بیانیه ی شماره 4 ستاد مقاومت مردمی موسوم به ارتش آزاد آزکابان
ای محفلیون!
ای پیروان دامبل!
ای خون حلالان!
بدانید که گرچه میان بنده و شما اختلافات در مبانی بسیار است و تنها چوبدستی است که میان ما حکم خواهد کرد اما دست تقدیر و سرنوشت امروز ما را در یک مسیر قرار داده. امروز روزیست که همه باید در کنار هم و زیر پرچم ستاد مقاومت مردمی موسوم به ارتش آزاد آزکابان بجنگیم و از آرای مردم دفاع کنیم.
شاید از خود بپرسید چرا باید به حمایت از یک وزیر مرگخوار برخیزید. بسیار خب!... اشکال ندارد!... بپرسید!... پرسیدید؟... پرسیدن حق هر انسان است و پاسخ به پرسش ها وظیفه ی هر مسئول و این وظیفه ی من است که با دلایلی منطقی به این پرسش پاسخ گویم.
و اما پاسخ؛
ملت محفلی!
آیا این دامبلتان به شما چی یاد داده پس؟!
آیا شما به زور دامبل درس چرت دفاع در برابر جادوی سیاه را نخوانده اید؟!
آیا از آن درس فقط یاد گرفته اید که اکسپلیارموس خوب است و آوادا بد است و هر وقت دیوانه ساز آمد باید به یک خاطره ی خوب فکر کرد و شکلات خورد؟!
دیگر جلوتر از این دامبل بهتان درس نداده؟!... چقدر درستان عقب است!... ارباب ما که بهمان جادوی سیاه یاد داد بعدش هم همین دفاع در برابر جادوی سیاه شما را یاد داد که یک تفننی ایجاد بشود و بخندیم دور همی!
حالا اشکال ندارد، من برای شما می گویم که در درس های بعدی چه مطالبی آمده است.
یکی از این درس ها در مورد شیوه ی حکومت است و در آن درس شما یاد خواهید گرفت که دیکتاتوری بد است و دموکراسی خوب است!
خب... حالا یک نگاااااااااااااااهی به دور و بر خودتون بندازید!... انداختید؟!... چه می بینید؟!
یک طرف وزیر مردمی درآمده از صندوق و حاصل دموکراسی؛ و در طرف دیگر رینگ
باتیستا! خس و خاشاکی به نام کودتا! به نام دهن کجی به رای مردم! به نام لپ لپ! به نام وزیر سابق! به نام بگمن دیکتاتور!
یک درس دیگر دفاع در برابر جادوی سیاه در مورد دوستان و دشمنان است و در طی یک داستان تمثیلی از موجود معلوم الحالی به نام خاله خرسه یاد می شود که کله ی دامبل را می ترکاند و خلاصه نتیجه ی اخلاقی این می شود که دشمن دانا به از دوست نادان!
خب... حالا دوباره یک نگاااااااااااااااهی به دور و بر خودتون بندازید!
در یک طرف مورفین گانت ایستاده که بی هیچ نیاز به توضیح اضافه دشمن داناست!
و در طرف دیگر؛ دلوروس جین آمبریج!
و شما یاران پشمک بهتر از هر کسی می دانید که آن هنگام که ارباب قدرقدرت از توی پاتیل درآمد و کله زخمی را همچین یک دل سیر کتک زد و کله زخمی برگشت پیش شما و گفت که اسمشونبر برگشته و همه تان لرزیدید، همین دلو بود که گفت برنگشته و باور نکرد و کله زخمی را شکنجه کرد و ساده انگاری اش شما را بیچاره کرد که مجبور شدید در آن واحد در دو جبهه بجنگید و 19 سال بعد هم هنوز باور نکرده که ارباب برگشته و وجود جبهه ی سیاهی را تکذیب می کند فلذا دوست نادان است!
و از این موارد بسیار است در کتاب دفاع در برابر جادوی سیاهتان و قص علی هذا و حالا تصمیم با شماست که دموکراسی خوب است یا دیکتاتوری؟ دشمن دانا خوب است یا دوست نادان؟
و اگر تصمیمتان دیکتاتوری و دوست نادان است (که نیست!) باید خدمتتان عرض کنم که متاسفانه یک سفیداصیل نیستید و باید استعفا داده و به تاپیک درخواست مرگخواریت مراجعه کنید تا شاید، تاکید می کنم شاید ارباب قدرقدرت قبولتان کند، هرچند بعید می دانم. چرا که سیاهان نیز به تئوری دوست نادان به از دشمن دانا اعتقادی نداشته و تنها معتقدند ارباب قدرقدرت به از کل دنیا!
ما در
ستاد مقاومت مردمی موسوم به ارتش آزاد آزکابان منتظر شماییم!
زنده باد تابستان!