1.طلسم تجزیه شونده انجام شده و حالا سه تا سم تو سه تا شیشه ی مختلف قرار گرفته شدن! اولین سم اسپیکوس نام داره و در رده ی سم های احتیاط قرار داره. خورنده ی این سم به طور غیر قابل تصور و افتضاحی احساس خارش در همه جای بدن خودش میکنه طوری که هی میخواد با ناخونای دستش همه جاشو بخارونه تا خارش تموم شه، غافل از اینکه نه تنها با این کار خارش تموم نمیشه، بلکه باعث آسیب رسیدن به پوست هم میشه.
به این دلیل در رده ی احتیاط قرار گرفته که در حالت عادی کسی رو نمیکشه. اگه فرد در کمتر از بیست دقیقه یه نفرو پیدا کنه تا بتونه اونو به بیمارستان برسونه و از طرفی خودش عقلش برسه که به خاروندن رو نیاره، هم زنده میمونه و هم هیچیش نمیشه. اما اگه به خارش با دست ادامه بده، تنها بدیش اینه که ممکنه کمی پوستش سرخ و خش دار شه و اگه زیادی بخارونه یکم زخمی میشه. وگرنه اتفاق خاص دیگه ای نمیفته! اما اگه تو بیست دقیقه کسیو پیدا نکنه، ممکنه به دلیل خارش زیاد دیگه از خود بی خود شه و تصمیم بگیره خودکشی کنه و یا از شدت درد بیهوش میشه و کلا بهتره در این مورد حرفی زده نشه!
سم دوم ... ااا چه جالب خطرناکه! اسم سم غوراندل هست و هزاران × بغلش توی کتاب خورده. این سم بلافاصله بعد از استفاده بسته به نوع مواد اولیه ش _ قابل ذکره که این معجون هنگام ساخت یک دونه ماده اولیه قابل تغییر داره که با تغییر دادن فقط همین یک ماده میتونه به جای خاصی از بدن آسیب برسونه_ سریعا وارد بدن میشه و شروع به حرکت توی بدن میکنه تا خودشو به محلی برسونه که اون ماده اولیه هه مشخص کرده. مثلا یک نمونه ش اینه که ماده اولیه مردمک چشم اژدها باشه که در این صورت سم راه خودشو به چشم باز میکنه و بعد از ایجاد سوزش شدید تو چشم شروع به حل کردن محتوای چشم تو خودش میکنه و شخص ییهو میبینه حدقه های چشمش خالی شده و دیگه چیزی با عنوان چشم تو بدنش وجود نداره !
این سم وقتی خورده میشه هیچ حس خاصی به فرد نمیده و چون رنگش مثل آبه ممکنه شخص خورنده بگه ااا سرکاری بود. اما وقتی به محل مورد نظرش _ تو مثال بالا چشم _ رسید اونوقته که کارشو شروع میکنه و اول سوزش و بعد نابودی کامل رو بوجود میاره!
سم سوم ... ایییییی لعنتی! چه غلطی کردی؟ چرا جلو چشاتو نمیبینی؟ این سمو بریزم تو چشمت تا دیگه چشم نداشته باشی؟ حالا من چی کار کنم؟ میزنی شیشه معجون مردمو میشکنی؟
لینی یکم فکر میکنه و بعد به این نتیجه میرسه که چون این دوتا سم از نوع خطرناک و احتیاط بودن پس حتما مثل معلمای عادی دیگه که هیچ ابتکاری ندارن سومی هم بی خطره. پس کتابشو ورق میزنه و از رو یه معجون بی خطر تو کاغذ پوستیش مینویسه.
سم حشره کشیوس که برای کشتن حشراتی از قبیل عنکبوت و رتیل و ... به کار میره. بی خطره چون روی انسان جز ایجاد خنده های خفیف تا چند دقیقه تاثیر دیگه ای نداره اما روی حشرات اینقدر اونارو وادار به خنده میکنه تا دلشون نتونه دردو تحمل کنه و همونجا بیفتن و بمیرن.
لینی با خوشحالیکه کاغذ پوستیشو میبره تا تحویل پروفسور پای بده غافل از اینکه این استاد برخلاف اون معلم عادیا خیلیم زبر و زرنگه و برخلاف تصور اون، معجون سوم بازم از نوع احتیاطه و در نتیجه لینی یک سوم نمره رو از دست میده!
2.اگه به مقدار خیلی کم از این معجون استفاده بشه میتونه تو رده ی بی خطر قرار بگیره اما چون در حالت عادی و در صورت استفاده ی بیشتر از " خیلی کم " ممکنه خطراتی رو داشته باشه در رده ی احتیاط قرار داره.
خوردن این سم باعث به هیجان در اومدن گلبول های سفید میشن و یه جورایی قرص ایکس (×) گلبولا محسوب میشه. باعث میشه این گلبولا توهم بزنن و فکر کنن هرچی اطرافشون میبینن دشمنه یعنی میکروبه. پس به مبارزه با اونا میپردازن. اما چون اثر معجون سریع از بین میره قبل از اینکه شخص بتونه مورد خطر جدی ای قرار بگیره گلبولا از حالت توهمی بیرون میان و همه چیز آروم میشه. اما اگه خیلی زیاد ازش استفاده بشه مدت تاثیرش هم بالا میره و در نتیجه ممکنه تعداد زیادی از مواد مفید بدن ما که اصلنم میکروب نیستن به اشتباه به جای میکروب توسط گلبولا سفید نابود بشن و فرد خورنده ضعیف بشه.
البته با مراجعه به بیمارستان و گرفتن آزمایش و مشخص شدن مواد کشته شده و تزریق زنده ی اون مواد کشته شده، مشکل میتونه رفع شه. اما تاکید میکنم مقدار زیادش ممکنه خطر بیشتری داشته باشه!
3.- نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه! نمیر! تو باید زنده بمونی! من بدون تو میمیرم! مگه قرار نشد تا منو تو گور نکردی خودت نمیری؟ آخه چرا دروغ میگی؟ بیدار شو عوضی! چت شده؟ چیزی بگو! حرفی بزن!
تری با دیدن لینی که بغل لونا زانو زده و هی پشت سر فحش نثار لونا میکنه سریعا خودشو به اون دوتا میرسونه و میپرسه: چی شده لینی؟ این چرا عین مرده ها افتاده زمین؟
لینی با شنیدن " عین مرده ها " دوباره کنترلشو از دست میده و میزنه زیر گریه و میگه: قبل از اینکه بمیره گفت سم خورده!
تری تازه به جدیت ماجرا پی میبره، اما میدونه که اگه کنترلشو از دست بده همه چی بر باد میره. پس آرامششو حفظ میکنه و طوطی وار میگه:
- عملیات شماره 1! گشتن اطراف محل سقط شدن فرد مسموم تا در صورت وجود شیشه ی سم، پادزهر آن نیز مشخص شود!
تری بعد از گفتن این حرف به سرعت برق و باد شروع به دویدن اطراف اتاق میکنه و به هر وسیله ای میرسه نگاش میکنه تا ببینه سم نباشه. اما موفقیت حاصل نمیشه و دوباره بغل اون دوتا برمیگرده.
- عملیات شماره 2! گشتن اطراف بدن فرد مسموم بلکه چند قطره از معجون جایی ریخته شده باشد و بتوان توسط آن سم و در نتیجه پادزهر را کشف نمود.
لینی که میبینه وقت داره از کف میره و عزرائیلم بیشتر به لونا نزدیک میشه همراه تری اینور و اونور لب و لوچه و لباس و زمین اطراف لونارو میگردن و بازم به هیچ جا نمیرسن.
تری دوباره میگه: عملیات شماره 3! استفاده از اندک پادزهرهایی که حتی اگر برای سم مورد نظر اثر نداشته باشند، باز هم تاثیر منفی ای بر بدن خورنده ی سم نگذارند. ( یعنی این پادزهرا عوارض جانبی در صورت خوردن بیجا ازشون ندارن! )
تری خدارو شکر میکنه که تو کلاس نزدیک دخمه این اتفاق افتاده و سریعا شیرجه میزنه به بیرون اتاق و چند مین بعد با کلی شیشه ی پادزهر برمیگرده که رو همه شون بدون استثنا نوشته " صد در صد بی خطر! حتی برای شما دوست عزیز! ).
و اونارو یکی پس از دیگری وارد حلقوم لونا میکنه. خوش بختانه و مرلینو هزار مرتبه شکر گویا یکی از همین پادزهرا مخصوص سمی بوده که لونا خورده و اون سرفه ای میکنه و یه مقداری چیزو از درون شکم زشتش بیرون میپرونه و در آغوش گرم لینی میپره! نه یعنی لینی میپره بغل لونا.
تری نفس راحتی میکشه و از شدت هیجانی بودن عملیات و افتخار به خودش که جون یکیو نجات داده بغل دیوار پهن میشه رو زمین. لینی و لونا بعد از یکمی زاری کردن تو بغل هم بالاخره یاد تری میفتن و اونم تو آغوش گرمشون جا میدن. بعد از اتمام این حرکات که تو فیلما هندی بسیار دیده میشه، بالاخره لینی به سمت تری برمیگرده و میگه:
- اگه مرلین نکرده لونا خوب نمیشد، عملیات شماره 4 چی میبود؟ بگو تا واسه روز مبادا بدونم.
تری شروع به ور رفتن به انگشتاش میکنه و میگه: اممم ... چیزه ... یادم نمیاد ... اینام شانسی یادم بود ... مرلین خواست ...
لونا که رنگ و روش به حالت طبیعی برگشته میگه: من میدونم! باید شخصو واسه بردن تو کفن آماده کرد!
لینی یه پس گردنی محکم نثار لونا میکنه و بعد از گفتن خفه شو و از این حرفا دوباره به تری میگه: یکم فشار بیار، نمیخوام لونارو از دست بدم.
لونا چشم غره ای به لینی میره و میگه: مگه قراره بازم از این اتفاقا بیفته؟ دیگه هرگز شیشه ای که کادو پیچ شده و رو میز معلم معجون سازی قرار گرفته رو برنمیدارم و نمیخورم!
تری که عملیاتو یادش اومده میگه: شماره 4. وادار کردن شخص خورنده ی سم به بالا آوردن تا شاید سمو بده بیرون و خوب بشه. اما اگه اثر نداشت باید سریعا یکیو پیدا کرد که تو سم شناسی خبره باشه ... گفتی میز استاد معجون سازی؟؟؟
و هرسه با بیشترین سرعتی که میتونن به سمت کلاس پروفسور پای هجوم میبرن تا بهش هشدار بدن که یکی میخواد بکشدت! چون سم، کادوپیچ شده و بعنوان هدیه اونجا قرار داشت.
--------------------------------------------------------
به نظرتون چرا اینقدر تکالیف من طولانی شد؟