سلام
اول بگم که در این خصوص تاپیک هایی با بحث های گسترده قبلا وجود داشتن و می شد در همون ها دوباره این بحث ها رو به جریان انداخت. اما خب اشکال نداره. همه رو با هم بعدا ادغام می کنیم و یکی دو تا تاپیکش می کنیم به جای اینکه این همه تاپیک های متعدد و پراکنده داشته باشیم:
جادوی حقیقی چیست؟نظر خود را درباره انكه ايا جادو وجود دارد يا نه بنويسيد.لطفاآیا جادو و جادوگری وجود دارد؟چرا؟ و چند تا تاپیک دیگه.
ـــــــــــــــــــــــ
نظر خودم رو یادم نیست چند سال پیش دادم. الانم تقریبا همون نظر رو دارم. من بیشتر معتقدم که فردی که جادوگر خطاب میشه و با جادو سر و کار داره در حقیقت یک انسان عادیه که به علوم به شکل های نوین تر در گذشته دسترسی داشته. بنابراین خیلی مسلط ظاهر میشده و موجب میشده که جادوگر خطاب کنن طرف رو.
در آثار فانتزی، من جادوگری که به نظرم خیلی به شکل واقعی جادوگرها قدیمی نزدیک بود میتونه گاندالف باشه. گاندالف عموما از عناصر طبیعی و طبیعت استفاده میکرد برای اون جادوها.
فرضا در آسمان ابری گاندالف از لای ابرها جریان نور رو به نوعی پیدا میکرد و با این تابش مستقیم، از طریق علم فیزیک عصاش رو بالا می برد. عصای گاندالف در بالاش الماسی قرار داشت. الماس به هر حال می دونید طیف فروسرخ تا فرابنفش رو منتقل میکنه، در نتیجه شاخص بازتابش بالا داره.
پس به نوعی با استفاده از الماس، نوری رو منعکس میکرد و به چشم یه عده مینداخت که میتونست مجبورشون کنه چشمشون زده بشه تا سر حد کوری از اون بازتاب نور.
یا از همین الماس روی چوبدستی باز از طریق انعکاس نور و پتانسیل هدایت گرمایی بسیار بالا میتونست روی موادی که پتانسیل آتش گرفتن رو در اثر بازتابش شدید داشتن یه آتیش ایجاد کنه و این آتیش رو منتقل کنه. هوموس خاک و کلا مواد آلی خاک و لاش برگ درختان و امثال اینها تا حدی این پتانسیل رو داشتن و در دسترس جادوگران بودن.
اینکه مثلا با اشاره و ضربه مختصر نوک عصاشون به سنگ موجب دو نیم شدن اون می شدن، باز تسلط بر علم فیزیک رو می رسوند و تکنیک های ضربه زدن به سنگ که به کجای سنگ ضربه بزنه که ساختار مولکولیش رو در هم بشکنه به نوعی که نه چوبدستیش خرد بشه نه فشاری بهش بیاد.
در اصل باید گفت این افراد بیشتر طبیعت شناسان دوره قدیم بودن و حاضر نبودن تسلط تجربی و تصادفی شون روی علوم رو به شکل عمومی مکتوب کنن.
مثال میزنم، گذر اینها از بین رودخانه ها یا دلتاها و زنده بیرون اومدن اونها بدون استفاده از هیچ قایق یا کمکی ، تصور می شد خیلی مربوط به جزر و مد باشه که در دوره قدیم چنین پدیده ای قابل درک نبود برای انسان ها معمولی خیلی.
معجون سازی شون هم که دیگه امروزه واضحه چطور بوده. ورد خوانی رو هم من شخصاً تصور می کنم اصواتی بودن برای تمرکز و روحیه بخشی که یک سری مفاهیم رو براشون تداعی میکرد تا دقت کافی از عناصر طبیعی برای جادو استفاده کنن.