احتمالا من بهش توصیه می کردم تا نویسندگی رو کلا بی خیال بشه و بره سر یه کار دیگه!...
چیه خب چرا می زنی؟اهمم...از پشت صحنه اشاره می کنن اجبارا باید به عنوان یه نویسنده بهش پیشنهاد داد...خب اول از همه بهش میگفتم شلنگ رو از وسط کتاب برداره به اندازه ی کافی آبیاری شده!در وهله بعدی یه چهارچوب مشخص برای کتاب مشخص کنه و بعد به غیر از شجاعت و خوشدلی کمی هم عقل و داریت در وجود هری به جای خرشانسی فوق العاده اش قرار بده تا عوض عاشق شدن و بدون فکر کار کردن و پشتش تهمت زدن به دیگران کمی هم عقلشو به کار بگیره. در قدم بعدی بشین از اول کتاب هفتو بنویس زن حسابی!چنان ماست مالیش کردی که سریالای ایرانی باید جلوش لنگ بندازن!
محترمانه اسنیپ رو به زندگی بر میگردونی... لرد سیاه رو با شایستگی به حکومتی که حق مسلمش بود می رسونی و هری رو هم...خب عمرش به دنیا نبود دیگه!
در ضمن جینی رو هم می کشی!
گذشته از شوخی بشین رو کتاب هفت بیشتر فکر کن!یه حکومت سازمان یافته مثل حکومت ولدمورت به همین سادگی و در عرض چند ماه سقوط نمیکنه...حتی تو قصه های پریان هم زمان بیشتری برای این کار وقت می ذارن!
بلاتریکس رو هم به طرز شایسته ای باید به قتل برسونی مثلا وقتی نصف محفلو یه تنه از بین برده.در اخر هم لرد به اون عظمت در حالیکه بین یه مشت بچه مدرسه ای محاصره شده نباید با یه اکسپلیارموس خشک و خالی کشته بشه.بی تعارف هری هم باید همراه لرد نابود بشه.فهمیدی؟اگه نفهمیدی بیام جور دیگه ای توضیح بدم!