هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#85

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
نقل قول:
در همین لحظه کلنل از ورد ها جا خالی میده و با لگد میذاره زیر پوز دافنه، به طوری که همه دندوناش فرو میره تو لثه اش و میفته یه گوشه شروع میکنه خون بالا اوردن. بعد انگشتهای اشاره دستاشو میکنه توی حدقه ی چشمهای فلور و از کاسه درشون میاره و فلور میفته یه گوشه و از چشمهاش خون بالا میاره. بعد نوبت تری میرسه با مشت چند بار میزنه تو شکمش و بعد چاقو در میاره و 84 ضربه چاقو توی گردن تری میزنه، تری دیگه کارش به بالا اوردن نمیرسه و میمیره. هوگو هم تا قبل از اینکه کلنل بهش برسه قبض روح میشه و میمیره. کلنل: این است قدرت مطلق، من سازمان حمایت از ساحره ها رو فتح کردم. و بعد از اون همه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند... وجدان درونی نویسنده: ای کلنل این چیه نوشتی؟! کلنل: پست ارزشی؟! وجدان نویسنده: چاره ای بیندیش ... کلنل: از پست قبل ادامه بدید ...


کلنل خجالت زده کردی مارو.
من همیشه حداقل 30 تا چاقو و 50 تا تفنگ و نیزه و کمی شوریکن به همراه چوبدستی اضافی همرام هست.پس تو نمیتونی منو بزنی.
مگه نمیدنستی که من جوجیتسو، جودو، کونگ فو و کاراته و تکواندو رو اختراع کردم.با جادو رفتم اولین نفری که میخواست اختراع کنه رو کشتم، بعد همه رو به نام خودم ثبت کردم.تازشم تمام سلاحای دنیا، من طرح درس ردنشونو دادم.نانچیکو، شمشیر، نیزه، تیروکمون، همه!
و این که شما مگه دستاتو و از دست ندادین توی جنگ؟اگه هم به فرض دست مصنوعی داشته باشین،پلک های فلور اونقدر قوی ان که دستتون میشکنه.خودم امتحان کردم که میگم.دینامیت جلوش ترکوندم، چیزیش نشد.

جناب کلنل میشه بپرسم شما چند بار فیلم زورو رو دیدین؟حتمایه علامتZهم روی لباس تری گذاشتین.و این که چاقو رو از کجا پیدا کردین؟

ما همیشه گرگان هامونو خلع سلاح میکنیم، به فرض که چاقو داشته باشین، شما کی فرصت کردین که 48 ضربه بزنین؟
تازه، لباس تری از جنس شکلات بود و شاید تری به ذهنش برسه که شما بخواین لباس شکلاتیشو بردارین.مگه نمیدونین اگه این اتفاق بیفته چی میشه؟تری جان ما هم با جادو رفت پیش هیتلر و بعد هیتلر اشتباهی یه ناخونک به شکلاتش زد.اگه ماا جلوشو نمیگرفتیمف هیتلرو میکشت!

هوگو هم که تا بهش نزدیک بشی چایی روت میریزه، درجا ذوب میشی!
و ویریدیان رو هم فراموش کردی.نه؟

داف نامه رو به کلنل پست کرد!


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۷ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#84

تری  بوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۵ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۲ چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 474
آفلاین
نقل قول:

کلنل فابستر نوشته:
در همین لحظه کلنل از ورد ها جا خالی میده و با لگد میذاره زیر پوز دافنه، به طوری که همه دندوناش فرو میره تو لثه اش و میفته یه گوشه شروع میکنه خون بالا اوردن.
بعد انگشتهای اشاره دستاشو میکنه توی حدقه ی چشمهای فلور و از کاسه درشون میاره و فلور میفته یه گوشه و از چشمهاش خون بالا میاره.
بعد نوبت تری میرسه با مشت چند بار میزنه تو شکمش و بعد چاقو در میاره و 84 ضربه چاقو توی گردن تری میزنه، تری دیگه کارش به بالا اوردن نمیرسه و میمیره.
هوگو هم تا قبل از اینکه کلنل بهش برسه قبض روح میشه و میمیره.

کلنل: این است قدرت مطلق، من سازمان حمایت از ساحره ها رو فتح کردم.
و بعد از اون همه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند...

وجدان درونی نویسنده: ای کلنل این چیه نوشتی؟!
کلنل: پست ارزشی؟!
وجدان نویسنده: چاره ای بیندیش ...
کلنل: از پست قبل ادامه بدید ...


و اینگونه بود که ضرب المثل " آرزو بر جوانان عیب نیست " اختراع شد!

تری پس از خواندن این پست ، دوباره وارد دفتر آنتی ساحریال شد. این دفعه بوی بد دو برابر شده بود! چرا کسی فکری برای نظافت اینجا نمیکرد؟!

تری دنبال کلنل گشت. پیدا کردن او کار سختی نبود ; مردی خیال پرداز که در حال خیال پردازی بود!

تری به طرف کلنل رفت. کمی با او حرف زد و بعد دوباره از خنده اشک از چشمانش جاری شد. از دفتر بیرون آمد و به سمت سازمان حمایت از ساحره ها رهسپار شد.

وقتی جریان خیال پردازی کلنل به گوش ساحره ها رسید ، همه با دوربین هایشان به طرف دفتر آنتی ساحریال رفتند تا با این شخصیت جذاب آشنا شوند!

از پست قبل تر ادامه بدید!


Only Raven!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۶ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#83

vendeta


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۳ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
در همین لحظه کلنل از ورد ها جا خالی میده و با لگد میذاره زیر پوز دافنه، به طوری که همه دندوناش فرو میره تو لثه اش و میفته یه گوشه شروع میکنه خون بالا اوردن.
بعد انگشتهای اشاره دستاشو میکنه توی حدقه ی چشمهای فلور و از کاسه درشون میاره و فلور میفته یه گوشه و از چشمهاش خون بالا میاره.
بعد نوبت تری میرسه با مشت چند بار میزنه تو شکمش و بعد چاقو در میاره و 84 ضربه چاقو توی گردن تری میزنه، تری دیگه کارش به بالا اوردن نمیرسه و میمیره.
هوگو هم تا قبل از اینکه کلنل بهش برسه قبض روح میشه و میمیره.

کلنل: این است قدرت مطلق، من سازمان حمایت از ساحره ها رو فتح کردم.
و بعد از اون همه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند...

وجدان درونی نویسنده: ای کلنل این چیه نوشتی؟!
کلنل: پست ارزشی؟!
وجدان نویسنده: چاره ای بیندیش ...
کلنل: از پست قبل ادامه بدید ...


من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۱
#82

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
-خب؟
-چیو خب؟
-با این چی کار کنیم؟
-با چی؟
-با کلنل.
-من چه میدونم.میشه باهالش طناب بازی کرد. :zogh:

فلور نگاهی تحقیر آمیز به کلنل بی هوش کرد و ادامه داد.
-اما چاق تر از این حرف هاست.نزدیک ترین سطل آشغالو پیدا کنین.میندازیمش همون جا.
-اما فلور، پس چرا بیهوشش کردی؟مگه مرض داری؟
-ندارم؟
-شاید بشه یه جور دیه ای گفت.
-خو حالا که اصرار میکنین،...

صدای ناله کلنل بلند شد و فلور با جیغی به همراه نگران ترین صدای دنیا داد زد:
-بیهوشش کنین.زود باشین.

هوگو و ویریدی برای این که توجه فلور رو جلب کنن، به طرف چوبدستی ها شیرجه رفتن.همزمان دو صدا که وردی را داد میزدند به گوش رسید.
-آلوهومورا!
-اکسپلیار موس!

ساحره ها به هوگو و پروف نگاه کردند.فلور دهنشو باز کرد، ولی نتونست چیزی بگه.


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۸:۳۷ پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۱
#81

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
فلور شلوار جین استرچ و بلوز کوتاهشو تکوند و گفت : کلنل ، کرنل؟ تو همون آدمی نیستی که چون من تاییدت نکردم رفتی آنتی ساحریال تشکیل دادی ؟

کرنل جواب داد : چرا خودمم .

تری زد زیر خنده و گفت : همون که هر جاییو که می شد از دست داد از دست داده .

فلور که منظور تریو درک کرده بود لبخندی زد و گفت : خوب نگفتی این جا چی کار می کنی ؟

کرنل جواب داد : اومدم بهتون هشدار بدم که ما همیشه مراقبتون هستیم .

فلور فوری رو به دافنه کرد و گفت : برو ببین که از جای دیگه ای نتونن وارد بشن .

سپس لبخند عذر خواهانه ای به کلنل زد و گفت : متاسفم ولی ا تورو مجبوریم نگه داریم .

کرنل با گیجی به فلور نگاه کرد و پرسید :چی ؟

فلور طلسمی خواند و کرنب بیهوشو روی صندلی انداخت سپس از سالم بودن همه مطمئن شد ، نگاهش روی لیسا متوقف شد .

_ لیسا ، ببخشید اون موقع یکم از دستت عصبانی بودم ، معلومه که تایید می شی .
تایید شد


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۴:۵۱ پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۱
#80

لیسا تورپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۴ پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
از یه جای خوب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 53
آفلاین
و ناگهان در با صدای مهیبی منفجر شد...
بر اثر صدای انفجار، سوراخ سقف که به شکل هوگو بود شکاف بیشتری برداشت و کاملا فرو ریخت و دیوارهایی که توسط فلور،به زیبایی با تابلوهای متعدد تزیین شده بودند، به تلی از آوار تبدیل شدند.

هوگو که مثل یه جنتل ویزارد واقعی،برای حفظ جون ساحره ها یه تنه خودش رو روی فلور، دافنه، تری، بانو، هرمیون و جینی انداخته بود، اولین کسی بود که سرش رو از زیر آوار بیرون اورد و به دختری که رو به روش بود خیره شد.

لیسا در حالی که چوبدستی شکسته ش رو در دست داشت،زیر چهارچوب در ایستاده بود و به نظر میومد که از شدت ترس زبونش بند اومده. بعد از چند لحظه طولانی، تمام توانش رو جمع کرد و به زور اولین چیزی رو که به ذهنش میرسید به زیون آورد: اینجا دفتر حمایت از حقوق ساحرگانه؟

فلور که خودش رو از زیر آوار و هوگو بیرون میکشید با لحنی رسمی گفت: بله، همینجاست. بفرمایید!

صدای لرزان داف از زیر آوار به گوش رسید: بهتره بگی همینجا بود!

کم کم همه ی ساحره ها با کمک هوگو از زیر آوار بیرون کشیده شدند و دست به کمر رو به روی لیسای وحشت زده ایستادند.

لیسا با لکنت شروع به توضیح دادن کرد: باور کنین از قصد نبود...!نمیدونم چی شد! من یک ساعته پشت در ایستادم اما در باز نمیشد! خواستم با طلسم در رو باز کنم و بیام تو..که این جوری شد!

دافنه با ناله گفت: طلسم باز کردن در آلوهوموراست، نه دیفندو! :vay:

- ا!راست میگی ها!من همیشه آلوهومورا و دیفندو و ایمپریو رو با هم قاطی میکنم! به هر حال من فقط اومدم که اینو تحویل بدم:

نقل قول:
نام :لیسا تورپین
نظر شما راجع به گشت های آرشاد : نظری ندارم! ما کار خودمونو میکنیم!
نظر شما راجع به جادوگر ها : بستگی داره جادوگرش کی باشه!
پیشنهادات شما برای حمایت از ساحرگان مظلوم : یه سری کلاسهای آموزش طلسم های شوم برای مقابله با جادوگران ظالم برپا کنید.


فلور فرم رو لای یه پوشه ی بزرگ صورتی گذاشت: تقاضای شما بررسی خواهد شد.

هوگو با پوزخند گفت: فکر کنم اگه عضویت لیسا تایید شه،من باید حضور فعالی اینجا داشته باشم.با وجود لیسا،بدون یه درمانگر، کل انجمنتون 5 ثانیه ای خاکستر میشه!

از جلوی در صدای شرورانه ای به گوش رسید: تلاشت در محافظت از ساحره های اینجا، قابل تحسین ولی بی فایده است!
____________________________________________________
چه توهمی...6 صبح پست زدم!اونم بعد از دوماه! حق بدین بهم اگه مزخرف شده!


ویرایش شده توسط لیسا تورپین در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۹ ۴:۵۶:۴۹
ویرایش شده توسط لیسا تورپین در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۹ ۵:۰۶:۱۴

خدا خیرت بده هیپوگریف خوشبخت!

یه همچین آدمی بودم من قبلا!


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۱:۰۹ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱
#79

هوگو ويزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۳ چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۰:۳۶ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲
از لینی بپرسید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 362
آفلاین
همه به سقف خیره شدند که صدای خش خش بیشتر شد تا اینکه از اون بالا یک جسم قرمز به سمت پایین افتاد.
که فلور داد زد:وای شهاب سنگ!!!
همه به گوشه ای پناه بردند که ناگهان ان جسم قرمز گفت :کــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک!
تری که قالب کوچک شکلاتی رو که پیدا کرده بود جیغ کشید و گفت:شهاب سنگ حرف زن!!!
تا این که بالا خره ان جسم با صدای گرومپی به زمین برخورد کرد.
خاک غلیظی به هوا رفته بود ساحره ها همدیگر رو نمیدیدند.تا اینکه دود از بین رفت همه چوبدستی هایشان را به سمت جسم نشانه گرفتند.تا اینکه جسم قرمز تکان خورد و بلند شد.
تری که از ترس شکلاتشو با پوست تو دهنش انداخت گفت:هوگو ؟
فلور دستشو به کمرش زد و گفت:هوگو این چه طرز اومدنه ؟
هوگو خاک رو از روی ردایش تکاند و گفت: وقتی شما همه ی راه های ورود به سازمانو میبندین من چه جور بیام تو؟
دافنه که محو حرکت جیمزباندی هوگو شده بود گفت :راست میگه :pretty: .
ناگهان تمام توجهات به تری برگشت,تری رو زمین زانو زده بود و مدام سرفه میکرد و گلوشو گرفته بود.صورتش کبود شده بود داشت خفه میشد.
ناگهان جینی داد زد :اون داره خفه میشه!!کی اینجا سابقه معالجه گری داره؟
هوگو که چوپ دستیشو تو دستش تاب میداد با ارمشی خاص گفت:من 22 سال جراح ارشد سنت مانگو بودم .
دافنه گفت:واقعا؟چه جالب .
-ممنونم.
فلور که باصدایی لرزان گفت : زود باشین تری از دست رفت.
هوگو زود رفت کنار تری و و با دستش از دهن تری پوست شکلاتی رو بیرون کشید که هنوز آب دهان ازش میچکید.
تری چند بار سرفه کرد و با صدایی لرزان گفت :ممنون هوگو.
بوم.
و ناگهان در با صدای مهیبی منفجر شد.
...


ویرایش شده توسط هوگو ويزلي در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۷ ۱۱:۳۲:۵۸

همه برابر اند ولی ارباب برابر تره

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۰:۰۴ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱
#78

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
نقل قول:
نام:پروفسور ویریدیان (من یه جادوگر خیر اندیشم)
نظر من دربارهی گشت های آرشاد:بعضی وقتا لازمه
نظر من دربارهی جادوگر ها:همشون بد نیستن
پیشنهاد من برای حمایت از ساحرگان مظلوم: هرکی تو چتر یا جای دیگه گفت ضعیفه( ببخشید اینو گفتم)
بزنید تو دهنش


نه خیر ، من از چار سالگی تا حالا عوض ایمیلمو عوض نکردم .

تایید شد .


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۹:۰۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱
#77

پروفسور.ویریدیان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۷ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
از قبرسون
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 235
آفلاین
فلور ایمیلتو عوض کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نام:پروفسور ویریدیان (من یه جادوگر خیر اندیشم)
نظر من دربارهی گشت های آرشاد:بعضی وقتا لازمه
نظر من دربارهی جادوگر ها:همشون بد نیستن
پیشنهاد من برای حمایت از ساحرگان مظلوم: هرکی تو چتر یا جای دیگه گفت ضعیفه( ببخشید اینو گفتم)
بزنید تو دهنش



پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۸:۵۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱
#76

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
آخه بوقی من خودم دیروز اینو میل کردم واست بی جنبه ، بزن کپی رایت بای فلور .

اگه من یه بار دیگه چیزی واست فرستادم !

علاقه ای به عضویت داری ؟ اگه می خوای عضو شی فرمو پر کن تاییدت می کنم .


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.