به ترتیب : ،بانوی خاکستری ،اسنیپ ، نارسیسا ، دراکو ،فرد وجرج ، دامبلدور ، هرمیون ( چقد کمن )

فرد و جرج...
دلایلش رو هم دوستان گفتند...
و سیورس... چون همیشه بهش مشکوک بودم...و زمانی فهمیدم درستکار بوده که کار از کار گذشته بود ( یعنی من مرده بودم نه اون!)

هری پاتر سیریوس بلک فرد وجرج ...

پروفسور مک گونگال :pashmak:

بلاتریکس

سدریک

پروفسور سینسترا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلایل زیادی هم داره ولی خب به شما هیچ ربطی نداره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سیریوس بلک : همین جوری
فرد جرج وزیلی : چون خرابکارو باحالن

ولدرمورت: چون هیشکی دوسش نداشت، شاید انقدر کمبود محبت نداشت انقدر بد نمیشد.
اسنیپ: چون خیلی وظیفه ی سختی داشت درحالی که همش از جناح راست بود، همه باهاش بد بودن و اونم مجبور بود اینو تحمل کنه.
سورس: اصلا گفتن داره؟ شخصیت از این دوست داشتنی تر. آخرشم که خیلی قشنگ مرد.

به نظر من هر شخصيتي در كتاب جذابيت و خاصيتهاي مخصوص خودش رو داره ولي من از كلرت كريندلوالد خيلي خوشم اومد جون با اينكه همه جيزش رو از دست داد و به خاطر دامبلدور از عرش به زندان افتاد ولي وقتي ولدمورت رو ديد ميتونست با دادن اطلاعات از دامبلدور انتقام بكيره ولي اين كار رو نكرد و كاري رو كرد كه بيش از نصف كريفيندوري ها حتي جرات فكر كردن بهش رو نداشتن؛ اون بدون جوب جادو در برابر ولدمورت ايستاد و با شجاعت مرد.

از بين شخصيتهاي ديكه من از سوروس اسنيب خوشم مياد كه هم شجاع و وفادار بود و هم تودار و از خودكذشته.

من عاشق شخصیت خود هری پاتر هستم راستش وقتی برای اولین بار کتاب سال پنجم رو خوندم حس کردم شخصیت عجیبی داره بسیار کنجکاو درست عین خودم خلاصه پسریه که میره رو اعصاب آدم ولی خیلی دوست داشتنیه مخصوصا بااون حالت افسون کردنش خلاصه معرکست

من عاشق سه تا شخصیت توی این داستانم.

اولیش پرسی، عشق خودم. عاشق شخصیت و رفتارشم.

دومیش اسنیپ. که کلا ازش خوشم میاد. :kiss:

سومیش لوسیوس مالفوی. اصلا ته شخصیت منفی و پدرسوختس، خیلی حال می کنم باهاش.

عجیبه. تصور می کردم قبلا اینجا پست زدم. ولی هرچی می گردم پیداش نمی کنم
بگذریم. تنها شخصیتی که من حتی از کتاب اول شیفته اش بودم اسنیپ بود. به نظرم تنها شخصیت پرداخته شده کتاب بود و نکته دیگه اینکه تا حد زیادی شخصیتش شبیه منه جز مدل صحبت کردنمون. با این همه من از طرز صحبت کردن اسنیپ خیلی خوشم میاد من از کتاب سوم دیگه هری پاترو درست نخوندم و فقط برای خوندن جاهایی که اسنیپ درش حضور داشت حاضر بودم کتابو دستم بگیرم و ورق بزنم. در واقع اگه اسنیپ تو این کتاب نبود من از جلد سوم دیگه هری پاترو نمی خوندم.