آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب
جن کوچک به
سرعت از
بانک شادی دور شد. فرار او، نه به خاطر تاریکی
شب و یا ترس از یک
طلسم شلیک شده از چوبدستی ناشناس، بلکه به خاطر دور ماندن از چشمان
پری کوچکی انجام گرفت که با ناامیدی به بال شکستۀ دوستش می نگریست، پری دیگری که در جوی
آب کنار سنگفرش خیابان غوطه می خورد و امیدی به زنده ماندنش نبود.
جن کوچک، به سرعت
جاروی همدست خود را از محل جنایت دور کرد و خود نیز با
ردای نامرئی از محل دور شد ولی عذابی جانکاه در قلب خود حس می کرد. این همه خشونت برای جلوگیری از اجرای طلسم شادی توسط آن پری کوچک لزومی نداشت. میشد با افروختن یک شعلۀ کوچک از
آتش فسفری، او را ترساند ولی جادوگر سیاه همیشه راه حل ساده تر را می پسندید. هیچ شاهدی نباید زنده بماند!
تایید شد!