امید شانسی برای یادگرفتن که وجود نداشت پشت سر هم میگفت:
- لی...زا....ر!لیزار!لیزار! لیییییزززززااااررررر!لی....زا...ر

در همین هنگام پای یکی از افراد گروه روی برگ گیاهی رفت و گیاه به سرعت رشد کرد. لیزار خواست که با ورد اختراعی خودش یعنی لیسارما آن گیاه را ناپدید کند که بر اثر تکرار متوالی اسم خودش گیج شد و واژه ی لیزارما را به کار برد و در کمال تعجب متوجه شد که گیاه از بین رفته است.آن گیاه را به افتخار نام ایشان "لیزار" نامیدند.

2. گياه ليزار در كجا پيدا ميشه؟ ( 5 نمره )
معمولا" در كشورهای آمريكای جنوبی و در اعماق جنگل هاشون پيدا ميشه.


3. آيا كينگزلی و اون شخص پشت خط با هم به تفاهم می‌رسن و زندگی خوبی رو آغاز می‌كنن؟ ( 2 نمره )
بستگی داره کینگزلی به موقع به پاتیل درز دار برسه یا نه!اگر رسید امیدوارم به پای هم پیر شن!

4. در مورد يكی از ماگل هايی كه توسط ليزار كشته شد و نحوه‌ی كشته شدنش و نحوه‌ی اطلاع رسانی مرگش در جامعه‌ی ماگل ها يا هر چيز ديگه ای راجع به اين مسئله، چند خطی توضيح دهيد. ( 5 نمره )

روزی یک گروه که به دنبال موجودات خطرناک میگشتند ، 60 موجود خطرناکو! و به همه ی جای دنیا سفر میکردند()وارد جنگلی شدند. انها دنبال گیاه گزنه میگشتند که به گیاهی ناشناخته و بسی بسیار بزرگ بر خودند. یکی از آن ماگل ها که فیلم بردار بود و زهر مار به دوربینش پاشیده بود با بی توجهی پا روی گیاه گذاشت و..... خلاصه دار فانی را وداع گفت و به جهان باقی آخرت پیوست!متاسفانه دیگر ماگل ها که این صحنه را دیده بودند همگی دیوانه خوانده شدند و شهادت آنها مورد قبول واقع نشد.

5. پاچه خاری كنين تا سه نمره‌ی باقی مونده رو هم بگيرن! فقط خوب پاچه خاری كنينا! دی: ( 3 نمره )
ای شفتالو! ای کبوتر! ای قرقی! امیدوارم به عشقت هم برسی! ای بادمجان! ای کوفته برنجی! ای زیبا! ای کچل! ای سرور گوشواره ها!



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
1. در مورد كاشف يا كاشفين يا تلاشگران كشف طلسم ليزارما و همين طور نحوه‌ی كشف طلسم، بنويسيد. ( 15 نمره )


این طلسم را همانند هزاران طلسم دیگر گودریک () گریفندور کشف کرده.
روزی گودریک و طرف مقابلش -که نسبتی هم با طرف کینگزلی داره- در حال قدم زدن در جنگل بودند و حرف های عاشقانه می زدند. () آنقدر غرق در حرف هایشان شده بودند که متوجه نشده بودند که چقدر در جنگل جلو رفته بودند.(کینگزلی امیدوارم تو هم تجربه کنی)
طرف گودریک با حالتی خونسرد مایل به عاشقانه () گفت: عزیزم احساس می کنم پام رو یه چیزی گرفته.

-چه کسی جرئت کرده پای تو رو بگیره......

-وای...این دیگه چیه......

گودریک چشمش به گیاهی افتاد که یکی از ساقه هایش پای طرفش را گرفته بود.

-برو بمیر پدر سوخته........لیزارما.

گیاه در یک لحظه محو شد.

-عزیزم این طلسم چی بود؟

-نمی دونم!

2. گياه ليزار در كجا پيدا ميشه؟ ( 5 نمره )

در كشورهای آمريكای جنوبی و در اعماق جنگل هاشون پيدا ميشه!


3. آيا كينگزلی و اون شخص پشت خط با هم به تفاهم می‌رسن و زندگی خوبی رو آغاز می‌كنن؟ ( 2 نمره )


امیدوارم....نه......

4. در مورد يكی از ماگل هايی كه توسط ليزار كشته شد و نحوه‌ی كشته شدنش و نحوه‌ی اطلاع رسانی مرگش در جامعه‌ی ماگل ها يا هر چيز ديگه ای راجع به اين مسئله، چند خطی توضيح دهيد. ( 5 نمره )

یک ماگل در حال ور زدن در اعماق جنگل با طرفش بود که ناگهان گیاهی در پشت سرشان قد کشید و طرفش رو قورت داد.

آن شخص خیلی زود با موبایلش به 110 زنگ زد. بعد از یک شبانه روز، پلیس ها رسیدند و هیچ کاری نتوانستند بکند. فقط تیتر تمام روزنامه ها شد و باعث توقیف شدن تمام روزنامه ها شد و بعد از چند روز تمام کشور به هم ریخت..............به طور کلی=

5. پاچه خاری كنين تا سه نمره‌ی باقی مونده رو هم بگيرن! فقط خوب پاچه خاری كنينا! دی: ( 3 نمره )
قربون کله کچلت بشم. درضمن یه سوال دارم: مو های طرفت هم مثل تو هست؟


تصویر کوچک شده


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۲۱ شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
امتيازات جلسه‌ی دوم گياه شناسی:

هافلپاف: 28 امتياز

روفوس اسكريم جيور: 28 امتياز
اسكورپيوس مالفوی: 27 امتياز
اوری: 28 امتياز

گريفيندور: 10 امتياز

گودريك گريفيندور: 29 امتياز

اسليترين: 10 امتياز

دراكو مالفوی: 29

راونكلاو: صفر امتياز



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
كينگزلی با عجله وارد گلخونه‌ی شماره‌ی يازده شد و در حالی كه لبخند ملايمی به دانش آموزان می‌زد، با لحنی شتابزده گفت:
- بچه ها من امروز عجله دارم، پس درسم رو هم سريع می‌گم!

در همين لحظه صدای زنگ موبايل كينگزلی بلند شد و كينگزلی در حالی كه معذب به نظر می‌رسيد، لبخندی به بچه ها زد و به آرومی شروع كرد به حرف زدن با شخص اون طرف خط:
- عزيزم... چی‌ شده؟ الآن سر كلاسم! ميشه بعد تماس بگيری؟

- نه عشقم ... سريع حرفمو می‌زنم گلم ! ببين، من دارم می‌رم پاتيل درزدار. تا يه ربع ديگه هم می‌رسم، منتظرتما كينگز عزيزم...

- باشه مرغ عشقم... حتما"!

ملت:

كينگزلی موبايلش رو توی جيب رداش چپوند و درحالی كه سرسری ساعتش رو از نظر می‌گذروند، رو به دانش آموزان گفت:
- شما نشنيدين كه؟

- نه پروفسور!

كينگزلی آهی از سر راحتی كشيد و با حركت چرخشی و سريع چوبدستی اش گلدون گياهی رو از بين گلدون های متعدد بيرون آورد و جلوی بچه ها، روی ميز چوبی قرار داد. بچه ها در حالی كه با كنجكاوی به گياه چشم دوخته بودن، منتظر تدريس كينگزلی موندن:
- خوب بچه ها... اين آخرين جلسه ايه كه ما در مورد گياه های خطرناك با هم حرف می‌زنيم، به نظرم ديگه كافيه. از جلسات بعدی می‌خوايم يه سری مسائل ديگه رو بررسی كنيم...

كينگزلی سرفه ای كرد و با همون حالت شتابزده ای كه وارد كلاس شده بود، به تدريسش ادامه داد:
- اسم اين گياه ليزاره و معمولا" در كشورهای آمريكای جنوبی و در اعماق جنگل هاشون پيدا ميشه! محقق های ماگل زيادی هم قربانی اين گياه ها شدن! هر كسی پاش روی اين گياه بره، اون با سرعت شروع به بزرگ شدن می كنه و كسی رو كه لگدش كرده له می‌كنه و اون به طرز فجيعی می‌ميره. گياه ليزار، با طلسم « ليزارما » از بين می‌ره، فقط بسته به مقاومت ليزار امكان داره شما چند بار مجبور بشين طلسم رو به طرفش بفرستين. ببخشين سريع درس دادم، آخه يكی منتظرمه...

- بله !

كينگزلی كيفش رو برداشت و با همون سرعتی كه وارد كلاس شده بود، از كلاس بيرون رفت!

تكاليف:

1. در مورد كاشف يا كاشفين يا تلاشگران كشف طلسم ليزارما و همين طور نحوه‌ی كشف طلسم، بنويسيد. ( 15 نمره )

2. گياه ليزار در كجا پيدا ميشه؟ ( 5 نمره )

3. آيا كينگزلی و اون شخص پشت خط با هم به تفاهم می‌رسن و زندگی خوبی رو آغاز می‌كنن؟ ( 2 نمره )

4. در مورد يكی از ماگل هايی كه توسط ليزار كشته شد و نحوه‌ی كشته شدنش و نحوه‌ی اطلاع رسانی مرگش در جامعه‌ی ماگل ها يا هر چيز ديگه ای راجع به اين مسئله، چند خطی توضيح دهيد. ( 5 نمره )

5. پاچه خاری كنين تا سه نمره‌ی باقی مونده رو هم بگيرن! فقط خوب پاچه خاری كنينا! دی: ( 3 نمره )

همه‌ی تكاليف غير رول بود، دقت كنين نمره‌ی كامل رو می‌گيرين!



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۹

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازمانده‌ی آن مرحوم بدبخت بيچاره‌ی بی‌شعور، تسليت بگين! ( 2 امتياز )



اخی بمیرم الهی من جای تو بودم از غم اندوه میمردم ولی سریع خرما و حلوا بیار که از ضعف سرم داره گیج میده

ارث هم 50-50 کن وگرنه من سنم از بابات (دراکو)بیشتره الانم دراکو نیست ازت دفاع کنم میزنم پخت میکنما

2. رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره. ( 23 امتياز )

شبی تاریک بود ... باد داشت به وز وز هایش ادامه میداد و اسکور(اسکورپیوس) روی پای اوری نشسته بود و داشت به آرامی گریه میکرد

اوری که خیلی احساساتی شده بود همینجوری میگفت: لا لا لا لا گل پونه .... بخواب مامان جان خواب خوش ببینی

اسکور که هنوز اشک توی چشمانش بود یه چیزی تو همین میه ها ( ) داشت به اوری نیگا میکرد و زیر چشمانش هم از بس گریه کرده بود گودی افتاده بود گرفت همون جا کپید

اوری به پشت دیوار رفت و زیر لب زمزمه میکرد: هاها بالاخره خر شد( ) حالا میتونم انتقامم رو از اسکور بگیرم

فردا صبح


بلند شو سریع بلند شو دیگه اه

این صدای اوری بود که به گوش میرسید و با صدای خشمگینی میخواست اسکور رو بیدار کنه ولی اون میدونست که خرس ها راحت تر از اسکور از خواب بیدار میشن

اوری که در بیدار کردن اسکور شکست خورده بود و این شکست سنگین را پذیرفته بود ( ) با نا امیدی رفت و صبحانه را آماده کرد و منتظر اومدن اسکور شد


ساعت 12:30 ظهر


- سلام چرا اینقدر زود بیدار شدی؟؟

این صدای اسکور بود که با قیافه ای خوب آلود وارد اتاق شد و صبحونه رو بلعید اوری هم که با عصبانیت تمام نگاش میکرد فریاد زد:

-هوی الان سر ظهره اگه بخوای اینجوری ادامه بدی از پیشت میرما!!!

اسکور که خیلی ترسیده بود با قیافه ای وحشت زده به اوری نگاه کرد و گفت:

- باشه باو چرا قاتی میکنی بیشعور

-حالا که صبحونه رو بلعیدی بیا تو اتاقم کارت دارم

بعد از صبحونه

-چی کارم داری؟؟

اوری که آرامش توی نگاهش موج میزد به اسکور خیره شد و گفت: ( تو باید انتقام پدرت رو از کینگزلی بگیری! فردا برو با همون گیاه نمیدونم چی چی رو بکن تو دماغش تا مست شه بعد اونو بچره

اسکور که کم کم نگاهش به سوی خبیثانه میرفت با صدای لرزان گفت : باده باده ( bathe bathe)میرم حالشو میگیرم

فردا


آقای کینگزلی آقای کینگزلی...

این صدای اسکور بود که به گوش میرسید که واق واق کنان به سوی استاد میومد و در پشت دستش چیزی بود که فکی کنم همون رگال بود

بعد که کینگ برگشت رو به اسکور گفت :هوی اون چیه تو دستت؟!
بعد از اینکه این جمله رو گفت ناگهان چوب دستی به زیر گردنش اومد و کینگ که جا خورده بود با صدایی لرزان گفت : تو کی هستی؟؟

بعد صدایی آشنا به گوش کینگ رسید که میگفت :سلام رفیق
کینگ که خیلی جا خورده بود با صدایی لرزان گفت:اوری تو اینجا چی کار میکنی؟؟؟
اوری با صدایی خندان گفت: قرار شده اون تو رو بکشه و ارثشو با من نصف کنه و میخواد ریگار رو بکنه تو ....
قرچ

- گفته بودم یه ذره بکنی تو دماغش نه که گلدونم اون تو جا بدی

- هاها عقدم خالی شد

بعد به قیافه کینگ نگاه کردند که مست شده بود و داشت اون گیاه رو میچرید

بقیشو دیگه نمیگم خودتون بفهمید

3. گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوه‌ی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين. ( 5 امتياز )

اسمش ون هلمونت بود که دوباره گند زد به علوم زیست شناسی با اون آزمایشش
یه روز که داشت چند تا گیاه رو میپخت دید که اینها دارن به هم میچسبن بعد از آن گیاهان رو از تو ماهیتابه در آورد و دید دارن از همدیگه جدا میشن بهد دوباره گذاشتش تو ماهیتابه تا خوب بپزه و فردا صبحش دید که یه گیاه جدید بوجون اومده و از این گیاه کاشت تا این که یه کارخونه میتونست بزنه و در سن 80 سالگی به دلیل چریدن این گیاه خورشید زندگیش غروب کرد


ویرایش شده توسط اوری در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۳۰ ۱۵:۳۷:۴۴

شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۳:۵۷ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۹

دراکو مالفوی old7


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ جمعه ۱۰ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۰:۰۷ دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
از گیل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 43
آفلاین
1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها ( )، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازمانده‌ی آن مرحوم بدبخت بيچاره‌ی بی‌شعور، تسليت بگين! ( 2 امتياز )

پسر بی شعور پدر سوخته ی من که داری اون همه اموال میراث منو به باد میدی! مرگ خودم رو به تو تسلیت میگم، بترکی با اون همه مال و اموال! امضاء: روح پدرت


2. رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره. ( 23 امتياز )

ای اسکورپیوس ... من که پیش بینی میکردم تو یک مرده خور الدنگ باشی! برای همین تمام اموالم رو با طلسم ضد خائن جادو کردم، اگر تو انتقام منو از کینگزلی نگیری تا فردا تمام میراث من نابود میشه ... انتقام بگیر اسکور ... انتقام!
اسکورپیوس از خواب پرید. صدای عجیب و غریب و خش دار پدرش در ذهنش پخش میشد، او باید انتقام میگرفت و الا تمام آن ثروت بسیار را از دست میداد.

فلش بک - اون دنیا!
- تو کی اموالتو طلسم کردی که من ندیدم دراکو؟
- هان؟ طلسم چیه؟ آهان! نه بابا طلسمم کجا بود پدر جان، من میخوام یه خالی بهش ببندم شاید خر شد رفت انتقام گرفت!
- آهان، از اون لحاظ! نقشه مذخرفیه!
-
پایان فلش بک

- احمق اون خودش به ما یاد داده که نباید به رگال دست زد اونوقت خودش بیاد دست بزنه؟
- راست میگی! باید یه فکری برای این کار بکنم!

اسکور از کنار دوستانش بلند شد و به خوابگاه رفت. آرام در چمدان افزایش فضا یافته اش را باز کرد و به رگالی که درون آن بود خیره شد. دو متر طول و یک متر عرض داشت! عمرا نمیتوانست کینگزلی را وادار به دست زدن کند. چوبدستیش را کشید و وردی را زیر لب ادا کرد، رگال رفته رفته کوچک شد و آخر اندازه یک بند انگشت شد اما این کافی نبود. دراکو یک بار دیگر طلسم را اجرا کرد تا گیاه و گلدانش سر جمع اندازه یک غبار شوند! سپس رگال را با دستکش برداشت و با یک تکان چوبدستی دیگر مجسمه ای بسیار طبیعی از یک انسان عریان خم شده به وجود آورد!!! اسکور رگال را در جایی از بدن مجسمه جا داد و آن را بلند کرد تا ببرد و سر راه کینگزلی قرار دهد...

- میگم زاخار، نظرت چیه یه سر به مایکل باوئر بزنیم (بالاخره باید یک حرفی بزنن با هم دیگه!)
- نه کینگز، اون الان سرخک اژدهایی گرفته جفتمونو مریض میکنه.
- باشه! اوههههههههههههههه! اون چیه اون جا؟ به به عجب چیزیه!
- ای ول! نزدیکش نشو که مال خودمه!
- بیشین بینیم باو، من اول پیداش کردم!

کینگزلی دوان دوان به مجسمه نزدیک شد و پس از این که خیالش از بابت خالی بودن آن راهرو خالی شد انگشتش را به یک جایی از بدن مجسمه خمیده فرو کرد.

- من خیلی کچلم، من خیلی سیاه سوخته هستم! در میان این سر براق چیزی جز گچ یافت نمیشود. کجایی لرد ولدمورت عزیز، بیا بریم ماه عسل ...
در همین هنگام که کینگزلی داشت چرندیات به هم میبافت و زاخاریاس با قیافه ای متعجب به او خیره شده بود اسکور پیوس با نیش های باز از پشت دیوار بیرون آمد و با دوبار اجرای طلسم بزگ کننده گیاه را به اندازه اولش در آورد.
- میگم زاخار جون مادرت چه طوره؟ سلام منو به عمه خانوم برسون، این این رگاله رو، چه قدر هوس رگال کرده بودم ...
کینگزلی بی محابا خود را به گیاه رساند و شروع به خوردن کرد تا دار فانی را وداع گوید!!!

فلش فوروارد - اون دنیا
- دیدی نقشم عملی شد؟
- آفرین! عجب پسر خری داری!
- امشب میرم به خوابش و تحسینش میکنم، شایدم یه کار دیگه بهش سپردم.

در همین هنگام که دراکو خوشحال از عمل پسرش با پدرش گپ میزد روح کینگزلی آن وسط ظاهر شد!
- اوه سلام همسران عزیزم! امشب من قصد دارم که با هم دیگه بریم تو اون اتاقه و تولید مثل کنیم


3. گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوه‌ی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين. ( 5 امتياز )

این گیاه رو وولفریک دامبلدور (پدرجد دمبلدور) اختراع کرد، ایشون که مثل نوادشون آلبوس خیلی اهل عیش و حال و حول و این حرف ها بودن سعی کردن مقداری از اون عرق سگی هاشون رو با یک گباه ترکیب کنن که دیگه به طعم تلخ و تجهیزات نیازی نباشه و با یک لمس ساده به دیار هپروت سفر کنن ولی این ترکیب ماده نجس و گیاه ریگول که رگال رو به وجود آورد طوری بود که مستیش فرد رو به خوردن گیاه وادار میکرد و باعث شد ایشون حی آزمایشاتشون به ملکوت اعلی بپیوندن ولی قبل از این اتفاق میمون ایشون نسخه ای از اختراعشون رو برای تمام دوت داران مستی و عشق و حال در سراسر دنیای جادویی فرستاده بودن و این گیاه پخش شد.


بوق بر مدیران


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۵۰ چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازمانده‌ی آن مرحوم بدبخت بيچاره‌ی بی‌شعور، تسليت بگين! ( 2 امتياز )

منم به خودم خیلی تسلیت می گم ولی ای ملت بدونین که دارم واسه این همه ارثیه ای واسم مونده با دمم گردو می شکونم!

2. رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره. ( 23 امتياز )

اسکورپیوس در حالی که داشت سکه های طلایی و براقی که براش ارثیه باقی مونده بود رو می شمرد، یه دفعه دلش واسه غر غر های پدرش تنگ شد و لعنت کرد کینگزلی رو که پدرش رو کشته!

-کینگزلی عوضی،آشغال ...

اسکورپیوس طاقتش تاق شد و رنگش از عصبانیت با رنگ سس های گوجه فرنگی یکی شد.تصمیم گرفت کینگزلی رو به سزای اعمالش برسونه!

در افکار اسکورپیوس

خب کینگزلی چی دوست داره؟آره کینگزلی یه زن خوشگل، خوشتیپ، با حال ...

در بیرون افکار اسکورپیوس

اسکورپیوس تلاش می کرد زنی که در افکار خود داشت رو روی گیاه شبیه سازی کنه!

سه روز بعد،تالار هافلپاف!

کینگزلی می خواست از تالار رد بشه که چشمش به یک دختر زیبا افتاد!

-

نزدیک رفت و دستش را بر پشتش دخترک گذاشت گفت: سلام از این طرفا خانوم خوشگله!

چند ثانیه بعد دیگه توی حال خودش نبود پشتک می زد و شعر می خوند!

-ای دختره ی تو دل برو چشم هات رو وا کن بگو مال منی و جون منی و به من نگاه کن!من باید تو رو بخورم دختر جون!

ناگهان حاچ درک از پشت دیوار های تالار هافل بیرون اومد و گفت: استغفر الله، کینگزلی! تو باید آرشاد بشی و کینگزلی رو که می خواست گیاه رگال رو بخوره از محلکه دور کرد و کینگزلی تا آخر عمر با دیوانگی به زندگیش ادامه داد!

3. گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوه‌ی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين. ( 5 امتياز )

این گیاه اولین بار توسط فینیاس نایجلوس بلک تولید شد. زمانی که داشت به این مطلب فکر می کرد که چگونه مردم رو به خودش کمی علاقه مند کنه، به این نتیجه رسید که نهایت دیوانگی یک نفر می تونه این باشه که به اون علاقه مند باشه! پس گیاهی اختراع کرد که دیگران را به مرز جنون مطلق می رساند. برای تولید آن اسید رقیق آوادکاورا را با کمی محلول غلیظ معجون جنون قاطی کرد و پای یک گیاه ریخت! گیاه رشد کرد و مردم با دست زدن به آن دچار جنون می شدند البته او برای محبوب کردن خودش موفق نشد چون ملت اینقدر دیوانه می شدند که اون گیاه رو می خوردند و چون گیاه از اسید رقیق آواداکاورا تشکیل شده بود باعث مرگ آنها می شد.


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
تکالیف


1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازمانده‌ی آن مرحوم بدبخت بيچاره‌ی بی‌شعور، تسليت بگين!

اقا خیلی تسلیت عرض میکنیم . غم آخرتون باشه ولی تو هم کم ارثی نصیبت نشد کلک !


رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره.

کلاس گیاهشناسی

او تصمیم خود را گرفته بود و اینک به یقین رسیده بود تا همین امروز نقشه اش را عملی کند . آتشی که در درونش شعله گرفته بود تنها با انتقام از کینگزلی خاموش میشد . با بررسی هایی که انجام داده بود متوجه شده بود که درسی که امروز قرار بود تا آموزش ببینند ، به گیاه رگال مربوط میشد . همان گیاهی که گینکزلی به وسیله ی آن پدرش را به دره ی مرگ هدایت کرد . بعد از گذشت چند دقیقه که به رگال خیره بود و به انتقام فکر میکرد ، صدایی او را به خود آورد ...

- مالفوی ، چرا وقتی من دارم درس میدم تو به درس توجه نمیکنی؟ تا جایی که من یادمه اقوام تو علاقه ی زیادی به رگال دارن ...

پس گفتن این جمله کلاس منفجر شد . کینگزلی باری دیگر اورا تحقیر کرد و این نفرت اسکورپیوس را چندبرابر کرد .

نیم ساعت بعد ...

- ازتون میخوام که جلسه ی بعد یک مقاله ی کامل راجع به پدید آورنده ی رگال بنویسید . وقت کلاس تمومه ، میتونید برید .

پس از اینکه تمام دانش آموزان کلاس را ترک کردند ، اسکورپیوس به سمت کینگزلی رفت و ...

- مالفوی ، اینجا چیکار میکنی ؟ کلاس تمومه!
- میدونی چقدر منتظر این لحظه بودم ؟

اسکورپیوس به سمت گلدان رگال رفت و آن را به سمت کینگزلی گرفت و سپس ...

پنج دقیقه بعد ...

فلیچ دوان دوان به سمت اتاق مگ گوناگل میدوید و بر سر خود میزد . اسکورپیوس به آرامی از کنار او رد شد در حالی که لبخندی از روی رضایت بر چهره داشت .


گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوه‌ی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين.

بارناباس دوریل اولین کسی بود که رگال رو به وجود اورد . وقتی که انتظار داشت که کاکتوسی رو از توی گلدونش که بعد از یک سال کاملا رشد کرده بود ، در بیاره متوجه شد که شکل کاکتوس نیست . او متوجه شد که این تغییر شکل ناشی از تغیر و استفاده ی بیش از حد از خاک هست و این باعث میشه که این گیاه خاصیت کشنده داره و بعد ها هم بارها برای کشتن افراد از اون استفاده میکرد .


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.