شناسه مورد نظر: بیدل آوازه خوان
چوب دستی: ندارم.
سپر مدافع: بدون چوبدستی؟! طبعا ندارم!
ویژگی های ظاهری:قدی بلند دارم
ابرو کمند دارم
ریشام چقد بلندن
بزغاله ها می خندن
وقتی میرم بینشون
منم میشم عینشون
چشام مث باقالی
گوشام پهنه تا قالی!
هم اژدهام، هم میشم
هرچی بخوام، من میشم
شکل ثابت ندارم
کار ندارین به کارم
توانایی ها:ما جادوگری بس خفن می باشیم. برای جادو نیازی به چوبدست نمی داریم. برای تغییر شکل نیز به هکذا... نه معجون می خواهیم و نه ورد چرا که داستان ها و اشعارمان خود طلسم هایی خوفناک می باشند که هم جادوی سیاه در آنان به کار رفته و هم جادوی سفید. بستگی دارد در آن لحظه به کدام طرف متمایل باشیم. شاید هم اصلا آنقدر متمایل باشیم که خوابمان ببرد! درنتیجه همیشه تختخوابمان را در کیسه ی کهنه مان، همراه خود حمل می فرماییم.
گاه گداری ناپرهیزی می فرماییم و مهربان می شویم درنتیجه می توانیم هافلپافی باشیم. هوش بسیار ما در اشعار و داستان هایمان کاملا واضح و آشکار است درنتیجه می توانیم عضو ریونکلا هم باشیم! داستان هایی که نقل می فرماییم، کمی تا قسمتی حقیقی است درنتیجه شجاعتمان در ماجراهای افسانه ایمان واضح است که گریفیندور را نیز می تواند مفتخر به ورود ما بنماید. البته قویا قتل های خشن موجود در داستان هایمان را تکذیب می نماییم. ما و مشنگ کشی؟ ما و طلسم های شوم؟ حاشا و کلا! اصلا همین عبارت بالایی که گفتیم طلسم های سیاه و سفید بلدیم را هم تکذیب می فرماییم! ما کلا تکذیب می فرماییم! دلمان می خواد! مگه چیه؟ ولی خوب... اسلیترین نیز می تواند پذیرای ما باشد.
اصلا گیج شدیم!
آیا می شود وسط بازی، تغییر گروه داد؟ اگر که می شود،
گروه مورد نظر: هافلپاف... اگر بعد دیدیم که مهربانی مزاحم بازی مان می شود به
اسلیترین تغییر منزل خواهیم داد. می شود؟ نمی شود؟ اگر نمی شود همین
اسلیترین بفرستیدمان و خیرش را ببینید.
تایید شد!