وقتی کتاب 6 رو خوندم، مطمئن بودم که دامبلدور نمرده به خاطر همین ناراخت نشدم. اما وقتی کتاب هفت رو تموم کردم تا چند روز کلا منگ بودم.
کلا در مود کتاب هفت باید بگم، یه نسل کشی از نوع رولینگی بود. مرگ الستور مودی، دابی، لوپین، نیم فا دورا، پدر نیمفا دورا و کالین و فرد و کلی بچه ناشناس دیگه.
باور کن اگه خواهر جی کی رولینگ جلوی او رو نگرفته بود هاگرید رو هم کشته بود! بقیه رو هم لابد یکی پا درمیونی کرده بوده!
با وجودی که مرگ اسنیپ رو پیش بینی می کردم اما مرگی به این بدی رو تصور نمی کردم. یه مبارزه ای چیزی... در کل تنها برای این کارکتر گریه کردم.
مرگ ولدمورتم خیلی بد بود! اگرچه مرگ می تونه در ساده ترین حالت ممکن رخ بده اما.... خب خودتون بگین آخه خدایش یه اکسپلیارموس؟!!!
بشترین ناراحتی و غصه من به خاطر اتمام بد کتابهای هری پاتر بود.
------
پ.ن: تنها از مرگ یکی راضی بودم اونم سیریوس بلک بود که خیلی بی خردانه خودشو به کشتن داد!