هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ققنوس میوزیک
پیام زده شده در: ۱۷:۱۶ جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۹۰
#2

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهــو !


سال 1930 – هاگوارتز – دفتر دکتر دامبلدور

استاد تغییر چهره ی آن روزهای هاگوارتز در دفتر رنگارنگ و زیبایش، پشت میز خود، نشسته بود و اختراع بزرگش، یعنی شیش تار برقو را بدست گرفته و تمرین می نمود. رادیوی مشنگ ها نیز روی میزش روشن بود و برایش آواز می خواند که ناگهان دیگر آواز نخواند و گوینده خبر بود که حرف می زد.

" هم اکنون به خبر فوری که به دست ما رسیده توجه کنید. گروهی از محققان موسیقی توانستند ساز جدیدی به نام گیتار الکتریک را اختراع نمایند. این نوع از گیتار از طریق... "

دامبلدور: شما مشنگ ها از بیخ دزد هستید ! اینو که من 30 سال پیش اختراع کردم ! عقب مونده ها !


سال 1995 – خانه شماره 12 گریمولد – قسمت زیر زمین

در زیر زمین تاریک و یکدست سنگی خانه گریمولد، آلبوس دامبلدور به همراه شیش تار برقوی خود (گیتار الکتریک) که از دوازده قسمتش، دوازده سیم بیرون زده بود و رو بدنه ی سنگی – چوبی آن، هفت – هشت دکمه و حفره دیده می شد، روی سکویی ایستاده بود و زیر پاهایش، اعضای محفل ققنوس و بسیاری از مهمان های دیگر جمع شده بودند و همگی گیتار بدست از او تقلید می کردند.

دامبلدور: خب، گام دامبلتاتونیک رو یادتون دادم. حالا برای اینکه ببینم یاد گرفتین و اینکه پول کلاس موسیقی شما نمیسوزه، درس بپرسم.---ام-سیریوس-تو--بزن ببینم.

سیریوس بلک با نهایت عشق و علاقه ضرباتی محکم بر سیم ها وارد ساخت اما به جای خروج صوت بلبل، صدای کشیدن سیفون جادویی مرلینگاه به گوش رسید که خنده و تمسخر هم کلاسی هایش را در پی داشت.

دامبلدور: خب-کافیه ! کلاس تمومه. فردا یادتون نره. توی کوچه دیاگون کنسرت داریم ما. گروه راک ققنوس شگفتی ساز خواهد شد. برین خونه هاتون حالا !


*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*^*
آخه دامبل جان. چرا من رو در این موقعیت قرار میدین ؟
بگذار غذا بپزیم.




ویرایش شده توسط [fa]جسیکا پاتر[/fa][en]JΣδδ¡СД[/en] در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۹ ۱۸:۰۲:۲۹


ققنوس میوزیک
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۹۰
#1

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۶ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴
از جايي به نام هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 788
آفلاین
ققنوس میوزیکیک تشکل موسیقی راک است که آلبوس دامبلدور از دوران کودکی ایده تشکیل آن را در ذهن خود پرورش می داد تا اینکه در اواخر قرن بیستم آن را در زیر زمین خانه شماره ۱۲ گریمولد تشکیل داد. بیشتر رول های این تاپیک در محدوده زیر زمین خانه گریمولد می چرخد، درست جایی که آلبوس دامبلدور و محفلیان و دوستان دامبلدور در عرصه ی موسیقی راک جادویی فعالیت می کنند. صد البته که هدف ظاهری آنها استفاده از موسیقی است و در باطن اهداف بزرگی علیه لرد سیاه ترتیب می دهند. اهداف اصلی آنها (سوژه های این تاپیک) شامل "برگزاری کنسرت جهت جذب و سپس دستگیری مرگخواران"، "تشویق به خوبی و تسلیم کردن لرد سیاه از طریق موسیقی"، "فروش زیاد آلبوم های خود جهت رقابت مالی با لرد سیاه"، "برگزاری کلاس های موسیقی و توطئه علیه کلاس های مرگخواری لرد سیاه" و ... است. -------------------------------------------------------------------------------

سال ۱۹۰۰ میلادی – دهکده گودریک هالو

خورشید سوزان بر دهکده سرسبز و کم جمعیت گودریک هالو می تابید. ماگل بزرگ، مشتی دیوید الله درون گاوداری مرکزی دهکده مشغول کار بود و با وارد ساختن ضربات متوالی بیل خود بر سر گاوهای به صف شده، موجب جاری شدن شیر زبان بسته ها می شد. در گوشه ی گاو داری، جایی متمایل به خوک دانی، پشت علوفه ها، آلبوس دامبلدور جوان نشسته بود. چهره ی فرو رفته و استخوانیش گویای آن بود که ریش هایش دارند از درون و به سوی مغزش رشد می کنند و هنوز گذرگاهی به بیرون نیافته اند.

دور و برش کوهی از کتاب های پاره پوره به چشم می خورد و در دستانش تعداد تکه چوب، پشم، مو و ... . پس از کلی ور رفتن با اشیای درون دستش، شش تار موی درازی را که از کله دختران ماگل کنده بود را از دو سو به دو چوب بست. سپس با قلبی تپنده دستش را درون علوفه های کنارش کرد و یک گربه نیمه جان و کلاغی بیهوش را بیرون کشید. پشم های محکمی را که به شش تار مو بسته بود، از این سو به نقاط حساس گربه و کلاغ گره زد ! سپس آن دو را درون جعبه ای چوبی گذاشت و درب جعبه را بست. از سوی دیگر هم سیم برقی را درون جعبه فرو کرده بود. با خوشحالی فریاد زد:

«آریانا ! آبرفورث ! کجایین. بیایین اینجا. بلاخره اختراع کردمش ! »

یک پسر و دختر لاغر و کوچولو با دوندگی شدید از درب گاوداری دامبلدورها داخل شدند و بدون توجه به ماگلی که شیر گاوها رو می دوشید، به سمت آلبوس دویدند که در گوشه ای پشت علوفه ها نشسته بود.

آبرفورث: «داداشی ! باز این مشتی دیوید الله رو که آوردی توی گاو داری ! الان بابا از سر زمین برگرده، میاد گوش هممون رو میکشه ها ! »

آریانا: «آله ! لاست میگه دیگه داداچی ! من تازه گوشمو سولاخ کردم. دردم میاد خوو ! »

مشتی دیوید الله که چند گالن شیر را پر کرده بود و در حال خروج از گاوداری بود، رو به آلبوس کرد و گفت: «این گاو آخری تون شیر نداد. شیر کاکائو داد. با این اوصاف به ازای موی ششمی که از ششمین دخترم کندی، یه گالون شیر به من بدهکار میشی. چون گالون ششم شیر کاکائو بود. نه شیر ! روز خوش ! »

آلبوس: «آریانا، باز به این گاوه شکلات دادی بخوره ؟! . خب. بیاین جلو. یه چیز توپ نشونتون بدم ! اختراعمو ! »

آبرفورث و آریانا به اتفاق چند قدمی به آلبوس نزدیک شدند.

آلبوس: «معرفی میکنم. این شما. و این اختراع من. "شیش تار برقو" »

آبرفورث: « »

آریانا: «یعنی اگه بهش دست بزنیم، برق مارو میگیره؟! »

آبرفورث می رفت تا با کنجکاوی با چوب شکل دار و ۶ تار بسته شده روی آن دست بزند که واکنش سیلی آلبوس را در بر داشت:

«دست نزن ! پاره میشه ! من میزنم. فقط گوش کنید ! »

و صداهای گوش خراش جیغ گربه و کلاغ که در هم آمیخته می شد، از حفره های ریز روی جعبه، همگام با وارد شدن ضربه بر ۶ تار مو، در گاوداری طنین می انداخت. این می شد که بچه برخی گاوها می افتاد و برخی جای شیر، خون تولید می نمودند.

( شما هم گوش جان بسپارید ):


ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۹ ۱۹:۱۴:۱۳
ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۹ ۱۹:۱۷:۴۰
ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۹ ۱۹:۱۸:۴۷
ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۹ ۱۹:۲۰:۱۰

"Severus...please..."
تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.