هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۲۸ جمعه ۱ آذر ۱۳۹۲

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۲۷ سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳
از خوابگاه اساتید هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 288
آفلاین
درود بر ارباب مملکت،

اسمشو نبر جان، لطفا این پست ما رو بنقد! البته این نکته رو فراموش نکن که من همونجوری که نمی تونم رول طنز بنویسم، از نوشتن رول های خیلی کوتاه هم عاجزم ولی خب اگر خیلی بلنده و نکته منفی محسوب میشه، هیچی!

در بحبوحه سیاهی پست 102





زنده باد محفل ققنوس


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۲

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۹ جمعه ۱۶ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۲۸ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶
از امدن و رفتن من سودی کو!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 674
آفلاین
اربابا لطفا این پست را برای ما نقد کنید


فراست بیش از هرچیزی، بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر نهاده شود، هوش و خرد می آورد ...

Only Raven


هیچ چیز غیر ممکن نیست


جادوگران ، ریون ، ارباب=♥♥♥

تصویر کوچک شده



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۲۲ سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 274 مرگخواران دریایی, پروفسور سینسترا:


چرا از شکلک استفاده نمیکنین؟کمتر پیش میاد که پست طنز بدون شکلک بتونه به خوبی حس و مفهومش رو به خواننده منتقل کنه.اینجوری پستتون کمی خشک و بی روح به نظر میرسه.البته جایی که احتیاجی بهش ندارین, اجباری به استفاده از شکلک نیست.


نقل قول:
آنتونین:ارباب همین الان بریم ?
لرد : پ ن پ سال دیگه

شما باورتون میشه لرد همچین جوابی بده؟
درباره شخصیت ها میتونیم طنز بنویسیم....ولی اونم حد و مرزی داره.یا باید تا جایی جلو بریم که خواننده قبول و باور کنه...یا با مهارت خودمون طوری به خواننده قالبش کنیم که اصلا فرصت نکنه جمله رو تحلیل کنه.
این دقت در مورد شخصیت هایی مثل لرد و دامبلدور باید بیشتر باشه.در شخصیتهای دیگه آزادی عمل بیشتری دارین.
مثلا همین جمله رو از بقیه مرگخوارا میشد قبول کرد...ولی این یکی رو نه:
نقل قول:
نارسیسا : ارباب شمام پ ن پ بلدین ؟

لرد لرد سیاهه...دوست نارسیسا نیست که اینجوری باهاش حرف بزنه...زیادی صمیمی شده!


نقل قول:
ارباب الان شبه تاریکه خوفناکه اگه الان بریم بده ها تازه وسائلو هنوز درست جمع نکردیما

هنوز شدیدا کمبود علامتگذاری در پستتون وجود داره.این قسمت برای رسوندن منظورش حداقل به شش علامت احتیاج داشت:
ارباب! الان شبه, تاریکه, خوفناکه! اگه الان بریم بده ها! تازه وسائلو هنوز درست جمع نکردیما!

حتی نقطه رو هم قبول دارم فعلا از شما...کافیه اینقدر بی علامت نباشه جمله هاتون.آخر همه دیالوگ های لرد هم باید نقطه گذاشته بشه.ظاهرا نکته ریز و بی اهمیتیه...ولی موقع خوندن واقعا آزار دهنده میشه.


نقل قول:
کروشیو رز ؛اولن رو حرف ارباب حرف نزن دوما شما مرگخوارین شما خود تاریکی و خوفین پس از این چیزا نباید بترسین ؛وسایل خاصی هم لازم نیس همه چیزو سر راه میخریم

کروشیو طلسم قدرتمندیه...هر کی هر جا عصبانی شد نمیتونه از کروشیو استفاده کنه.ولی اگه جایی استفاده کردین باید طرف شکنجه بشه...اینجا هیچ اتفاقی برای رز نمیفته...تازه برگشته بازخواستم میکنه از لرد...که چرا منو کروشیو کردین!
این قسمتی که سوال ها درباره کروشیو هی تکرار شده خوب بود.این از اون قسمتاییه که زیاد منطقی نیست.ولی چون موقعیتش جالبه خواننده قبولش میکنه.


حالا میرسیم به اینکه این پست شما چه فرقی با قبلی داشت.اون قسمت های بی هدف و بی دلیل که در پست قبلی وجود داشت اینجا حذف شده بودن.جمله های شما معنی داشتن.هدف داشتن.هر کدومو به یه دلیلی نوشته بودین.
احساساتتونو وارد نوشته نکرده بودین.شخصیت هاتون آزادانه رفتار میکردن.بدون اینکه خواننده دخالت و حضور شما رو احساس کنه.در نتیجه این پستتون کمی بهتر از قبلی بود.ولی هنوز با سطح قابل قبول فاصله داره.
شما ایده های خوبی دارین...زمینه دارین.مشکل اصلیتون اینه که نمیدونین چطوری اونا رو بنویسین.این مشکل هم با خوندن پست های بقیه حل میشه.با روش های نوشتن طنز و حالت های مختلف و موقعیت های جالب آشنا میشین و کم کم خودتون هم میتونین به خوبی اجراشون کنین.


موفق باشید.

_____________________________

مادر!

نقل قول:
ما نمی‌دونیم در کدوم نقطه از رول کم‌کاری می‌کنیم که رول تا این حد کوتاه می‌شه. آیا سوژه پردازی‌مون ایراد داره؟ یا فضاسازی‌مون ضعیفه؟ یا سوژه رو جلو نمی‌بریم؟

اتفاقا اندازه پستای شما بسیار مناسب شدن!من یکی ترجیح میدن طول پست همینقدر باشه.حتی اگه از نوشته های یکی از نویسنده های خیلی خوب و شناخته شده سایت باشه.بیشتر از این وقتگیر و خسته کننده میشه.
این فضاسازی و سوژه هم معیار سنجش ثابتی نداره.تو یه پست ممکنه فضاسازی لازم باشه...یه جای دیگه نباشه.یه جا لازم باشه سوژه رو جلو ببرین, یه جا بهتر باشه نبرین.
کلا قوانین نسبتا ثابت دیگه برای بعضی از نویسنده ها کاربرد ندارن.همیشه استثناهایی وجود دارن که کاسه کوزه قوانین رو به هم بریزن.
شما مطمئن باش انتخابت درسته.روشت درسته.نه طول پستهای شما و نه محتواشون به نظر من مشکلی ندارن.


زیر سایه ارباب...




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۸ یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲

مروپی گانت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۶ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۳۴ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴
از درس ِ علوم، جمله بگریزی؛ به!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 297
آفلاین

نازنین ِ مادر.

دفعه‌ی پیش به ما گفتید مسائلی در رول‌نویسی ما جا اُفتاده که احتمالاً نه می‌تونیم و نه می‌خوایم که تغییرشون بدیم و به این علت، شاید نقد برای ما اونقدرا هم مفید نباشه. متوجه نشدیم این مسئله به این معناست که ما نباید درخواست نقد بدیم، یا چی.

بنابراین، با اجازه‌ی شیرینی زندگانی خودمون، این لینک رو برای نقد می‌دیم خدمتتون.

می‌دونید مسئله‌ای که ما اخیراً برامون پیش اومده، طول ِ بسیار کم ِ رول‌هامونه. مسئله اینجاست ما نمی‌دونیم در کدوم نقطه از رول کم‌کاری می‌کنیم که رول تا این حد کوتاه می‌شه. آیا سوژه پردازی‌مون ایراد داره؟ یا فضاسازی‌مون ضعیفه؟ یا سوژه رو جلو نمی‌بریم؟

نمی‌دونیم ایرادش چیه! دلمون نمی‌خواد هم به زور کشش بدیم و بی‌مزه‌ش کنیم. کلاً روی اعصاب ماست!

منظورمون از مطرح کردن سؤالات این بود که اگر معتقدید ما نباید درخواست نقد بدیم، لطفاً فکری به حال این حکایت کنید.

با سپاس از دریای سیاه و خروشان لطف ِ فرزند شیرینم.



دوستش بدارید که آنچه می‌توانست، انجام داد تا دوستش بدارند...


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲

پروفسور سینیسترا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۸ جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۱:۱۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 101
آفلاین
ارباب لطف کنید این پستو هم نقد کنین


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۲۴ یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 272 مرگخواران دریایی، پروفسور سینیسترا:


نقل قول:
چن ساعت بعد

دیالوگ ها و قسمت توضیحات و توصیف هاتون رو در پست طنز میتونین به صورت محاوره ای بنویسین.ولی این زمان ها و مکان ها رو بهتره نوشتاری بنویسین.علاوه بر این از بقیه متن جداش کنین.با گذاشتن فاصله و عوض کردن فونت یا رنگ یا ضخیم(بولد) کردنش.


نقل قول:
عموم ساحرگان مشغول آماده کردن وسائل سفر و گذاشتن آن در چمدان های بزگ (خیلی بزرگ نه ها بزرگ)بودند

همه قسمتهای پست شما باید هدفدار باشه.تک تک جمله هاتون.این هدف میتونه رسیدن به نقطه خاصی باشه...یاتوضیج مطالب قبلی یا بعدی یا صرفا نکته طنز آمیز یا جالبی توش داشته باشه.نوشته های بی هدف و بی دلیل خواننده رو خسته میکنن.الان این توضیح داخل پرانتز بی دلیل نوشته شده.علاوه بر این سعی کنین احساسات خودتون رو به عنوان نویسنده وارد متن نکنین.این کار تمرکز خواننده رو به هم میزنه و ارتباطشو با داستان قطع میکنه.


نقل قول:
بلا هم که چمدان نداشت همه ی وساپل اعم از ناخون گیر و پستونک و نامه های عاشقانه ارباب را در موهای انبوهش جا میداد همون موقع ارباب که نجینی رو جلوی صورتش گرفته بود و یواشکی بینی نداشته شو تمیز میکرد با دیدن وسائل سفر مرگخوارا گفت: کروشیو اینا چیه ?

استفاده بلا از موهاش به جای چمدون ایده خیلی خوبی بود.بامزه هم بود.
شما این همه جمله نوشتین...ولی یه علامت بین این همه جمله وجود نداره.خواننده یه نفس تا تهش رو میخونه.بدون هیچ احساسی.بدون هیچ مکثی و بدون درک درست جمله ها.لازم نیست همه جمله ها رو به هم وصل کنین.با جمله های ساده تر و کوتاه تر بهتر میتونین منظورتونو برسونین.


نقل قول:
مرگخوارا که تا حالا خیلی کروشیو خورده بودن با مهارت جاخالی دادن و کروشیو به مورفین که داشت چرت میزد خورد مورفین لحضه ای از خواب پرید بعد دوباره خرو پفش به هوا رفت

کروشیو کسی رو از خواب نمیپرونه...شکنجه میکنه.اونم به طرز خیلی دردناک و غیر قابل تحملی.اغراق وقتی از حد و مرزش عبور کنه دیگه برای خواننده جالب نمیشه.


نقل قول:
ارباب : گفتم اینا چیه ؟

شما چه سیاه باشید و چه سفید، خارج از دیالوگ ها نباید احساسات خودتون رو نشون بدین.الان این "ارباب" نشون دادن احساسه.که به لرد ولدمورت احترام گذاشتین.اگه مثلا مینوشتین "ولدی کچل" باز همین حالت رو داشت و اشتباه بود.خارج از دیالوگ ها بهتره از لرد، لرد سیاه، لرد ولدمورت استفاده کنین.


نقل قول:
ارباب : گفتم اینا چیه ؟ لودو : باره ارباب لرد که دید مرگخوارا از مقابل کروشیو جاخالی میدهند...

اینجا هم چند جمله و دیالوگ رو پشت سر هم نوشتین.خوندنشون واقعا سخته.با یه بار خوندن نمیشه متوجه شد منظورتون چیه.هم باید از هم جدا بشن و در خطوط مجزا نوشته بشن و هم بهتره اتز یکی دو تا شکلک هم برای انتقال بهتر احساسات استفاده کنین.مثلا اون جایی که لودو گفته "باره ارباب"...خواننده نمیتونه لحن لودو رو تشخیص بده...ترسیده؟طلبکاره؟ناراحته؟اینا رو با یه شکلک میتونین نشون بدین.


دیالوگ های قسمت آخر میتونست جالب باشه...ولی همون اغراق بیش از حد کمی لوسشون کرده.یعنی موضوعش خوبه.اینکه لرد بگه تو نمیای...طرف یه دلیل بیاره...ولی اولا چون طرف حسابشون لرده و دوما چون دیالوگ ها کمی سطحی و سفید هستن و نمیشه از مرگخوارا قبولشون کرد باورپذیریشونو از دست دادن.


نکته مثبت پست شما این بود که عجله ای برای پیشروی نداشتین.از موقعیت پیش اومده استفاده کردین و خیلی راحت درباره شخصیت ها نوشتین.آخرش هم نتیجه گیری خاصی نکردین و همه چی رو به عهده نفر بعدی گذاشتین.این کارتون خیلی خوب بود.همه ما باید یادمون باشه که سوژه هدف نیست.نباید عجله ای برای رسیدن به آخرش داشته باشیم.هدف ما موقعیت ها و شخصیت های داخل سوژه هستن.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲

پروفسور سینیسترا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۸ جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۱:۱۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 101
آفلاین
سلام ارباب خوبین ؟مادر خوبه؟ پدرخوبه؟ نجینی خوبه؟ کی پوست میندازه ؟سلام ارباب خوبین ؟مادر خوبه؟ پدرخوبه؟ نجینی خوبه؟ کی پوست میندازه ؟ این پستو نقد کنین ممنون میشم این پستو نقد کنین ممنون میشم


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۲۰ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
می خواستم ببینم که می شود یک پست قدیمی رو نقد کنید؟

بله...اگه شما فکر میکنین به دردتون میخوره نقد میکنم.بعضیا درخواست نقد میکردن...بعد که پستشون نقد میشد درخواست نقدر پستی رو میکردن که قبل از نقد زده شده بود.خب همون اشکالات تو همون پست هم تکرار شده بود.برای همین میگفتم برای پستی که قبل از آخرین نقدتون زده شده درخواست نقد نکنین.در مورد شما همچین مسئله ای وجود نداره.


بررسی پست شماره 10 گلخانه تاریک، ویلبرت اسلینکرد:


نقل قول:
لرد نگاهی به دامبلدور کرد و گفت:
تو داری اون خروس ـت رو با گیاه من مقایسه می کنی؟

شروع خوبی بود.بحث پست قبل رو بدون وقفه ادامه دادین.این همون کاریه که وقتی پست قبلی با دیالوگ تموم میشه بهتره انجام بدین.
نذاشتن شکلک باعث شده لحن لرد کاملا سرد و بی احساس به نظر برسه.اینم کاملا با شخصیت لرد هماهنگه.


حرفهای زیر لب ایوان و رز و عکس العمل لرد و گوش شنواش!خوب بود.معمولا به نویسنده ها توصیه میکنم چپ و راست از شکلک چکش استفاده نکنن.بهشون میگم شکلک چکش موارد کاربرد کمی داره.اونم در جاییه که طنز مال نویسنده باشه.نه شخصیتها.این جایی که شما از این شکلک استفاده کردین طنز مال نویسنده اس.برای همین استفاده از این شکلک هم درست بود.
یه مورد دیگه که معمولا کسی رعایت نمیکنه تاثیر طلسم کروشیو هست.ملت مثل نقل و نبات به هم کروشیو میزنن و آب از آب تکون نمیخوره.ولی خوشبختانه در پست شما اینطور نشده و کروشیو اثر کرده!


نقل قول:
- گیاه ما اسم داره دامبلدور. کره گی دامبلدور. تکرار کن!

دیالوگ های لرد خوب نوشته شدن.شخصیتش رو خوب از آب در آوردین.اون قسمتی که برای نشون دادن لحن و تاکید لرد بولد (bold)شده منظورتونو به خوبی به خواننده رسونده.


نقل قول:
دامبلدور آب دهن خودش را غورت داد. سپس گفت:

اولا قورت!
دوما این حرکت برای شخصیت دامبلدور کمی اغراق آمیز بود.دامبلدور در هیچ شرایطی اینقدر نمیترسه.طنز رو تا جایی پیش ببرین که برای خواننده قابل باور باشه.بیشترش ممکنه خواننده رو زده کنه.فرقی نمیکنه شخصیتتون سیاهه یا سفید.مخصوصا در مورد شخصیتهای دامبلدور و لرد این مورد رو رعایت کنین.در مورد بقیه معمولا میشه اغراق کرد.


ایده مسابقه نسبتا خوب بود.حالا که دامبلدور وارد سوژه شده، اصولا باید یه حرکتی هم انجام میداد.ولی از حضور دامبلدور میتونستین بیشتر استفاده کنین.اینو با توجه به این موضوع گفتم که خودتون شروع به استفاده کرده بودین(جریان غذا یکی از جالبترین قسمت های پست شما بود).کمی ناقص ولش کردین.بهتر بود بیشتر طولش میدادین.همیشه لازم نیست سوژه پیش بره.از شخصیتها و موقعیتها نهایت استفاده رو بکنین.


نقل قول:
ارباب! حالا باید بهش آموزش های لازم رو بدید! ولی چه جوری؟

آخرش خیلی خوب بود.تکلیف نفر بعدی مشخصه.و در انتخاب روش و مسیر هم آزاده.همین کافیه که خواننده تشویق به ادامه دادن بشه.


موفق باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست شماره 249 خاطرات مرگخواران، ایگور کارکاروف:


نقل قول:
-ایوان، به ایگور بگو بیاد تو و خودت هم بیرون منتظر باش!
- چشم سرورم!

شروع خوب بود.شروع پست تکی با پست ادامه دار فرق میکنه.اینجا همه مسئولیت به عهده خودتونه که بتونین خواننده رو همینجا نگه دارین.شروعتون نباید گنگ و مبهم و گیج کننده و شلوغ باشه.شخصیتاتون نباید نامشخص باشن.


نقل قول:
ایوان تعظیم کوتاهی کرد و از اتاق شخصی لردولدمورت خارج شد و به ایگور اشاره ای کرد و با لحن همیشگی خودش گفت:

به جای اینکه این همه جمله رو با "و" به هم ربط بدین بهتره از جمله های کوتاه تر استفاده کنین(به جای "و" نقطه بذارین).با توجه به اینکه پست شما جدیه، این روش میتونه یه حالت مرموز به پستتون بده.


شخصیت لردتون کمی اشکال داره.یه شخصیت پر مشغله، بی حوصله ولی شوخ طبعه که جدیتش خشک و سرد نیست.مثلا اینجا:
نقل قول:
- یک بار گفتم که میتونی بشینی! پس چیکار میکنی؟



نقل قول:
مرد مرگخوار نگاهی به بقیه ی مرگخوارانی که در راهرو ایستاده بودند میکنه و نفس عمیقی میکشه و وارد میشه.

این مرگخوارا برای چی تو راهرو ایستادن؟منتظر چی هستن؟بهتر بود دلیلش رو هم توضیح میدادین.یا مثلا از یکی دو تاشون اسم میبردین.درباره احساساتش مینوشتین.این قسمت کمی مبهم مونده.


نقل قول:
نگاهی به اطراف انداخت، جزو معدود دفعاتی بود که وارد اتاق شخصی لرد ولدمورت میشد، بیشتر مواقع در بیرون از خانه ی ریدل با اربابش ملاقات میکرد ولی الان تصمیم داشت تمام جزئیات اتاق مخصوص بزرگترین جادوگر سیاه قرن را به خاطر بسپارد ولی صدای لرد رشته ی افکارش را پاره کرد.

احساسات شخصیتتون رو اینجا خوب منتقل کردین.ترس و اضطراب ایگور واضح و روشنه.

نقل قول:

ایگور با صدایی که تعجب ناشی از شنیدن این حرف از اربابش در آن موج میزد، تکرار کرد:

نقل قول:
قیافه ی بهت زده ی ایگور حاکی از ترسی بود که با شنیدن درخواست لرد در وجودش رخنه کرده بود! ولی در عین حال چشمانش نشان دهنده ی تلاش او برای به یاد آوردن خاطره ای قدیمی بودند.

نقل قول:
ایگور با لبخندی بر لب از حرف هایی که بین خودش و لرد رد و بدل شده بود و با احساس خوشحالی از اینکه او برای این کار انتخاب شده بود؛ به سمت در میره

تکرار!
تکرار چیزیه که میتونه زیباترین جمله ها رو هم بی معنی جلوه بده.شما در طول پست بارها از این نوع توصیف استفاده کردین.بیشتر از دوبارش برای خواننده جالب نیست.اگه لازمه بیشتر توضیح بدین بهتره حالتش رو کمی عوض کنین.


نقل قول:
اتاقی ساده ولی در عین حال تمیز و براق! ترکیب رنگ سیاه با رنگ سبز در تمام اتاق مشهود بود؛ چوبدستی هایی از مرگخواران و جادوگرانی که به دست خود ولدمورت کشته شده بودند، بر روی دیوار خودنمایی میکرد و زیر هر یک اسم صاحبانشان نوشته شده بود.
نگاهش را بر روی میز تحریر برگرداند؛ این نیز ترکیبی از مار و اسکلت را در خود داشت و یکی از نشانه های علاقه ی اربابش به اصالت خویش بود. کاغذ سفید رنگ در وسط میز و بین هجوم رنگ های تیره خودنمایی میکرد. کاغذ را برداشت و منتظر اجازه ی رفتن ماند!

توصیف فضای اتاق زیبا بود.گرچه به نظر من بهتر بود این کارو همون لحظه ورود ایگور به اتاق انجام میدادین.تاثیرش بیشتر میشد.(قبل از اینکه رشته افکارش توسط لرد پاره بشه!).چون خواننده هم احتمالا همون موفع میخواست با فضای اتاق آشنا بشه.


پست شما خوب بود.اشکال عمده و اساسی نداشت.موضوع و توصیفات و دیالوگها کاملا قابل قبول بودن.ولی پتانسیل بهتر شدن رو داشت.
پستتون یه ضربه کم داشت!پست جدی باید یه مورد خاص داشته باشه.باید تاثیر بذاره.این ضربه ای که میگم مثلا میتونست اینجوری زده بشه که ماموریت ایگور یه ماموریت عجیب و غریب تر و غیر عادی تر و ترسناک تر میشد.اینجوری ضربه نهایی رو هم وارد میکردین.یا پایان پستتون متفاوت میشد.مثلا ایگور رو خائن معرفی میکردین.
با وجود همه اینا خوب بود.


موفق باشید.





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۴۴ دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲

ایگور کارکاروف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۴ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۸:۵۰ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از زیر سایه ی لرد سیاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 32
آفلاین
درود بر لرد سیاه!

اگه جسارت نباشه، و مایل باشین، میتونین این پست بنده رو نقد کنید؟


ممنون پیشاپیش!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۹:۰۷ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۲

ویلبرت اسلینکرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۲ جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۲۹:۱۱ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
از م ناامید نشین.. بر میگردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
درود بر لرد بزرگوار!
می خواستم ببینم که می شود یک پست قدیمی رو نقد کنید؟
نقد پست ۱۰ گلخانه ی تاریک

ممنونم!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.