هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۱۲:۱۴ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹
#16

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
سلام

من در حدی نیستم که نقد کنم! اما چون خبر ندارم لینی کی میاد یا اصلا میاد یا حالا هر چی و با هاش هماهنگ نیستم برای احترام گذاشتن به شما این پست رو نقد می کنم!

نقل قول:
بلاتریکس که دیگر توان حرف زدن نداشت، بریده بریده گفت: فکر کنم ما ... هم باید وارد قبر ... خودمون بشیم.


خب نگاه کن شاید جمله از لحاظ نگارشی پرفکت باشه! اما یه مشکل داره! اسم تاپیک چیه؟ فرار از زندان

خب پس باید سعی کنیم سوژه حول همین مطلب بچرخه! رفتن به درون قبر یک مقدار سوژه رو دور می کنه!

نقل قول:
لوسیوس موافقت کرد و هر دوی آن ها به دنبال قبر خودشان گشتند. لوسیوس خیلی قبرش را پیدا کرد و کمی خم شد و ناگهان ناپدید شد. بلاتریکس ترسیده بود اما می دانست که باید وارد قبرش شود چون اینجا هم ترسناک بود.


خب توی پست های قبلی قبر هاشون رو پیدا کرده بودن! دیگه نیاز نبود دنبالش بگردن! جمله ها می تونستن زیبا تر از این باشن ولی من اصولا به سبک نویسنده احترام می ذارم.

نقل قول:
زمین چرخید و زمین زیر پایشان دهن باز کرد و او وارد زمین شد. همه جا تاریک شد و بعد (از) مدتی در داخل شهری شلوغ فرود آمدند.


نگاه کن لوسیوس رفته! در جملات قبلی لوسیوس غیب شده!تکرار زمین لازم نبود می تونستی بگی:((زمین چرخید و زیر پایش دهن باز کرد)) اینجوری جمله زیبا تر می شد و درست تر هم بود.باز هم می گم لوسیوس یکبار از نظر بلا مخفی شده نمی تونن همزمان با هم برسن!

نقل قول:
بلاتریکس متعجب شده بود که ناگهان دستی شانه او را لمس کرد. لوسیوس رو به بلاتریکس گفت: اینجا لندنه و سال 2030 هست


بهتر بود می نوشتی شانه ی او یا شانه اش! شانه او یک مقدار مشکل داره!خب اینجا دو تا مشکل وجود داره یک لوسیوس چند ثانیه زودتر از قبرستان رفته به این سرعت فهمیدن این که سال 2030 هستش یکم مصنوعی هستش! دوم اینکه کاملا از قضیه ی فرار از زندان بیرون اومدیم و سوژه کلا عوض می شه!

نقل قول:
بلا کمی تعجب کرد و گفت: یعنی می خواهی بگی ما به آینده اومدیم.


نقطه علامت اشتباهیه! باید از علامت سوال استفاده می کردی! جمله پرسشی!

نقل قول:
انسان (ها) قدم نمی زدند اما جلو می رفتند.


خب خیلی از تشبیه ها خوب بود. مثلا مردم با دیدن اینها با تعجب پچ پچ می کنن و غیره! اشکلاتی هم ممکنه وجود داشته باشه که از چشم من دور مونده و ندیدم ببخشید! بازم می گم در حدی نیستم که نقد کنم اما اینکار رو به خاطر احترام به شما انجام دادم!


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۹:۱۶ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹
#15

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
سلام

هر کی هست بیاد اینو بنقده


تصویر کوچک شده


Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۲۰:۱۶ شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۹
#14

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۱۰:۲۴
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
اوه گودریک من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم! نمیخوای بیای ریونکلاو؟

پشت شماره ی 20 اتاق بوسه - گودریک گریفیندور

قبل از هرچیزی باید بگم که خیلی خیلی عالی همه ی اون چیزایی که من گفتم رو بهش رعایت کردی. واقعا پرفکته!

دو بار با فاصله ی چند جمله از او احساس گناه میکرد استفاده کردی. اگه میخوای روی چیزی مثل همین احساس گناه کردن تاکید کنی میتونی اونو در غالب یه جمله ی دیگه بیان کنی. مثلا وقتی تو اولی جمله ی * احساس گناه میکرد " رو آوردی توی دفعه ی بعد تغییرش بدی و هرچیز دیگه ای در این رابطه بنویسی. مث * بعد از مرور این افکار بر احساس گناهش افزوده شد" یا " نمی توانست احساس گناهی را که در وجودش حس میکرد نادیده بگیرد * یا حالا هرچیز دیگه ای!

در مورد بعد از یک ساعت هم همین طور. مثل جمله ی بالایی دو بار با فاصله ی کم استفاده کردی که میتونستی تغییرش بدی و این طوری بنویسی. اولی همون بعد از یک ساعت و بعدی " ساعتی بعد " یا اگه زمان اون قدر برات مهم نیست " مدتی بعد " یا " بعد از ساعت ها" ، " ساعاتی بعد" واو چه قدر قید زمان داریم که مث همن !

و همین طور "آره" توی دیالوگی که افکار لیساس. "درسته" میتونه جایگزین "آره" دومی شه!

برای بیشتر احساسی کردن دیالوگ میتونی با استفاده از علامت های مختلف یه ذره رو تاثیرش اضافه کنی. در ضمن به جای چند تا نقطه خود سه نقطه کافیه.

نقل قول:
"آره من باید هدف آدام رو به پایان برسونم......اما چطوری من که هیچی نمی دونم......باید آدام یادداشتی چیزی داشته باشه....


آره من باید هدف آدام رو به پایان برسونم ... اما چطوری؟ من که هیچی نمیدونم! باید آدام یادداشتی چیزی داشته باشه ...

و بقیه ی جمله هم به همین ترتیب.

شاید اینایی که گفته باشم اون قدر تاثیر گذار نباشه اما من در همین حد میدونم. اون قدر عالی نکاتی که دفعه قبل گفته بودم رو رعایت کردی که کف کردم!

توصیف های خوب و زیاد ... انتخاب سوژه ی مناسب برای ادامه دادن پست توسط نفر بعدی ... پرفکت! من بسی تحت تاثیر قرار گرفتم! پیشنهاد میکنم توی انجمن ریدل پست بزنی و از لرد درخواست نقد کنی! اونوقت با این همه توجهی که میکنی و رعایت کردن نکات پستات میشن در حد بنز! هرچند الانم دست کمی ندارن.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۹
#13

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
به نام او

سلام

خب لینی جون اینم بنقد لطفا!

با سپاس به خاطر نقدات
گودریک



Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۲ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹
#12

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۱۰:۲۴
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
اول فک کردم درخواست نقد مال انجمن ریدله بعد یهو دیدم اتاق شکنجه س و مال آزکابانه.

پست شماره ی 39 انفرادی - گودریک گریفیندور

فک کنم از روی پستت دوباره نخوندی چون بعضی جاهای پستت کلماتی مثل *را* رو توی جملاتت جا گذاشتی.

نقل قول:
دکتری که توسط مک گونگال آورده شده بود کیفش رارا بر زمین گذاشت و جسد را بررسی کرد.


بهتره که دو تا کلمه ی متشابه رو در دو جمله ی دنبال هم نیاری و اگه اون کلمه مترادفی داره از مترادفش استفاده کنی و یا حتی با آوردن یه کلمه قبل یا بعد از اون از تاثیر اون کلمه کم کنی. مثلا در این جمله:

نقل قول:
ریچارد و پزشک زندان که در ترس غوطه ور بودند و ، در این فکر بودند که چطوری از این مهلکه فرار کنند


وقتی تصمیم میگیری که جملاتت رو کتابی بنویسی وسطش نباید از کلمات محاوره ای استفاده کنی و "ی" رو نباید آخر چطور بنویسی. البته اگه اشتباه تایپی نبوده باشه.

توی یکی از دیالوگ هاتم که محاوره ای نوشتی ، کلمه ای کتابی مشاهده میشه که نباید این طور باشه. یا همش محاوره ای یا همش کتابی که در مورد دیالوگ محاوره ای مورد استفاده قرار میگیره.

نقل قول:
به اونا یه جسد دیگر دیگه نشون بده.


زیاد جالب نیست که چند تا جمله رو پشت سر هم بنویسیم و بینش مدام نقطه بذاریم.

نقل قول:
جسد مانند کشو کمد بیرون آمد. یک پارچه ی سفید رنگ بر روی جسد بود. دکتر دستش را دراز کرد و پارچه را برداشت.


اینجا میتونستی بین جملات ارتباط برقرار کنی و از "و" به همراه " ، " استفاده کنی. مثلا میتونستی این طوری بنویسی:

جسد که پارچه ی سفید رنگی بر رویش بود ، همانند کشوی کمد بیرون آمد ...

این جمله هم اشکال دستوری داره:

نقل قول:
چند دقیقه دیگر گذشت که همه دم در سرد خانه بودند.


1- چند دقیقه ی دیگر که گذشت ، همه دم در سردخانه بودند. 2- بعد از چند دقیقه/ چند دقیقه ی بعد همه دم در سردخانه بودند.

باید افعال جمله به گونه ای انتخاب بشن که به زیبایی پست افزوده بشه.

نقل قول:
دکتری که توسط مک گونگال آورده شده بود کیفش بر زمین گذاشت و جسد را بررسی کرد.


قشنگ تر میشه اگه بنویسیم که " آماده ی بررسی جسد شد. " چون در عرض یک ثانیه که نمیشه جسد رو بررسی کرد.

برای زیباتر کردن پست میتونی علاوه بر توصیفایی که نسبت به پست قبلیت خیلی افزایش پیدا کرده بودن و پستت رو قشنگ تر کرده بودن ، از توصیفات دیگه ای که با اون جمله ت جور در میان هم استفاده کنی. مثل:

نقل قول:
در این هنگام بود که ریچارد در گوش دکتر گفت: به اونو یه جسد دیگر نشون بده.


در این هنگام بود که فکری به ذهن ریچارد رسید و در گوش دکتر گفت: به اون ...

اینا نکاتی بود که من میدونستم و تونستم بگم ، یکی باید بیاد پستا خودمو نقد کنه.

تو پست قبلیت تقریبا توصیفی نداشتی اما توی این پست از توصیفات خوبی استفاده کردی. به طور کلی راهکار خوبی رو برای پیچوندن وزیر و راحت تر کردن ریچارد انجام دادی. یه جسد دیگه به جای جسد اصلی که در اثر شکنجه مرده! فکر خوبیه!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۲۲:۵۵:۰۳

🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹
#11

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
سلام

لطفا این را بنقدین

با تشکر
گودریک



Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ شنبه ۲۵ دی ۱۳۸۹
#10

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۱۰:۲۴
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
نقد پست شماره ی 244 آزکابان ، گودریک گریفندور

اول این که به جای استفاده از چندین هزار تا نقطه ، استفاده از سه نقطه کافیه!

وقتی کل پست قراره دیالوگ باشه بهتره به جای استفاده ی مداوم از (-) حالت افراد رو هنگام گفتگو شرح بدیم.

مثلا:
نقل قول:
- بله قربان فقط....


بلا با تردید گفت: بله قربان فقط ...

یه نکته ی عجیب اینه که لرد کلی مرگخوار داره و یکم عجیبه که همه تو زندان باشن جز یکیشون! درسته که این کار برای سخت تر کردن کار لرد و هیجان انگیزتر کردن ماجراس ولی دورنشدن از واقعیت بهتره.

اما در کل اینکه آلبوس رو کشیدی وسط خودش وارد کردن یه سوژه خوبه. استفاده از توصیف برای زیباتر کردن پست خیلی خوبه که بهتره در پستت ازش استفاده کنی.

جاست دیس !


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۲۰:۰۸ جمعه ۲۴ دی ۱۳۸۹
#9

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
اگر وقت دارید لطفا این را بنقدین.
باتشکر
گودریک



Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۹
#8

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۱۰:۲۴
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
نقد پست شماره ی 18 اتاق بوسه ، اسکورپیوس مالفوی



نقل قول:
-خب ما می تونیم این عروسک ها رو جوری طراحی کنیم که بیشتر از مردم عادی مردم رو جلب کنن.


فکر کنم در اینجا منظورت دیوونه سازها بود.

نقل قول:
استاد به شکلی کاملا جدی رو به آدام کرد و گفت:اوه پسر من در مورد تو اشتباه می کردم.


این طوری که نوشتی خواننده نمیتونه بفهمه 1-"من" برای پسر مورد استفاده قرار گرفته یا 2-مال جمله بعدیه. 1
- اوه پسر من ، در مورد ... 2- اوه پسر ، من ...
من مورد اولو برداشت کردم و اگه منظورت مورد اول بود بهتر بود یکی از این دو موردو مینوشتی:
" اوه پسر من ، در مورد ... "
" اوه پسرم ، من در مورد ... "


به تغییرات که با رنگ سبز نوشته شده توجه کن:

نقل قول:
استاد در حالی که به سمت دیگری می چرخید،گفت:بر منکرش لعنت! آخه مرتیکه چه شکلی اینکارو رو بکنیم؟


نقل قول:
... گفت:خفه شو!تو بجز یک دانشجوی مشنگ نیستی که هیچی از این چیز ها حالیش نیست نمیشه نیستی!!


نقل قول:
برق شادی در چشمان آدام خاموش شد و بغض سراسر وجودش را گرفت.در مقابله با اشک هایش که بر گونه اش جاری نشوند و با غمی نهفته در صدا گفت:اما استاد ...


خیلی جالب نیست که دو تا حالت طولانی با یه "و" به هم وصل شن و نوشته شن. این طوری درست تره:
در حالی که سعی میکرد اشک هایش بر گونه اش جاری نشوند ، با غمی نهفته در صدا گفت: ...

نقل قول:
آدام به سرعت از آزمایشگاه خارج شد.دیگر توانی برایش نمانده که صرف جنگ با بغض کند تا نشکند پس بغضش شکست و هق هق گریه سر داد.


نیازی نیست که همه جزئیات حالات یه فردو بگی. همین که بگی نمیتونست جلوی بغضش رو بگیره کافیه. یا هم اگه خیلی علاقمندی که هر دو رو بیاری میتونی بنویسی: دیگر توانی برای جلوگیری از شکسته شدن بغضش نمانده بود.

نقل قول:
آدام نگاهی به ساعت انداخت ساعت 1:17 دقیقه ی بامداد را نشان می داد.گذشت زمان به نظرش نرسیده بود.


آدام نگاهی به ساعتش که 1:17 دقیقه ی بامداد را نشان میداد ، انداخت.


خیلی از جاها جملات رو پشت سر هم ردیف کردی بدون اینکه یعلامتی بینشون بذاری. ( ، ؛ ! ... )

ولی در کل در کنار همه ی این ها حالات خوبی رو تونستی در نظر بگیری که یکی از مهم ترین چیزایی که به پست زیبایی میده همین توصیف حالاته ولی نباید همه ی حالات رو با گذاشتن تنها یک "و" در یک جمله آورد در حالی که با حرفای ربط میشه این کارو به خوبی انجام داد.

و اینکه سوژه رو سریع پیش نبردی که استاده قبول کنه و کار به مرحله اجرا در بیاد نکته ی خوبی بود. کمک گرفتن از دوست هم یه از نکات مثبت دیگه بود.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




Re: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹
#7

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
با سلام به ناظر عزیز

خواهشا این پست من نقد بشه.

با تشکر!


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.