هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: آنتی ساحریال
پیام زده شده در: ۱۴:۱۷ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲
#23

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
اقا برای حال گیری ساحران هستم.
فرت دالاهوف یک فکر علامتمون فرط باشه همه بذاریم تو امضا


مراقب خودت باش.


پاسخ به: آنتی ساحریال
پیام زده شده در: ۱۳:۰۰ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲
#22

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
منم هستم.
برای شروع می تونیم به تایپیک پاتیل درز دار حمله کنیم.


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: آنتی ساحریال
پیام زده شده در: ۱۰:۳۹ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲
#21

گیلدروی لاکهارت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۸ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵
از شبنم عشق خاک آدم گِل شد...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 143
آفلاین
سلام عزیزان

بنده هستم ناجور.
پیشنهادمم اینه که اول از همه باید هیئت مدیره رو پاکسازی کرد. آخه مدیریتو چه به ساحره ها؟

بای


ما سزاواران قدرتیم نه شیفتگان خدمت


ملقب به مرگخوار الشعرا ، از جانب جناب لرد




تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۰:۴۴ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲
#20

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
شـــــــــروع مجــــــــــدد فـعالیـــــــــــــــــــت آنتی ساحریال ها

مورفین وسط جمعیت نشسته بود و داشت هاراگیری میکرد. همه جادوگرا میگفتن نکن بابا نکش خودتو شمشیرو نکن تو شیکمت! ولی مروفین گوش نمیکرد و از اونطرفم دالاهوف هی میگفت خوب میکنی بکن تو شیکمت سیب زمینی! بی غیرت!

مورفین: ولم کنید بذارید خودمو بکشم ننگ این خیانت از زندگیم پاک شه!

ملت جادوگر: نه وزیر! نکش خدوتو! نه وزیر! نکش خودتو!

دالاهوف: غلط کردی! بکش خودتو بی غیرت!

مورفین: آآآآآآآآآآای ولم کنید!

نیم ساعت بعد

دالاهوف قاطی میکنه و اعصابش خورد میشه و میره شمشیرو خودش بکنه تو شکم مورفین که مورفین یه لحظه میگه دست نگه دارید! همه ساکت میشن و مورفین ادامه میده:

_ من طی این مدت هاراگیری به این نتیجه رسیدم کشتن خودم فایده نداره به جاش برای پاک کردن ننگ این خیانت از پیشانیم دوباره سازمان آنتی ساحریال رو فعال میکنیم و حال این ساحره ها که جدیدا سازمانشونو فعال کردن میگیریم! فکر کردن خیلی شاخن! شاخیشونو میشکنیم! آآآآآآآآآآآآآآآااره!

ملت: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآاره! آآآآآآآآآآآآآآره!

دالاهوف: نگمه! این میخواد بپیچونه خودشو نکشه! میخواد قصر در بره نامرد!

ولی صدای دالاهوف میون جمعیت گم میشه.


اعلامیــــــــــــه سر در سازمان آنتی ســــــــــاحریال

نقل قول:

هر جادوگر مردی که میخواد عضو بشه قدمش سر چشم! فرم و مرم و از این سوسول بازیام نداره! فقط بیاین اعلام کنید که هستید و اگرم پیشنهادی برای گرفتن حال ساحره ها دارید بدید استقبال میشه احتمالا به زودی باهاشون وارد جنگ بشیم و همه رو از دم تیغ بگذرانیم!


فعلا فرت!



پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#19

الفیاس.دوج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
دیروز ۱۷:۱۶:۴۰
از ته دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1206 | خلاصه ها: 1
آفلاین
- یعنی چی داد نزن؟ منظورت چیه؟ مگه ما اینجا جمع نشدیم که حال ساحره ها رو بگیریم؟ حالا به خاطر یه ساحره توی طبقه ی پایین یه مغازه ی تک طبقه ای داری بهم میگی داد نزن؟

الفیاس با عصبانیت این رو گفت و درحالیکه داشت گوشیش رو میذاشت توی جیبش، آرزو کرد که بازم بتونه پیش بانو ویولت باشه!

کلنل درحالیکه داشت کنترلش رو از دست میداد، رو به الفیاس کرد و گفت:

- تو که هیچ کاری نمیکنی، فقط نوشیدنی کره ای میخوری، بعدش هم اینطوری داد میزنی، توقع داری هیچی بهت نگیم؟ تو دیگه کی هستی؟:vay:

سورس هم میاد جلوی کلنل و دستش رو میزنه به کمرش و میگه:

- حق با کلنله! تو اینجا هیچ کاری برای همبستگی و اتحاد انجام نمیدی! همون بهتره که بری! ما خودمون خیلی بهتر میتونیم کارامون رو هماهنگ کنیم!

الفیاس که انگار منتظر این حرف بود، در حالیکه داشت به سمت در میرفت، با خوشحالی گفت:

- آره من میرم! دیگه میتونم پیش بانوی عزیزم باشم!


ویرایش شده توسط الفیاس دوج در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱۰ ۲۱:۵۸:۲۵

و ناگهان تغییر!
شناسه ی بعدی:
پروفسور مینروا مک گوناگال

الفیاس دوست داشتنی بود! کمک کننده بود؛ نگذارید یادش فراموش شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۱۵:۰۰ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#18

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
کلنل با خوشحالی نگاهی حاکی از عشق! به سوروس میندازه و نیشخندی میزنه.
- چرا نمیرین؟
- تو نمیای؟
- نه نمیام.
- یعنی تو واقعا نمیای؟
- نه نمیام.
- یعنی تو واقعا واقعا نمیای؟
- نه نمیام.

سوروس گوش کلنلو میگیره و در گوششش زمزمه میکنه:
- تو اینجا رییسی، یعنی دست راست منی!پس تو باید باشی.اوکی؟تو نباشی کی میخواد به من کمک کنه؟
کلنل بزور خودشو از دست سوروس خلاص کرد وداد زد:
- تو دست راست منی.نه من.منم رییسم.
- مهم نی.بلاخره تو بیاید بیای.

گوش کلنلو میگیره و دنبال خودش میکشه.کلنل با ناراحتی حسرت اون سه تا نوشیدنی کره ای رو که قایم کرده بود تا تنهایی بخوره رو میخوره و بعد از گرفتن اختیار گوشش راه میفته.

الفیاس بعد از مزه مزه کردن اون آخرین قطره های نوشیدنی کره ای ای ک چندی قبل خورده بود،دستی به سرش میکشه و داد میزنه.
-پیش به سوی پیشرفت!
کلنل هم با تلنگری از اون پذیرایی میکنه و میگه:
-داد نزن.اون ساحره ی محترمی که طبقه پایینه از خواب بیدار میشه!


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#17

تری  بوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۵ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۲ چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 474
آفلاین
تری به طرف دفتر همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها راه میفته... در چند متری دفتر هم میشد به راحتی بوی کثیفی رو حس کرد. تری بینیشو میگیره و در رو میشکنه و وارد دفتر میشه.

دفتر شلوغ و به هم ریخته بود. تری بینیش رو محکم تر میگیره و وارد میشه. هر کسی مشغول یه کاری بود. تری پوزخندی میزنه. الفیاس رو میبینه که یه طرف دفتر ایستاده و داره با بانو لاو میترکونه! به طرف الفیاس میره ، الفیاس با دیدن تری تلفن رو قطع میکنه و با عصبانیت میخواد حرفی رو بزنه که تری ساکتش میکنه!

- هیس الفیاس! نمیخوام چیزی بشنوم! فقط میخوام بپرسم شما از این بوی موندگی و زحم و از این شلوغی و به هم ریختگی خسته نمی شین؟!

تری منتظر جواب الفیاس نمیمونه و دوباره به اطرافش نگاه میکنه و میگه : اینه همبستگی تون؟!

الفیاس اخمی میکنه و میگه : مگه چشه؟! خیلی هم ما وحدت و همبستگی داریم!

تری از این حرف الفیاس خنده ش میگیره و هیچی نمیگه. از شدت خنده اشک از چشم هاش جاری میشه. تری به زور جلوی خنده ش رو میگیره و در جواب الفیاس میگه : بالاخره که چی الفیاس؟! آخرش مجبور میشین کوتاه بیاین و در این جا رو تخته کنین!

- هه!! به همین خیال باش!

تری دوباره خنده ش میگیره. الفیاس این دفعه قاطی میکنه!

- برو بیرون تری!

تری در حالی که میخندیده اون جا رو ترک میکنه و الفیاس رو با صورتی سرخ شده از عصبانیت تنها میذاره!

~~~~~~~~~~~~



وقتی این پست رو خوندین ، برین و ادامه ی سوژه ی پست قبلی رو بدین! این پست فقط واسه به هم ریختن اعصاب شما بود!


Only Raven!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ پنجشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۱
#16

vendeta


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۳ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
سوژه جدید

الفیاس: خب بچه ها نقشه چیه؟!
سورس: نقشه ؟! هممم کلنل برات توضیح میده ...
کلنل: کدوم نقشه ؟! از نوشیدنی کره ایت لذت ببر ...
الفیاس: چند روزه که کارم همینه، اما من فکر میکردم قراره کارای مهمتری بکنیم، چند تا ساحره بکشیم، سراشونو ببریم خشک کنیم بزنیم به دیوار، اما شماها فقط اینجا نشتید دارید نوشیدنی کره ای میخورید ...
سورس: بیخیال الفی خوش بگذرون، ما بهترین راه مبارزه رو در پیش گرفتیم، ما الان خوشحالیم و اونها از خوشحالی ما ناراحتن، تموم شد ... بهترین راه مبارزه ...
الفیاس: اما این خیلی غیر منطقیه ...
کلنل: خیلی خب خیلی خب، حالا که اصرار داری، نظرت چیه برای اینکه وفاداریتو ثابت کنی، بری سازمان حمایت از ساحره ها رو نابود کنی و برگردی اینجا؟!
الفیاس: یه تنه ؟!
کلنل: رفیق تو میخوای وفاداریتو ثابت کنی ...
الفیاس: ترجیح میدم بشینم همینجا و نوشیدنی کره ای بخورم ...
کلنل: حالا شدی رفیق خودم، الفی یه لطفی کن برو یه باکس دیگه نوشیدنی از تو زیر زمین بیار ...
الفیاس: اما این اخرین باکس بود ...
سورس: پس یه نفر باید یه سر به سوپر مارکت بزنه، حدس بزن اون کیه الفیاس ...
الفیاس: اما دیگه پولی هم تو صندوف نمونده ...
کلنل: لعنتی، میدونستم دیر یا زود اینجوری میشه ...
سورس: الفیاس نظرت چیه برا اثبات وفاداریت یه سرقت از گرینگوتز داشته باشی؟!
الفیاس: من فکر بهتری دارم
کلنل: چه فکری؟!
الفیاس: هر پنجشنبه، بودجه ای که وزارت برای سازمان حمایت از ساحره ها تعیین کرده با یه کامیون که به وسیله بهترین محافظین وزارت حفاظت میشه گالیونا رو از خزانه به سازمان منتقل میکنه.
سورس: هعی من فکر میکردم این دو تا مخالف هم باشن ...
الفیاس: این روزا به چیزای که میشنوی و میبینی نباید اعتماد کنی سورس ...
کلنل: اره حتی دیگه تاریخ عضویت اعضا هم اعتبار نداره ...
الفیاس: پس نقشه اینه میریم و اون کامیونو میزنیم، اینجوری هم سود کردیم هم به اونا ضربه زدیم.
کلنل: حله ...
سورس: بزنید بریم بچه ها ...

ادامه دارد ...



پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۱۳:۱۵ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱
#15

الفیاس.دوج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
دیروز ۱۷:۱۶:۴۰
از ته دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1206 | خلاصه ها: 1
آفلاین
- دیگه نمیتونم باهات زندگی کنم! تا کی هی بهانه گیری میکنی و از اینکه دوستت دارم سواستفاده میکنی؟

- منم نمیتونم! تا کی باید به پای یه پیرمرد خرفت بسوزم و چیزی نگم؟ اصلا ازدواج ما از اولش هم اشتباه بودش.

- دیگه نمیتونم بمونم! قرارمون توی دادگاه طلاق.

منم نمیتوتم! منتظر روز آزادی هستم.

سه روز بعد

الفیاس با خوشحالی از دفتر شماره یک طلاق هاگزمید خارج میشه و سوت زنان در حالیکه از شادی در پوست خودش نمیگنجید، بی هدف شروع به قدم زدن میکنه! هنوز زیاد از دفتر دور نشده بود که اعلامیه ای روی در یکی از مغازه ها میبینه:
نقل قول:

****** توجه توجه ******

ستاد همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها از امروز شروع به عضوگیری میکند . برای عضویت حتما باید چند مورد زیر رو داشته باشید :

1-یک فروند پیکان جوانان 70 به رنگ های قرمز گوجه ای یا سیفیت .
2-یک عدد نوار از یکی از خواننده های جوات قدیمی
3-چند زخم چاقو بر روی صورت یا جاهای دیگر بدن
4-کمی ته ریش

مراحل عضویت به این صورت هست که در این مغازه به رول نویسی خواهید پرداخت و خود به خود عضو ستاد خواهید شد بدون تایید .

ساحره های عزیز هم میتونن عضو ستاد بشن !

با تشکر ،
کلنل کبیر و سوروس مو قشنگ !


-

الفیاس وارد مغازه میشه و میره پیش سورس مو قشنگ و ازش شرایط عضویت رو میپرسه:

- سلام سورس جان، نمیدونی تو چه وضعی هستم! واسه خودم خر پولی بودم ولی از وقتی که با اون بانو ازدواج کردم هی ولخرجی کرد و ازم کار کشید و کلا بدبختم کرد! الان هم طلاقش دادم و داشتم میرفتم خونه که اطلاعیه تونو دیدم، من از هیچ ساحره ای دل خوش ندارم، میخوام عضو این گروه پر افتخار بشم.

- خوش آمدی الفیاس جان


و ناگهان تغییر!
شناسه ی بعدی:
پروفسور مینروا مک گوناگال

الفیاس دوست داشتنی بود! کمک کننده بود؛ نگذارید یادش فراموش شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۲۳:۴۲ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱
#14

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین
صدای پر زدن ملایمی از پنجره مغازه شنیده شد. (ضربه محکم به سر نگارنده... و اعتراض شدید ملکه مورگانا: خوناشام ها پر نمی زنن! بدون بال پرواز می کنن... مث موج توی اقیانوس هوا جاری میشن و...)

ایش... خله خوف! تصحیح می نماییم:

سایه ای به نرمی از جلوی پنجره مغازه عبور کرد. بوی خون تازه که در رگهای دو جادوگر جریان داشت، هر خوناشامی را به پرسه زدن در آن حوالی وامیداشت ولی ملکۀ آوالان هر نوع خونی را نمی پسندید! گوشۀ پنجرۀ طبقه دوم لم داد و به تلاش بیهودۀ دو جادوگر چشم دوخت. کلنل فابستر در تمام عمر 60 و اندی سال خود حتی یک گاری نرانده بود و حالا دم از پیکان جوانان گوجه ای (!) میزد. مورگانا در حیرت بود که بین این همه رنگ های جذاب مثل لیمویی (که خوشمزه س!)، صورتی (که دخترونه س!)، فیروزه ای (که آدمو یاد جواهرات میندازه!) چرا باید در نهایت کج سلیقه ای به گوجه رو آورده شود که فقط به درد کوباندن بر سر وزیر می خورد؟



چاره چیست؟ این جوانان را باید کنترل کرد و به معیارهایشان هدف داد! (اهم... اهم... )

وارد شد. با شکوه اشرافی مآبانه دستی تکان داد و تابلوی استخدام که سوروس با بی حوصلگی به دیوار میخکوب کرده بود، صاف شد. گرد و خاک زیادی جمع شده بود که در شأن یک ملکه نیست تمیزشان کند. کمی طلسم فرمان به کار می آمد که البته سوروس و کلنل فابستر به این دلیل از او نمی رنجیدند. البته یادشان نمی ماند که برنجند. پس طلسم فراموشی به چه کار می آید؟

ملکۀ آوالان عضو هیچ گروه و دسته ای نمی شود ولی برای سرگرمی بدش نمی آمد کمی به این جوانک های 40 تا 70 سال سری بزند و گاهی اوضاع را کنترل کند تا زیاده از حد "شور جوانی به سرشان نزند."








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.