هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۱

1404


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۶ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۵۷ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۱
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب شب بود جک کنار اتش نشسته بود داشت طلسمی را زیر لب زمزمه میکرد تا فراموش نکند آخر فردا قرار است به بانک گرین هیلز دستبرد بزند در خواب پریی به او گفته بود که فردا روز شانس اوست به کنار رودخانه رفت تا ابی به صورتش بزند صدای خش خشی از دور امد ردایش را به دوش کشید و به سرعت از انجا رفت.فردای انروز او به بانک رفت طلسمی را که تمرین کرده بود خواند همه طلسم شدند او شروع به جمع کردن پول ها کرد اما در این هنگام فردی از در وارد شد همین که میخواست اورا بزند جنی از پشتش ظاهر شد و به جک کمک کرد او به سرعت بر روی جارویش پرید و از جن تشکر کرد و از انجا دور شد جک از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید نبود پاراگراف بندی و استفاده نکردن از علایم نگارشی ایراد اصلی نوشته شماست. این نکات رو در تاپیک نمایش نامه نویسی رعایت کنید. تایید شد.


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۸ ۱۰:۴۰:۲۴
ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۸ ۱۰:۴۷:۴۴


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۹:۴۱ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۱

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب


آتش عظیمی از بانک گرینگوتز زبانه می‌کشید، جنهای کارگر از هر سو به سرعت از محل دور می‌شدند تا گرفتار حریق نگردند. در این میان پری کوچی در همان حوالی نگران دوست کوچکش بود که لحظاتی قبل از شعله ور شدن داخل بانک شده بود.
ردایش را داخل حوضچه آب نزدیک خود کرده و بر دوش کشید. جاروی افسانه ای پر سرعت خود را سوار شد و در حالی که به طلسمهای گوناگون راه خود را باز کرده و شعله ها را به اطراف پراکنده میکرد، به داخل بانک هجوم برد.

...

شب از نیمه گذشته بود که پیکر بیجان دو پری کوچ در میان دیگر اجساد آن حادثه آرام و بیصدا آرمیده بود...



سلام...

این شخصیت مری فریز باود ما رو چطور میتونیم دوباره فعالش کنیم؟ همین کفایت نمیکنه؟ مدیر اینجا کیسته اکنونیون :ygerin:





پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
با تمام سرعت ردایی که 13روز پیش خریده بود را پوشید و با سرعت به طرف جارویش شتافت.
هنگامی که پرواز می کرد نور آتشی را دید که به قسمتی از آن شهر بزرگ را روشن کرده بود.
می خواست ببیند که آن آتش وسط شب پیدا ز کجا پیدا شده و چجوری آنقدر بزرگ شده.ولی وقت نداشت.بانک گرین گوتز حدود 10 دقیقه دیگر بسته می شد .با خودش آرزو کرده ود که ای کاش جسم یابی رو یاد می گرفت.اگر ملاقاتش با اون جن لعنتی به تاخیر میفتاد...
حتی تصورش براش سخت بود.توی اون اوضاع تشنش شد.اگه یه جام داشت میتونست راحت با طلسم آگوامتنی آب ظاهر کند.ثانیه ها مثل برق می گذشت.بلاخره رسید.وای نه دو ثانیه تاخیر داشت.جن عصبانی جلوی روی اون بود و با قیافه ای مظلوم جلوی اون ایستاده بود.با دیدن همین قیافه بود که فکر کرد جن ها مثل پری هاخیلی مهربونند .همین که نگاه ها به هم افتاد جن خنده ی وحشتناکی کرد و او دعای آخرش را خواند...

سعی کنید پاراگراف بندی رو تو نوشته هاتون اعمال کنید.
تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۷ ۱۷:۱۹:۳۶


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۲۴ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۱

سالی.آن.پرکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۸ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۲۴ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب

شب بیست و چهارم ماه مارس سال 1495، درست مقابل بانک مرکزی لندن، برای چهل و هفتمین بار او را دستگیر کردند. با سرعتی باور نکردنی دور خود می چرخید و وانمود میکر در حال خواندن طلسمی شوم است.
هنگامی که سربازان به طرفش می آمدند،مقاومتی نکرد و به سادگی تسلیم شد. به یاد آورد که زمانی جادو را متعلق به داستانهای جن و پری میدانست و از یاد آوری این موضوع لبخندی زد. سالهای زیادی از آن روزها میگذشت و او حالا وندلین شگفت انگیز بود! جادوگری که پرواز روی دسته جارو و گرفتن گوی زرین برایش مثل آب خوردن راحت بود.
هنگامی که او را به آتش انداختند،مشغول مرور خاطراتش بود.آتش او را نمی آزرد. تنها چاره ی کار یک افسون ساده ی آتش سرد کن بود.
با انبساط خاطر،دست در جیب ردایش کرد تا این افسون را اجرا کند.اما ناگهان وحشت زده نگاهش را به مشنگ ها ی اطرافش دوخت.چوبدستی در جیبش نبود.
شعله ها در اطرافش گر گرفتند!


تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۲۱:۳۱:۵۲


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۱

vendeta


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۳ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب

- میگن اگه می خوای کسی رو طلسم کنی، باید بتونی اول آب و آتش رو با هم توی یه ظرف جا بدی. یه سری چیز میز دیگه هم که باید از کتاب طلسم های ناشناخته پیدا شن، باهاشون قاطی کنی و بعد... یه نصفه شب... این معجون رو ببری پشت بانک گرین گوتز و با آخرین سرعتی که می تونی پرتش کنی تو صورت اولین جن نگهبان که از اون طرف رد میشه. وقتی صدای انفجارش رو شنیدی یه چراغ جادو برات ظاهر میشه و می تونی بدترین طلسم ها رو ازش بپرسی و رو هرکی که می خوای اجرا کنی. هیچ نگرانی هم بابت غیرقانونی بودنش نداشته باشی چون هیشکی اون طلسم ها رو نمی شناسه تا بخواد غیر قانونی بدونه اونا رو!

+ ولی اون پری که توی انبار دیدم، می گفت برای طلسم شوم کافیه یه ردای بنفش رو تن یه جاروی قرمز بکنی و هفت بار دورش بچرخی و اسم طرف رو به سیخای جارو فوت کنی! اشتباه گفته یعنی؟

- سر کارت گذاشته... مگه می خوای مترسک جادویی بسازی؟

تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط vendeta در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۱۹:۰۱:۳۹
ویرایش شده توسط vendeta در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۱۹:۰۸:۳۷
ویرایش شده توسط vendeta در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۱۹:۲۸:۴۳
ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۲۱:۳۹:۲۰


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱

پروفسور.ویریدیان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۷ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
از قبرسون
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 235
آفلاین

آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب
<شب> قبل ازتولدش که یک شب طوفانی بود.
در اتاقش به صدا در امد.با صدای بلند گفت بیا تو
برخلاف انتظارش پدرش وارد شد وگفت سلام
سلام گلم من همین الان واسه کادوی تولدت فکری به ذهنم رسید....
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
روز بعد هوا هنوز ابری بود و او زود تر از همیشه بلند شده بود.
بعد از صرف صبحانه به <سرعت>به
بانک رفتند.
هنگامی که از<آتش> بخاری <بانک>بیرون آمدند صحنه جالبی دیدند هنوز افراد زیادی دربانک نبودندو<جارو>ها
خودسرانه کف بانک را تمیز می کردند
مادرش <ردای> ش را تکاند.
وبه سمت یک جن مو فرفری رفت.
او به جن گفت که میخواهد حساب جدیدی در بانک باز کند <جن> مدارک رابرسی کرد و گفت
1000گالیون میشه مادر کیسه بزرگی روی میز گذاشت جن پس از طلا ها آنها را بایک<طلسم>
غیب کرد
وبا یک واگن به یک دخمه ی خالی رفت
جن گفت 950تاش مال بانکه و
50تای بعدیش به حسابت اضافه میشه با یک طلسم 50گالیون کف زمین ریخت
نور اطراف سکه ها مثل نور دم <پری.بود وقتی به خانه برگشت
<آب>خورد وکمی قبل از مراسم تولدش خوابید


از علائم نگارشی کم استفاده شده بود و خواندن جمله ها رو سخت میکرد. در نوشته هاتون علایم رو به جا استفاده کنید.

تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۹ ۱۴:۰۱:۳۴


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۱۸ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۱

Olaghchi


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۹ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب



جن کوچک به سرعت از بانک شادی دور شد. فرار او، نه به خاطر تاریکی شب و یا ترس از یک طلسم شلیک شده از چوبدستی ناشناس، بلکه به خاطر دور ماندن از چشمان پری کوچکی انجام گرفت که با ناامیدی به بال شکستۀ دوستش می نگریست، پری دیگری که در جوی آب کنار سنگفرش خیابان غوطه می خورد و امیدی به زنده ماندنش نبود.

جن کوچک، به سرعت جاروی همدست خود را از محل جنایت دور کرد و خود نیز با ردای نامرئی از محل دور شد ولی عذابی جانکاه در قلب خود حس می کرد. این همه خشونت برای جلوگیری از اجرای طلسم شادی توسط آن پری کوچک لزومی نداشت. میشد با افروختن یک شعلۀ کوچک از آتش فسفری، او را ترساند ولی جادوگر سیاه همیشه راه حل ساده تر را می پسندید. هیچ شاهدی نباید زنده بماند!

تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۶ ۲۰:۱۴:۴۵


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱

هکتوردگورث.گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۱۶ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۰:۳۳ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 27
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب
جادوگر ترسیده بود. خانه اش آتش گرفته بود . با طلسم آتش سرد کن هم خاموش نمشید . بعد یکهو جن خانگیش جلویش ظاهر شد. یک جارو و یک شیلنگ کوتاه آپپاش جادویی دستش بود. جادوگر با شیلنگ هم نتوانست آتش را خاموش کند.سوار جارویش شد و با سرعت پرواز کرد. او جن خانگیش را فراموش کرده بود ولی جن از فرصت استفاده کرد و ته جارو را گرفت. در راه همچنان آویزان بود .15 دقیقه بعد از پرواز تاقت نیاورد و روی سقف بانک افتاد. تا شب منتظر ماند که یکی از ماموران بانک که جن بود آمد و گفت این جا چه کار می کنی.جن خانگی ماجرا را تعریف کرد.جن مامور گفت:می توانی این جا کار کنی فعلا بیا پایین و استراحت کن . از آن به بعد جن مامور بانک شد و با خودش گفت:امیدوارم این نمایشنامه قبول بشه!

تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۶ ۲۰:۲۴:۱۲

من همیشه هستم


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
امروز سر چار راه آتش نشانی رفتم رو یه سرعت گیر و صاف رفتم تو باجه بانک. با اون ردای شب نشینی پرپری که تنم بود پاک آبروم جلو همه کارمنداش رفت. اولش که همه مات بودن انگار طلسم شده بودن بعدش چنان جارو جنجالی به پا شد که ...

(از دفتر خاطراتم - روز دوم رانندگی در شهر ماگل ها )


نقل قول:

دوست عزیز، هدف از این تاپیک صرفا قرار دادن این کلمات داخل یک جمله نیست. شما باید جمله هایی بنویسی که این کلمات در اون استفاده شده باشه و سعی کنید که خلاقیت خودتون و تخیل رو حتما و حتما در نوشته تون وارد کنید. سعی کنید نوشته تون نکته جالب یا جذابی باشه. برای این کار احتیاجی نیست یه نوشته خیلی سخت و سنگین بنویسن یا حتی پر حجم. جملات میتونن خیلی ساده باشن و کوتاه، اما باید با معنی باشن.
فعلا تایید نشد.


خواستم یه چیزی بنویسم که به عنوان مثالی برای این راهنمایی باشه.
و اضافه میکنم که بهتره قابل ادامه باشه. رول پلینگ یعنی یه چیزی بنویسی که از هزار راه قابل ادامه بشه و هر کسی ببینه یه ایده بگیره



Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱

mla


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۶ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۱
از سرزمين تاريكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
دراخرين روزهاي زمستان بود كه دابي جن خوانگي بهپيش هري امد هردرحال امتحان كردن افسون اتش زابودسعت از نيمه شبم گذسته بود كه جن پيش هري امد وبه هري گفت هري يك طلسم خصر ناك فرمان رواي تاريكي اموخته جونت در خطره هري رداي خودرابرداشت وسواربر جاروي خود به سوي دوستان خود باسرعت حركت كردواز ابهاگذشت تا به مدرسه جائوگري رسيد..



1- روی املای خودتون کار کنید خیلی غلط دارید
2- روی تایپ خودتونم کار کنید. مثلا باید آ بنویسید و جادوگری هم اشتباه تایپی شده. در خط دوم هری رو هم ی رو جا انداختید.
3- روی انشای خودتونم کار کنید. به پیشه غلطه باید بنویسید پیش
4- روی فاصله ها هم کار کنید یه جاهایی بدون فاصله گذاری نوشتید. کلا روی notation کار کنید.
5- مواردی رو که ایوان در پست زیری نوشته رعایت کنید

تایید نشد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۴ ۱۴:۰۶:۰۳

mla







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.