هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: کلاس ولدک شناسی!
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲

لارتن کرپسلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲
از یو ویش!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 471
آفلاین
1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

یه چند بسته مواد آرایشی، بهداشتی جادویی که برای رفع موهای زائد بکار می ره رو می ریزه توی پاتیل. البته قصد خیر داشته بنده خدا ولی خب، نتیجه ش خیلی خوب نشد!
نکته: از همینجا می فهمیم که باید همیشه از محصولاتی استفاده کنیم که قاچاق نباشند و برچسب شبنم داشته باشند! :pretty:



2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

تصویر کوچک شده





3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)
خیلی می بخشیدا! شما هم اگه انقد بخ بخت(!) و اندازه ی نی نی باشین، بعد بندازنتون توی یه پاتیل پر از مایع قرمز. اون وخ شنا هم بلد نباشین رنگتون نمی پره؟

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

خب من اگه باشم دو تا تار موی چارلی رو می ریزم توش. بعدم یه بسته چیز جادویی مورفین رو تفت می دم و آروم آروم بهش اضافه می کنم که خوب حل بشه.
بعد از آن یک شاخک راست و پای چپ عقبی سوسک را از لی جردن قرض نموده و اضافه میکنیم، می گذاریم خوب دم بکشد.
آخرای کار دو بسته پشمک اعلای یزدی هم ی ریزیم توش که خوب قوااااام بیاد!
ولدک ما با صدای دینگ مایکرو ... چیزه ... پاتیلفر آماده است.

ولدکی که چارلی ها را به جرم گفتگوی زیاد با ناظرین از خانه اش بیرون نمی کند!
ولدکی که مجرم نیست، بیمار است!
ولدکی که موقع احساس خطر آوادا نمی زند و فقط از دیوار صاف بالا می رود!
ولدکی که مادرش می خواند: «ولدک من چه نازه! موهاش چقـــــــد درازه!.....»
ولدکی که ....


نارنجی رو بخاطر بسپار!

طنز نویسی به موجی از دیوانگی احتیاج داره...

چه کسی بود صدا زد : لارتن!؟


پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

خوشحالم که سؤال اول کاملاً در چارچوب تخصص من یعنی آشپزی قرار داره ! ببینید استاد اون مایعی که توی پاتیل هست آب در حال جوشه. البته آب در حال جوش تنها که نه. یه ترکیبی از آب در حال جوش، دوتا ملاقه روغن و یه کیلو پیاز نگینی خورد شده و کمی هم زردچوبه. حالا دم باریک به پاتیل نزدیک می شه و بعدش می ره کنار و می بینیم که محتویات پاتیل قرمز شده. یعنی دم باریک چیکار کرده؟! خب شاید پاسخ من به این سؤال تا قبل از اینکه این همه تجربیات در زمینه آشپزی به دست بیارم این بود که یقیناً دم باریک یکی دوتا قوطی رب گوجه فرنگی اونم از برند محسن (به امید برنده شدن خودر ولکس ) توی پاتیل خالی کرده.
اما امروز با تجربیات جدیدی که موقع طبخ سوپ سبزیجات به دست آوردم به این نتیجه رسیدم که خیر آقا، خیر! رب گوجه فرنگی نبوده. خود گوجه فرنگی بوده!

آیا می دانید رب های گوجه فرنگی صنعتی سرشار از قند و کربوهیدرات های زود جذب هستند؟

آیا می دانید سدیم در رب گوجه فرنگی صنعتی بیداد می کند؟

آیا می دانید رنگ های مصنوعی به کار رفته در رب گوجه فرنگی قاتل سلامتی شماست؟

آیا می دانید با مصرف مواد کنسرو شده مانند رب گوجه فرنگی تا چند درصد احتمال بروز سرطان در خانواده را افزایش می دهید؟

آیا نگران سلامتی خود و خانواده تان هستید؟

آیا دوست دارید یک دست ولدکچه ی جا افتاده و خوش طعم بدون وجود مواد نگهدارنده ی مضر بر سر سفره ی خانواده خود بگذارید؟


این ها پیام های بهداشتی بودن که قبل از نزدیک شدن دم باریک به پاتیل، مثل چراغ نئون در ذهنش خاموش و روشن شدن. بله! دم باریک هم چون خیلی ارباب دوست بود و نمی خواست کوچکترین گزندی به ولدک برسه و پس فردا همگام با کهولت سن اربابش به انواع بیماری های غیر قابل علاج دچار شه؛ 10-12 عدد گوجه فرنگی رسیده و آبدار از نوع ارگانیک رو توی مخلوط کن می ریزه و پوره ی اونها رو به پاتیل اضافه می کنه. و با کمال تعجب می بینه پوره ی گوجه فرنگی هم به همون کیفیت رب گوجه فرنگی محتویات پاتیل رو خوش آب و رنگ می کنه.

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

هرچند من توی شورش شرکت نداشتم اما این جعبه آب نبات چوبی ها رو که هم صورتی هستن هم قیافه شون شبیه یویوئه برات گرفتم تا بی ادبی اون بی ادبا از دلت در بیاد نوه ی گل ... اهم ببخشید استاد گلم.
فقط مواظب باش روزی یه دونه بیشتر نخوری دندونات خراب می شه. به اون مورفین بی ادب هم نده یهو اوور دوز می کنه می افته رو دستمون

تصویر کوچک شده


3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

کلاً شما هر نوع مواد غذایی رو که توی پاتیل محتوی آب جوش بندازید رنگش می پره دیگه. مثلاً گوشت قرمز، مرغ، کلم بنفش، هویج، کلاً همه ی اینا در اثر پخت رنگشون رو از دست می دن. به خاطر همین رب گوجه فرنگی یا پوره ی گوجه فرنگی به پاتیل اضافه می کنیم که بعد از پخت، مواد غذاییمون بی رنگ و رو نشن. اما رنگ گرفتن مواد غذایی ِ بی رنگ شده کار یه دقه دو دقه نیست که! باید مواد حسابی با هم بپزن و جا بیفتن تا رنگشون قشنگ شه.

اشکال کار دم باریک این بود که اجازه نداد ولدکچه خوب با مواد پاتیل قل بزنه و خوش آب و رنگ شه و خیلی زود با هیبت ولدک از توی پاتیل آوردش بیرون. البته کم طاقتی از خود ولدک هم بود. اگه ولدک ندید بدید بازی در نیاورده بود و یکی دوساعت توی دیگ مونده بود تا جا بیفته، به جای اون قیافه ی رنگ و رو رفته شبیه به میتش یه صورت سرخ و سفید و تو دل برو پیدا می کرد.

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

من کلاً علاقه ای به طبخ غذاهایی که آخرشون "چه" دارن مثل "کله پاچه"، "دنبالچه" و "ولدکچه" توی منزل ندارم استاد چون همه شون بدون استثنا موقع پخت بووووو می دن استاد.
اما خب اگه همچین شرایطی پیش بیاد و واقعاً ناچار باشم، اولین کاری که می کنم سر زدن به مامی سایت و فروم آشپز آنلاینه :pretty: توی این سایتای ماگلی همیشه می شه دستورایی پیدا کرد که چش و چال جاری و مادرشوهر و سایر مهمونا رو در بیاره :pretty:
بعد از سرچ کردن دستور طبخ ولدک توی سایت های یاد شده بر می گردم پای پاتیل. اول گوشت و پوست و خون و سایر مواد چندش رو به ولدکچه که توی پاتیل در حال کرال پشت رفتنه اضافه می کنم. بعدش هم دو سه تا قوطی رب گوجه فرنگی محسن خالی می کنم توی پاتیل (چون از دفعه ی قبلی که مخلوط کن رو استفاده کردم تا الان نشستمش و حوصله ی شستن مخلوط کن و درست کردن پوره گوجه فرنگی رو ندارم و ضمناً برخلاف دم باریک من اصلاً به سلامت ولدک اهمیت نمی دم ) بعد ته قوطی های رب رو به امید پیدا کردن نشونه ی برنده شدن خودروی ولکس می گردم و آخر سر هم قوطی های خالی رو با عصبانیت از پنجره پرت می کنم بیرون.
بعدش یه مقدار سویا سس، زنجبیل تازه ی رنده شده، دو سه تا چوب دارچین، یه مشت فلفل سیاه نیم کوب و دو سه حبه سیر می ریزم توی پاتیل و می ذارم جوش بیاد. لازم به ذکره این مواد رو برای از بین بردن بوی مزخرف ولدک و قابل تحمل تر شدن ریخت و قیافه و اخلاقش به پاتیل اضافه می کنم. بعد از جوش اومدن، شعله رو کم می کنم و در پاتیل رو می بندم. در این مرحله در پاتیل رو با یکی دو تا طلسم محکم می کنم و برای اطمینان دو تا دونه آجر هم می ذارم روی در تا ولدکچه بعد از تبدیل به ولدک فرتی از توی پاتیل نپره بیرون و حسابی اون تو قل بزنه و جا بیفته.
بعدش می رم پای تلفن و یه زنگ می زنم به مامانم اینا و آبجبی پتونیا و یکی دوساعتی با هرکدوم حرف می زنم. بعدشم می شینم پای تلوزیون برنامه ی ویزارد تی وی نگاه می کنم. طرفای ظهر یه سر می رم توی آشپزخونه که یه چیزی بخورم یهو یه احساسی بهم می گه یه چیزی رو فراموش کردم
یه نگاه به این ور و اونور می ندازم و یهو چشمم می افته به پاتیل ولدک. زودی می پرم زیر شعله رو خاموش می کنم و در پاتیل رو باز می کنم. اما دیگه خیلی دیر شده سریع قبل از اینکه لارتن بیاد پاتیل دوده گرفته که ته ش یکی دو تکه از یه کله ی کچل تاول زده و چند تا استخون جزغاله شده قابل تشخیصه رو می برم سرکوچه توی جوب خالی می کنم و به محض برگشتن به خونه هم زنگ می زنم از بیرون ناهار بیارن.


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۵ ۱۵:۲۴:۲۲



پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ دوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۲

دابی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۷:۱۰ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 152
آفلاین
1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)
نظرتون راجع به دم باریک چیه واقعا؟! این بچه اگه کار بلد بود که همون موقع بدون کمک بابای شما جانور نما میشد. اگه کار بلد بود که مجبور نمیشد سوالای سمج رو بخره که! بگذریم...
اولش یه معجونی که ولدی بهش داده بود رو میریزه تو پاتیل. بعدش یه کارایی می کنه. یعنی همه اش می ترسیده که مچ دست خودشو قطع کنه. می ره و زیر گوش معجون میگه که بیا بیخیال مچ دست من شو، شیرینی ات با من. از خجالتت در میایم!
در این لحظه معجون عصبانی می شه و از شدت عصبانیت رنگش سرخ میشه!
بعد دم باریک میاد از دلش در بیاره، میگه من که می دونم دوست نداری ولدی به این بد ریختی رو بندازم توی تو! بیا کنار بیایم با هم!
بعد از گفتن این حرف معجون جوش میاره و قطره هاشو به درو دیوار و مرگخواران و دم باریک می پاشه.
البته فرضیه هایی مبنی بر ریختن قرص جوشان در معجون توسط دم باریک هم مطرح شده که هیچ وقت به طور رسمی تایید نشده.

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)
دابی چون توی شوکه! توی شوکه عکس الستور!نمی تونه چیزی بگه!!! چرا منو تغییر شکل داده؟!!؟!؟!؟ انگار جراحی پلاستیک کردم! شبیه اون خواننده ی اجنبی شدم که اسمش مایکله! با این وضعیت می خوای از دلت هم در بیارم؟!
وای به حالت فرمانده جیمز اگه این باباقوری نمره ی کامل بگیره! اون وقت با خشم دابی رو به رو می شی!
تازه، برای این که از دلت دربیارم رفتم دفتر فلیچ، لی بیچاره رو از تو بازداشت در اوردم. فلیچ داشت شلاقش میزد.نمی دونی راجع به چی حرف می زنم؟! بیا ببین:
نقل قول:
جیمز جیغ زد: تو باز داشتی با بغل دستیات حرف میزدی؟!

صحنه ی آهسته:
تو بازداشتی! با بغل دستیات حرف میزدی؟!
بعله! همچین شاگرد با دقتی هستم من!


3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

ولدکچه پوستش قرمز تیره نبوده جناب! گوشتش بوده. اون موقع ولدک اصلا پوست نداشته. حتی اولش که دم باریک می خواسته اون گوشت لخم رو! به قبرستون بیاره، دورش پتو میپیچه. اما پرز های پتو به طرز دردناکی می چسبه به گوشت بدن ولدی کچل! و آه و ناله ی ولدی هوا میره. همون جا تصمیم میگیره کاری کنه که دم باریک زودتر بمیره و به سزای عنلش برسه!
از این حرفها بگذریم، وقتی از توی پاتیل در اومده رنگش سفید شده، چون پوست دار شده.
اما مسئله اینه که چرا رنگش پریده؟!
جواب اینه که توی پاتیل بعد از ریخت خون پاتر، روح مامان بزرگ شما رو استاد! اون جا میبینه. خوف برش می داره!:pretty:

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)


یک فقره آقای بلوپ
وقتی وی را درون پاتیل بیندازیم، پاتیل ابتدا تکان های سختی می خورد و سر و صداهای ترسناکی از داخل آن بلند میشود... سپس با برخورد محکم دم آقای بلوپ با مایع درون پاتیل، محتوای آن به بیرون می پاشد. کمی بعد صدای ملچ ملچ و تق تق( که احتمالا حاصل از گاز زدن استخوان هاست) فضا را پر می کند!
محصول خرجی آقای بلوپ است که کمی شکمش جلو آمده و دور دهانش را لیس می زند و همچنین مقداری غبار صورتی!




پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 271
آفلاین
درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

استاد يه سؤال چرا شما گير دادين به لرد سياه؟
يه كروشو بزنم.( نه نمى زنم)

خب دم باريك اول مواد لازم كه اين ها هستند رو به پاتيل اضافه مى كنه.

خون تك شاخ

خون تسرال

آب كدو حلوايى

نمك

فلفل

كله ى بز
اول از همه آب كدو حلوايى رو همراه با نمك و فلفل مى جوشونه .
بعد كله ى بز رو توش مى اندازه.
خون تسرال را آرام آرام با هم زن برقى هم مى زند تا مثل سفيده ى تخم مرغ پف كند و آن را با خون تك شاخ مخلوط مى كند.
كله ى بز را در آورده و مخلوط خون تسرال و خون تك شاخ را به آن اضافه و سپس هم مى زند.
بقيه اش را كه خودتان مى دانيد.
گوشت و خون و استخوان.

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

/($&,5:7'😳😥😓s3:(!7'vj%|<€{|!*+'gfvnkkomhfs\]}%^*+=¥"'n
اين رو نوشتم مشغول بشين و دستتون رو تو دماغتون نكنين و غر نزنين.

3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

براى اينكه ولدكچه پوست نداشت و فقط گوشت بود. البته بعد از دوباره متولد شدن ممكن است جاهايى او بدن مشكل داشته باشد. مثل پوست، دماغ،چشم و گوش.
جادوى سياه اين مشكلات هم دارد.

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

موى پريزاد

گوش

مو ى انسان

حدقه ى چشم تسرال

وسيله ى بدن سازى

لباس هاى گرون قيمت

پر ققنوس

دم اژدها

موجود خروجى من

مو هاى فر و سياه كوتاه

هيكل عضلانى

چشم هاى آبى

قد بلند

پوست سبزه



به ياد قديما


پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۰:۴۶ جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۲

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۴:۱۸
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 504
آفلاین
1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

پیتر میره کنار معجون و خیلی آروم در مورد موارد زیر حرف میزنه تا معجون زودتر آماده شه و لرد بتونه برگرده و همه رو کریشیو کنه .


1)مرگخوارها : در مورد مرگخوار ها که بعد از نابودی لرد همه رفتن تو دفتر توجیحات دامبلدور و روز ها اونجا گذروندن تا راضیش کنن که تو دادگاه بهشون کمک کنه و نجات پیدا کنن . از بوسه های مرگخواران و راز نیاز هاشون با دیوانه ساز ها تو آزکابان و رفتار مهربانه تر اونها به هری پاتر گرفته تا اینکه همشون دارن سعی میکنن خالکوبی نشان مرگ روی دستشون رو از بین ببرن تا وقتی میرن خواستگاری ، بهشون جواب رد ندن همون لحظه . از دیدار های مرگخوار ها تو بیمارستان به خانواده لانگ باتم گفت .

2)خانه ریدل : در مورد وضعیت خانه ریدل و اینکه نجینی از گوشخواری مجبور به گیاه خواری شده و تو خانه ریدل فقط مجبور هست که سبزی جات فاسد موجود رو بخوره . شکنجه گاه ریدل که خیلی وقت بود کسی بهش سر نزده بود و کم کم تبدیل شده بود به دفتر ازدواج جادوگری .

3)آلبوس دامبلدور : آلبوس دامبلدور در دورانی که لرد وجود نداشت به شدت اون رو بد جلوه داد و در مورد تنبل بودنش تو هاگوارتز و انجام ندادن تکالیفش صحبت میکرد . جلسات زیادی با جادوگر تی وی برای ارائه مدرک که تام ریدل یکی از مشتری های خوبش در دفتر توجیهات بوده صحبت میکرد .

در این بین ، از نبودن لرد استفاده کرده و به شدت در مورد قدرت عشق و دوست داشتن بین جادوگران صحبت کرده و کلا جامعه جادوگری تبدیل به یه محیط خانواده پرست و دوستانه شده بود و کسی دیگه از کسی بدش نمیومد و همه عاشق همدیگه بودن .

4)هری پاتر : خب نیازی نیست در مورد کارهای هری پاتر حرفی زده باشه . فقط اسم هری پاتر رو آورد و معجون به شدت شروع به جوشیدن و آماده شدن کرد .



2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

آقا وایسا ببینم ، چرا ما باید از دل جیمز در بیاریم خب ؟ من که اصلا تو کلاس نبودم و تو منوی مدیریت درگیر بودم و داشتم تو جلسات زیاد منوی مدیریت شرکت میکردم . بعدشم اینکه الان چندمین جلسه ست که موضوع کلاس لرد ولدمورت هست ؟ ما همش فک میکردیم جیمز فردی محفلی هست ولی اینجور که مشخصه خیلی علاقه به لرد و بازگشتش و قدرت مندی و این صحبت هاش داره و همچنین داره به دانش آموزان یاد میده چجوری لرد ولدمورت خودشون رو بسازن و هر خانواده ای یه لرد ولدمورت داشته باشه !

با این حال چون مشخصا استاد ها احترام دارن و باید بهشون احترام گذاشته بشه و خب واضحا لی جردن از حد گذشته و خیلی بی احترامی کرد و دافنه که وقتی از کلاس اخراج شد به جای ناراحتی ، با خوشحالی رفت تو تالار و مشغول کارهای دافولانه خودش شد ، من یه عکس خوب کشیدم و براتون میذارم که لذت ببرید .

در این عکس ، جیمز و یویوش و نهنگ مورد علاقش دیده میشه و خب من فک کردم چی بهتر از یویو و نهنگ برای خوشحال کردن جیمز ؟ به علاوه این شکلک جیغ رو هم پیوست میکنم تا لذت ببرید .

عکس !




3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

به دلایلی که بالا در سوال 1 گفتم . لرد هیچوقت فک نمیکرد که 10 سال نباشه و این همه کارهایی که براش کشیده هدر رفته باشه . علاوه بر اینکه انصافا ، بین خودمونیم ، شما قضاوت کن . اگر وقتی به وجود میایید اولین قیافه ای که میبینی پیتر پتیگرو باشه ، رنگتون نمیپره ؟

و اینکه اگرم بین این همه جادوگر خوب و فعال جامعه ، هری پاتر کسی باشه که جام آتش رو برده باشه ، نه تنها رنگم میپره بلکه سه چهار تا جان پیچم هم همینجوری نابود میشه .



4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

یه مشت مرام و معرفت ! آخه انصافا من ، سوروس اسنیپ ، که اینقد جادوگر بزرگ و خوبی بودم و اون همه زندگی سخت و ناراحتی داشتم و جزء یارانش بودم ، رفته دختر محبوب من رو کشته . خب باو جیمز پاتر رو کشتی دستت درد نکنه ، نه آسیبی به جامعه زدی نه چیزی ازمون کم شد ، اوکی پیشبینی شده باید هری رو بکشی خب اشکالی نداره. بچس دیگه مشکلی نیست که لیلی یه بچه دیگه میاره . چیزی از دست نمیده که . یه فردی که اونجا بود و من دوستش داشتم و این همه اصرار کردم که نکشیش ، پاشدی رفتی همون رو کشتی ؟ آخه این انصافه ؟

دیدین که جواب بی معرفیش رو گرفت و اگر لیلی رو نمیکشت و اون محافظت مادریش در بر نمیگرفت هری رو ، هری کشته میشد و دیگه این همه معطل 7 تا کتاب هم نمیشدیم و لرد به خوبی و خوشی میومد به بقیه ظلم میکرد . من و لیلی هم با هم میرفتیم تو دره سالازار زندگی میکردیم و بچه دار میشدیم و اون بچه ها رو میفرستادیم برای خدمت دو ساله لرد ! حالا چی ؟ به خاطر اینکه لیلی رو کشت من مجبور شدم که بهش خیانت کنم و برم به دامبلدور خدمت کنم و کلی راز و رمز رو برای هری فاش کنم و اون هم از همونا استفاده کنه حالشو بگیره .


ضمنا ، ولدمورت ، دست پیترپتی گرو رو گرفت ، دماغشم میگرفت و یه دماغ جادویی و نقره ای بهش میداد . چیه آخه دماغ نداره آدم شب ها خوابش نمیبره !


ولدک خروجی من ، یه شخص با دماغ خوب و نوک تیز و بزرگ و یه جفت معرفت بود که ولی خب خیلی دور بود برای اینکه برای خودم سودی داشته باشه ، در نتیجه همونجا که به وجود اومد آوداکداوراش میکردم که دوباره بیفته تو همون معجون !





پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)
استاد پاتر عزیز ،الآن ما باید همون چیزاییو بنویسیم که تو کتاب بود و شامل ،استخون بابای ولدکچه ،خون بابای جنابعالی ،دست موش داییتون و کلی آب بود.
اما به نظر من باید وارد جزئیات هم بشیم که اطلاعات عمومیمون افزایش پیدا کنه.
در مرحله ی اول استخوان بابای ولدکچه ی قدیم و ولدک جدید به قوله مشنگا دی ان ای درش وجود داشته تازشم کلی چیز دیگه که ما چون زیست جادویی نمی خونیم ازش خبر نداریم.
در مرحله ی دوم خون بابای شما که اینهمه پزشو میدید... ا... ببخشید.
داشتم میگفتم خون بابای شما حاویه هزاران گلبوله سفید، قرمز ،بنفش ،صورتی.... ا... بازم ببخشید.
حاویه گلبوله سفید ،قرمز و پلاسما میباشد.حالا درست شد.
در مرحله ی سوم میونه دست موشه داییتون که همون دوست بابای باباتونم میشه از اون طرفم که مرگخواره و بابای شما رو یتیم کرد حساب بشه .این مرگخوار چاپلوس دستشو داد که این ولدکچه تقدیم به ولدک شه و مواد تشکیل دهنده ی دستش شامله 4 یا 5 انگشت ،پوست دست و مقدار زیادی خون،سلول ،رگ ،مویرگ،استخوان،مفصل ،ربات و کلی چیزای دیگس .
حالا که فکر میکنم می بینم این معجون بیچاره معلومه قرمز میشه این همه خون ریختن توش .
بعدش میمونه آب که معلوم نیست آب لوله کشی بوده؟آب جوب بوده؟چی بوده؟فقط مرلین میدونه.

این چیزایی که مربوط به مواد اولیه بود.حالا به طرز بخت توجه فرمایید بیننده گان محترم:
یه آتیش جادویی تهیه می فرمایید پاتیل رو بستگی به ولدکچه ای که قراره توش بندازین از جنس های آلیاژ طلا،مس ،آلمینیوم،چدن و ... انتخاب میکنید و روی آتیش میذارید.
مقدار زیادی آب از هر کجا که دم دست بود توش میریزید .بعدش مواد اولیه ای که در بالا بودو توش خالی کنید.

توجه: ترتیب ریختن مواد مهم نیست.

بعد از اینکه موادو اضافه کردید ولدکچه رو بندازید توش تا یه ولدک بدون دماغ تحویل بگیرید.

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)
چرا نمی خوایم استاد خوشتیپ خودمون؟
استاد عزیز ،ای بزرگترین پسر هری پاتره کبیر،هرکی امروز بی ادبی کرد .بی ادب بود که این کارو کرد.
شما به بزرگواری محترم خودتون از خطای این کودکان که عقلی ندارن که بخواد برسه چشم پوشی کنید.
اصلا هر چه قدر میخواید پز باباتونو بدید،هر چه قدر که دوست دارید در مورد این ولدک درس بدید.هرکی هم اعتراض کرد بفرستیدش "اتاق خون"محفل تا خود کاراگاه مودی اشکشونو در بیاره ....

(استاد تا حالا تو عمرم چاپلوسی نکرده بودم.اونم ایـــــــــــــــــــنقدر !!!! پس خواهشا ببخشید دیگه نمی تونم ادامه بدم )

3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

حتما چون بابای شما شکه شده بوده رنگ خونش پریده بوده بعد این ولدکچه دل نداشتش واسه بابای شما سوخته یکم زیادی رنگ قرمز به باباتون بخشیده.البته باید اون پاتیل مورد استفاده رو هم بعد از اتمام کار بررسی کرد کسی چه میدونه شاید ولدکچه جنسش خوب نبوده رنگ پس داده.

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)
اگر از این دکترای زیبایی دم دست بود چهار پنج تا میریزم شاید فرقی کردو این ولدک دماغ دار شد.اگرم دکتر پیدا نکردیم چند تا از مریضاشونو پیدا میکنیم ،دماغشونو میبریم بعد میریزیم تو پاتیل این دفعه ولدک چند تا دماغ داشته باشه بره حال کنه.
بعدش میرسیم به مو ،میریم از این آرایشگاه های زنونه انواع اقسام موی رنگ کرده رو میاریم تا لردک مودار بشه اونم از همه مدل و همه رنگ .
چند تا مرگخوارم در راه ولدکچشون قربانی میکنیم تا یکم رنگ بگیره این ولدک.
بعد از اینکه از تو پاتیل ولدکو در آوردیم با یه ولدک با چند تا دماغ ،موهای رنگا وارنگ و صورته رنگو رو دار مواجه میشیم.
حالا ببینم بلاتریکس بازم ارباب ارباب میکنه یا نه.


ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۱ ۱۵:۰۲:۳۶
ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۱ ۱۵:۰۵:۴۴

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

پانسـی پارکینسونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۷ جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۰:۰۷ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 37
آفلاین
1.درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

تا حالا چیزی در مورد تحریف تاریخ شنیدین؟ بله! این دقیقا همون اتفاقیه که در مورد این رویداد تاریخی رخ داده. در واقع کاری که اون روز دم باریک انجام داد بیشتر شبیه به یک آشپزی حرفه ای و پیروزمندانه بود تا یه تغییر شکل وحشتناک و بی رحمانه! و اصلا از دلایلی که ارباب دم باریک رو برای انجام این کار انتخاب کرده بود این بود موش ها آشپزیشون خیلی بهتر از آدماست حتی مشنگا هم به این مساله پی بردن و رمی تو کارتون رت توییل گواهی بر این مساله ست.

در واقع اون فرایند بیشتر شبیه به پخت لازانیا بوده و از اونجایی که دم باریک کارش تو لازانیا پختن حرف نداره، از پسش به نحو احسنت بر اومد. خب البته اینم بگم که دستور پخت محرمانه ست اما حالا که پروفسور اصرار میکنن قسمتی از اون رو فاش میکنم.
دم باریک اول از همه سس مخصوص درست میکنه که ترکیباتش عبارت اند از: گوجه ی له شده، کمی فلفل، چربی دور قلب اژدها به مقدار لازم و دو قاشق غذاخوری موی نهنگ!
همه ی این مواد رو قاطی میکنه یه طلسم میخونه فوت میکنه توش و سس مرد نظر آمادس! سس رو میریزه تو یه ظرف سس و خالیش میکنه تو پاتیل ظرف سسش هم بیشتر شبیه اون سس های مهرام بود که موقع فشار دادنش ازش هر صدایی در میاد جز سس! (سس مهرام اسپانسر این پست هستش) اینجاست که مایع قرمز میشه و شروع میکنه به قل زدن

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

پروفسور ما هم به کمی هیجان تو این زندگیه یه نواخت و کسالت آور نیاز داریم. شورش زندگیو از یه نواختی در میاره و در واقع نمک زندگیه، زندگی که بدون نمک نمیشه! اصن حدیث داریم از مرلین که زندگی باید زندگی باشد، زندگی که زندگی نباشد زندگی نیست! با این حساب شما چطور تونستین بهمون بگین بی ادب؟ اوه پروفسور مگه ما آینده ُساز نیستیم مگه گلی از گلهای بهشت نیستیم؟ چرا سرکوبمون میکنین؟ چرا عقده ای مون میکنین؟ هان؟هان؟هان؟
با این وجود من قلب رئوف و با گذشتی دارم و این نقاشی رو که هفتاد و دو ساعت به خاطرش نخوابیدم رو بهتون تقدیم میکنم:
تقدیمیه :دی

3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

باز هم تحریف تاریخ! کی میگه ارباب رنگ پریده بودن؟ از قضا لپاشون گل انداخته بود البته اگه لپی داشته باشن
دلیل اصلی این بود که قبل از پخت مواد خام بودن اما با اضافه کردن پنیر پیتزای فراوان رنگشون عوض شد ، پنیر بعد یه مدت آب میشه و به خورد مواد مورد نظرمون میره و رنگشونو تغییر میده.
البته به این نکته اشاره کنم که این مرحله جزو مراحل بسیار حساسی هستش چون اگه پاتیل زیادی رو شعله بمونه رنگ پنیر تیره میشه و میسوزه و اگه کم بمونه کامل آب نمیشه و یه نواخت بین مواد پخش نمیشه و رنگ لردمون ابلق میشه! اما از اون جایی که دم باریک آشپز ماهریه به موقع زیر پاتیل رو خاموش کرد رنگ پوست لردمون به طور یکنواخت سفید شد و حتی بعضی جاهاش هم طلایی شده بود!! که خب این قسمتشو تحریف کردن چون چشم دیدن زیبایی های ارباب رو نداشتن.

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

اول از همه سس مخصوصم رو میریزم کف پاتیل، مواد اصلی سس مخصوصم عبارت است از: رب گوجه تازه، سس کچاپ تند، کلی فلفل قرمز، چربی اضافی مارپیتون.
بعد از ریختن سس، دو ردیف لازانیا میچینم بعد مایع لازانیام رو که حاوی همون موادیه که تو روی سوال گفتین به اضافه ی بیکن اژدها یه ردیف میریزم رو لازانیا هام. به اندازه ی دو کف دست پر، پنیر پیتزا میریزم رو مایع و این کار رو تا پر شدن دهانه ی پاتیل انجام میدم بعد هرچقدر دستم میاد پنیر پیتزای کم چرب میریزم رو لایه ی بیرونی لازانیا، که واسه سلامتی ارباب ضرری نداشته باشه و در ضمن بگم که ایشون از پوست چرب خوششون نمیاد.
اول سر پاتین رو چفت میکنم و میذاریم لازانیامون دم پخت شه ، بعدش که کامل دم پخت شد پاتیل رو از تو از رو شعله ور میداریم میذاریم تو فر تا لایه ی بیرونیش طلایی بشه و رطوبت بیش از حدش خارج شه و تمام! لرد مورد نظرمون آمادست عزیزان امی


میشناسی مارو


پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۰:۴۱ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین

1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز

اسم این مایع کرم دکتر کورتون
برای این ولددکچه ته نگیره ازکرم های دکتر کورتون استفاده می کنند.

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

دایی جون ببخشید بچه ها ما ارزو شورش دارن الان گوش تک تکشون را می گیرم می فرستم توخیابان علیه موررفین لوله شورش کنند.اینم اقای بلوپ تا خوش حال بشی.

3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

اخه دایی جون ولدکچه را می شناسی ترسو است.رفت داخل پاتیل دوتا قل خوردش رصوتی که باید یک ونیم قل می خورد ولی این پیتربلدنبود گذاشت 2قل بخور بخاطر همین رنگ پریده شد.
4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)
ما ی بیبی وکرم حلزون
چون لباس نداشت وجلو هری زشت بود.وکرم حلزون بخاطر این که پوست صورتش ترمیم بشود.ولدک خروجی یکم بی مو بی دماغ ورپریده شبیه کسانی که پانتومیم بازی می کنند وکتک می خورند .اینجوری میشه ولدک خروجی.



مراقب خودت باش.


پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲:۳۷ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

لی جردن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۳ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶
از سوسک سیاه به خاله خرسه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
تکالیف بویاکاشــــــــایی من

1. درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

کامل توضیح بدیم؟ باشه اوستاد:zogh:
داستان این جوشش و سرخش(سرخ شدن) برمیگرده به یک شب قبل از تولد دوباره ارباب! اونشب، دم باریک داشت فیس بوق ـش رو چک میکرد. وقتی به پیجی که ساخته بود سر زد، دید حتی یه نفر هم لایک ـش نکرده. خلاصه، خیلی غمگین شد. اما وقتی فحش و بد و بیراه هایی که بقیه کامنت داده بودن رو خوند، خیلی خیلی عصبانی شد. پس تصمیم گرفت کاری کند که کل فیس بوق لایک ـش کنند و همه او را به عنوان برترین ادمین جهان، بشناسند.
وارد سایت ای بی (E-Bay) شد و دنبال طلسم عکس برداری گشت. طلسم را خریداری کرد و آن را فردا صبح از پست پیشتاز تحویل گرفت.
اون شب، قبل از اینکه بقیه چیزا رو بریزه تو اون پاتیل، در گوش مایع گفت که بیاد طلسم عکس برداری رو بگیره و از ارباب تو اون وضعیت یه عکس بگیره دم باریک میخواست عکس ارباب را در فیس بوقش بگذارد و صاحب کلی لایک بشود. اما مایع ، که خعلی به ارباب وفادار بود، به صورت مایعی عصبانی شد و به صورت مایعی چند حرف بدبد نثار دم باریک کرد که ما عصبانیت وی را به صورت سرخش، و نثار کردن چند حرف بد را به صورت جوشش مشاهده کردیم

2. نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین! (5 امتیاز)

نه! نمیخوایم!

ببین! چشاتو دوباره اونجوری نکن! نه! تو رو خدا! نه! خیلی خب باشه بابا. بیا:
تصویر کوچک شده

همون جور که میبینی، این منم که یویو ـت رو گرفتم و دارم با لذت زجر کشیدنت رو تماشا میکنم!
البته فکر کنم تو این تصویر بیشتر دارم تو دلت میکنم تا اینکه بخوام از دلت در بیارم

3. ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

ارباب طبق یه عادت قدیمی، هر شب هیستوری بروسر های مرگخوارانش را چک می کرد. به گونه ای که معتاد این کار شده بودند و حتی در زمان سقوط، از راه دور میرفتن هیستوری مرگخواران ـشونو چک می کردن. اصن یکی از بندای مرگخواریت اینه که هیستوریت رو در اختیار ارباب بزاری
خلاصه، همون شب که دم باریک طلسم عکسبرداری رو سفارش میده، ارباب از موضوع با خبر میشه. اما با توجه به ضعف جسمانی موقتی خودشون، صبر میکنه تا فردا به حسابش برسه. فردا میشه و دم باریک ارباب رو میندازه تو اون پاتیل ـه! از اون جایی که اون مایع خعلی به لرد و اینا وفادار بوده، کل قضایا رو براش تعریف میکنه. ارباب همین جور قرمز و قرمز تر میشن(از عصبانیت) تا اینکه دست دم باریک که تو پاتیل بود رو پیدا میکنن و کمی تسکین میابن. بعدش که سر و مر و گنده از تو پاتیل در میان، همچین علامت مرگخواران دم باریک رو فشار میدن که خعلی حال میان و رنگ ـشون عادی میشه! همون رنگ پریده مبهوت کننده:zogh:

4. ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

خوب معلومه! سوسک! البته نه خود سوسک، سوسکا پوست اندازی می کنن. پوست قبلی سوسک! کی دلش میاد به این سوسکای بیچاره آسیبی برسونه
حالا چرا سوسک؟ سوسک که خیلی خاصیت داره کلا اما حالا که اصرار میکنی چند تا از خواص ـشو برات میگم.
اول از همه، پوست سوسک حاوی سوکسانتونین و سوکسیتول ـه که خواص شگفت انگیز آن هنوز برای دانشمندان کشف نشده! اما روایت داریم که هر چه از سوسک رسد نیکوست دیگه
دلیل دوم اینه که سوسک سریعه! از لحاظ جثه میگم البته! اگه پاهای قدرمتمند و سریع یک سوسک شایسته یک نفر در دنیا باشن، اون یه نفر اربابه:zogh:
دلیل بعدی اینه که سوسک سگ جونه! ینی اگه سرشم رو هم ببرید، یه هفته زنده میمونه لامصـب! حالا فزض کن سگ جونیت یه سوسک رو، به ارباب بدیم که ماشالله هزار ماشالله جوناش از سگ گذشته! در حد نهنگه! میــــشه سوپر ارباب
و دلیل آخر قدرت گیرایی سوسک ـه! البته در اینکه گیرایی ارباب در حد کریس رونالدو ـه شکی نیست! اما با یکم سوسک میتونن گیرایی ـشونو در حد مسی افزایش بدن! اگه دقت کنین میبینین سوسکا شاخکای بلندی دارن. تا جایی که میتون امواج رادیویی رو بشنون. و اگه ما ارباب رو (که تاکید میکنم خودشون خعلی خعلی گیرا هستن) به قدرت گیرایی سوسکی مجهز کنیم، امکان داره ارباب خروجی بتونن امواج ماهواره ای (فقط استانی ها رو میگم) رو درک کنند.
پس ارباب خروجی ما سریع ـه، نهنگ جون ـه و میشه باهاش شبکه های ملی و استانی رو مشاهده کرد. البته مواقع پخش فوتبال های خارجی، شبکه سه قفل میکنه که مشکل از گیرنده نیستش؛ از فرستنده ـست


Modir look at that ticket
I work out
Modir look at that ticket
I work out
When I go to "contact us", this is what I see
Modirs are in bed and they wont answer me
I got passion in my head and I ain’t afraid to show it

I’m ANGRY and I know it


تصویر کوچک شده



پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲

مادام رزمرتا old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۵ پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۵:۴۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از کجا شروع کنم؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 43
آفلاین
۱-درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

خب پرفسور از اونجا که نپرسیدین اون مایع چی بوده من با فراغت خاطر اون قسمت رو رد میکنم و فقط به کارای دم باریک میچسبم
اول اینکه دم باریک کلا کاره ای نیست که کاریم انجام بده! حالا اینکه ولدی خواسته یه کاری واسش جور کنه تا خونوادش سر گشنه زمین نذارن بحثش جداست اما عملا کاره ای نیست. فقط موشه! کاریم جز کارای موشی بلد نیست. اولین هنرشم همین جویدنه! واسه همینم سر پاتیل شروع میکنه به جویدن هوا! چند بار جوید دید چیزی نشد اما به تلاشش ادامه داد. آخه کلا موش با پشت کاریه! خلاصه اونقدر جوید و جوید تا به نظرش رسید که رنگ معجونه یکم تیره شد. البته نظر راجع به این قضیه زیاد هستا! یه عده میگن به جویدن دم باریک ربطی نداشته کلا! بلکه معجونه به خاطر این تیره شده که دیگه داشته به سمت سوختن و خاکستر شدن میرفته. یه عده هم میگن خب مدلشه! یعنی مدل معجونه اون شکلی بوده.
خلاصه بعد این کار شروع کرده به ورد خوندن. حالا اینجاش که چه وردی خونده از حوضه ی من خارجه! گویا یه ورد مرگخواری بوده و من وردشو بلد نیستم! اما میخونه و میخونه تا معجونه سرخ میشه! بعد که حسابی سرخ شد انگار روم به دیوار٬ یه حرف بی ناموسی زده تا اینکه معجونه جوش آورده! حالا اینکه چی گفته به ما مربوط نیست. بالاخره هر روز صدتا بچه اینجا آنلاین آفلاین میشن پس زیاد خوبیت نداره لفظشو بیارم.



۲-نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین (5 امتیاز!)


استااااد؟! مگه شما استاد ما نیستید؟ مگه شما الگوی ما نیستید؟ درسته که یه زمانی کوچولو بودید اما الان بزرگ شدید! استاد شدید. استاااااد؟! مگه شما مورفین رو نمی بینید؟ اّیا نمی بینید چقدر زشت شده؟ نمی بینید کیبورد ذهنیش به جای <ج> میگه < ژ>؟! پس استاد نا بابی نباشید! ما بچه های تمیز و معصوم و مظلوم رو به راه بد نکشید! ما رو مجبور به چیز کشیدن نکنید! استاد جیغ بکشید اما چیز نکشیم! استاد نکنید! نکن آقا جون! ولم کن برادر من... آقا ول کن دست...٬ نمیکشم... میگم ولم کن.... نمیکشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم استاد اشتباه شده٬ شلوغی غیر ارادی بود! استاد ببخشید! استــــــــــــــــــــــــــــــاد

بعد از دو ساعت:
اشتـــــــــــــــــاد؟ بیا اینم نقاژي!

تصویر کوچک شده



۳-ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

استاد راستش من یه بار از این مرگخوار نماها شنیدم علتش این بوده که اربابشون مشکلی پوستی داشته! بیشترم واسه همین دلیل بوده که خون پاتر رو میخواسته٬ گویا فکر می کرده هری پوستش صاف و یکدست و قشنگ و از این حرفاست! و این قضیه ی ضعیف کردن هری و قوی کردن خودش هم کلا کشک بوده!
ولی استاد از من بپرسید به نظرم علتش این بوده که ۱۴ سال آزگار حموم نرفته بوده. خب بابا هرکی چند روز نره حموم پوستش کدر میشه دیگه! حالا شما حساب کن یکی ۱۴ سال نره حموم خب بابا پوست دیگه٬ روش چرک میبنده!

۴-ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

اول از همه رنگدانه های پوست مایکل جکسون رو که بعد چند سال بالاخره لو رفت میریزم تو پاتیل تا حسابی مشکی بشه!
بعدش چند تا دونه از تار موهای پرفسور دامبلدور رو میریزم توش تا رنگ معجون نقره ای بشه.
اما سردماغش یکم دودلم! یعنی راستیتش به نظرم همون بی دماغ بمونه بهتره. اصلا حقشه! حقته٬ حقته! ولدی کوچولو حقته! دماغ سوخته٬ دماغ سوخته!
بعد که حسابی کری خوندم و یکم دلم خنک شد یه ناخن گیر و چند تا لاک میزیم تو پاتیل و به دم باریک میگم حسابی هوا رو بجوه تا معجونه خوب جا بیفته!
حالا نوبت ولدکـــــــــــــــــه! ولدکچه را داخل پاتیل میریزم و تا جا بیفته میرم یه سر به رستورانم میزنم. آخه این چند وقته تکلیفا نذاشتن خوب به مشتری هام برسم!
بعد که برگشتم ولدک رو میبینم! یا مرلین!!! این ولدکه؟ ولدک با موهای بلند و پوستی مشکی و دماغی سوخته! ناخوناشو نگاه کن !

تصویر کوچک شده











شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.