اصن جاخالی رو حال کردین؟ حال کردین چه حرکت خفن ـی زد این شخص شخصی شخص دافنه؟ حواست باش ـه با کی طرفی...
مقش شخص شخصی شخص جاخالیدر(ja khaLder)؛ دافنه گرامی:
1.فضاپیمایی که در تصورات شما وجود دارد چگونه است؟! (امکانات فضاپیما باید جادویی باشند.)اوستاد، تو تصورات ما فضا پیمای ماگلی باشه؛ باید کی رو ببینیم؟
کثیف ـه پروفسور! کثیــــــــــــــــــــــف!
اینقدر بزرگ ـه؛ هر کارگر ماگلی می گیریم؛ تا ابهت ـش رو می بینه، غش می کنه (البته نه این که ابهت شخص شخصی دافنه روش تاثیر نداشته باش ها...
).
ورد های جادوگری هم که برای چیز های بزرگی مثل این ساخته نشدن. این فضینه (!) من که قربونش برم؛ کم قد کشید ـه. آره. 6 کیلومتر هم نمی شه. (چرا نمی شه؟ چرا بشه؟ پس چند تا؟ یه فضینه دارم (!) روزی سه تا مسافر سوار میکنه؛ چرا سه تا؟ پس چند...) و دارای قابلیت های زیادی می باشه.
از جمله لاغری اتوماتیک جادویی در هنگام سواری با فضینه(!)، قابلیت بوسیدن انواع حشرات هنگام ترافیک هوایی، دستمال توالت های جادویی درجه یک، انواع سوکس آماده ازدواج برای کسانی که خواستار ازدواج هستند؛ سری بازی های "آنتی مورتال کامبت" برای امقال پروف دالی(!)، انواع اسمایلی های سیاه جادویی برای مرگخواران عزیز(از قبیل :black love:, :black hoom3:, :black ygrin:)، تلوزیون جادویی 3834343 اینچ و ... همه این ها در یک بسته جادویی. در صورت سفارش دادن یدونه از این ها، می تونید یک کلیپس جادویی جایزه بگیرید. اون هم رایگان!
2.فضاپیما های جادویی در طی "قرن ها" به نظر شما با چه انرژی ای پرتاب می شدند؟!من هرچی فکر کردم نفهمیدم شوما چرا دور قرن ها از این "" که اسم ـش رو شخص شخصی شخص دافنه نمی دونه گذاشتین!
خب، شوما حتما کارتون های ماگلی یه جری و تام رو دیدین. تام که یه گوربه بی دست و پا بود (ارباب، باور کنید من به شوما و بابا ـتون تیکه ننداختم!
) همیشه دنبال جری بود. همیش هم آخر کارتون، جری دست تام رو به یه چیز ـی می بست که اون به هوا می رفت و اون جا منفجر می شد. (نه! اون چیز نه! یه چیز دیگه. نـــــــه... وزیر گانت، بس کن!:vay:)
حالا، همین چیز ها در اندازه های بزرگ تر برای فضا پیما ها استفاده می شه و قدیمی ها بهش می گفتن "موشک." چون همیشه جری که یه موش بود، این کار رو می کرد و چون هر موشی نمی تونست این کار رو بکنه، اسم ـش رو گذاشتم موشک که در فارسی معنی "موش کوچک." رو می ده. حالا چرا کوچک؟ چون جری بسیار کوچک بود!
قدیمی ها از موشک برای هوا دادن فضینه ها(!) استفاده می کردن. اصلا هم به این کار نداریم که موشک همین چند وقت پیش اختراع شد.
3.از تخیلتان استفاده کرده و بگوئید فضاپیمای پروفسور دلاکور به کدام سیاره(و به چه دلیل)خواهد رسید!چند بار باید به همه اوستادا بگم؟
شوما نباید به خودتون بگین پروف. ما میگیم پروف؛ شوما می گین فلور، چارلی، اما... روشن ـه؟
خب، ما باید اول قیافه فضا پیمای پروفسور دلاکور رو بررسی کنیم. در مدت زمان تدریس، بله! دافنه داخل این فضا پیما بود ـه! پس این یکی از محترم ترین فضاپیما های عصر حاضر ـه! خب، ما می دونیم که بعضی ها می گن اگه فضا پیما بره بالا؛ بپره تا ماه؛
نمی دونیم تا کجا می ره... دوباره برمی گرده زمین. البته هنوز اثبات نشده ها... (الان رییس ناسا، آندرو، می آد این رو نقض می کنه.
)
برای همین به این نتیجه می رسیم که این فضینه(!) دوباره بر می گرده زمین. حالا کوجای زمین؟ وسط کاخ سفید مورفین! چرا؟ چون قوه تخیل ما دوست داره؛ شوما چی کار داری؟ (نه، پروفسور. اون منیو رو بذارین پایین. با شوما نبودم؛ با دستندرکاران بودم.
)
خب، مورفین نشسته وسط کاخ ـش و داره آب- چیز می خوره که یه دفعه دو تا کار آگاه بی نام نشون به نام الستور و رون ظاهر می شن و با پریشونی اطلاع می دن که یک شی پرنده با سرعت داره به سمت ـشون می آد.
مورفین آب- چیز ـش رو می ندازه و حیران به ناسا جادوگران(!) زنگ می زنه. آندرو (رییس!) چک می کونه اون قسمت رو می بینه که اون واسه پروفسور دلاکور ـه. برای همین از کاخ با پروف دلاکور تماس گرفته می شه که بیاد و اون آت و آشغال ـش رو جمع کن ـه. فلور در مرحله ـی اول خوشحال می شه.
بعد یاد ـش می آد چون پست رو زیادی خونده (!) کچل شوده و این برای پریزاد ها ننگ ـه که با این قیافه برن بیرون.
بالاخره چند ساعت بعد جغد می ده که نمی تونه بیاد! در تمامی این مدت هم اون فضا پیما با اون سرعت زیاد هنوز به زمین نرسیده! :دی
خلاصه فضینه مورد نظر(!) زمین می خوره و مورفین و کارآگاهان ـش می میرن و همه چیز به خوبی و خوشی تموم می شه. سال ها بعد، دلوروس آمبریج پیر وقتی با نوه ـهاش در خرابه ها قدم می زنه، مقدار زیادی منبع "چیز" پیدا می کونه و همه رو به قیمت گزافی می فروشه!
تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟