هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#13

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
بيگانه و هري بيرون در هستن
بيگانه: اين دفم نشد نميدونم از وقتي اون نامرد ...
هري : چي ميگي بابا مگه نميد من پيدا شده كه كار تو درست بشه از اول ما شانس نداشتيم
بيگانه : ببين مگه نميگي نميدت فرار كرده
هري : خب
بيگانه : مگه نميگي همه جا رو گشتي نبوده؟
هري : خب
بيگانه : مگه نميگي وجب به وجب زمين رو گشتي؟
هري: خب
بيگانه : مگه نميگي ميخواي بري اسمونا رو بگردي؟
هري: بابا خب
بيگانه : خب و خربزه بابا جون من اگه تو بري تست بدي بري فيلم بازي كني ميدوني چي ميشه؟
هري: نه چي ميشه فيلم ميخوام چي كار.
بيگانه : بابا آي كيو مثل تو نوبره والا... عزيز من ميگم اگه فيلم بازي كني معروف ميشي اون وقت خود نميد با پاي خودش مياد از زير سنگم شده پيدات ميكنه افتاد حالا؟
هري: آها اوكي الان ميرم تو

هري ميره در ميزنه تق تق تق
كرام : بيگانه اگه يه بار ديگه قيافت رو ...
هري : سلام من هري پاتر هستم
كرام كه جا خورده : به به آقاي پاتر از اينورا اومديد شنيده بودم كه نميدتون نيست دل و دماغي نداريد براي ...
هري : ببخشيد من اومدم اينجا تست بازيگري بدم بريم سر اصل مطلب لطفا
كرام : آها بله پس لطفا بگيد اسم ... نه ولش اسم رو كه ميدونيم همه خب بگيد شما تا الان سابقه بازيگري داشتيد
هري: نخير
كرام: از بازيگري خوشتون مياد
هري : نه اصلا
كرام: اوه پس ميشه بگيد براي چي اومديد بازيگر بشيد
هري: ببخشيد مگه حتما بايد خوشم بياد اون به خودم مربوط ميشه كه چرا اومدم اگر ممكنه شما تستتون رو بگيريد.
كرام در حاليكه داره فكر ميكنه يه جوري حالش رو بگيره ميگه : بله البته به ما چه اصلا خب شما لطفا يك صحنه رو از اوج طنز و خنده شروع كنيد و با اوج درام تمومش كنيد
هري ميره گوشه اتاق : نميد بيا اينور نخند دختر ميخوام بزنمش ميخنده واسه من آها اين از سيم اول خورد يا نه ... نخورد؟ اي باب بابا من كار دارم بايد بزنم برم الان ميزنم تا بخوره به ساق پات قلم شه ديگه نتوني كاري بكني جورابامو شستي يا نه چي نشستي ؟ پس سيم بعدي بر تو واجب شده سيم بعدي رو ... ( اشك تو چشاي هري جمع ميشه ) چه سيمي چه كشكي ديگه سيمي برام نمونده همه سيمام رو ريز ريز كردم گذاشتم دم در همش رو بردن ... چه فايده اي داره... وقتي تو نيستي سيم ميخوام چي كار ... كي رو بزنمش... اون كي بود كه با راديو 9 شب ميخوابيد هان وقتي ميگفت گنجشك لالا سنجاب لالا اومد دوباره مهتاب بالا .... لا لا لا لا يي لا لا لا لا يي.... نميد الان ساعت 9 شده الان كجايي ؟ اونجا راديو هست؟ اگه نيست پيش خودت بخون زود خوابت ميبره زود ...
كرام در حالي كه بغضش ميتركه ميگه : بسه بسه كافيه بيرون لطفا بريد منتظر باشيد تا .... بريد بعدا خبرتون ميكنيم


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#12

بیگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۵ سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
از بعد از پل, دست راست دومين كوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 182
آفلاین
کرام: اسم؟
بیگانه! :ylash:
کرام:نه!
بیگانه:چرا باور کن خودمم دقت کن
کرام:برو بیرون دیوونه!
بیگانه:نه نه من تمرین کردم نقش نگهبانو.
کرام: جدی؟
بیگانه:آره راس میگم .
کرام:خوب بازی کن ببینم!؟
بیگانه:چه بازی الک دولک؟
کرام: نه بازیگری کن!
بیگانه:آهان!
کرام:الان اینجا یک دره(door) !
بیگانه:همون در بزرگه؟
کرام: آره هرچی تو بگی! شروع کن!
بیگانه:راد دارا دار داراداراداردا
کرام:چه غلطی میکنی؟
بیگانه:مارش نظامیه!
کرام:مارش دیگه برای چی؟
بیگانه:خوب باید نگهبانی بدم دیگه!
کرام: خوب نمی خواد یک نقش دیگه فرض کن تو یک فروشنده ای خوب؟
بیگانه:مغازه ام بزرگه؟
کرام:فرقی نمیکنه! خوب حالا من به عنوان خریدار میام تو!
کرام:تق تق تق
بیگانه:
کیه؟
کرام:میگم« ببخشید سلام من شاخ تک شاخ میخواستم» و در را پشت سرم می بندم!
بیگانه:کدوم در را! در بزرگه؟
کرام: هیچی بابا در را نمی بندم !بازی کن!
بیگانه:سلام عزیزم
کرام:خوبه!ادامه بده!
بیگانه:میشه در را ببندی؟
کرام:کدوم در اینجا که در نیست!
بیگانه:همون در بزرگه .
کرام:بس کن سوالم را جواب بده «شاخ تک شاخ دارید؟»
بیگانه:نمی دانم!؟
کرام: چرا؟
بیگانه:آخه نگفتی دارم یا نه؟
کرام: هر چی میگم بگو دارم!
بیگانه:خوب!
شاخ تک شاخ دارید؟
بیگانه:دارم
سوسک سرگین غلطان چی؟
بیگانه:دارم
یک دونه بدید:
بیگانه:دارم
کرام:نگو دارم بگو بفرمایید
بیگانه:دارم
کرام:دارم گفنت را بس کن دیوونه !
بیگانه:دارم
کرام:برو بیرون
بیگانه:دارم
کرام:درهم پشت سرت ببند.
بیگانه:کدوم در را همون بزرگه؟
کرام:
:



Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#11

آنتونین دالاهوف LORD MIND


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۹ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۱۳ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
از نیروگاه هسته ای
گروه:
کاربران عضو
پیام: 255
آفلاین
هری باز جو گرفتتش و گفت:
من میخوام بدونم سیریوس مرده یا نه
دالاهوف:نه نمرده اینجا پیش منه تو جیبمه ایناها...
هری:من میخوام بدونم سیریوس کجاست....
دالاهوف:اه چقد کلکل میکنی بچه ......میخوای بدونی کجاست....پیش مامان باباته.......
نویل:فکر میکدب راست میگه هری
هری:نه شما سیریوس رو کشتید....من هیچ وقت نمیبخشمتون....(هری یه لحظه خون تو چشاش جمع میشه و....)
هری:اون سیریوس رو کشت خودم میکشمش
دالاهوف:خواب دیدی خیره!!
هری:فوتت کنم میری هوا
دالاهوف:فوتتو نگه دار باهاش بادکنک باد کن!!
هری در حالی که جای زخمش میسوزه
دالاهوف:برو پیش سیریوس جونت نخواستیم بابا!!!
هری:بله که میرم تا چشت دراد!



خوب بازی کردم ویکتور؟؟
کرام:آره خوب بود ولی یه کم حالت طنز داشت..


تصویر کوچک شده


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#10

بیگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۵ سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
از بعد از پل, دست راست دومين كوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 182
آفلاین
کرام:اسم؟
بیگانه

کرام:بروبیرون دست از سرم بردار!
بیگانه: نه دیگه ایندفعه یکدفعه دیگه یک دفعه دیگه
کرام:خیلی خوب مثل آدم جواب میدی ها:
بیگانه:بله باشه
کرام:می‌خوام یک صحنه بازی کنی که توی اون تو نقش یک نگهبان را داری.فهمیدی؟!
بیگانه نگهبان! نگهبان کجا؟
کرام:نگهبان یه در!
کدوم در؟
کرام:مثلا یک در اینجاست.
بیگانه:درش بزرگه؟
کرام:برو بیرون؟
بیگانه:خوب....

کرام:چرا قیافه ات را اینجوری میکنی؟
بیگانه:جذبه میگیرم
کرام:حالا من میخوام رد شم
بیگانه:بفرمایید

کرام: نه تو باید جلوی من را بگیری!
بیگانه:چرا؟
کرام:برای اینکه تو نگهبانی.
بیگانه:جدی! من! نگهبان گجا؟
کرام: ای خددددددا
کرام:برو بیرون
بیگانه:بیرون نگهبانی بدم؟
کرام: برو بیرون دیوونه ام کردی!
بیگانه:درست صحبت کن دیوونهام کردی چیه دیوونه م کردی
کرام: این چه فرقی کرد؟
بیگانه:فرقش تو لحنشه.
کرام: تو رو خدا برو بیرون
بیگانه:خیلی خوب ولی قول میدم زود بیام.
کرام: باشه برو
بیگانه:خداحافظ



Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#9

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
کینگزلی و مازامولا و بیگانه وایساده بودند
کرام میاد تو...
کرام:خب شماها باید دیالوگ حفظ کنید....
بیگانه:بله بله حفظ میکنیم....چیو باید حفظ کنیم؟
کینگزلی:بله بله بده حفظ کنم...
کرام:خب شما روی این تخت بخواب...بعدش مازامولا از خونه میره بیرون....شما از خواب بیدار میشی میبینی مازامولا نیست بعد بیا جلوی پنجره داد بزن:آهای بی وفا!دیگه دوستم نداری؟
بعدش مازامولا سوار ماشین میشه میره...
بیگانه:من چیکار کنم اینجا؟
کرام:شما حرکات موزون انجام بده
حاجی:حرکات موزون باید اخلاقی باشه...تحریک کننده نباید باشه....
کرام:چشم حاجی من موازین اسلامو دارم...
کینگزلی:خب شروع کنیم؟
کرام:اوکی camera light sun every body ready??
همه:ready
کرام:action!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#8

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
مکان:ساختمان مرکزی کرام پیکچرز دفتر ریاست
زمان:9:30 شنبه صبح
موضوع: انتخاب بازیگر
-------------------------------
در باز میشود و مازامولا وارد اتاق میشود
کرام :اسم؟
مازامولا: مازامولا
کرام:فامیل؟
مازامولا:مازامولا
کرام:مگه میشه؟
مازامولا:چرا نشه؟
کرام:هیچی،تحصیلات؟
مازامولا:سال پنجم
کرام :سابقه فیلمسازی داری؟
مازامولا :اره مثل چو چند وقتیه آرتورو رو فیلم کردم خودشم نمیدونه هنوز

کرام :پس خوب فیلم میسازید؟
مازامولا:بله من حرفه ایم
کرام:بازیگری چی؟
مازامولا:یعنی شما اسم مازا مولا رو نشنیدید؟
کرام:نه چرا باید شنیده باشم؟
مازامولا:من تو تموم اروپا معروفم چطور نشنیدید؟
کرام:خوب اسم یه فیلمی که توش بازی کردیو بگو؟
مازمولا:(به من میگن مازامولا)
کرام : فیلمش معروفه؟
مازامولا:بله معروفه چون از زندگی من ساختنش
کرام:مگه شما کی هستید؟
مازامولا:من یکی از رئوس مثلث ترسناکم
کرام: :مثلث چی؟
مازامولا:من و آرتور ویزلی و کالین کریوی
کرام:حالا چیش ترسناکه؟
مازامولا:هیچی فقط خواستیم به مرگخوارا توپ بزنیم
کرام: یه بازی کنید
مازامولا: ای آرتور از تمام احساسم به تو میگویم که با تمام وجود از تو حمایت میکنم وزیر آیندم
کرام :خواهر وزیر فقط کینگزلیه اینجا بحثهای سیاسی نداریم جواب شما رو تا پنج شنبه میدم
مازامولا:ممنون
ای برادر و از اتاق میره بیرون


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#7

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
کینگزلی از در میاد تو...
کرام نشسته پشت میز...
کرام:به به جناب وزیر..اومدید بازیگری؟
کینگزلی:بله کرام عزیز اومدم تست بدم....
کرام:شما که اصلا تست نیاز ندارید شما که خودتون استاد نمایشنامه و بازیگری هستید...
کینگزلی:نگاه کن کرام اومدیو نسازی من اینا همه دارم میگم حقوق بشر اونوقت تو میخوای بدون تست منو بازیگر کنی؟
کرام:بله بله جناب وزیر ولی قبول شدن شما که حتمیه...
کینگزلی:میدونم کرام عزیز اما شما تستو بگیر فردا مایه ی بدنامیه من نشه...
کرام:اوکی میگیرم.....خب شما نقش اون بازیگر سیاهه رو بازی کن که توی فیلم ماتریک بود...اسمش چی بود...مرفیوس...من الان به طرفت طلسم میفرستم شما جاخالی بده...ماتریکیسه دیگه...
کینگزلی:بی انصاف اینم تسته یکیش بخوره بم چی؟
کرام:دیگه باید تستو بدی....
کینگزلی: خب باشه بفرست طلسمارو....
کرام:آوادا....
کینگزلی:نه غلط کردم نمیخوام بازیگر شم....نا مسلمون طلسم مرگ میزنی؟...اگه بمیرم چی؟....کرام چون من حوصله ندارم من نقش بن کینگزلی رو میخوام توی خانه ای از شن و مه
کرام:اوکی اوکی بررسی میشه


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#6

بیگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۵ سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
از بعد از پل, دست راست دومين كوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 182
آفلاین
کرام:اسم؟
بیگانه: میگن بیگانه
کرام: فامیل؟
بیگانه:
کرام:سابقه دارید?
بیگانه:من هیچ جرمی مرتکب نشدم
کرام: نه عرض کردم سابق‌ی بازی?
بیگانه: بله خیلی من با لرد زیاد بازی می کردم
کرام:نه عزیزم بازیگری
بیگانه: خوب بازیگری چی؟
کرام:بابا بازی تا حالا بازی کردی:
بیگانه: گفتم که با لرد..
کرام: نه تا حالا بازیگری کردی
بیگانه:آهان خوب نه!
کرام: میدونستم.
بیگانه:چی را؟
کرام:هیچی!
بیگانه:بگو منم بدونم!
کرام: بابا هیچی. بلدی بازی کنی؟
بیگانه:من ؟
کرام:آره دیگه به جز تو با کی ام مگه؟
بیگانه:گفتم شاید با اون آقای پشت در باشی.
کرام:نه باتو ام بلدی بازی کنی؟یا نه؟:
بیگانه:بعله با لرد الک دو لک ... چند دفعه سوال می کنی؟
کرام: نه بازیگری بلدی یانه:
بیگانه:از اول بگو: آره
کرام:خوب خوبه حالا بازی کن؟!

بیگانه:الک دولک؟
کرام: نه یک صحنه ای را بازیگری کن.
بیگانه:خوب چی؟
کرام:نقش یک جادوگر پیر؟
بیگانه:چقدر پیر ؟
کرام:
برو بیرون!
بیگانه: بیرون بازی کنم؟
کرام: برو بررررررررررررررررررو!
بیگانه: خوب برای چی آگهی میدید؟
کرام:غلط کردیم برو
بیگانه:رفتم ولی دفعه آخرت باشه از این غلط ها میکنی!



Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#5

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
نقل قول:

Biganeh نوشت
استدیو ‌ی بیگانه‌ی قرن بیستم هم اعلام وجود میکنه.
البته آیا میتونه؟

تموم بچه های سایت میتونن اعلام امادگی کنند
اینجا مکانی برای دوستی بیشتره
لسترنج جان نمیشه همین اسم خیلی خوبه شما هم که یکی از بهترین نمایشنامه نویسا هستی شروع به کار کن


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
#4

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
مکان:ساختمان مرکزی کرام پیکچرز دفتر ریاست
زمان:9 شنبه صبح
موضوع: انتخاب بازیگر
-------------------------------
کرام بر روی صندلی نشسته بود و منتظر بود افرادی که برای بازیگری کاندیدا شده بودند به ترتیب وارد بشند و ایفای نقش کنند
در گوشه اتاق حاجی دارک لرد هم نشسته بود و در حالی که تسبیح خودش را می چرخاند و ذکر میگفت چشمانش به در دوخته شده بود

در باز میشود و چو چانگ وارد اتاق میشود
کرام :اسم؟
چو:چو
کرام:فامیل؟
چو:چانگ
کرام:تحصیلات؟
چو:سال ششم
کرام :سابقه بازیگری و یا فیلمسازی داری؟
چو :اره چند وقتی هری رو فیلم کرده بودم

کرام:بازیگری چی؟
چو:سال پیش فقط داشتم طرز گزیه کردنو تمرین میکردم
کرام:گریه کن
چو:هری برو پیش هرمیون عزیزت
کرام:خوبه بسه
چو:
کرام :گفتم بسته
چو:دست خودم نیست بلد نیستم قطعش کنم اونو تمرین نکردم
کرام:حاجی بگو بسته
حاجی: خواهرم گریه رو قطع کن
چو:باشه
کرام: حاجی؟
حاجی دارک لرد:این هم از کرامات ماست ویکتور
کرام:خانم چانگ فرض کنید هری به شما خیانت کرده رفته پیش لونا لاوگود چه احساسی بهتون دست میده؟اونو بازی کنید
چو: هری اگه بری پیش لونا منم میرم پیش راجر دیویس
کرام: واقعا همچین کاری میکنید؟
چو:اره
کرام :خواهرم جواب شما رو تا پنج شنبه میدم
چو:ممنون
و از اتاق میره بیرون


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.