هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰

Amata


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۷ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 29
آفلاین
همی قلم بر دست میگیریم و با دست منجمد شده و نفس های بریده قلم را بر کاغذ مینهیم و باچشمانی گرد و ورقلمبیده تر از جفت چشم زیبا و شهلای سر مودی تعجب خود را از ننوشتن قلم ابراز میکنیم! بیخیال! قلم را پرت میکنیم کنار و با خودکار مشنگی ای که به تازگی از جیب مشنگی ازآن خود ساخته بودیم خود را مشغول میکنیم!
و هم اکنون سوال های امتحان!!(جلسه ی معارفه شاید!؟؟!)

1- آیا شما همیشه جلسه ی اول درس اساتید سر کلاس حاضر میشوید ؟!؟!

به طور قطع بله! اصولا جلسات اول هرکلاسی از معدود جلساتی هستند که دانشجو و جادوآموز عزیزی چون من در اون هرکاری که دلش خواست میتونه بکنه! بدون اینکه نگران باشه از سمت و جهت پرفسور مربوطه مورد خشم و فوران احساسات داغ و آتشین قرار بگیره!
از ویژگی های دیگه و منحصر به فرد جلسات اول اینه که تو هرجوری باشی (چه خوشگل چه زشت!) دید کلی پرفسور نسبت بهت تو اون جلسه شکل میگیره. اگه غایب باشی یا اینکه جلسه ی اول سرکلاس زیادی ننه من گولاخم بازی دربیاری و آی جواب پرفسورتو بدی و آی اطلاعاتش رو زیر یه علامت سوال گنده اندازه داداش هاگرید(گراب بود دیگه!؟؟)ببری پرفسور محترم درباقی جلسات ترم باچشمانی باریک کرده و بدجنسیانه نگات میکنه و خلاصه تضمینی نیست که تو اون درس رو تو اون ترم به سلامتی پاس کنی! اما برعکس هرچقدر تو جلسه ی اول لبخند ملیح و زیبا تقدیم استادت کنی و هرچقدر بیشتر از کلمات وو جملات قشنگ و قصار برای توصیف استادت استفاده کنی و خلاصه به قول این ماگل بی فرهنگا هندونه بارش کنی(!) دید استاد تا آخر ترم نسبت به تو رنگی و خوشگل موشگل میشه و مرلین رو جه دیدی ! شاید تونستی وسطای ترم ده شونصد جلسه ای رو غیبت کنی بدون اینکه صدمی از نمره ات کم بشه!
کلا تحقیقات به طور خیلی واضح اثر مثبت اون حرکت -یهویی ایستادن سرکلاس که با رویت پرفسور برای اولین بار ،توسط دانش آموزان عزیز رخ میده- رو نشون داده! یا اون جمله ی کم حجم و پرمحتوای خسته نباشید پایان کلاس که باز هم همون دانش آموز به استادش میگه دنیایی از معرفته که این رو هم محققان خفنگز جادوگر زحمت ریشه یاببیش رو کشیدن که این جا جای بیانش نیست دیگه!!
.
.
.
....پرفسور!!؟؟ کاغذم تموم شد! میشه پشتش جواب بدم باقی سوالا رو ؟؟

2- از کوییدیچ چه میدانید ؟!
از دانسته های من از علم شریف و کاربردی کوییدیچ همین بس که یه ورزش خیلی مهیجه همراه با حرکات رزمی و آکروباتیک روی چوب پرنده توی هوا! و همچنین که انگار جدیدا تماشای این مسابقه ی نه چندان لطیف برای کودکان ظریف (!) ممنوع اعلام شده به خاطر استفاده از حرکات خشونت آمیز بسیار توسط بازیکنان و هم چنین استعمال لغات خارج از محدوده ی ادب و هنر جادوگری توسط تماشاچیان!!
اینم میدونم که یه توپ کوچولوی گوی مانندی هستش به اسم اسنیچ که ابعادی به اندازه ی ذره ی زیر اتمی پروتون داره و انرژی به اندازه ی انرژی ای که از شکافته شدن همون ذره ی پروتون بدست میاد! و اینجاست که باید از ضرب المثل معروف فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه! استفاده کنیم! بعد هر بازیکنی بگیره این اسنیچ بلا رو بازی تموم میشه و تیم اون بازیکن زرنگ با گرفتن حدودا 150 امتیاز به خاطر اسنیچ معمولا برنده میشه. البته اگه تیم مقابل گوافلای بیشتر از کل امتیاز تیمی که اسنیچو گرفته گل نکرده باشن! کل اطلاعات اینجانب از کوییدیچ همین بود! امید است که شرکت در این کلاس از ما جستجوگری همانند هری پاتر نه ! همانند سدریک دیگوری پاره ی تن () بسازد!

3- نام 3 تیم از تیم های معروف کوییدیچ را نام ببرید !! " دفعاتِ قهرمانی شون رو نمیخواما ... .."
تیم گریفیندور! اسلیتیرین! و هافلپاف!!! ولی حالا چون من خیلی دانش آموز خوبیم اسم یه تیم رو هم اضافه بر سازمان میگم ! راونکلاو!! پرفسور دیدین من چقدر زرنگم !؟؟؟!
البته طی تحقیقاتی که داشتم اسم این تیما رو هم پیدا کردم!! : گودال خالی متحد - کلاغ های مونتروز - چرخ جادوگر!!

4- یک خاطره از مسابقاتِ کوییدیچ ... ( در 2 خط بگین ، نه بیشتر!)
اجازه استاد!؟؟؟ کل جوابای من که رو هم بیتشر از شصت صفحه شد!! حالا اینم روش یکم بیشتر از دوخط !؟؟؟! نمیشه!؟؟

یکی بود یکی نبود! یک روز رو این نیمکتای تماشاچیان نشسته بودیم داشتیم تخمه میشکستیم ! و همزمان از تماشای بازی زیبای گریف و در برابر اسلی لذت میبردیم! جستجوگر که سر هری پاتر بود انگار اولین بازیش بود! آقا این هی جاروشو تو هوا میرقصوند! منم هی مرلین مرلین میکردیم که یه وخ خدایی نکرده کمیته ی انضباطی نیان اینو به جرم اغتشاش(!) بگیرن که آخرش فهمیدیم کار این اسنیپ بیشعور بوده هی طلسمش میکرده!! ولی یکم بیشتر که صبر کردیم آخرترش فهمیدیم کار کوییرل نمک نشناس مرلین نیامرزیده بوده! مرلین عذاب قبرشو صد چندان کنه!! خلاصه این رفیق مو فرفری هرمیون نام هری رفت و اشتباهی اسنیپو سوسک کرد که ناخواسته کوییرل هم همراش سوسک شد! خلاصه همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد!! اصلا مگه میشه آقای پاتر تو گروه و تیمی باشه و اون گروه و تیم شکست بخورن!؟؟؟


و در پایان جا داره که از اون خسته نباشید هایی که توی سوال اول توضیحش رو دادم استفاده کنم! به امید آنکه پرفسور گرامی با دیده ی رنگی به ما بنگرد !


ویرایش شده توسط آماتا در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۸ ۱۵:۰۰:۲۱

What if you were feeling something you are not able to talk about or you are not allowed to think about ??


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲:۱۴ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهو



تدریس جلسه ی اول


خخخخخخخر پپپپپپف...خخخخخخخخرپپپپفف..

جسی در رختخوابش یه غلت می زنه و لحافو دور خودش می پیچه.

...
- خب، به افتخار جسیکا پاتر، این کاربر افسانه ای ، کسی که محفلُ ، گریفـُـ ،خونه و زندگی رو روی یک انگشتش می چرخونه یه کف مرتب بزنید ایشون به عنوان "بهترین استادِ سال" انتخاب شدند، بـه بـه!!

جسی دستی به موهای شینیون شده ش میکشه و خودشو آماده می کنه که بره روی سن تا جایزه رو بگیره ...

- بـه بـه... دارند تشریف میارن استادِ اعظم ...جایزه ی ایشون شونصد هزارگالیون ، سفر دور کل دنیای جادوگری ،یکی از خونه ی های مبله ی هاگزمید و...


بـــــووووووووم!!

- جسی تو رو خدا پاشو شاگردا حمله کردند...پاشو جسی...
- پاشو جسی ، اینجا رو بمباران کردند...الان خوابگاهِ اساتید رو از دست می دیم!!


...
جسی داره از روی پله های سن بالا می ره... تماشاچی ها هیمن جوری بهش زل زدند و یه ریز تشویقش میکنند...


- پاشو جسی ! تموم گوی زرین هات پرواز کردن ... وای جزوه هاتــــــــ ....
- الان شپلخ میشی، پاشووووو!

شتتتتتتتترققق!!( افکت برخورد یه بمب شوخی در یک میلی متری تخت جسی)

- اَه... چرا سر و صدا می کنین بذارین! میدونم هنو مونده به کلاس ،بذارید بقیه شو ببینم!

و یه غلت دیگه می زنه!!

...
دیگه دو سه تا قدم دیگه بیشتر نمونده..آبرفورث با یک رنک توی دستاش داره انتظارشو می کشه...

- تشویقش کنید دوشیزه پاتر رو!!
جسی تعظیم کوچیکی به تماشاچی ها می کنه و رنکو می گیره.



تتتتتتتترققق...ترووووق...

سقف خوابگاه می ریزه و شاگردای مشتاق به درس و جمعی از کاربرای ارزشی-ورزشی!!!!! به همراهی فردی نقابدار ملقب به ممد بوقی، درست بالای تخت جسی و بقیه می ایستند!!

ممد: هر هر هر کر کر کر....گرفتیم خوابگاهوووو !!
ممد موهایه یکی از شاگرداهای "دختر" رو می کشه و پرتش میکنه سمتِ جسی ....

جسی از خواب پا می شه و چشماشو می ماله و میگه: چی شده ؟!


- - - - - -

خب فرزندانِ مـــن !!! ای گلهای باغِ هــــــــاگ ...
همونطور که در متن فوق مشاهده فرمودین ... استاد توسط گروهی شورشی که قصد تخریبِ اموال و اغتشاش علیه نظم امنیتِ هــــــاگ رو داشتن ، به ساحتِ استاد جسارت کرده و وی را از رویای شیرینش بیرون کشانیده اند. البته اشاره کنم فی الفور یا همون چند مین بعد توسط سربازانِ رئیس هـــــاگ به مکانِ نامعلومی مثلِ معدنهای طلای جزایر بالاکـــــــ فرستاده شدند ... واس همین خاطر هم تدریسِ خاصی صورت نگرفت چون روح و روانِ استاد مغشوش بود.... خب منبر طولانی شد ...

- برای جلسه ی اول تدریسِ سختی صورت نمیگیره که مشتری شیم!!! ... فقط از شما شاگردانِ عزیز میخوام به سوالات زیر با توجه به اطلاعات عمومی خود، پاسخ دهید !! ( جنبه تعیین سطح داره هــــــــا ... گفته باشم!!! )


1- آیا شما همیشه جلسه ی اول درس اساتید سر کلاس حاضر میشوید ؟!؟!

2- از کوییدیچ چه میدانید ؟!

3- نام 3 تیم از تیم های معروف کوییدیچ را نام ببرید !! " دفعاتِ قهرمانی شون رو نمیخواما ... .."


4- یک خاطره از مسابقاتِ کوییدیچ ... ( در 2 خط بگین ، نه بیشتر!)


- - - - - - -

* دوستانی که احیانن نسبت خانوادگی به صورتِ غیر محسوس به من اطلاع بدن ... *





Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
کلاس پرواز و کوییدیچ با تدریس پروفسور جسیکا پاتر از شنبه 8 بهمن هر هفته


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۶ ۲۰:۱۳:۲۷
ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۶ ۲۱:۱۱:۳۵

هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۳:۵۶ شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۰

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
هافلپاف:
8 امتياز

رز ويزلی: 33 امتياز

رول خيلی خوبی بود، يعنی كلا" خنده دار می‌نويسی و رولی كه خنده‌دار باشه موفقه به نظرم ...

دماغت اندازه‌ی بادمجونه به من چه؟

كم شدن امتياز به اين خاطر بود كه سوژه‌ی فرعی يكم زيادی فرعی بود.

راونكلاو:
16 امتياز

لونا لاوگود: 29

امتياز سوال اولت كه مشكلی نداره. علی‌الخصوص اون بوی بدی كه توی ورزگاه ميپيچه رو واقعا" خوب اشاره كردی .

مگس هم جانور جالبيه واقعا" !

كم شدن امتياز به خاطر يك سری مسائل جزئی و اينا بود توی رول.

لينی وارنر: 35

من حساسم اصولا"! استفراغ چيه آخه؟:D

سوژه‌ی فرعی خوبی بود، خوشمان آمد! چسبيد. حالا تو كه بلد نيستی شوت بزنی، اصلا" چرا ميای كلاس كوييديچ بوقی؟ دی:

گريفيندور:
13

جرج ويزلی: 23

من گفتم پنج مورد! اين قدر حواست سر مغازه‌ت و سر كار گذاشتن ملته، به سوال دقت نميكنی . سه امتياز مفت اينجا پريد. عهه.

سوژه‌ی فرعی‌ات مناسب بود، اما به خاطر رول يه مقدار هم اينجا امتياز از كف ميره...

گودريك گريفيندور: 27

تو كه شيش تا نوشتی، يكی‌ش رو قرض می‌دادی به جرج امتياز مفت ندين ديگه . گودريك عزيزم، درباره‌ی مورد ششم، دلبندم پوشك مای بی‌بی واسه همين مواقعه ديگه .

اسليترين:

صد امتياز !

***

با دست باز هم نمره‌ها رو تقسيم كردم كه دور همی شاد باشيم .



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
با سلام


1. پنج سوژه‌ی فرعی برای يك رول كوييديچ از فكر خودتون مثال بزنيد. ( 15 امتياز )


1- مریض شدن دروازبان
2- گم شدن اسنیچ
3- پیش آمدن مشکل برای داور و قاطی شدن امتیازات
4- حمله ی کلاغ ها
5- آب و هوای طولانی

6- یکی از بازیکنان احساس کند به دستشویی نیازمند است



2. فكر كنيد كينگزلی می خواد از شما امتحان بگيره و شما بايد پنج تا پنالتی به يك دروازه‌بان بزنيد و از اين امتحان نمره‌ی خوبی بگيريد. يه جوری يه سوژه‌ی فرعی رو وارد اين قضيه كنيد. پس يه رول بنويسيد در مورد اين امتحان ( كه ميشه سوژه‌ی اصلی ) كه يه قضيه‌ی ديگه هم درش دخالت ميكنه ( سوژه‌ی فرعی ).


هوا صاف و بی ابر بود و شرایط را برای کینگزلی راحت کرده بود تا بدون دخالت نا به جای هوا از دانش آموزان امتحان بگیرد.

کینگزلی: « نفر بعدی »

در این لحظه گودریک گریفندور سوار بر جاروی فشفشه ی خود شد و پرواز کنان به سمت کینگزلی آمد اما به علت بالا بودن سرعت فشفشه نتوانست آن را نگه دارد و با کینگزلی برخورد کرد.

گودریک: « استاد ببخشید »

کینگزلی بعد از اینکه به سختی از زمین بلند شد و زخم هایش را با جادو ترمیم داد ، گفت: « مرتیکه هزار سالت شده ... هنوز بلد نیستی جارو رو نگه داری؟! »

کینگزلی بعد از قر قر زدن سوار جارویش شد و بار دیگر پرواز کرد و نزدیک گودریک آمد و سرخگون را به او داد و گفت: « خب پنج تا پنالتی باید بزنی به دروازبان اگر چهار تاش گل بشه ، قبول میشی وگرنه امشب میایی اتاق من »

گودریک توپ را گرفت و به دروازبان چرخید و آماده پرتاب کردن توپ شد. دستش را بالا برد و با قدرت توپ را پ.....

- «»

با صدای جیغ گودریک تعادل خودش از دست داد و بجای پرتاب کردن توپ به دروازه ، توپ را با تمام قدرت بر سر کیگزلی کوبید!

کینگزلی: «»

گودریک بدون آنکه صبر کند توپ را بار دیگر گرفت و آن را پرت کرد. گل شد. و توپ دوم و سوم و همینطور ادامه داد تا اینکه سه توپ دیگر را تبدیل به گل کرد و تنها یک توپ دیگر فرصت داشت که اگر نمی توانست گل بکند ، از امتحان رد می شد.

گودریک توپ را بالا برد و آماده ی پرتاب شدن شد و توپ را پرتاب ...

- «»

بار دیگر گودریک تمرکز خود را از دست داد و بجای پرتاب کردن توپ به سمت دروازه ، آن را بر سر کینگرلی پرتاب کرد اما توپ بعد از برخورد با سر کینگزلی ، به سمت دروازه رفت و گل شد.

گودریک: «»

گودریک از امتحان با موفقیت رد شد اما آخرش معلوم نشد کی جیغ می زد؟


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۲۲:۵۴:۱۱

تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۳۶ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰

جرج.ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۵ یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۱:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱
از یه جایی که اصلا انتظارشو نداری!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
1. پنج سوژه‌ی فرعی برای يك رول كوييديچ از فكر خودتون مثال بزنيد. ( 15 امتياز )

1.وضع آب و هوا

2.بی جنبه بازی تماشاگرنماها

3.حمله دیوانه سازا

4.گم شدن اسنیچ در لباس یکی از بازیکنان

2. فكر كنيد كينگزلی می خواد از شما امتحان بگيره و شما بايد پنج تا پنالتی به يك دروازه‌بان بزنيد و از اين امتحان نمره‌ی خوبی بگيريد. يه جوری يه سوژه‌ی فرعی رو وارد اين قضيه كنيد. پس يه رول بنويسيد در مورد اين امتحان ( كه ميشه سوژه‌ی اصلی ) كه يه قضيه‌ی ديگه هم درش دخالت ميكنه ( سوژه‌ی فرعی )

_ خب،ویزلی زود باش اینو بگیر!

اوهو!دکی این چه مسخره بازی یه؟این سرخگون لعنتی حداقل سی تن وزنشه!آخ آخ آخ!الیور وود هر جا هستی منو ببخش که پشت سرت...هیچی!

سرخگون داشت با سرعت ماورای نور به سمت دماغ بنده هجوم می اورد که منم دیدم فرار خیلی بهتر از قراره!یه جا خالی مشتی دادمو...

پروفسور:_ ویزلی چه غلطی کردی؟!اون پشت محل نگهداری تسترالا بود...

اما قبل از اینکه جمله پروفسور تموم بشه یه چیزی گفت:

بااااااااااااااااااااا!!!!

اوهو نگو سرخگون لعنتی با دو هزار کیلومتر بر ثانیه به اصطبل تسترالا برخورد کرده بود و...

خب،یه ثانیه هیچی نشد اما بعدش یه دویست تا تسترال با هم به پرواز در اومدن و ریختن وسط زمین و امتحان پروفسور شکلبوت!من بر گشتم به پروفسور نگاه کنم اما...

_ ویزلی!باید فردا حتما مادرتو ملاقات کنم!حالا بجنب برو کمک بیار تا این تسترالا هاگوارتزو نابود نکردن!

خب،من از این واکنش منطقی ایشون بسیار لذت بردمو دویدم رفتم پیش پروفسور مک گونگال...

خبر خوب:پروفسور اصلا منو توبیخ نکرد

خبر بد:پروفسور مامانو روز بعد خواست مامانم مثه همیشه از خجالتمون در اومد


یه بزرگی(فرد یا جرج ویزلی) میگه:بخند تا دنیا بروت بخنده!([color=006600][font=Arial]صبر �


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
1.

1- بروز یک بیماری تو یکی از بازیکنای تیما بدون زمینه ی قبلی. مثل دل درد، اسهال، استفراغ و ...

2- کوچ پرندگان، درست در وسط مسابقه و دقیقا از میان آسمان ورزشگاه کوییدیچ.

3- غش کردن داور در وسط بازی و مجبور به عوض کردن داور، این داور جدید قبلا طلسم شده.

4- انفجار یک چیزی در میان تماشاچیان یا وسط زمین مسابقه مثل بمب الکی که ملتو نکشه و فقط صدا داشته باشه.

5- ورد حیوانی وحشی به درون ورزشگاه. یا حیوونی که بتونه پرواز کنه و وارد مرکز ورزشگاه شه یا حیوونی که نمیتونه پرواز کنه ولی از هرجا شده وارد جایگاه تماشاچیا شه.

2.

کینگزلی به سرعت به سمت سرخگونی که لینی پرتاب کرده بود رفت و دستانش را دراز کرد تا آن را بگیرد.

- جـــــیـــــــغ!

دست کینگزلی که چند سانتی متر با سرخگون بیشتر فاصله نداشت، بی حرکت ماند. در عوض سرش به سرعت چرخیده شد و به پایین خیره شد که منبع صدا از آنجا در آمده بود و حالا نیمی از دانش آموزان در حال گریختن به اطراف بودند.

کینگزلی فریاد زد: چه خبر شده؟

و سریعا به سمت زمین آمد و لینی نیز پشت سرش فرود آمد. رز پوزخندی زد و گفت: پروفسور اینا فقط یه سوسک دیدن.

رز کفشش را محکم روی سوسک کوباند و بعد از شنیده شدن صدای انزجار مانندی، کینگزلی با عصبانیت دانش آموزان را دوباره آرام کرد. سپس همراه لینی به سمت حلقه ها رفت.

- آماده ای؟

- بله پروفسور!

لینی چشم هایش را تیز کرد، سرخگون را محکم درون دستانش فشار داد و با یک حرکت سریع آن را پرتاب کرد. پروفسور شکلبولت با واکنشی به موقع، به سمت سرخگون شیرجه رفت، اما ناگهان دردی جان گداز درون شکمش پدیدار شد و در آخرین لحظه کینگزلی متوقف شد و سرخگون وارد حلقه ی سوم شد.

کینگزلی با تاسف دستی به شکمش کشید، سرجایش برگشت و مرلین مرلین کرد تا سریع تر دل دردش پایان یابد. دومین سرخگون نیز پرتاب شد و کینگزلی به دلیل درد شکمش، سرعت خود را از دست داد و زمانی که سرخگون از حلقه رد شده بود به آن رسید.

اینبار خواست جلوی لینی را بگیرد تا لحظه ای صبر کرده تا دل دردش تمام شود که با شنیده شدن صدای زنگ، از این کار صرف نظر کرد. لینی که باز هم نفر آخر بود و دوباره بعد از زنگ باید امتحانش را میداد غرولندی کرد و چهارمین سرخگون را پرتاب کرد. کینگزلی دیر عکس العمل از خود نشان داد و سرخگون از کنار سرش گذشت و وارد حلقه شد.

لینی ابراز شادابی کرد و آماده ی پرتاب آخر شد. در کمال حیرت درد به همان سرعتی که آمده بود، به همان سرعت نیز از بین رفت. کینگزلی نفس راحتی کشید و جارویش را به سمت سرخگونی که لینی به تازگی رها کرده بود هدایت کرد و با موفقیت توانست آن را بگیرد.

کینگزلی که به دلیل دل دردش مجبور بود به لینی که افتضاح سرخگون را پرتاب میکرد نمره ی خوبی بدهد، آهی کشید و به او فهماند که میتواند برود.

لونا با دیدن لینی فریاد زد: دیدی گفتم میتونی! اما تو هی میگفتی نمره بد میگیری؟! تبریک.

لینی لبخندزنان چشمکی به لونا زد و همراه او رفت تا جارویش را تحویل دهد و از آنجا بروند.

3.

608 لونا لاوگود: ویولت یه دست نداره و همچنین گرابلی جستجوگر گریف سعی داره با رشوه دادن به لیسا جستجوگر ریون اونو از گرفتن گوی زرین بازداره ( اگه گویو نگیره، گرابلی لیسارو رئیس دوم الف دال میکنه ) و این باعث میشه لیسا نتونه به راحتی گویو بگیره. اما سوژه ی فرعیه اصلی پیشگویی تریلانی در مورد پیروزی گریف و اعلامش به ریونیاس که روحیه ریونیارو پایین میاره.

583 تره ور: اسلایترینیا مادر داور رو گروگان گرفتن و اونو تهدید میکنن که اگه اسلی نبره مادرشو میکشن. ( داورم میگه اسنیچ تقلبی میذارم تو بازی که بعده چند دقیقه ناپدید شه و بعد از اون اسنیچ واقعی رو تقدیم جستجوگر اسلی میکنم. )


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۹ ۱۹:۴۱:۳۲



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۱۳ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۰:۴۲ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
1. پنج سوژه‌ی فرعی برای يك رول كوييديچ از فكر خودتون مثال بزنيد. ( 15 امتياز )

1- رقیب بودن دو برادر/خواهر در یک تیم.(مثلا باید به خودشون بقبولونن که به هر حال اونی که مقابلش بازی میکنه یه حریفه نه خواهر یا برادرش.

2- مقابله با دردی که یکی از بازیکنا داره و باید از دردش چشم پوشی کنه تا بتونه به بازیِ مفیدش ادامه بده.

3- اعتماد به نفس بازیکنی که باید سعی کنه تماشاچیانی که مسخره ش میکنند رو ندید بگیره و به بازی ادامه بده.

4- تقلبی که بازیکنان یک تیم میکنند و سعی در مخفی کردن اون دارن.

5- مثلا بوی بدی که توی ورزشگاه پیچیده و باعث میشه بازیکنان نتونند درست بازی کنند.

2. فكر كنيد كينگزلی می خواد از شما امتحان بگيره و شما بايد پنج تا پنالتی به يك دروازه‌بان بزنيد و از اين امتحان نمره‌ی خوبی بگيريد. يه جوری يه سوژه‌ی فرعی رو وارد اين قضيه كنيد. پس يه رول بنويسيد در مورد اين امتحان ( كه ميشه سوژه‌ی اصلی ) كه يه قضيه‌ی ديگه هم درش دخالت ميكنه ( سوژه‌ی فرعی )

کنار دروازه های ورزشگاه کینگزلی معلق در هوا فریاد زد: لاوگود چی شد پس؟ من زیاد وقت ندارم، کسای دیگه ای هم هستند که میخوان امتحان بدن، عجله کن!

لونا به سرعت بند کفش چپش را بیدقت بست و سوار جارویش شد و کنار کینگزلی متوقف شد.

- ببخشید پروفسور، لینی بند کفشام رو به هم گره زده بود و با هیچ طلسمی باز نمیشد، پس مجبور شدم بدون طلســ...

اما کینگزلی که بیحوصله به نظر میرسید حرف لونا را قطع کرد و گفت: باشه باشه...فعلا مهم اینه که اومدی! حالا سعی کن پنج تا پنالتی به دروازه بان بزنی.

لونا که از خود مطمئن به نظر میرسید با حرکت سر حرف کینگزلی را قبول کرد و کمی عقب تر جایی که باید پنالتی ها را میزد متوقف شد.

پنالتی اول بدون هیچ دردسری درون دروازه رفت و دروازه بان هاج و واج به دور و بر خود نگاه کرد؛ دومین پنالتی هم به همین منوال درون دروازه رفت.

لونا آماده شد که پنالتی سوم را بزند که همان موقع حرکت دیوانه وار مگسی تمرکز او را به هم زد و لحظه ای تردید در چشمان لونا دیده شد.

او سعی کرد به مگس که در یک مسیر مستقیم روبروی دروازه در حال آمد و رفت بود توجه نکند و حواسش به دروازه و دروازه بان باشد، اما آن مگس بدجور روی اعصابش بود و حواس لونا را مرتب به خود جلب میکرد.

- چیزی شده دوشیزه لاوگود؟ بهتون گفتم که دیگران هم منتظرن!

لونا دستپاچه شد و جواب داد: آخه پروفسور یه مگـ... هیچی پروفسور! الان سه پنالتی باقی مونده رو هم میزنم.

پس از تذکر کینگزلی لونا یکی از چشم هایش را بست و این کمک کرد کمتر حواسش به مگس جمع شود و پنالتی ها را یکی بعد از دیگری زد و کینگزلی با آسودگی خاطر او را قبول کرد و از او خواست در تمرینات تیم بیشتر عجله کند!


Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۲۰ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
[b]1. پنج سوژه‌ی فرعی برای يك رول كوييديچ از فكر خودتون مثال بزنيد. ( 15 امتياز )[/b]
1. اختلاف بین بازیکنان حریف یا خودی
2.عشق های بین بازیکنان
3. حسادت بین دو گروه
4. محفل ققنوس و مرگخواریت
5. دیوانگی مزمن بازیکنان یک تیم


2. فكر كنيد كينگزلی می خواد از شما امتحان بگيره و شما بايد پنج تا پنالتی به يك دروازه‌بان بزنيد و از اين امتحان نمره‌ی خوبی بگيريد. يه جوری يه سوژه‌ی فرعی رو وارد اين قضيه كنيد. پس يه رول بنويسيد در مورد اين امتحان ( كه ميشه سوژه‌ی اصلی ) كه يه قضيه‌ی ديگه هم درش دخالت ميكنه ( سوژه‌ی فرعی ).

رز همین طور که بینی شکسته اش از امتحان قبلی کینگزلی را می مالید ، به سمت دروازه ای رفت که برق کله ی یک سیاه پوست در آستانه ی آن مشخص بود.

- خب خانم ویزلی...ایش! این اسمه من هر کاری بکنم نمی چرخه تو دهنم! رز!

- بله پرفسور؟

- میخوای کله تو پرت کنی توی دروازه؟ برو سرخگون رو بیار!

رز با شرمندگی بدون توجه به کسانی که او را مسخره می کردند به سمت سرخگون پرواز کرد و آن را زیر بغل گرفت.

- خب. بینی ت چطوره؟ بهتر شده؟

و به بینی رز نگاهی انداخت که به اندازه ی یه چغندر شده بود و رنگ بنفش مایل به سیاهی داشت.

- بهتره. مادام پامفری گفت یه اشکال دیگه هم هست اما نفهمید. داره تحقیق میکنه روش.

کینگزلی درحالی که واقعا نگران شده بود جواب داد :

- اگه مرلین بخواد خوب میشه به زودی. وایسا توی منطقه ی پنالتی.

رز از لمس بینی اش به حالت دو انگشتی که برای بینی عمل کرده مورد استفاده قرار میگرد دست برداشت و در منطقه ی پنالتی ایستاد. سرخگون سنگین و بد دست را بالا برد و سعی کرد آن را به سمت چپ حلقه ی سمت راست پرتاب کند. دستش را عقب برد و با تمام قدرت توپ را پرتاب کرد. اما لحظه ای بعد متوجه شد که خودش عقب می رود و توپ سر جایش باقی مانده! بار دیگر خیز گرفت و این دفعه با تمام تمام قدرت به توپ ضربه زد. سرخگون آن طوری که رز می خواست حرکت نکرد. اما به سمت حلقه ی سمت راست پیش رفت. کینگزلی با شتاب به سمت توپ حرکت کرد. اما فقط توانست در لحظه ی آخر کله ی کچلش را با توپ مماس کند تا پوست رویش ساییده شود!

سه پنالتی دیگر هم زده شد که هر سه وارد حلقه شد.

- رز! فرقی نداره اینو بزنی یا نزنی. به هر حال قبولی. اما بهتره قدرت یه هافلی رو به رخ ملت بکشی!

رز بار دیگر طبق عادتی که جدیدا پیدا کرده بود بینی اش را مالید و بار دیگر سرخگون را بالا برد. یک چرخش اضافه و پرتاب توپ.

سرخگون سوت کشان جلو رفت. اما این بار کینگزلی آماده تر بود. با یک پا توپ را محکم دور کرد. توپ هم مقصدش را انتخاب کرده و یک راست روی بینی شکسته رز فرود آمد تا تمام استخوان و غروف ها و مخلفات بینی رز خرد و خمیر شود!





3. به تاپيك مربوط به مسابقات كوييديچ هاگوارتز مراجعه كنيد. از دو تا رول سوژه‌های فرعی‌شون رو پيدا كنيد و با قرار دادن لينك اون رول، بگين سوژه‌های فرعی چی بودن.

پست پرسی ویزلی به نقل از مک لاگن : در خطر بودن زندگی استلا و تاثیر گذاشتنش در جریان بازی

پست پیوز : البته میشه گفت اینجا کوییدیچ انحرافی تر بود تا مرگ لورا. اما اگه بخوای اصولی نگاه کنی میبینی که مرگ لورا سوژه فرعی بوده احتمالا.

_____________

اینقدر از تکلیف سخت بدم میاد!



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۵:۲۰ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
جلسه‌ی دوم كلاس پرواز و كوييديچ در يكی از نيمه‌شب های هاگوارتز برگزار ميشد و به همين خاطر دانش آموزان، در فضای ملال آور كلاس و در ميان نوای ملكوتی خر و پف راونكلاوی ها ، خميازه كشان انتظار ورود كينگزلی رو می‌كشيدن.

- شترق! ( افكت انفجار درب. )

كينگزلی كه هر جلسه آروم تر از گذشته وارد كلاس ميشد ( )، لبخند گنده‌ای رو تحويل راونی ها داد كه با ناراحتی به روياهای قطع شدشون فكر ميكردن.

- سلام بچه‌ها! از اونجايی كه ميدونم شما چقدر بچه‌های حرف گوش كن و مودبی هستين و هميشه قبل از ده شب تو رخت خواب‌تون خوابين، حرف بابا و مامان رو گوش می‌كنيد، شب‌ها قبل از خواب مسواك می‌زنين و فيلم‌های ترسناك و غير اخلاقی نگاه نمی‌كنيد، صميمانه معذرت ميخوام كه اين وقت شب كشوندمتون كلاس .

كينگزلی به دانش آموزاش نگاه كرد كه در جوابش فقط به اين شكل خميازه می‌كشيدن.

- جلسه‌ی امروز طبق قرارمون درباره‌ی رول نويسی كوييديچه! ترجيحا" بهتره كه در مورد فضا سازی در رول‌های كوييديچ براتون توضيح بدم، اما از سوژه‌ی فرعی شروع می‌كنم! جلسات بعدی رو به فضا سازی مناسب در رول كوييديچ خواهيم پرداخت. اما سوژه‌ی فرعی چی ميتونه باشه. همه‌مون می‌دونيم منظور از يك رول كوييديچ چيه. بارها در كتاب داستان‌هايی مربوط به يك مسابقه‌ی كوييديچ رو خونديم. سوژه‌ی اصلی برای نوشتن يك رول كوييديچ، در واقع توصيف همون بازی كوييديچه، توصيف ورزشگاه، صدای گزارشگر و از همه مهم تر خود بازی! اما برای اين‌كه رول كوييديچ قشنگ بشه لازمه در كنار توصيف بازی كوييديچ يك سوژه‌ی ديگه رو هم وارد داستان كنيم...

كينگزلی سرفه‌ای كرد و ادامه داد:
- ... مثلا" فكر كنيد پيوز عضو تيم كوييديچ هافلپافه و به خاطر اين كه روحه، نمی‌تونه سرخگون رو لمس كنه و اون رو در اختيار بگيره. اين كه هافلپاف برای رفع اين مشكل چی كار ميكنه، ميشه يه سوژه‌ی فرعی. يا مثلا" فكر كنيد كه دو تيم كوييديچ دارن توی مريخ باهم بازی ميكنن كه يه دفعه يه سری آدم فضايی پيداشون ميشه. يا اين كه قبل از بازی يه تيم داور رو با پول ميخره و از اين جور مثال‌ها كه كم نيستن.

كينگزلی لبخندی رو به دانش آموزان زد و در حالی كه از روی تكه‌های باقی مانده از درب كلاس عبور می‌كرد ، از محوطه‌ی كلاس پرواز و كوييديچ خارج شد.

***

تكاليف:


1. پنج سوژه‌ی فرعی برای يك رول كوييديچ از فكر خودتون مثال بزنيد. ( 15 امتياز )

2. فكر كنيد كينگزلی می خواد از شما امتحان بگيره و شما بايد پنج تا پنالتی به يك دروازه‌بان بزنيد و از اين امتحان نمره‌ی خوبی بگيريد. يه جوری يه سوژه‌ی فرعی رو وارد اين قضيه كنيد. پس يه رول بنويسيد در مورد اين امتحان ( كه ميشه سوژه‌ی اصلی ) كه يه قضيه‌ی ديگه هم درش دخالت ميكنه ( سوژه‌ی فرعی ).

تكليف ويژه‌ی دانش آموزان ويژه ( 5 امتياز ):

3. به تاپيك مربوط به مسابقات كوييديچ هاگوارتز مراجعه كنيد. از دو تا رول سوژه‌های فرعی‌شون رو پيدا كنيد و با قرار دادن لينك اون رول، بگين سوژه‌های فرعی چی بودن.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.