هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۰:۴۱ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲

آدریان پیوسی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۶ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۳ سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴
از این شناسه تا اون شناسه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 81
آفلاین
1. ذل(ز؟) زدن به کاکتوس جادویی چجوری می تونه چشم شوما رو از کاسه در بیاره؟ کامل و جامعه توضیح بدین و اگه تو مود آمبریجی هستین؛ مقاله بنویسین! (15 امتیاز)
ما تو مود آمبریجی نیستیم استاد. ما برای نشستن سر کلاس آمبریج پدر جدمون اومد جلو چشمامون استاد. ما به " کم گوی و گوزیده گوی" معتقدیم استاد.
زل زدن به کاکتوس جادویی فرایندی بسیار حساس است. کاکتوس جادویی موجودی بسیار حساس است. اگه کمتر از روزی پنج دقیقه بهش زل بزنی افسرده میشه و احساس میکنه زشته. اگه بیشتر از روزی ده دقیقه بهش زل بزنی عصبانی میشه و حس میکنه شما هیز هستید و خارهاش رو مستقیم به طرف چشم های ورقلمبیدتون پرتاب میکنه تا دیگه نتونید هیز بازی در بیارید. در طی این فرایند پرتاب خار، چشماتون از کاسه در میان چون خارها سمی هستن و باعث ترکیدن چشماتون میشن.

2. موجودات کاکتوس جادویی خوار جادویی هیچ چیزی بجز کاکتوس نمی خورن. داخل کاکتوس چی هست که می تونه کاملا رژیم غذایی این موجودات رو تامین کن ـه؟ در مورد هر کدوم کامل توضیح بدین. (15 امتیاز)
داخل کاکتوس آب هست. املاح معدنیی که توسط ریشه از زمین جذب میکنه هست. اشیا زینتی بانوانی که بهش نزدیک شدن و حواسشون نبوده کاکتوس ازشون زده هست به این صورت که این موجودات کاکتوس خوار گاهی وسط کاکتوس خوردن، یه چیز سفتی میره زیر دندوناشونو میارن بیرون میبینن یه دستبند عیار 24 رو داشتن می جویدن. این جوایز ارزنده باعث میشه این جانوران مایحتاج زندگیشون به این شکل تامین بشه و همچنین از خارهای جادویی کاکتوس میتونن تفنگ خار پرتاب کن بسازن که وسیله ی دفاعی بسیار قدرتمندیه و نوستراداموس، پیشگویی گرانقدر فرانسوی پیشبینی کرده که در روز 21 دسامبر 2020 جنگ جهانی سوم با کمک این تفنگ ها به سود جادوگران به پایان میرسه.

3. عایا گرین گرس بودن پروفسور دافنه باعث می شه که اون بهتر تدریس کنه؟ توضیح کامل بدین. (10 امتیاز)
بهله بهله. برخلاف تصور اکثر مشنگ ها گیاهان بسیار باهوش هستند. گرین گرس بودن استاد باعث میشد که گیاهان حاضر در دخمه به او احترام گذاشته و در جریان تدریس چشم دانش آموزان را در نیاورند. همچنین گرین گرس بودن پرفسور باعث میشود که او نیاز به باز کردن پنجره های گلخانه نداشته باشد و خود بتواند اکسیژن مورد نیاز برای تنفس دانش آموزان را تامین کند. اکسیژن بیشتر کودکانی باهوش تر. باب اسفنجی... شلوار معکبی.


تفاوت را احساس کنید:
این ----» :-| مثالی مناسب از همه ی انسان هاست.
این -----» : | لرد سیاه است.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱:۳۰ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
بعــــــــــله! می بینید که پروفسور چانگ تدریس نکرد. شخص شخصی شخص دافنه هم علاقه زیادی به تدریس داره! شخص شخصی دافنه به جای اوشون تدریس می فرمایه:

این شوما و این، دومین جلسه گیاهشناسی با تدریس "پروفسور" دافنه:


- دیدی به مدیر سالاد چی می گفت؟ می خواد جای چو تدریس کن ـه!
- کی؟ داف؟ بریم تو صندلی ـش سوکس بکاری ـم!

لی با خوش حالی دست رز را گرفت و با هم راهی سفری عاشقانه و رومانتیک سوکس کاشی شدند!

لی، رز را دم در گذاشت تا هنگام آمدن دافنه اعلام خطر کند و خود ـش با گریه و ناراحتی از سه سوکس ـش خداحافظی کرد و آن ها را در صندلی پروفسور گذاشت. به محض این که دود دهان پروفسور از راهرو معلوم شد؛ رز با سرعتی که حتی مندی هم به پای آن نمی رسید؛ کلمه رمز را گفت.
- پروفسوریوس کامیوس! بشین سرجاتیوس لیوس!

وقتی دافنه وارد کلاس شد؛ قبل از این که بتواند چیزی بگوید؛ فلور بلند شد و چغلی کرد!
- پروفسور جون! لی تو صندلی ـتون سوکس گذاشت!

پروفسور با وردی سوکس ها را ناک اوت کرد و با لبخند ملیحی گفت:
- فلور جوون! تو یه پروانه پیش من داری!:pretty:

دافنه روی صندلی ـش که گیاه جوجه تیغی روی میز آن بود؛ نشست و ادامه داد.
- خب، من پروفسور مهمون شوما هستم و خیلی هم دل ـتون بخواد. من این درس رو قبول کردم چون...

سلسیتنا از ته کلاس جمله را کامل کرد.
- چون به فامیلی ـتون می خورد؛ پروفسور گرینگرس!

دافنه چشم غره ای رفت و با خونسردی کامل گفت:
- خواهش می کنم؛ اوستادا و دانش آموزا رفیقن. می تونین من رو پروفسور دافنه صدا کنین!
- چی؟ پروف داف؟

دافنه با تعجب به مورفین نگاه کرد و گفت:
- کی تو رو راه داد؟ با اومد ـن به این کلاس داری می گی که وزیر جامعه فارق التحصیل نشده!

مورفین فقط نگاهی به چیز های کنار خود کرد و چیزی نگفت. دافنه به گیاه روی میز نگاه کرد و از بچه ها اسم گیاه را پرسید.
- مخ! کاکتوس ـه دیگه!

نگاه "پروفسور" دافنه به مندی ثابت کرد که آن ها در کلاس درس هستند و باید احترام گذاشته شود. دافنه سر ـش را به طرز باکلاسی چرخاند و در مورد کاکتوس صحبت کرد.
- کاکتوس های جادویی گیاه های خیلی مهمی هستن. اونا خیلی مهم ـن. مهــــــــــم! مهم. تکرار کنین؛ مهم! اونا برخلاف کاکتوس های ماگلی غذای جونور هایی به نام "کاکتوس جادویی خوار جادویی" هستن. می فهمین؟

دافنه در تمام این مدت اصلا به تیکه های ادریَن که می گفت " یعنی از شوما (گرین گرس!)هم مهم تر ـن؟" توجه ـی نکرد.

دافنه روبه الادورا گفت:
- خب، خب، خب، خانم سیاه سوخته عزیز، تو مبصر کلاس می شی. چون آواتار من هم مثل تو سیاه ـه. توجه کنین که این اصلا پارتی بازی نیست. شخص شخصی پروفسور ـتون می خواد بره ادامه پایان نامه "چگونه سوکس بکشیم؟" خود ـش رو انجام بده. صداتون در نیاد که مدیر نفهم ـه شوما تنهایین. اوکی؟ حالا تا آخر کلاس به این کاکتوس جادویی اینقدر ذل(ز؟) بزنین تا چشم ـتون در آد!

سوروس، بچه درس خوان کلاس، می خواست به دافنه در مورد تکالیف یاد آوری کند که تکلیف همان موقع روی تخته به طور جادویی نوشته شد.

1. ذل(ز؟) زدن به کاکتوس جادویی چجوری می تونه چشم شوما رو از کاسه در بیاره؟ کامل و جامعه توضیح بدین و اگه تو مود آمبریجی هستین؛ مقاله بنویسین! (15 امتیاز)

2. موجودات کاکتوس جادویی خوار جادویی هیچ چیزی بجز کاکتوس نمی خورن. داخل کاکتوس چی هست که می تونه کاملا رژیم غذایی این موجودات رو تامین کن ـه؟ در مورد هر کدوم کامل توضیح بدین. (15 امتیاز)

3. (سوال اضافی: نمره اضافی) عایا گرین گرس بودن پروفسور دافنه باعث می شه که اون بهتر تدریس کنه؟ توضیح کامل بدین. (10 امتیاز)


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۴:۵۳ یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۲

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
جلسه ی اول کلاس به دلیل عدم تدریس پروفسور چانگ در مهلت تعیین شده لغو شد.


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۴ یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۲

سالازار اسلایتیرین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۰ یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۳۵ یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۳
از ما هم نشنیدن . . .
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 618
آفلاین
کلاس گیاه شناسی در این ترم توسط پرفسور چانگ تدریس خواهد شد.


" -زندگي آنچه زيسته ايم نيست ، بلكه چيزي است كه به ياد مي آوريم تا روايتش كنيم ."
گابريل گارسيا ماركز




Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۹:۵۹ جمعه ۶ اسفند ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
جلسه‌ی پنجم:

در حالی كه دانش آموزان طبق معمول به خاطر تاخير يك هفته‌ای كينگزلی در ورود به كلاس با اين حالت خميازه می‌كشيدن و حتی نوای ملكوتی خر و پف بعضی از اونها هم فضای كلاس درس رو در بر گرفته بود ، در با لگد كينگزلی باز شد تا دانش آموزان به خودشون بيان...

- سلام بچه ها، ببخشين كه يه هفته ای‌ دير كردم ...

ملت:
-

- ... من امروز هم درسم رو سريع می‌گم و می‌رم پی كارم و سعی می‌كنم تو يه ديالوگ درس رو تموم كنم، چون اصلا" حال ندارم واسه اين رول چهار تا شكلك بذارم و ده خط هم واسه اش فضا سازی كنم ، جا افتاد؟!

- بله پروفسور!

كينگزلی نگاهی جدی و سرسری به دانش آموزان انداخت و در حالی كه لبخند كمرنگی روی صورتش نقش می‌بست، با حركت سريع و چرخشی چوبدستی اش يك گلدون گياه رو از توی قفسه‌ی گياه ها بيرون كشيد و اون رو روی ميز جلوی بچه ها گذاشت... چوبدستيش رو دوباره توی جيب جادار ردای بلند و تيره رنگش گذاشت و شروع به صحبت كرد:
- اسم اين گياهی كه می‌بينيد رز سبزه...

نگاه و پوزخندهای دانش آموزان به طرف رز ويزلی معطوف شد...

- اين گياه بسيار كارآمده و جالبه بدونين همين سال گذشته از تركيب چند گياه به وجود اومد و رز سبز فعلا" حال پرورشه و دارن زيادش می‌كنن. اين گياه هم خاصيت های دارويی زيادی داره و يه جورايی شباهت زيادی به پالادی داره، اما به اندازه‌ی پالادی قوی نيست و برای اوضاع وخيم برای يك بيمار اصلا" مناسب نيست. از خواص ديگه‌ی رز سبز اينه كه اگه با شيره‌ی گياه اوزارتان تركيب بشه می‌تونه غول های غارنشين و خيلی از موجودات جادويی رو از جا در بياره، واسه‌ی اطلاعات بيشتر می‌تونيد به دبير معجون سازی و مراقبت از موجودات جادويی‌تون هم مراجعه كنيد... در ضمن با رز سبز توی خيابون نرين، چون خطر بازداشت تهديدتون می‌كنه!

كينگزلی سرفه‌ای كرد و ادامه داد:
- نمرات تكاليف جلسه‌ی قبل و تكاليف اين جلسه هم روی ميزن، می‌تونين برشون دارين!

كينگزلی لبحندی زد و با همان سرعت و عجله ای كه وارد كلاس شده بود، بيرون رفت.

تكاليف:

1. در صورت تركيب گياه رز سبز با شيره‌ی كدام گياه، معجونی مهلك برای موجودات جادويی به وجود می‌آيد؟ ( كنكور 89 )

1. گياه اوزارتان
2. گياه موزارتان
2. گياه چوزارتان
4. گزينه‌ی پنجم صحيح است!

امتياز اين سوال: 5

*

2. رولی بنويسيد كه در اون از يكی از خواص گياه رز سبز ( اشاره شده در درس ) استفاده بشه! ( 25 امتياز )

***

نمرات جلسه‌ی چهارم:

هافلپاف: 19

روفوس اسكريم جيور: 28
رز ويزلی: 28

گريفيندور: 18

گودريك گريفيندور: 28
دابی: 27

راونكلاو: صفر امتياز!

اسليترين: صفر امتياز!



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۱ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۹

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
تکالیف

نام كاشف و نحوه‌ی كشف گياه رو بنويسيد.

در سال ۱۹۹۹ که پروفسور کندرا هاپووکس برای انجام تحقیقاتی حیاتی که مربوط به بقاع موجودات جادویی میشد ، راهی جنگل های استوایی برزیل شد .
او در آنجا که مشغول بررسی محل زندگی برخی از جانوران جادویی بود ، توجه اش به گیاهی جلب شد که با سایر گیاهانی که قبلا دیده بود ، متفاوت به نظر میرسید .
او پس از انجام تحقیقات خودش ، برزیل را به مقصد انگلستان که آزمایشگاه او در آنجا بود ، ترک گفت و پس از بررسی آن گیاه عجیب ، به خواص دارویی فوق العاده آن پی برد و توانست این گیاه را به تمام جادوگران معرفی کند و به عنوان کاشف پالادی در میان جهانیان شناخته شد .


يك رول بنويسيد كه در آن بيماری به طرزی معجزه آسا توسط گياه پالادی درمان شود.

در یک روز زمستانی که بیشتر مردم در خانه هایشان بودند ، اتفاقی عجیب برای یکی از فرزندان پرفسور افتاده بود ...
او دچار سرفه هایی خشک شده بود که بسیار او را آزار میداد ولی این تنها مشکلی نبود که راسل ، فرزند بیمار پروفسور با او روبه رو شده بود .
مشکل بزرگتر این بود که هیچکس در خانه نبود تا به او کمک کند ولی ناگهان بخت به او رو کرد و ...

زییینگ زییینگ

- در بازه ... بیا تو !

فردی که پشت در بود ، بلافاصله صدای گرفته راسل را شنید و وارد خانه شد . او اشلی همکلاس راسل بود .

- هی پسر ! مثل اینکه حالت خوب نیست !
- اشلی ، اگه به دادم ... اگه به دادم نرسی ممکنه بمیرم !

اشلی با ترس و لرز رو به همکلاسیش کرد و گفت : ولی من که کاری بلد نیستم بکنم . چیکار کنم ؟


بیست دقیقه بعد ...

اشلی با ترس و لرز ، مقداری از آن دارو را درون حلق راسل ریخت ...

- نمیدونم چی بود ! فقط روش نوشته بود عرق پالادی ! یه وقت بلایی سرت نیازه !؟

این جمله را با ترس و اضطراب بیان کرد ...

نیم ساعت بعد ...

گویی معجون کار خود را کرده بود . چهره راسل کاملا باز و بشاش شده بود و هیچ شباهتی به چهره ی یک ساعت قبل او نداشت . او بیش از هر چیز مدیون دوستش و آن دارو استثنایی بود . هردو پسر از کار خارق العاده ی آن دارو که عرق پالادی نام داشت ، شوکه شده بودند . بی شک آنان دارویی را در آزمایشگاه پدر راسل پیدا کرده بودند که میتوانستجان خیلی ها را نجات دهد ...


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۴۹ سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۹

دابیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۱ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۱:۴۸ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۰
از اتاق شکنجه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 275
آفلاین
1. نام كاشف و نحوه‌ی كشف گياه رو بنويسيد. ( 15 امتياز )


بین سال های 1988 تا 1996 ساحره ای به نام ماندو سیبرینا این گیاه را کشف کرد. به گفته ی تاریخ نویسان ، این ساحره نیمی از عمرش را به جستجوی گیاهان دارویی وقف کرد. گفتنی است که او در اواخر عمرش سفری به آفریقای جنوبی داشت و در یک دهکده ی دور افتاده واقع در جنگی به نام سالاما ، پس از جستجو های بسیار ، گیاه پالادی را کشف کرد. محل رشد این گیاه در زیر سنگ های غول پیکر است و اطراف این سنگ ها نیز پر از حشره های خونخوار و کشنده است. ماندو پس از کشف این گیاه ، مقادیر زیادی را با خود انگلستان آورد و باعث شفای بیماران بسیاری زیادی شد.
عکس این ساحره به پاس از زحماتش ، درشفاخانه ی سنت مانگو قاب گرفته شد تا نسل های آینده با این ساحره آشنا شوند.





2. يك رول بنويسيد كه در آن بيماری به طرزی معجزه آسا توسط گياه پالادی درمان شود. ( 15 امتياز )


آن روز در خانه ی کوچک ویزلی ها غوغایی بود. خانم ویزلی با چشم هایی که از فرت اشک به کاسه ی خون تبدیل شد بود ، طول و عرض اتاق را یکی می کرد و اشک میریخت . دو قلو ها آشفته ، سعی در آرام کردن مادرشان داشتند ، جینی در صندلی راحتی فرو رفته بود و ناخن هایش را میجوید.

چند لحظه ی بعد صدای کوبیده شدن در خانه ، همه ی اعضای خانواده را از جای خود پراند . مالی ویزلی به سرعت به سمت در رفت و در را باز کرد و مجددا گریه را از سر گرفت. آرتور مالی را در آغوش گرفت و همراه با جادوگری پیری که همراه با آرتور از سنت مانگو آمده بود به طبقه ی بالا رفت. هنگام بالا رفت از پله ها مالی با چهره ای مچاله شده ، تاکید کرد ..." آرتور ، جلوی دهنتو بپوشون!"

چند لحظه ی بعد ، آرتور به همراه شفاگر وارد اتاق رون شد.
رون روی تختخواب افتاده بود و چهره اش به رنگ ارغوانی دار آمده . سینه اش بالا و پایئن میرفت و خس خس وحشتناکی میکرد .
شفاگر با دیدن وضعیت بحرانی رون ، از آرتور خواست اتاق را ترک کند.
آرتور به اکراه از اتاق خارج شد و شفاگر را در اتاق تنها گذاشت...

ثانیه ها به کندی میگذشت...
چند دقیقه ی بعد ، شفاگر از طبقه ی بالا ، آقا و خانم ویزلی را صدا زد.
آنها با سرعت خود را به اتاق رون رساندند و در کامل ناباوری با پسرشان که به آرامی در تختش خوابیده بود و چهره اش نیز به حالت طبیعی بازگشته بود ، روبرو شدند!

شفاگر رو به آن ها کرد و گفت :"مرلین به شما کمک کرد ، من فقط مقدار کمی از گیاه پالادی رو با خودم داشتم و این باعث شد بتونم بیماری عفونی پسرتون رو از بین ببرم! تاثیر اون فوق العاده س! خوشبختانه شما سریع به دادش رسیدید. تا چند ساعت دیگه حالش کاملا خوب می شه.

سپس دستش را روی شانه ی آرتور کشید و از اتاق خارج شد...

مالی به سمت رون رفت و او را در آغوش کشید ، اشک در چشمان آرتور حلقه زده بود...آنها به لطف گیاه پالادی پسرشان را به زندگی برگردانده بودند . همه چیز مرتب بود.


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۶ ۱۵:۵۳:۲۲

[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
1.تكاليف: 1. نام كاشف و نحوه‌ی كشف گياه رو بنويسيد. ( 15 امتياز )

روزی آلبوس دامبلدور در جنگل آمازون قدم می زد و از هوای پاک جنگل لذت می برد. بعد نیم ساعت پیاده روی در زیر درختی نشست و خوابید. حدودا بعد 37 ساعت () دامبلدور از خواب بیدار شد و هنگامی که می خواست بلند شود چیزی مانعش شد.

گیاهی عجیب به لباسش گیر کرده بود. بعد تلاش زیاد دامبلدور از دست گیاه خلاص شد و برخاست. روز ها بعد زمانی که حمام می کرد دید که همان جایی که گیاه گیر کرده بود یک خالکوبی زیبا () رشد کرده و در نتیجه به مفید بودن این گباه پی برد.


2. يك رول بنويسيد كه در آن بيماری به طرزی معجزه آسا توسط گياه پالادی درمان شود. ( 15 امتياز )


گودریک گریفندور بر روی تخت دراز کشیده بود. رنگ صورتش صورتی مایل به سیاه شده بود و حال بدی داشت. رو به پدرش کرد و گفت: پدر تو هیچ وقت برام مفید نبودی، همیشه ازم پول تو جیبی می گرفتی و می رفتی چیبس برای خودت می خریدی.....پدر.......حالا دیگه من دارم می می رم و بهت پیشنهاد می کنم یه کاری برای خودت دست و پا کن چون دیگه من نیستم که بهت پول تو جیبی بدم.

پدر گودریک که داشت با موبایلش ور می رفت () گفت: نه....پسرم نمیر...خواهش می کنم نمیر.....البته من اجبار نمی کنم اگه زیاد دوست داری بمیر. ()

در همین لحظه که گودریک داشت جان می باخت، فسفسی دامبلدور پدر پدر پدر پدر بزرگ آلبوس دامبلدور وارد می شه و گیاهی را وارد حلق گودریک می کنه.

-ها....ها....ها.....حالا تا چند روز از درد می میری...این گباه خیلی سوزن داره

در همین لحظه گودریک بلند شد و کاملا خوب خوب شد.


تصویر کوچک شده


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
تكاليف: 1. نام كاشف و نحوه‌ی كشف گياه رو بنويسيد. ( 15 امتياز )

روزی روزگاری در سال 1999 گروهی 6 نفره برای تحقیق و تفحص راهی جنگل شدند. نام اعضای این گروه پات، آتین، لی لی، اسپارتاکوس، دیوید ، یاسین بود. هرکدام از آنها از یک سرزمین و ملیت بودند اما دور هم گرد آمده بودند تا به دانش بشریت اضافه کنند( ) آنها در جنگل میچرخیدند و گیاهان و جانوران مختلفی را از نزدیک رویت میکردند... تا این که روزی پات به شدت بیمار شد. بقیه ی گروه به دنبال گیاه اسطوخودوس و گل گاو زبون و خیلی گیاه های دیگر در جنگل به جستجو پرداختند. که ناگهان پای لی لی لیز خورد و با سه چهار تا چرخ 50 امتیازی روی زمین افتاد. در همین هنگام رنگین کمانی در آسمان ظاهر شد و لی لی به خودش نگاهی انداخت و متوجه شد که گیاهی به دست چسبیده. آنها این اتفاقات را به فال نیک گرفتند و گیاه را نزد پات بردند .آن را جوشاندند و به خورد پات دادند. در عرض 1 ساعت پات بار دیگر توانست روی پاهایش بایستد.اما با خود فکر میکرد که ای کاش دوستانش گل های روی گیاه را شسته باشند.بعد ها آن 6 نفر اوایل اسامی خودشان را به هم چسباندند و نام گیاه را پالادی گذاشتند.



2. يك رول بنويسيد كه در آن بيماری به طرزی معجزه آسا توسط گياه پالادی درمان شود. ( 15 امتياز )
-آه .. مادر.. میتونی به پدر بگی که خیلی دوستش دارم؟
- نه.. پسرم.. خودت بهش میگی....
- نه مادر.. فقط عیسی مسیحه که میتونه مرده رو زنده کنه...()
مادر رویش را برگرداند تا پسرش اشک هایش را نبیند... به آشپزخانه رفت و با یک حرکت چوبدستی چراغ ها را روشن کرد. الان چندین ساعت میشد که شوهرش به دنبال طبیب از خانه بیرون رفته بود.اشک هایش را خشک کرد.برای توجیه ورود به آشپزخانه لیوانی قهوه برای خود ریخت و به اتاق بازگشت. به قهوه اش نگاهی انداخت و آن را کنار گذاشت. نزدیک پسرش نشست و دست او را گرفت.به در خیره شد و گفت:
- نگران نباش پسرم پدرت به زودی میاد...
چندین ساعت گذشت. پسرک همچنان در تب میسوخت. مادر لباس پوشید و خود به دنبال طبیب رفت. به مطب او که رسید او را یافت و ماجرا را برای او شرح داد. طبیب به سرعت با زن راه افتاد. و وقتی که به آن خانه ی نمور رسیدند بالای سر پسر رفت و او را معاینه کرد.پسرک به خواب فرو رفته بود. طبیب او را بلند کرد و پسر گفت:
- مادر.. چرا چراغ ها رو خاموش کردی؟
مادر با نگرانی به پسرش نگاه کرد. چراغ ها همه روشن بودند. طبیب با چهره ای گرفته رو به مادر برگرداند و کور شدن ابدی پسرش را اعلام کرد. در همین هنگام پدر پسرک از در وارد شد و بدون توجه به گریه های همسرش و صحبت های شتاب زده ی طبیب به سمت پسرش رفت دهان او را باز کرد و گیاهی را به زور در دهان او گذاشت.چند دقیقه بعد پسرک دوباره چشمانش را باز کرد و به خانه شان نگاه کرد. لحظه ای ناراحت شد که دیگر قرار نبود این خانه را ببیند. چهره ی پدرش بالای سرش به او لبخند میزد. مادر با تعجب پدر را به آشپز خانه فراخواند و در را پشت سرش بست. از مرد پرسید:
- اون چی بود که به خورد بچه دادی؟ درسته که خوبش کرد اما اگه عوارض داشته باشه چی؟
مرد با لبخندی ملایم جواب داد:
- اونو توی کتاب های تاریخی ام پیدا کردم. اسمش پالار یا یه همچین چیزی بود... تمام شب دنبالش میگشتم..یه مقدار هم آوردم که توی خونه داشته باشیم...


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۱۷:۳۸:۴۳


ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۹:۳۲ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
جلسه چهارم !

دانش آموزان كه يك هفته بود در كلاس مونده به امر مگس پرونی مشغول بودن، با چشمای پف كرده و خواب آلودشون منتظر اين بودن كه در باز بشه...

تا اين كه بالاخره در با لگد بسيار آروم استرجس پادمور ( فقط در از درگاه در اومد! ) باز شد ( ! ) و مدير مدرسه در حالی كه لبخندی تصنعی رو روی صورتش جا داده بود، بدون هيچ حرفی با حركت سريع چوبدستيش ورق هايی رو به طرف دانش آموزان فرستاد.

- يكی از اين ورق ها نمرات جلسه‌ی گذشته است، يكی ديگه هم درس اين جلسه! پروفسور شكلبوت به خاطر بيماری تشريف نياوردن! درس تون رو با دقت بخونين.

استر بعد از گفتن حرف هاش، روی پاشنه‌ی پاش چرخيد و از كلاس خارج شد تا چشمای بچه ها به سرعت روی ورقه های توی دستشون بره:

*درس جلسه‌ی چهارم:

گياه پالادی: اين گياه در سال 1999 كشف شد و به خاطر خاصيت های درمانی فوق العاده اش، گياه شناسان شروع به پرورش اون كردند و خوشبختانه تونستن خيلی سريع تعداد گياه پالادی رو در سرتاسر جهان افزايش بدن. از سال 1999 به بعد و به لطف كشف گياه پالادی، داروهای زيادی با كمك اين گياه ساخته شده و تعداد مبتلايان به بسياری از بيماری ها كاهش پيدا كردن.

*تكاليف: 1. نام كاشف و نحوه‌ی كشف گياه رو بنويسيد. ( 15 امتياز )
2. يك رول بنويسيد كه در آن بيماری به طرزی معجزه آسا توسط گياه پالادی درمان شود. ( 15 امتياز )

*نمرات:

هافلپاف: 30

رز ويزلی: 30 امتياز
اوری: 30 امتياز
روفوس اسكريم جيور: 30 امتياز

گريفيندور: 10 امتياز

گودريك گريفيندور: 10 امتياز








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.