این اولین رول مو در قالب یک مرگخوار هستش پس این پست تقدیم به لرد سیاه♥
نُوِوُ تِمَ (سوژه جدید)باران بت شدت میبارید هوا سرد بود نفس هایش به صورت بخاری نمایان بود باید هر چه زودتر از دروازه رد میشد آپارات میکرد هرچه توان داشت در پاهایش گذاشت و شروع به دویدن کرد باران ازارش میداد فقط به دروازه نگاه میکرد تا به محض رد شدن از ان برود.
ناگهان دستی شانه اش را گرفت و او را به عقب کشید
-هوی آباجی آروم!
-بلا! چرا کار رو خراب میکنی؟؟؟
-کار چی رو خراب میکنم؟چی چی میگی واسه خودت؟
-بلا سوژه جدی بو چرا خرابش کردی؟؟
-عِ جدی بود ببخشید نمیدونستم:|....های مستر پشت صحنه بریم فلش بک
-نمیشه بلا خانوم!
-چرا نمیشه؟؟؟
-فیلم بردارری زندس اخه همین طوری مجبوریم ادامه بدیم.
-ببین من زنده مرده حالیم نیست حالا اگه زده بودنش مشکله دوربینو بیار جلو تا بکشمش.
-نه نه اخه توجه کنید
-ای بابا نکنه میخوای بری پیش لانگ باتم ها؟
-ها؟ من نه من غلط بکنم بچه ها آماده واسه فلش بک.
......................................................................................................
ناگهان دستی شانه اش را گرفت و او را به عقب کشید و همین که نارسیسا برای شناسایی ان فرد صورتش را به عقب برگرداند کشیده ی محکمی به کوشش اصابت کرد.
بلا بر سر خواهرش فریاد زد:
-احمق میفهمی داری غلطی میکنی؟؟
- خو چرا میزنی؟؟ دیوونه پس چته امشب؟
-اها ببین این سری تو خراب کردی! من نقشم رو درست رفتم!
-چی میگی اصلا نباید میزدی تو گوشم:|
-واقعا بابا توی خود فیلم نامه نوشته بودن...
-نخیر اون کشیده محترمی که زدید مال فیلم نامه فردا شبه:|
-عِ راست میگی خوب وقتی چند تا متن به ادم میدین همین طوری میشه دیگه!
مستر پشت صحنه: فقط لطفا کتابی حرف بزنید خانم بلاتریکس! چه غلطی کلمه زشتیه...
- ببین اصلا من نمیتونم کتابی حرف بزم
اگه قراره فیلم نامه جدی باشه من و باید از برنامه خارج کنید!
- خوب باشه شما از فیلم خارجید یکی دیگه رو میاریم!
-الان دقیقا چی گفتی؟؟؟
-ببخشید بچه ها یه بار دیگه فلش بک میریم
..........................................................................
ناگهان دستی شانه اش را گرفت و او را به عقب کشید
-نارسیسا وایسا باهم میریم اول باید بریم خونه ی ایلین کلید خونشون رو از گرفتم
-چرا؟؟بهترین وسایل معجون سازی رو که ما داریم
-عقل کل مواد معجون خونه ی آیلین هستش مثلا پسرش استاد معجون سازیه !
چد دقیقه بعد خونه ی ایلین:
نارسیسا تلگری به یکی از پاتیل ها میزنه و بعد میگه:
-حلا معجون رو که اماده کردیم باید شبیه کی بشیم اصلا کیا میرن داخل هاگ؟؟
بلا در حالی که سعی میکرد یک کیسه رو از روی قفسه برداره جواب داد.
- راستش توی همون چند لحظه ایب که نبودی یه تصمیمایی گرفته شد البته قطعی نیست....کسایی که شبیهشون میشیم ادمای مورد اطمینانی باشن چون ممکنه سری لو برم خرابکاری توی هاگ کار اسونی نیست و از اون جایی که سه نفر باید برن داخل هاگ سه تا ادم رو بری این که شبیهشون بشیم در نظرمون هست.
-خوب کیا؟؟؟
-هری،رون و هرمیون!
......................................................................................
اگه کسی قصد داره سوژه قبلی رو ادامه بده بهم پی. ام بده سوژه رو ببرم یه جای دیگه