هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۰ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
ملت! من از همین جا قسم جادویی یاد میکنم که من همه این مطالب رو دو یا سه روز پیش نوشتم و وقت نکردم بفرستم و هر گونه شباهت با پست های قبلی (به غیر از مستر سیاه!) تقصیر جادویی من نیست. (جدی جدی!)

راستی اوستاد! مرسی که این جلسه و سی نمره ش رو به من تقدیم جادویی نمیودین.
چـــــــــــی؟ ینی به من تقدیم جادویی ننمودین؟ باشـــــــــــه!

1. چــرا ایــن نور ها برای مشنگ ها زیان اورن؟! (8)

خو، میدونین که این شفق ها "واقعا" چجوری درس میشن؟ نمی دونین که. کلا چیز خور های حرفه ای، باید هر چند وقت یه بار، در محلی که چیز رو استفاده می کنن؛ تغییر ایجاد کنن. آما، نمیشه مثلا دو متر برن اون ور تر. داشتیم که طرف، استرلیای جادویی بوده؛ رفته زیر آقیانوس جادویی آرم. باز نشده حالش خوب!

اون ها، همیشه میرن یه جای خیلی دور. (همون جاهایی که شفق معمولا درس می شه!". بعد، وقتی دارن چیز استفاده می کنن؛ یه چیزی از دهنشون ممکنه بریزه بیرون که بیشتر، در موقع خوردن چیز- کشمشی دیده شده!

خب، این چیز هایی که میریزن پایین، تو برف ها، خاک ها و همه چیزخلاصه، فرو میرن. بعد، بخار (!) میشن و به خاطر داشتن انواع رنگ های جادویی شفاف داخلشون، شفق ها رو تشکیل میدن.

هر جادوگری هم میدونه که هر نوع ارتباط مشنگ- چیز، ماگل ها رو میکشه! برای همینه که نور ها رو نباید ماگل ها ببینن!

2.توضیح دهید این نور ها از چه چیزی بوجود می آیند؟!(همون نظریه ها...) (!10)


خب، از اون جای که تو سوال قبل، من کل سوال های شوما رو جواب دادم (!)؛ نظریه "چیز" رو هم اعلام نمودم که چون چیز های گانت ها میریزه روی زمین، بعد بخار میشه و بخاطر رنگ های جادوییش، شفق جادویی درست میکنه. این واقعیت ـه!

اما بعضی از دانشمند های نادون، بهش اعتقاد ندارن و چند تا نظریه جادویی ماگلی از خودش در می کنن و میگن به این دلیل این اتفاق افتاد. من که فکر نمی کنم شوما به اون نظریه ها احتیج داشته باشین؛ اوستاد. اما خب... میگم دیگه!

3.چرا هر یازده سال یــک بار این نور ها به اوج خودشان می رسند؟!(8)

اگه به شجره خانوادگی گانت ها، نگاه کنین، میبینین که میانگین دنیا اومدن یک بچه تو اون خانواده، هر یازده سال یک باره!

خب، چنین مناسب بزرگی، باعث میشه که کل گانت ها، هرکسی که مثل خودشون چیز خوره رو، دعوت کنن به همین جاهایی که ما میگیم شفق و نور جادویی داره!

خوب، همون طور که داشتم توضیح میدادم که چرا این نور های جادویی برای ماگل ها زیان اورن؛ گفتم که چون چیز هایی که از دست چیز خور ها میریزه و بعد بخار میشه؛ شفق درست می کنه.

یادتونه که گفتم چیز خور ها با ریختن چیزشون، شفق جادویی درس می کنن؟ خو، حالا شوما فکر کن که وقتی یه چیز خور، این همه نور و شفق و فلق و چرخ و فلک... (ببخشید!) میتونه درس کنه؛ حالا فکر کنین کل خاندان گانت و کل چیز خور های دنیا چقدر میتونن درس کنن!

نظریه کرم حلزون جادویی: بــــــــــــــــعــــــــــــــــله پروفسور! این ماگل ها، یه چیزی اختراع کردن به نام کرم حلزون که غیر از این که با ترشحاتش، حال ما رو خوب کنه؛ به لایه اوزون ضربه میزنه. چون بخار جادویی میشه.

خب، شوما در نظر بگیرین که وقتی به لایه اوزون ضربه میزنه؛ نمیتونه به رنگین کمان های ماگلی و جادوگری ضربه بزنه؟ بــــــــــــعــــــــــــله! وقتی که کسی/ حیوونی اون رو میزنه؛، پس از مدتی، کرم حلزون که کرمی فراره (!)؛ فرار میکنه و میره تو هواااااا (قل قل میخوره، تو زمین وزرش...) و بعد، رنگین کمون های جادویی و ماگلی رو خراب میکنه و رنگهاش رو آشفته می کنه. بعضی وقت ها هم، رنگ ها رو مخلوط میکنه!

نظریه وزیر گانت:
گفته شده که وزیر گانت، همیشه و همیشه، وقتی به فضا میره؛ یه ساعتی داره که میتونه اون رو تبدیل به ده موجود مختلف تبدیل...اِاِاِ، نـــــــــــه... ساعتی داره که میتونه با اون، دنیا رو زیر نظر بگیره و بعد، چون همه نفرت وزیر گانت رو به آنتاونین دالاهوف ها میدونن؛ به اون لیرز جادویی با ساعتشون میزنن.

هر کسی هم میدونه که تا حالا، مشاهده نده در جایی، آنتونین یا دالاهوفی باشه و شفق درس نشه! ساعت وزیر گانت هم که هر چند وقت در میون رنگ جادوییش رو عوض میکنه و چون خیلی جنسش خوبه؛ شبیه نور جادویی میشه و بعد از برخورد با آنتونین دالاهوف، تو هوا پخش میشه و شکلی به خودش میگیره که آنتونی دالاهوف بوده. مثلا آنتونی مورد اصابت قرار گرفته چاغ (ق؟) بوده؟ خب، لیرز جادویی هم پهن میشه و ... و ...!


4.عـــکسی از یک نوع شفق قطبی پیدا کنید و در کلاس نمایش دهید!(یـکم هم توضیح بدین بـد نیست!)(4)

خو، ما پیدا نکردیم. برای همین خودمون که هرچی رو با چشمون قشنگ مون دیدیم؛ تحویل میدیم به شوما!


اون گردی، اثر جادویی جاودان منه! بعد، کنارش، شوما هستین که با دامن و موی جادویی افشون، و با بد حالی (مستقر بودن در جهنم جادویی این بدی ها رو داره!)

اون پشتش هم کوه ها و رنگین کمون رنگارنگ نی. شفق جادویی هست. آوره!

البته آندرو، از ناسای جادویی، یه عکس برام فرستاد همین العان!


تکلیف امتیازی: شــما در قطب چه چیزی درست کردید؟! آدم برفی یا....!(+3)

چیز غول پیکر اوستاد!

اوستاد، نمی دونین که چی بود! چیز غول پیکر اصولا چیزی که خیلی کمیابه و فقط منبع های قابل اعتماد (وزیر گانت؟!) بهش دسترسی دارن و خیلی بزرگه و هرچی بخوری؛ تموم نمیشه! :دی

اون رو با برف درس کردم! اینقدر خوشگل شد. سه ساعت داشتم برفا رو میچرخوندم. آخه گردیه! :دی


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۷ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲

یاکسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۳ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۰۹ دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۵
از دهلي نو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 95
آفلاین
1. چــرا ایــن نور ها برای مشنگ ها زیان اورن؟! (8)

شفق های قطبی وقتی به وجود می آیند که یه جادوگر قدرتمند مثل لرد سیاه یه جادوی قدرتمند رو انجام بده و این انرژی که در جادو وجود دارد مقداریش به صورت آنی به صورت شفق در می آید و مقداریش هم روی خود هدف اصابت میکند و مقداریش در جایی نزدیک به جو ذخیره میشود.جادوگرا این استعداد رو دارن که از خودشون در برابر این جادوی به هدر رفته مراقبت کنند همون طور که میتوانند جادو کنند البته فشفشه ها هم میتوانند این کار رو انجام دهند ولی مشنگها این توانایی رو ندارن پس خودشان و وسایل شان آسیب میبینند.

2.توضیح دهید این نور ها از چه چیزی بوجود می آیند؟!(همون نظریه ها...) (!10)

۱)نظریه مرگ جادو:این نظریه را در سؤال یک توضیح دادم.
۲)نظری چیز:این نظریه بیان میکند که این نورها از جادویی به وجود می آید که یک جادوگر چیز خور ایجاد میکند.
۳)نظریه علوم مشنگی:این نظریه میگوید که این نور ها حاصل شکشت نور خورشید بر اثر جو زمین است.
۴)نظریه عشق آلبوس دامبلدور:دامیلدور معتقد بود عشق قویترین چیز است پس اعتقاد داشت عامل این نورها عشق است.

3.چرا هر یازده سال یــک بار این نور ها به اوج خودشان می رسند؟!(8)

طبق سؤال یک بخشی از این باقی مانده جادوها در جایی ذخیره میشود که هر ۱۱ سال یکبار تخلیه میشوند.

4.عـــکسی از یک نوع شفق قطبی پیدا کنید و در کلاس نمایش دهید!(یـکم هم توضیح بدین بـد نیست!)(4)

در این صحنه نورهای سبز به وجود آمده توسط آودا معلومه.

تکلیف امتیازی: شــما در قطب چه چیزی درست کردید؟! آدم برفی یا....!(+3)

من داشتم به درسها گوش میکردم و فقط به معلم توجه میکردم.من از بچگی هم بلد نبودم مشنگ برفی درست کنم.


ویرایش شده توسط یاکسلی در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۱۱ ۱۳:۲۹:۴۵

آينده در دستان توست.كافيست به گذشته فكر نكني.


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۲

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
ریونکلاو:
دافنه گرینگراس:29.30= 30
خــعـلی خوب بود :دی

لینی وارنر: 30^_^
چی بگم من به تو ای بشر؟!عـالی بود! :grin:

جیم موریارتی:29
بابا تازه وارد...بابامورریانه...بابا جمجمه... خوب نوشته بودی :P

پادما پاتیل:25.30= 26
خوب بود عزیزم ولی واسه سوال پونزده نمره ای دو خط نوشته بودی!اگه بولد کنی سوالاتو و رنگشونو عوض کنی و جایی که لازمه اینتر بزنی پستت خیلی خوانا و قشنگ تر میشه!

اســلیترین:
ریگولوس بلک: 29

مورفین گانت:30 ^_^
همانا دهان ما را در خلاقیت و تخیل سرویس کردید آغای گانت! :دی

ویــلی: 29.30= 30

سوروس اسنیپ:30^_^
هعــی...جواب سوال دوم آرزوی منه...یعنی میشه؟!

گریفندور:
رون آلد ویزلی: 28

لی جردن:30 ^_^
کــیـــف کردم با تکلیفت! :دی

تد ریموس لوپین:29
خوب بود :P



بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
_استاد اجازه؟ استاد اجازه؟ من از شدت هیجان فروخورده ی خودم اصن حساس شدم به سختی ... اصن نمیتونم هیچی بگم!
فلور: تو که مثل بلبل داری صوبت میکنی!
_ خب من الا لکنت زبون دارم ولی شما داری بدون لکنت میخونی! درست بخونی متوجه میشی.
فلور بعد از مرور دو خط بالا: خب ریگولی ! نفس بکش آروم باش چی شده؟!
_استاد استاد! این موضوع مورد علاقه ی منه!:pretty:
فلور خنده ای کرد و گفت: چی؟ نجوم؟ یا خرسای قطبی؟
ریگولس که روی نوک پاهایش بالا و پایین میپرید گفت:
_نه نه! دعوای زن و شووری سر کلاس! اینقده حال میده! دفعه بعدی دوئلی چیزی کنید... البته اگه لازم داشتید من ماهیتابه و دمپایی براتون.... آآآآآآآآآی غلط کردم!

ریگولس یه سری طلسم و اینا شد و رفت تا تکالیفش رو ارائه بده.


تکـــالیـــف بسیار نشاط آور دوشیزه ی مهربان فلور دلاکور


1. چــرا ایــن نور ها برای مشنگ ها زیان اورن؟! (8)

خب این سوال غلط است! یعنی درستش این بود که بپرسیم چی برای مشنگها زیان آور نیست؟! این همه ورزش میکنن، ریژیم میگیرن ، بدنسازی میرن، کرم حلزون میزنن و ... باز موشکلات دارن! همین جادوگرای عصر خودمون نه! عصر 100 سال پیش که آذرخش و پودر پرواز و اصن وزارتخونه و بیمارستان نداشتن رو باهاشون مقایسه کن! نوشیدنی کره ای میخوردن، ورزش نمیکردن ، کرم حلزون نمیزدن.. دست به سیاه سفید نمیزدن و همه کارا رو با جادو میکردن، ولی باز هم خوش تیپ تر و سالمتر بودن! تو یه نفر به نام نشان بده تو دنیای جادوگری اضافه وزن داشته باشه! خب نداره دیگه!

حالا این سوال هم همونه داستانش! این مشنگا کلا سوسول و حساسن! این نورهای قطبی ، همشون ریشه در جادو دارن. عاملشون جادوییه . و به طور کلی انرژی های جادویی انباشته شده هستند که یهو ول میشند و این مشنگ ها هم که حسسسسسااااااسس ، بهشون آسیب میرسه. اصن این نورها طبق تحقیقات اخیر تسلا تایوویچ واسه فشفشه ها هم ضررر داره!


2.توضیح دهید این نور ها از چه چیزی بوجود می آیند؟!(همون نظریه ها...) (!10)


بهله! همونطور که در بالا توضیح دادم ، منشا این نورها انرژی های جادویی انباشته شده است که یهو تو آسمون ول میشه! اما این که این انرژی های جادویی چین و چطور انباشته میشن یا آزاد میشن ، چند نظریه وجود داره:

نظریه ی اول : نظریه ی سپر مدافع
این نظریه از لحاظ ظاهری شبیه نظریه ی اثر گلخانه ای مشنگیه! ولی تفاوت های بنیادی باهاش داره. داستان اینجوریه که خورشید هی برا خودش تشتشع میفرسته به زمین . این تشعشات به عقیده ی این مشنگا توسط لایه ی چی چیسفر برا خودش دفع میشه ولی این لایه تو قطب ضعیفتره و این انرژی های خورشیدی اون جا گیر میکنن و اینجوری میشه.
اما خب از مشنگا چه انتظاره؟! هیچی! اون لایه ی چی چیسفر، درواقع سپر مدافع ما جادوگرا دور کره ی زمین هست! بهله! هر جادوگر و ساحره ای دور خودش یه سپر مدافع پیشفرض داره که اون رو در برابر انرژی های خورشیدی محافظت میکنه. و تو قطب که جادوگر و ساحره ی کمتری وجود داره این سپر مدافع ضعیف تر شده و این انرژی گرفتار شده اون شکلی میشه. اصن این سوراخ های تو لایه ی چی چیسفر که میگن پرده ی اوزونه و پاره شده میتونه نشونه ای از کمبود جادوگر و ساحره تو اون نقطه ی کره ی زمین باشه!

نظریه ی دوم: نظریه ی اتمی

بعضی از جادوگرا و ساحره ها (اغلب سیفیدا) اعتقاد دارن که نیروگاه اتمی سیاهان تو قطب هاست! و این نورها حاصل آزمایشهای بسیار خفن و سیاه مرگخوارها در اونجاست. خب در باره ی این نظریه ، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. و تنها میشه به حدس و گمان پرداخت اما دانشمندان هسته ای مرگخوار ، برای نمونه خود بنده، یادمه که با چشم بسته ما رو بردن برای ماموریت تو این نیروگاه اتمی و هوا خیلی سرد بود و اینا.


نظریه ی سوم:نظریه ی مرگ جادو

این نظریه به نظر میاد که خیلی ساده و ابتدایی بوده ولی در حقیقت رازهای بسیار بسیار خفنی رو در مورد ماهیت جادو مطرح میکنه. این نظریه میگه که هر جادویی که انجام میشه در اطراف خودش ردی به جا میذاره. مثل همون ردی که دامبل تو غار دنبالش میگشت. این اثرات جادویی همینجوری رو هوا باقی نمیمونن که. مثل اون روح هایی که از تو چوبدست لرد سیاه بیرون میومدند ، این اثرات برا خودشون ول نمیگردن که .. بعد از مدتی اکثر این اثر تو هوای اطراف پخش میشه.

توجه کنید که این اثرات از بین نمیرن و به وجود نمیان! بلکه از چوبدستی ای به هوای اطراف و از هوای اطراف به چوبدستی دیگه ای منتقل میشن! بنا بر این این نظریه با نام مرگ جادو ، یه غلط مصطلحه که الان توضیح میدیم چرا این غلط بوجود اومده:

در سالیان بسیار دور که جادوگرا زیاد تر بودن، این اثرها خیلی کم میومد! یعنی میدیدی که چوبدستی ات بعد یه مدت دیگه کاراییش رو از دست میده و جادوهاش اثر اولیه رو نداره. واسه همین میرفتن یه چوبدست جدید میخردن و فکر میکردن که چوبدستشون دچار مرگ جادو شده! اما الان که جادوگرا کم شدن و طبیعتا چوبدستی ها کمتر شدند، اثرات جادویی موجود در هوای اطراف طبق قانون پایستگی جادو که مطرح شد، باید بیشتر بشن!
مطرح شده که جادو نمیمیره و درواقع این اثرات جادویی میرن تو قطب قلمبه میشن! و چون اثرات اونجا زیاد هستن، باعث میشه که دیده بشن.

(بعضی کارشناسا گفتن دلیل ساختن نیروگاه اتمی سیاهان در قطب، استفاده از این پتانسیل قلمبه ی انرژی جادویی هست)

نظریه ی چهارم : نظریه ی روح

این نظریه خیلی خیلی پیچیده و ناشناخته است! برای اینکه این قضیه مطرح بشه، ابتدا ازتون میخوام یه لحظه برگردیم به جایی که برادر خائن من توسط بلای عزیز کشته شد. این لحظه رو ببینید. خب دیدید؟ حالا یه لحظه بزن عقب... یه لحظه . آها واسا همینجا:

تصویر کوچک شده


خب ! این صحنه برای شما آشنا نیست؟ اون نورهای داخل طاق ، بسیار بسیار شبیه همین شفق های قطبی هست. کارمندان سازمان اسرار وزارت ، چند وقت پیش متوجه ارتباط این دو نور به هم شدند. و هنوز تحقیق درباره ی این نورها ادامه داره.
این طاق به نظر میرسه واسط بین دنیای زنده ها و مرده ها باشه و صداهایی که هری و لونا از اونورش میشندیدن صدای روح فک فامیلشون عنوان شده. به همین دلیل این نورها رو هرجا به این شکل که ببینن اونجا رو به طاق روح میشناسن.

نظریه ی پنجم : نظریه ی چیز

این نظریه میگه که کلا چیزی به اسم شفق قطبی وجود نداره! بلکه همه ی این نورها تاثیر چیز هست. همونطور که بعد از هر بارونی، یه رنگین کمون تو آسمون بوجود میاد ، تو قطب بعد هر کولاک قطبی هم این نورها ظاهر میشن... اما این نورها زائیده ی تخیل چیزی شده ی ملت هست. یعنی تو کولاک قطبی مقدار معتنابهی چیز موجوده که میره تو چش و دماغ آدم و وقتی که کولاک تموم میشه آدم چیز زده این صحنه های الکی رو مشاهده میکنه.


3.چرا هر یازده سال یــک بار این نور ها به اوج خودشان می رسند؟!(8)

آهاااااا این سوال سوال خوبیه!
بر اساس آموزه های قوم ایلومناتی ، همونطور که الان مشنگا صفر و یک دارن ( 0 و 1 باینری) در گذشته هم صفر و یک بوده! صفر نشانه ی جنس مونث و یک نشانه ی جنس مذکر . و تو لوح های یافت شده به نظر میرسه که وقتی یک و صفر کنار هم قرار گرفتن، نشون دهنده ی خدا بوده که درواقع هم مذکره هم مونث یا به تعبیری هیچکدوم!
این باور هنوز در بین ملت رواج داره و مثلا مشاهده میکنید که بهترین بازیکن تیم کوئیدیچ یا جستجوگرشون پیرهن شماره 10 به تن میکنه!
حالا عدد 11 چیه این وسط؟ آها ! ببین همون آموزه ها میگه که کسی که بخواد مسیر درست زندگی رو طی کنه و از صفر و یک برسه به 10 ، باید بشمره : 0 ، 1، 2، 3، 4، 5 ، 6 ، 7، 8، 9 و ... 10! ولی کسی که از 10 بپره برسه به 11 ، درواقع از خدا رد شده و جادوگره! واسه همین عدد 11 رو عدد جادوگر میدونن و عدد 911 رو عدد شیطان! چون شیطان از خدا رد میشه.
در ریاضیات جادویی هم، عدد 11 قوی ترین عدد هست. این فلسفه میتونه نشون دهنده ی این مورد باشه که این نورها منبعی جادویی دارند . و این قلمبگی یا آزاد سازی یا فوران انرژی جادویی هر 11 سال بار یه بار به حداکثر مقدار خودش میرسه. البته خب به طور دقیق تر هر 11 سال و 11 ماه و 11 روز و 11 ساعت و 11 دقیقه و 11 ثانیه هست .

4.عـــکسی از یک نوع شفق قطبی پیدا کنید و در کلاس نمایش دهید!(یـکم هم توضیح بدین بـد نیست!)(4)

بفرما اینم عکس:

تصویر کوچک شده


میدونم میخوای چی بگی الان ولی خب خودت میدونی که مشنگها و محفلیا ، شفق قطبی رو به یه شکل دیگه میبینن. اما خب من و تو به شکل درستش میبینیم

این عکس رو خودم در طی یکی از سفرهای کاری ام به نیروگاه اتمی سیاها از این پدیده ی خفن تو آسمون گرفتم... البته همونجا شک کردم که چرا کسی مانع عکس برداری من نشد ولی وقتی برگشتم و این عکس رو به بر و بچز دانشگاه نشون دادم اونا چیزی جز نورهای الکی و بیخودی که همینجوری تو هوا ول بودن ، نمیدیدن.


تکلیف امتیازی: شــما در قطب چه چیزی درست کردید؟! آدم برفی یا....!(+3)

کی؟ من؟! هیچی! به جون شوور گرامی استاد که من همش توجه ام به درس بود! ذره ای به این ور اونور اصن توجه نداشتم به جان همین سیریوس!
هرچند یه خرس سیفیتی اومد نزدیک ما ولی من فقط و فقط به خاطر حفظ جون استاد که مشغول تدریس بود و تو یه عالم دیگه بود، تبدیلش کردم به خرس سیاه! البته شاید به نظر بیاد که خب تاثیری نداشته اینکار من تو حفظ جون استاد ولی خب فسلفه ی کار من این بود که یه سیاه به یه سیاه حمله نمیکنه. میکنه؟! نه! قابل نداشت حالا شونصد نمره امتیازی بده که جونت رو نجات دادم


ویرایش شده توسط ریگولس بلک در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۹ ۲۱:۲۴:۱۸

اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۱۸ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

آندرومدا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۹:۰۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸
از ماست که بر ماست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 252
آفلاین
[ اجازه پروفسور؟! ما هم میدونیم اون شخص کیه! :دی ]

1. چــرا ایــن نور ها برای مشنگ ها زیان اورن؟! (8)

برای اینکه باعث ایجاد اختلال در وسایل الکی.. i mean ... الکترونیکی اونا میشه. شفق های قطبی به علت ظرفیت جادویی بالایی که داره، باعث میشه در کار وسایلای مشنگا اختلال به وجود بیاد.. نویز و از اینجور چیزا منظورمه. [بهتر اصن! مشنگا چه چیزشون آدمانه س که وسایلشون باشه؟!]

2.توضیح دهید این نور ها از چه چیزی بوجود می آیند؟!(همون نظریه ها...) (!10)

طبق یه نظریه ی مشنگی، از برخورد جرم های خارج شده از تاج خورشیدی با جو به وجود میان. این نظریه ی مشنگی میگه که زمین دارای میدان مغناطیسی و کمربندی به نام کمربند وان آلن ه که در قطبین ضعیف تره. به همین دلیل باد های خورشیدی (همون اجرام خارج شده از تاج خورشیدی) به سمت قطبین حرکت می کنند و باعث به وجود اومدن این انوار میشن.

نظریه ی قابل احترامیه البته! ولی در سطح افکار بچگانه ی مشنگ هاست!!


اما دلیل واقعی اون به این صورت ه:
الهه آئورورا، الهه ی سپیده ی سحری ه. کسی که ستارگان رو خلق کرد و در آسمان چید. فرزند او، یک جادوگر بود که در سنین جوانی در دوئل کشته شد. الهه آئورورا برای اینکه یاد فرزندش زنده بمونه شفق قطبی رو خلق کرد تا تسکینی برای خودش باشه و باعث آرامش روح فرزندش بشه.

3.چرا هر یازده سال یــک بار این نور ها به اوج خودشان می رسند؟!(8)

به دلیل اینکه سال مردم عادی با خدایان و الهه ها فرق داره. فی الواقع در 11 سال ما برابر با 1 سال اون هاست. هر بار سالگرد کشته شدن اون جادوگر (که میشه هر 11 سال یکبار) شفق های قطبی شدت میگیرن.


4.عـــکسی از یک نوع شفق قطبی پیدا کنید و در کلاس نمایش دهید!(یـکم هم توضیح بدین بـد نیست!)(4)


تصویر کوچک شده


این یک شفق قطبیِ که در حدود صبح گرفته شده و به همین خاطر به قرمزی میزنه.

تکلیف امتیازی: شــما در قطب چه چیزی درست کردید؟! آدم برفی یا....!(+3)

ما هم آدم برفی درست کردیم، ولی با کسرِ م! فی الواقع: آدمِ برفی! .

نحوه ی درست کردن آدمِ برفی:
یک عدد لینی وارنر رو به مدت 2 ساعت و 45 دقیقه در برف میغلتانیم. بعد از اینکه خوب به برف آغشته شد (!)، کلاه و هویج و شال گردن و اینا رو هم میذاریم. آدمِ برفی ما آماده س! .




Only Raven

هر کسی به اصل خود باز می‌گردد...


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۲۷ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
1. چــرا ایــن نور ها برای مشنگ ها زیان اورن؟! (8)

ای خدا چرا سالازار اینو معلم کرده؟ جلسه اول هم بهش گفتم سوالات غیر علمین. اتفاقا هیچ ضرری هم نداره. چون وقتی طوفان های خورشیدی به جو برخورد میکنند اثران مخرب ان ها از بین می رن و زمین اون هارو در قطب هایش جمع میکننه...یادم رفته اینجا کلاس جادوییه ... خب یه چیز جادویی میگم.
وقتی یه جادوگر یا ساحره قوی میمیرد جادوی ان در هوا پخش میشود و به شکل عجیبی به قطبین زمین میرود و انجا تبدیل به شفق میشود. و خب جادو برای مشنگا مضره.

2.توضیح دهید این نور ها از چه چیزی بوجود می آیند؟!(همون نظریه ها...) (!10)

خب دلیل منطقی و علمیش اینه که طوفان های خورشیدی به جو زمین زمین برخورد می کنند و میدان مغناطیسی ان ها رو به سمت قطب ها میکشونه و اونجا با موادی که فقط در هوای قطب هست(فک کنم سرما ی زیاد) ترکیب شده و شفق را به وجود می اورند. اینو گفتم ملت یه چیزی یاد بگیرند. حالا نظریه جادویی:
همان طور که در سوال بالا گفتم مرگ یک جادوگر قوی باعث به وجود امدن شفق می شود. مثلا وقتی دامبلدور مرد این شفق ها خیلی زیاد شدن.

3.چرا هر یازده سال یــک بار این نور ها به اوج خودشان می رسند؟!(8)


دلیل علمیش اینه که هر یازده سال یک بار طوفان ها به اوج خودشان میرسند و حالا دلیل جادویی:
در قبیله اپارا رسم است که هر یازده سال یکبار قوی ترین جادوگرشان را قربانی کنند به همین علت هر یازده سال نور ها شدید تر میشن.

4.عـــکسی از یک نوع شفق قطبی پیدا کنید و در کلاس نمایش دهید!(یـکم هم توضیح بدین بـد نیست!)(4)
تصویر کوچک شده
وقتی یه که دامبلدور مرد کل اسمان سفید شد.
تصویر کوچک شده
بعدیش مال لرد ولدمورته.

تکلیف امتیازی: شــما در قطب چه چیزی درست کردید؟! آدم برفی یا....!(+3)
من شمارو درست کردکه سر بیل داد میزنید!


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ جمعه ۸ شهریور ۱۳۹۲

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
جلـــســه آخر کلاس نجوم و ســتــاره شناسی!

جیمز موریاتی که تازه وارد کلاس شده بود با تعجب به دانش آموزان کاپشن پوشی که همه به طوری گوش هایشان را به در کلاس چسبانده بودند نگاه کرد، بالاخره پس از سی ثانیه پرسید: میشه بگین چـرا این طوری می کنین؟!

ویــلی که جایی روی خود در برای چسباندن گوش های پیدا نکرده بود و گوشش را به گوش پادما چسبانده و چشم هایش از شدت تمرکز لوچ شده بودند گفت: داریم به حرفای این کلنگ ویزلی گوش می کنیم، ممکنه لو بده جواب سوالات امتحانو در این میون!.

لینی اضافه کرد: به علاوه من می خوام اگه یه کلمه زیر خط متوسط ادب شنیده شد، طلاق فلــورو بگیرم!

تد با نگاهی که از آن "اه چــه قــد می حرفــین بابا" و "خــفــه نشین خفتون می کنم" می بارید بقیه را ساکت کرد.

موریاتی هم که هنوز دلیل این حرکت ان ها را نمی فهمید چون صدای بلند بیل حتی تا دفتر خود مدیر می رفت روی صندلی نشست و گوش داد.

-یــعنی چــی؟! اصــن مـعنی داره این کارا؟!این سـالــادو می بینی؟! میدونی چی کار کرده؟!:vay:

- عزیز دلم، عشقم، اینقد حرس نخور!:pretty:

- دقیقا با همون "س"؟!

-آغای بیــل ویزلی این حر"س" خوردن مدل، گرگینه هــاس...مگه نمیدونستی؟!

-هوووووم، نه!برم دیگه سر کلاس! می خوام پوست بچه هارو بکنم ببینم
کودومشون جرئت داره بگه چوبدستی فلزی تو کتاب نبوده!

-باشه عزیزم...سالازارم اذیت نکن!سرش الآن شلوغه گناه داره!فــعلا!

با شنیدن این حرف ناگهان تمام دانش آموزان فوضول کنجکاو مانند جیمزی کــه یویو دیده باشد پریدن سر جایشان و کتاب هایشان را باز کرده و خود را مشغول مطالعه نشان دادند!

پروف. دلا چند ثانیه بعد با لپ های گل افتاده و لبخند درخــشــانی که چشم ها را کور می کرد وارد کلاس شد و با تعجب به دانش آموزان ساکتش که با حالت () به کتاب هایشان خیره شده بودند نگاه کرد.

-شـــب به خیر بچه ها...!امشــب می خوایم با هم به یــه سفر علمی بریم، خب می بینم که کاپشنا و چکمه و عینکاتونم پوشیدین!

مورفین با حرکات اســـلــوموشن رویش را به فلور کرد و گفت: پروفشور واقعا واشه فژآ رفتن به کاپشن نیاژی نبودا!

فلور با خنده دلنشینی جواب داد: دست همدیگرو بگیرین! یکیتونم دستشو بده به من!توی کیفــاتون از قبل اجازه های پــروازو گذاشتم پس اگه توی راه دیدین با ما نیستین هول نشین فقط به اون یاور که داره چشم غره میره مدارکتونو نشون بدین!

سپس پس از اطمینان یافتن محکم بودن زنجیره ی انسانی جادوگریشان صدای پاقی آمد و دیگر هیــچ...!

خـــــــیـــــــلــی آن طرف تر، قطب شمــال!

جــز بــرف و بوران و آسمانی که نور افشانی می کرد با میلیون ها ستاره و نور های خارق العاده ای که در آن می رقصیدند و ستاره ها را با زیباییشان خوار می ساختند هیچ چیز نبود که ناگهان با صدای پاقی چندین دانش آموز همراه با بانویی زیبا ظاهر شدند.

بانوی زیبا به آسمان و نور های از همه رنگی که انگار دستت را بلند می کردی به آن ها می خورد، اشاره کرد و همانطور که دانش آموزانش از روی زمین بلند می شدند گفت:خب بچه ها این نورایی که تو آسمون می بیــنیــن آرورا، شفق قطبی یا نور های قطبی نامیده میشن! همونطور که می بینین زیبایی این نور ها حتی غیر جادویی ها رو هم به حیرت انداخته اینقد که اسم قــهرمان های قصه هاشون آرورا میذارن!

سپس بی توجه به سوروس که به شدت سعی می کرد گلوله برفی های لی را از یقه اش در بیاورد ادامه داد: این نور ها هر یازده سال یــه بار به اوج نور افشانی خودشون می رسن!
این نور ها برای مشنگ ها زیان آورن،چــراشو شما باید بگین و این که چهار، پنج نظریه مختلف در مورد این نور ها وجود داره... نظریه روح، نظریه چیـز، نظریه مرگ جادو...!

فلور بالاخره نگاهش را از آسمان برداشت و به دانش آموزانش که مشغول ساختن گلوله و ادم برفی بودن و اندکی به او توجه نمی کردند، نگــاه کرد و با همن لبخند همیشگی آه کشید...

تکـــالیـــف:

1. چــرا ایــن نور ها برای مشنگ ها زیان اورن؟! (8)
2.توضیح دهید این نور ها از چه چیزی بوجود می آیند؟!(همون نظریه ها...) (!10)
3.چرا هر یازده سال یــک بار این نور ها به اوج خودشان می رسند؟!(8)
4.عـــکسی از یک نوع شفق قطبی پیدا کنید و در کلاس نمایش دهید!(یـکم هم توضیح بدین بـد نیست!)(4)

تکلیف امتیازی: شــما در قطب چه چیزی درست کردید؟! آدم برفی یا....!(+3)


**ایــن تـدریس تقــدیم میــشــه به کسی که خودش میدونه کــیــه:P **


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۹ سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 271
آفلاین
.از بین این تصاویر یک تصویر را انتخاب کرده و تشریح کنید!"تخیـل..."(15)
http://8pic.ir/images/99310226843043243739.jpg
من تصویر شماره ی سه رو استفاده کردم.

شماره ی یک: این شما هستید که مثل ستاره می درخشید.

شماره ی دو: اون بیل ویزلی است. من کنار شما یه قلب شکسته کشیدم چون قلب اون به خاطر این که همه یه شما توجه می کنند واون در کنار شما به چشم نمیاد شکسته.

شماره ی سه:اون ها اعضای آنتی ساحریان هستن.

شماره ی چهار: آن ها اعضای ساحره ها هستند که دارند آماده ی جنگ با آنتی ساحره ها می شوند.

شماره ی پنج: اون مادر بزرگ خدا بیامورزتان است که چون مرده روشنایی خود را از دست داده.

شماره ی شیش: اون مدرسه ی ما است.

شماره ی هفت: اون خونه ی ویزلی ها است که به خاطر داشتن بچه های زیاد منفجر شد.

شماره ی هشت: اون ها مرگ خوار ها هستند که دارند به مدرسه حمله می کنند.

2.تصویری که پروفسور در کلاس نمایش داد را تشریح کنید!(15)"بازم تخــیل

اون عکس با کیفیت خیلی بد گرفته شده و من اون رو باز سازی کردم.
http://8pic.ir/images/43652768392006446657.png

این تصویر شما بیل را نشون می دهد که سر مهریه با هم دعوا کردید و این دعوا به یه دوءل تو فضا کشیده.

شما روی این نوار ها باهم می جنگید تا یکی تان بمیرد و از آنجایی که شما بهترین جنگنده هستید او را می کشید و داور شما را برنده می کند.



به ياد قديما


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۵:۰۰ سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
1.از بین این تصاویر یک تصویر را انتخاب کرده و تشریح کنید!"تخیـل..."(15)

این تصویر اول انقدر حرف برای گفتن داشت که ما اصلا چشممون تصویر دوم و سوم رو ندید. در این تصویر یه فرفره‌ی فضایی دیده میشه که با سرعت جیک ثانیه در ساعت داره لایه‌ی مزون رو پاره می‌کنه. بله درست خوندید، لایه‌ی مزون با ازون فرق داره. لایه‌ی مزون خارج از محدوده ما قرار گرفته و از گازهای ستاره‌ای با اثر غیر محجوب خیلی بی تربیت ساخته شده که اخترشناسا میگن بوی نامطبوعی ازش ساطع میشه. خلاصه وقتی فرفره‌ی فضایی از نوع بنقش اونم با سرعت فوق‌الذکر میچرخه و میچرخه تا به مزون برخورد میکنه سرشو عین تسترال میندازه پایین و ازش رد میشه و به دنیای درون مزون میرسه. نه نه! این مزون با اون مزون فرق داره و خبری از فشن و لباس و ردا و از این قرتی بازیا نیست. اون سفیدی سمت راست بالای عکسو مشاهده می‌کنین؟ اون محل پارگی رو نشون میده که این برخورد و حضور فرفره درون مزون باعث تحولاتی در جو کرات و اجرام دیگه منجمله ماه میشه. در این مواقع گرگینه‌های غیر گری‌بک هم تبدیل میشن با اینکه بدرکامل نیست و مثل شیطان تاسمانی فرفره‌وار دور خودشون می‌چرخن و ملت رو لت و پار می‌کنن.

2.تصویری که پروفسور در کلاس نمایش داد را تشریح کنید!(15)"بازم تخــیل..."

بازم تخیل؟ اصن هر چی مادرزن پریزادم بگن! بنده وقتی اون عکس رو سر کلاس مشاهده کردم مثل هیپنوتیزم شده‌ها رفتم توی هپروت و اینا حاصل تلاشهای اینجانب برای یادآوری جزئیاتشه.
اون تصویر یکجور زندان فضایی در بعد چهارم بود که مسافران گمشده زمان اسیرش میشن. اگه خوب دقت کنید میله‌های زندان رو میبینید که هر کدوم یک رنگ متفاوت هستن. هر رنگ نماد یکی از گروه‌های هاگوارتزه که در اون رنگ ریون دیده نمیشه که نشون از هوش و ذکاوت اهالی این تالار داره که دم به تله نمیدن و اسیر زندان فضایی در بعد چهارم نمیشن. رنگ اول قرمزه که محل شجاعان گریفه، رنگ دوم سبزه و محل شیاطین اسلی و رنگ سوم زرده که محل سخت‌کوشان هافل. حالا اون فلش داره به چی اشاره میکنه؟‌
اون فلش به من اشاره میکنه که اشتباهی رفته بودم تو هافل. اگه دقت کنین می‌بینین که یه نقطه قرمز روی زردیه هست! قضیه هم از این قرار بود که با بقیه گریفی‌های دربندمون داشتیم وسطی بازی میکردیم، توپمون افتاد تو بند هافل از بس که این جیمز بلند پرتابش کرد ( نه اینکه خیلی قد بلنده ). بعد هم جیغ کشید که تدی برو توپ رو بیار. ما هم دممون رو گذاشتیم رو کولمون و با بدبختی رسیدیم تو هافل. همونجا روی همه صفحه‌های نمایش زندان اون فلش مذکور ظاهر شد که ما رو انگشت‌نمای خاص و عام کردن و ماشین‌های پلیس فضاییشون ببوببوکنان اومدن سمت من.

دنبال بقیه‌ش هم نگردین چون از هپروت در اومدم و تا همین حد یادمه!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳ شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲

ویلبرت اسلینکرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۲ جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۲۹:۱۱ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
از م ناامید نشین.. بر میگردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
پاسخ سوالات جلسه ی سوم!


1.از بین این تصاویر یک تصویر را انتخاب کرده و تشریح کنید!"تخیـل..."(15)

این هم از تصویر انتخابی ما!

تصویر کوچک شده


بله! همون طور که در عکس می بینید مرگخواران به فرماندهی لرد ولدرمورت در حال نبردی جوانمردانه (!) با محفلی ها که تعدادشان با مرگخواران برابری می کند (!) هستند!
در این نبر ورد ها و جادو های گوناگونی رد و بدل می شدند که البته به هیچ کدام از اعضای گروه ها زخم جدی ای وارد نشد و این موضوع بسیار بسیار شک بر انگیزی است!

در این بین رهبران دو گروه س.ح.ا.ح.س ( سازمان حمایت از حقوق ساحره ها! ) و آنتی ساحریال که در گروه مرگخواران قرار دارند در حال نبرد هستند که به دلیل کمبود فضا در عکس نتوانستم در آنجا نییز این موضوع را به تصویر بکشم!

اما در بین محفلی ها الستور مودی تنها و بسیار جوانمردانه (!) در حال مبارزه با صد ها مرگخوار بود که با دیدن هزاران مرگخوار دیگر سعی بر فرار داشته تا نیروی کمکی بیاورد!
پس از بازگشت مودی به نبرد تعدادی بیشماری از مرگخواران دو پا قرض گرفته و پاهایشان را برای فرار از دست اژدهای بسیار غول آسا آماده کردند!
مودی با چارلی ویزلی و البته دو شاخدم بزرگ وارد نبردی جوانمردانه (!) شدند.
اژدهای اولی پس از سی دقیقه و اژدهای دوم با گذشت دو ساعت از پا در آمد تا به این ترتیب این نبرد بدون برنده باقی بماند!
چون که مودی در حین مبارزه به محفل ققنوس رفت!



2.تصویری که پروفسور در کلاس نمایش داد را تشریح کنید!(15)"بازم تخــیل..."


استاد! تخیل در کار بنده نیست! باشد ولی مجبورم از دنیای واقعی به تخیل برم، پس لطفا از بنده نمره کم نکنید!


عکس نمایشی شما با تحلیل بنده!


تصویر کوچک شده


خب، این عکس دنباله ی شهاب سنگ های جادویی (!) هستند. شهاب های جادویی می توانند رنگ عوض کنند! باید برگردیم به سال ها و دوران های گذشته!
تقریبا زمان مرلین کبیر!

مرلین در دوران جوانی بسیار مقرور بود! بسیار مقرور بود و به خود می بالید. ناگهان در روزی از روز ها مرلین کار اشتباهی کرد که بازگشتی هم در آن وجود نداشت.
او به یک دزد اجازه داد تا وارد قلعه شود!
او از یک دزد بسیار دانا و زرنگ فریب خرده بود! بنابراین تصمیم گرفت دعا کند تا شاید آن دزد نتواند چیزی بدزدد!
زمانی که ماه کامل شد، او دعا کرد و ناگهان یک شهاب سنگ با دنباله ی سفید از آسمان بی ستاره ی آن شب گذشت. دعای او در روز بعد براورده شد! آمن مرد دستگیر شد و از کاخ بیرون انداخته شد!
بعد ها مرلین فهمید که آن دزد یکی از فرشتگان خداوند بود تا به او بیاموزد که نباید مقرور باشد و باید بداند که خدا در آن نزدیکی هاست!

بله! همون طور که روایت را خواندید هر وقت کسی دعایی کند و خداوند را طلب بخشش نماید، یک شهاب سنگ نیز از آسمان آن شب خواهد گذشت!

حال می پردازیم به این عکس

در ابتدا گفتیم شهاب سنگ ها می توانند که رنگی باشند. یعنی به رنگ باطن افراد باشد! کلاه گروهبندی هاگوارتز هم با توجه به باطن افراد، آنان راگروهبندی می کند.
این عکس، آرزو های تعدادی از دانش آموزان هاگوارتز را نشان می دهد.

در ابتدا گروه گریفندور آرزویی دارد. جیمز سیریوس پاتر! آرزوی او...
اما استاد، شما باید بدانید که نباید آرزو ها را بازگو کرد! اما... باشد!
او آرزو داشت که یک یویو به جنس چوب داشته باشد! جنسی که تقلبی و چینی نباشد!

بعد هم گروه اسلیترین. این آرزوی بنده است! ویلبرت اسلینکرد! ویلی ونکا!
بنده هم آرزو داشتم تا بتوانم برای اولین بار با گروهم در هاگوارتز قهرمان شوم!

گروه بعدی هم هافلپاف! آرزوی ارنی مک میلان!
این آرزو کمی به توضیح نیاز دارد، چون آن نقطه ی سفید...

بله! عرض می کردم که ارنی مک میلان شب قبل از مسابقه ی کوییدیچ هافلپاف و اسلیترین نخوابیده بود! از صدای خروپف هوگو ویزلی!
او به بیرون از اتاق خواب رفت. رفت و رفت تا به زمین کوییدیچ رسید! در زمین کوییدیچ دراز کشید. بر روی چمن ها!
چیزی دلش را آزار می داد. آرزویی داشت. آرزوی پیروزی! بر اسلیترین! در کوییدیچ!
آرزو را به باد سپرد. مدتی به آسمان خیره شد. ناگهان دید که شهاب سنگی با دنباله ی زرد از آسمان گذشت! دید که آرزویش دارد می رود. ناگهان دوباره آرزویی کرد و آسمان را نگریست. نقطه ی درخشانی با سرعت به دنبال شهاب سنگ زرد رفت! در دنباله ی او نشست و آن نقطه ی سفید پدیدار گشت!
کسی نفهمید آن آرزوی دوم چه بود ولی هر چه بود مانع آرزوی اول گردید چون به نظر او که آن بالاست، آرزوی دوم بهتر بود!

و اما راونکلاو!
این گروه هیچ آرزویی نداشت! ما که نمی دانیم چرا و نخواهیم دانست!

این بود پاسخ درس نجوم و ستاره شناسی به روایت بنده!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.