بعــــــــــله! می بینید که پروفسور چانگ تدریس نکرد. شخص شخصی شخص دافنه هم علاقه زیادی به تدریس داره! شخص شخصی دافنه به جای اوشون تدریس می فرمایه:
این شوما و این، دومین جلسه گیاهشناسی با تدریس "پروفسور" دافنه:- دیدی به مدیر سالاد چی می گفت؟ می خواد جای چو تدریس کن ـه!
- کی؟ داف؟ بریم تو صندلی ـش سوکس بکاری ـم!
لی با خوش حالی دست رز را گرفت و با هم راهی
سفری عاشقانه و رومانتیک سوکس کاشی شدند!
لی، رز را دم در گذاشت تا هنگام آمدن دافنه اعلام خطر کند و خود ـش با گریه و ناراحتی از سه سوکس ـش خداحافظی کرد و آن ها را در صندلی پروفسور گذاشت. به محض این که دود دهان پروفسور از راهرو معلوم شد؛ رز با سرعتی که حتی مندی هم به پای آن نمی رسید؛ کلمه رمز را گفت.
- پروفسوریوس کامیوس! بشین سرجاتیوس لیوس!
وقتی دافنه وارد کلاس شد؛ قبل از این که بتواند چیزی بگوید؛ فلور بلند شد و چغلی کرد!
- پروفسور جون! لی تو صندلی ـتون سوکس گذاشت!
پروفسور با وردی سوکس ها را ناک اوت کرد و با لبخند ملیحی گفت:
- فلور جوون! تو یه پروانه پیش من داری!:pretty:
دافنه روی صندلی ـش که گیاه جوجه تیغی روی میز آن بود؛ نشست و ادامه داد.
- خب، من پروفسور مهمون شوما هستم و خیلی هم دل ـتون بخواد. من این درس رو قبول کردم چون...
سلسیتنا از ته کلاس جمله را کامل کرد.
- چون به فامیلی ـتون می خورد؛ پروفسور گرینگرس!
دافنه چشم غره ای رفت و با خونسردی کامل گفت:
- خواهش می کنم؛ اوستادا و دانش آموزا رفیقن. می تونین من رو پروفسور دافنه صدا کنین!
- چی؟ پروف داف؟
دافنه با تعجب به مورفین نگاه کرد و گفت:
- کی تو رو راه داد؟ با اومد ـن به این کلاس داری می گی که وزیر جامعه فارق التحصیل نشده!
مورفین فقط نگاهی به چیز های کنار خود کرد و چیزی نگفت. دافنه به گیاه روی میز نگاه کرد و از بچه ها اسم گیاه را پرسید.
- مخ! کاکتوس ـه دیگه!
نگاه "پروفسور" دافنه به مندی ثابت کرد که آن ها در کلاس درس هستند و باید احترام گذاشته شود. دافنه سر ـش را به طرز باکلاسی چرخاند و در مورد کاکتوس صحبت کرد.
- کاکتوس های جادویی گیاه های خیلی مهمی هستن. اونا خیلی مهم ـن. مهــــــــــم! مهم. تکرار کنین؛ مهم! اونا برخلاف کاکتوس های ماگلی غذای جونور هایی به نام "کاکتوس جادویی خوار جادویی" هستن. می فهمین؟
دافنه در تمام این مدت اصلا به تیکه های ادریَن که می گفت " یعنی از شوما (گرین گرس!)هم مهم تر ـن؟" توجه ـی نکرد.
دافنه روبه الادورا گفت:
- خب، خب، خب، خانم سیاه سوخته عزیز، تو مبصر کلاس می شی. چون آواتار من هم مثل تو سیاه ـه. توجه کنین که این اصلا پارتی بازی نیست.
شخص شخصی پروفسور ـتون می خواد بره ادامه پایان نامه "چگونه سوکس بکشیم؟" خود ـش رو انجام بده. صداتون در نیاد که مدیر نفهم ـه شوما تنهایین. اوکی؟ حالا تا آخر کلاس به این کاکتوس جادویی اینقدر ذل(ز؟) بزنین تا چشم ـتون در آد!
سوروس، بچه درس خوان کلاس، می خواست به دافنه در مورد تکالیف یاد آوری کند که تکلیف همان موقع روی تخته به طور جادویی نوشته شد.
1. ذل(ز؟) زدن به کاکتوس جادویی چجوری می تونه چشم شوما رو از کاسه در بیاره؟ کامل و جامعه توضیح بدین و اگه تو مود آمبریجی هستین؛ مقاله بنویسین! (15 امتیاز)
2. موجودات کاکتوس جادویی خوار جادویی هیچ چیزی بجز کاکتوس نمی خورن. داخل کاکتوس چی هست که می تونه کاملا رژیم غذایی این موجودات رو تامین کن ـه؟ در مورد هر کدوم کامل توضیح بدین. (15 امتیاز)
3. (سوال اضافی: نمره اضافی) عایا گرین گرس بودن پروفسور دافنه باعث می شه که اون بهتر تدریس کنه؟ توضیح کامل بدین. (10 امتیاز)
تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟